searchicon

کپی شد

مهر و عاطفه در صحنه نبرد خیبر

هنگامى که دژ «قموص‏» گشوده شد، «صفیه‏» دختر حیى بن اخطب با زن دیگرى اسیر گردیدند. «بلال‏»، این دو نفر را از کنار کشتگان یهود عبور داد و خدمت پیامبر (ص) آورد. پیامبر از جریان آگاه گردید، از جاى برخاست و عبا بر سر «صفیه‏» افکند و از او احترام کرد و براى استراحت او نقطه اى را در لشکرگاه معین کرد، سپس با لحن تند به بلال گفت: «مگر مهر و عاطفه از دل تو رخت بربسته که این دو زن را از کنار اجساد عزیزان خود عبور دادى‏»؟! حتى به همین اندازه اکتفا نکرد، «صفیه‏» را از میان اسیران به خود اختصاص داد، و رسماً در ردیف زنان خود درآورد، و از این طریق شکست روحى او را جبران نمود. اخلاق و عواطف پیامبر (ص) اثر بسیار نیکى در روان «صفیه‏» گذارد، که بعدها در زمره زنان علاقه‌مند و باوفاى پیامبر (ص) درآمد، و در موقع احتضار پیامبر (ص)، بیش از زنان دیگر اشک مى ریخت.[1]



[1]. طبری، محمد بن جرير، تاريخ طبرى، ج 3، ص 302.