searchicon

کپی شد

مواد مخدر

مواد مخدر وانواع آ ن

مخدر عبارت است از: سست کننده ، آنچه که باعث رخوت و خواب و سستی اعصاب می‌شود، دارای ویژگی تخدیرکننده.[1]

مواد مخدر به تمامی تركیبات شیمیایی گفته می‌شود كه مصرف آنها باعث دگرگونی در سطح هوشیاری مغز شود؛ مثل حالت سرخوشی و لذت، خواب آلودگی و سستی .

مواد مخدر در قرآن

در صورتی که موضوعی در زمان شارع وجود داشته یا احیاناً مورد پرسش مردم بوده، به نحو خاص حکم آن بیان شده است و در مواردی که موضوعی وجود نداشته، حکم آن به صورت کلی بیان گردیده است. مثلاً از میان مسکرات، به حکم شراب انگور(خمر) و یا شراب خرما (نبیذ) که در آن زمان موجود بوده، به صورت خاص اشاره شده است، در صورتی که امروزه مسکرات فراوانی در دنیا وجود دارد که می توان با استفاده از کلیاتی که در شرع مقدس آمده است، حکم شرعی آن را بیان کرد.

مواد مخدر نیز امروزه دارای انواع متعددی است که روز به روز این تنوع در حال افزایش است. این از موضوعات جدیدی است که به علت نو بودن آن، در قرآن و روایات به صورت خاص به حکم آن اشاره ای نشده است. ولی حکم آن از  قواعد و اصول کلی که در اسلام (قرآن و روایات )بیان شده است قابل استنباط است. یکی از این قواعد کلی، حرمت هر امری است که برای سلامتی انسان مضر باشد.[2]

بنابراین چون چیزی هایی مانند هروئین یا قرصهای روان گردان و.. در آن زمان وجود نداشته، حکمی برای آن ذکر نشده است اما با توجه به  بحث اجتهاد در استنباط احکام، حکم چنین موضوعاتی توسط مجتهدان قابل استخراج است.

فقه و مواد مخدر

در مورد خوردن، آشامیدن و استعمال چیزهایی که برای سلامتی انسان ضرر دارد، حضرت امام خمینی (ره) می فرماید: استفاده از موادّ مخدّر مطلقاً حرام است؛ خواه به صورت تزريق يا دود كردن يا خوردن و يا به هر طريق ديگرى بوده باشد و همچنين توليد، خريد و فروش و هر گونه كمك به انتشار آن، حرام است. [3]

سایر مراجع تقلید هم نظرشان این است که در صورت داشتن ضرر بزرگ و مهم حرام است . حضرت آیت ا… صافى فرموده اند: خوردن چيزى كه براى عقل انسان يا سلامتى او ضرر دارد حرام است، ولى اگر ضرر موقّت يا كم باشد كه عقلاء اعتنا نكنند، حرام نيست.”[4]

حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی، در همین رابطه فرموده است: مصرف کلیه دخانیات و مواد مخدر حرام می باشد. علت این حرمت آن است که این مصرف، برای بدن مضر است.[5]

روزه داری واعتیاد

با مراجعه به منابع  دین اسلام  ما با دو  نوع از واجبات مواجه می شویم: واجب عینی مثل روزه که بر همه ی افراد با داشتن شرایط واجب هست، و واجب کفائی مثل نماز میت.

با این مقدمه باید گفت که برخی از مراجع قائلند: معتادینی که توانایی ترک را ندارند مى‌توانند به مقدار دفع ضرورت ترياك بكشند، و روزه را واجب است بگيرند.[6]

بعضی نیز می گویند: بايد احتياطاً روزه بگيرد هر چند از آن دود به مقدار ضرورت استفاده كند و بعد هم براى هر روز يك فقير را هم سير نمايد.[7]

دیدگاه سوم این است: حكم مريض را دارند.[8] یعنی اگر بعداً توانستند، روزه را قضا می کنند و الا برای هر روز 750گرم گندم یا جو یا برنج به فقیر کفاره می دهند.

فلسفۀ حرمت مواد مخدر

اسلام از خوردن و آشامیدن و استعمال چیزهایی که برای سلامتی انسان ضرر داشته باشد منع کرده است و هر چه ضرر بیشتر باشد منع از علت و سبب آن نیز شدیدتر است، تا جایی که به درجه حرمت می رسد. پیداست که معیار در حرام بودن، داشتن ضرر است و این که این ضرر از راه خوردن باشد یا از راه دیگر خصوصیتی ندارد.

 پس به طور کلی، هر چیزی که برای انسان ضرر قابل توجهی داشته باشد، مصرف آن حرام است.[9] استعمال مواد مخدر و استفاده از آنها نیز با توجه به آثار سوءشان از قبيل ضررهاى شخصى و اجتماعى قابل ملاحظه‏اى كه بر استعمال آنها مترتّب مى‏شود، حرام است.[10]


[1] . معین ،محمّد، فرهنگ معین، انتشارات امیر کبیر.

[2] .اجوبة الاستفتاءات ( فارسی)، ص 313، استعمال مواد مخدر و استفاده از آن‌ها با توجه به آثار سوئشان از قبيل ضررهاى شخصى و اجتماعى‏

قابل ملاحظه‏اى كه بر استعمال آنها مترتّب مى‏شود، حرام است و به همين دليل كسب درآمد با آنها از طريق حمل و نقل و نگهدارى و خريد و فروش و غير آن هم حرام است.

[3] .توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏2، ص: 600[مسأله 2630]

[4]. همان

[5] جهت اطلاع بیشتر به لینک زیر مراجعه شود: سایت استفتائات

[6]. توضيح المسائل (محشى – امام خمينى)؛ ج ‌2، ص 800؛ سبحانى، جعفر ، رساله توضيح المسائل (سبحانى)، ص 315؛ موسوى گلپايگانى، سيد محمد رضا، مجمع المسائل، ج‌ 1، ص 284.

[7]. مکارم شيرازى، ناصر، استفتاءات جديد، ج ‌2، ص 152.

[8]. توضيح المسائل (محشى – امام خمينى)، ج ‌2، ص 800؛ بهجت گيلانى فومنى، محمد تقى، استفتاءات، ج ‌2، ص 369.

[9] . نک: توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏2، ص: 600[مسأله 2630]؛ مجمع المسائل (للگلپايگاني)، ج‏3، ص‏ 64.

[10]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏2، ص‏ 1017، س 1402 و ص 1018، س 1407.