searchicon

کپی شد

مهم ترین افراد فرقه شیخیه کرمان

فرقه شیخیه بعد از سید کاظم رشتی، دچار انشعاباتی شد که یکی از آنها شیخیه کرمان است. مهم ترین افراد فرقه شیخیه کرمان عبارت اند از:

  1. حاج محمّد کریم خان کرمانی؛ رئیس شیخیه کرمان

حاج محمّد کریم خان (1225 – 1288 ق) فرزند حاج ابراهیم خان ظهیر الدوله، پسر مهدیقلی خان، پسر محمّد حسن خان، پسر فتحعلی خان قاجار است.

پدرش ظهیر الدوله چند سالی از طرف پسر عمو و پدر زن خود؛ فتحعلی شاه قاجار، والی کرمان و بلوچستان بود؛ او به شیخ احمد احسایی دست ارادت داد و فتحعلی شاه را به ملاقات با شیخ تشویق نمود.

محمّد کریم خان، نزدیک به هشت ماه خدمت سید کاظم رشتی بوده و در 16 یا 17 سالگی در کربلا به نوکری و آشپزی سید می‌پردازد و بعد از یک سال به کرمان باز می‌گردد.

حاج کریم خان بالغ بر دویست و شصت کتاب و رساله تألیف کرد، از مهم ترین تألیفات او کتاب «ارشاد العوام» است، که بعضی از علما بر رد آن کتاب‌ هایی تألیف کردند؛ از جمله مرحوم میرزا محمّد تنکابنی که در «قصص العلماء» می‌نویسد: مؤلّف این کتاب، بر کتاب ارشاد العوام، حواشی بسیار در رد بر او نوشتم و اگر در مقام ایراد باشد، رد آن کتاب زیاده از این کتاب خواهد شد.[1]

بالاخره حاج محمّد کریم خان در 22 شعبان 1288 ق وفات کرد و جنازه او پس از انتقال به کربلا، در کنار سید کاظم رشتی به خاک سپرده شد.[2]

  1. حاج محمّد خان کرمانی

فرزند دوم حاج محمّد کریم خان، حاج محمّد خان (1263 – 1324 ق) بود که طبق وصیت پدر به رهبری شیخیه منسوب شد؛ زیرا مادر او دختر ملک آرا، فرزند فتحعلی شاه قاجار بود و پدر به همین جهت بسیار به او علاقه داشت.

حاج محمّد خان نزد پدرش درس آموخت و از عدّه‌ای از علما اجازه دریافت کرد؛ مانند شیخ علی بحرانی، مولی حسین گنجوی و شیخ جعفر برغانی. عدد کتب و رسالاتی که او نوشته، به دویست و پنجاه جلد کتاب می‌رسد.

سر انجام وی در 20 محرّم  1324 ق، رحلت کرد و به کربلا منتقل و در رواق امام حسین (علیه السلام) در کنار پدرش دفن شد.[3]

  1. حاج زین العابدین کرمانی

پس از حاج محمّد خان، برادرش حاج زین العابدین (1276 – 1360 ق) جانشین او شد.  مادرش دختر محمّد قلی میرزا ملک آرا، فرزند فتحعلی شاه قاجار بود. وی در هنگام  وفات پدر 12 سال داشت که تربیتش را برادرش محمّد خان به عهده گرفت. او زمانی برای زیارت به نجف و کربلا رفت و با ورودش جو آن جا را متشنّج کرد و مشاجرات میان طلّاب درباره‌ او بالا گرفت، تا جایی که عدّه‌ای او را مورد اذیت و آزار قرار دادند، که مرجع وقت؛ مرحوم آیة اللَّه سید محمّد کاظم یزدی برای رفع غائله دستور فرمود که جلسات او و ملاقاتش با مردم ملغی شود.

وی با یک بدبینی به گردش حوادث در جهان و وضعی که در ایران به وجود آمده بود، می‌نگریست و می‌گفت:

اصلاح حال فعلی مردم، کار بشر نیست، باید صبر کرد تا خود این مردم، شعور پیدا کنند و نتایج این خود سری و افسار گسیختگی و دنیا پرستی را ببینند تا آن که از همه آنها مأیوس شوند.

سر انجام او در روز شنبه 5 جمادی الاولی 1360 ق وفات کرد و در رواق امام حسین (علیه السلام) در کنار پدر و برادر به خاک سپرده شد.[4]

  1. ابو القاسم خان ابراهیمی

پس از حاج زین العابدین، پسرش ابو القاسم خان ابراهیمی (1314- 1389 ق) جانشین پدر شد. او را ابراهیمی خواندند به خاطر نسب او که به ابراهیم خان می‌رسید. وی نزد پدر و احمد بهمنیار در کرمان، علوم ادبیه را خواند و در رفسنجان، نزد میر محمّد دوانی درس آموخت. وی تألیفاتی از خود به جای گذاشت، و سر انجام روز جمعه 18 رمضان 1389 ق، در خراسان وفات یافت و در رواق پایین پای حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) دفن شد.
De viktigste bronkiene av phytoncides er svært synlige terpenrabber som virker på autonome nevropatier, og https://norgerx.com/cialis-super-active-norge.html bidrar til psyken og placebo.
[5]

  1. حاج عبدالرضا خان ابراهیمی

پس از حاج ابوالقاسم خان، پسرش حاج عبدالرضا خان (1340 – 1358ش) جانشین پدر شد. او نزد پدر و جدّش درس آموخت و در علم کیمیا، ریاضی و هندسه مکانیکی استاد بود. وی کتاب هایی را تألیف و شرح کرد و سر انجام در سال اول انقلاب اسلامی ایران (1358 شمسی) ترور شد و درگذشت.[6]

  1. سید عبداللَّه موسوی

پس از ترور عبدالرضا ابراهیمی، پیشوایی شیخیه به سید عبداللَّه موسوی (1317 – … ) رسید و مرکز شیخیه کریمخانی نیز از کرمان به بصره منتقل شد. وی نسبت سببی با رهبران پیشین شیخیه ندارد. او فقه و اصول را نزد سید محمّد سویج در بصره آموخت و حکمت الهی و بعض علوم غریبه؛ مثل رمل و جفر را نزد شیخ محمّد طاهر مزیدی فرا گرفت، سپس مدّتی به نجف رفت و در درس مرحوم آیة اللَّه سید ابوالحسن اصفهانی و آیة اللَّه شیخ محمّد حسین نائینی حاضر شد. بعد به کرمان رفت و در درس زین العابدین کرمانی حضور یافته و فلسفه و حکمت الهی را آموخت. وی نیز آثار و تألیفاتی دارد.[7]

[1]. تنکابنی، میرزا محمد، قصص العلماء، ص 163.

[2]. شفتي بيدآبادي، محمدباقر بن محمدنقي، پرسش ‌ها و پاسخ ‌ها پيرامون عقايد شيخيه (زمينه‌ساز بابيت)، تحقيق: مركز تحقيقات كتابخانه مسجد سيد اصفهان.

[3]. همان.

[4]. همان.

[5]. همان.

[6]. همان.

[7]. همان.