Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

موافقان و مخالفان شیخ طوسی

شیخ طوسی از بزرگترین عالمان دینی و رهبر مجتهدان اسلام و امام بنیان گذاران جوامع علمی و سرآمد فقیهان شیعه دوازده امامی است که شیوه اجتهاد مطلق در فقه و اصول را رائج کرد و استنباط را بر پایه فقه جعفری (علیه السلام)، ‌به کمال رساند.[1] وجه تمایز شیخ طائفه با بسیاری از عالمان، در جامعیت او است. طبیعی است که چنین شخصیتی دارای موافقان و مخالفانی باشد.

موافقان ایشان شامل موافقان مکتب و اندیشه علمی ایشان در زمان حیات او و نیز همه مجتهدانی که سال های طولانی بعد از رحلت آن بزرگوار همچنان تابع فتاوای ایشان بوده و خود را مانند یک فرد مقلِّد در برابر او به حساب می آوردند، می شود. دانشمندان شیعه امامیه، سالیان متمادی پس از درگذشت شیخ، همه آرای او را مسلّم دانسته و از فتاوای شیخ پیروی می کرده اند و اظهارنظر درباره فتاوای او، ‌تألیف کتاب و صدور فتوا در برابر آرای وی را اهانت به او تلقی می کردند.[2] با وجود مخالفت های ابن ادریس، علمای دیگر، ‌حتی محقّق حلّی و خواهر زاده اش علامه حلّی، ‌همگی از آرای شیخ طوسی پیروی کرده و همان وضع گذشته را در پیش گرفتند.[3]

مخالفان ایشان دو گروه هستند:

1. اولین گروه از مخالفان شیخ کسانی هستند که در زمان حیات او قصد کشتن و از بین بردن او را داشتند. در سال 447 قمری طغرل بیک سلجوقی ‌به بغداد آمد و شیعیان را مورد حمله قرار داد. گفتنی است کتابخانه ای که توسّط ابونصر شاپوربن اردشیر، وزیر بهاء الدوله دیلمی در 381 قمری، ‌در یکی از محلات کرخ ساخته شد و از مراکز مهم علمی بغداد به شمار می رفت، با ورود طغرل به بغداد، ‌با آتش سوزی محلات کرخ، در آتش سوخت. در این حادثه منزل، کتابخانه و محفل درس شیخ طوسی نیز سوخت.[4]

شیخ برای حفظ موقعیت خود و نابود نشدن زحمات چندین ساله اش ناچار به ترک بغداد شد و قدم به سرزمین مقدس نجف گذاشت.[5]

2. دومین گروه از مخالفان شیخ؛ مخالفان آرای فقهی او هستند، کسانی که به مخالفت و ردّ نظرات او پرداختند. اولین کسی که با نظرات وی مخالفت کرد، ابن ادریس حلّی (متوفّای 598 قمری) بود. ‌ابن ادریس، علمای بین شیخ و عصر خویش را مقلّد می نامد.[6]



[1]. گرجی، ‌ابوالقاسم، ‌شیخ طوسی و العدة فی اصول الفقه، مقالات و بررسی ها، ‌دفتر دوم، ‌ص 27.

[2]. همان، ‌ص 26.

[3]. طوسی، ‌محمد بن حسن، النهایه، مقدمه و ترجمه: سبزواری‌، سید محمد باقر، ص 8.

[4]. طوسی، ‌محمد بن حسن، النهایة و نکتها، مقدمه آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، ج 1، ‌ص 9 – 11؛ طباطبایی، محمد محیط، هزاره شیخ طوسی، ‌در یادنامه شیخ طوسی، ‌به اهتمام واعظ زاده خراسانی، محمد، ج 3، ‌‌ص 35؛ پایگاه موسسه فرهنگی و هنری نور سایت راسخون.

[5]. صدر حاج سید جوادی، احمد؛ دایرة المعارف تشیع، ج 10، ص 169 – 177.‏

[6].‌شیخ طوسی و العدة فی اصول الفقه، مقالات و بررسی ها، ‌دفتر دوم، ‌ص 26.