searchicon

کپی شد

موسیقی در احادیث

واژۀ موسیقی یا موسیقیا، در متون دینی به چشم نمی‏خورد؛ ولی به جای آن، واژه‏های غنا، لهو، ملاهی و مصادیق آلات موسیقی، مانند دف، مزمار (نی و فلوت)، معزف (تار)، عود، طبل، طنبور و… بیان شده‏اند.[1]

در مورد آواز خوش، روایاتی وجود دارد که صدای زیبا را تحسین کرده است، خصوصاً در رابطه با تلاوت قرآن؛ مانند: آنچه از پیامبر اکرم (ص) رسیده است: “إِنَّ مِنْ أَجْمَلِ الْجَمَالِ الشَّعْرَ الْحَسَنَ وَ نَغْمَةَ الصَّوْتِ الْحَسَن”؛ از زیبا ترین زیبایی ها، موی زیبا و نغمۀ صدای زیبا است.[2] روایت دیگر از پیامبر اکرم (ص): “لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ حِلْيَةٌ وَ حِلْيَةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَن؛ برای هر چیزی زینتی است و زینت قرآن صدای زیبا است.‏[3]

از امام صادق (ع) چنین نقل شده است: “إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْن”؛ همانا قرآن با حزن نازل شد پس با حزن آن را قرائت کنید.[4]

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است: “اقْرَءُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا”؛ قرآن را با لحن ها و صداهای عرب بخوانید.[5]

بله روایاتی در باب جواز حدو ابل نیز (آواز خوانی برای تسریع حرکت شتر) وارد شده است که می توان آن را از منافع آواز خوش شمرد که در روایات از آن منع نشده است.[6]

اما در مورد  نواختن با آلات موسیقی باید اذعان کرد در روایات، منفعتی که از این ناحیه باشد ذکر نشده است، بلکه از مجموع احادیثی که در این باب وارد شده می توان به دست آورد که نواختن با آلات موسیقی در صورتی که مناسب مجالس لهو و لعب باشد، مضراتی دارد که از آن نهی شده است.


[1] شماره 46 ، ص 25(با اندکی دخل و تصرف)  حسینی ، سید مجتبی، مجله پرسمان.

[2] كلينى، الكافي،  ج 2 ، ص 615 ، چاپ چهارم ، ناشر: دارالکتب الاسلامیه، تهران ، 1407هـ ق.

[3]همان.

[4]همان ، ص 614.

[5]همان.

[6] خَرَجْنَا مَعَ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ) إِلَى خَيْبَرَ فَسِرْنَا لَيْلًا فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ الْقَوْمِ لِعَامِرٍ يَا عَامِرُ أَلَا تُسْمِعُنَا مِنْ هُنَيْهَاتِكَ وَكَانَ عَامِرٌ رَجُلًا شَاعِرًا فَنَزَلَ يَحْدُو بِالْقَوْمِ يَقُولُ اللَّهُمَّ لَوْلَا أَنْتَ مَا اهْتَدَيْنَا وَ لَا تَصَدَّقْنَا وَ لَا صَلَّيْنَا فَاغْفِرْ فِدَاءً لَكَ مَا أَبْقَيْنَا؛ صحیح البخاري،ج 12، ص 97، غزوة خیبر. همچنین در این باره نک: همان، 19،ص 127. بحارالأنوار، ج 16، ص 298.