searchicon

کپی شد

مهدویت محمد بن اسماعیل

پس از شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام)، عده بسیاری از اسماعیلیان به امامت و مهدویت «محمد بن اسماعیل» معتقد شدند؛ با این توجیه که امام صادق (علیه السلام) پسرش اسماعیل را نامزد امامت نمود و چون وی وفات کرد، امامت به پسرش محمد می‌رسد؛ بنابراین امام جعفر صادق (علیه السلام) محمد بن اسماعیل را جانشین خود ساخت و امامت حق محمد است و به دیگری نمی رسد.[1] نوبختی و قمی، هواداران این فرقه را «مبارکیه» خوانده‌اند[2] و در این خصوص، روایت هایی از قول امام ششم شیعیان (علیه السلام)  نقل می کنند.[3]

محمد بن اسماعیل در هنگام شهادت جدش 26 ساله بود. امام جعفر صادق ­(علیه السلام) او و برادرش علی را مخفی کرد و محمد بن اسماعیل از ترس هارون که دستور دستگیری او را صادر کرده بود، از مدینه گریخت و به شهرهای مختلفی مهاجرت کرد و سرانجام در فرغانه (دره فرغانه آسیای مرکزی ازبکستان) وفات کرد و همان جا دفن شد.[4]

در منابع رجالی شیعه، مطلب خاصی درباره محمد بن اسماعیل نیامده است. بنا به نقل کلینی، محمد بن اسماعیل پیش از سفر به بغداد نزد عمویش، امام موسی کاظم (علیه السلام) ، آمد و از آن حضرت پند و نصیحتی خواست، ایشان سه بار او را سفارش نمودند که درباره خون من از خدا بترس، و کمک مالی فراوانی به او نمودند ؛ اما محمد به نزد هارون در بغداد رفت و از امام سعایت کرد و از خلیفه صله گرفت، و در نهایت مبتلا به بیماری شد که نتوانست از آن صله بهره ببرد.[5]

عدم دسترسی اسماعیلیان به محمد بن اسماعیل باعث شد تا به او لقب «المکتوم» داده شود و وی را شخصیتی با خصایص ویژه معرفی کرده، برای او ارزش و اهمیت والایی در نظر بگیرند. تبلیغات اسماعیلیان از زمان او در حجاز آغاز شد. داعیان محمد به جزایر فرستاده شدند و دارالهجره‌ای برای آنان بنا گردید و سیستم تبلیغاتی گسترده‌ای پایه‌گذاری شد که مراتب آن به تثلیث مسیحیت شباهت داشت.[6] اعتقاد به مهدویت محمد بن اسماعیل در میان اکثریت اسماعیلیان نخستین رسوخ پیدا کرد و تبلیغات گسترده‌ای در این خصوص برپا شد.

طبق نظر اسماعیلیان، تاریخ مقدس بشریت در هفت دوره و هر یک با طول زمانی مختلف به پایان می رسد. هر دوره با پیامبر ناطقی که آورنده وحی منزل است، آغاز می شود و هر یک از این ناطقان یک وصی روحانی دارد و در پی هر وصی، هفت امام می آیند که «اتماء»[7] نامیده می شوند. در دور هر امامی، هفتمین امام به مرتبه ناطقی اعتلا می یابد و پیامبر و ناطق دور بعدی می شود. وی با نسخ شریعت ناطق پیشین، دور جدیدی آغاز می کند.[8] بر این اساس، امام هفتم و پایان دهنده دور ششم (دور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، محمد بن اسماعیل بود که دور امامت با او پایان می یافت. [9] او که استتار اختیار کرده است، چون ظهور کند ناطق هفتم و مهدی موعود می شود و تنها در مرتبه او ناطق و اساس یکی خواهد بود. وی دین جدیدی می آورد که شریعت قبلی را نسخ می کند؛ تکالیف ظاهری بشریت را با منادی تأویل برمی دارد؛ به باطن توجه می نماید[10] و دور پایانی جهان را آغاز می نهد. به این ترتیب، در دور واپسین و پیش از پایان دنیا، حقایق آزاد از هر رمز و رازی به تمامی جهان معلوم می‌شود و دور معرفت شروع می‌گردد. در این عصر مسیحایی و مهدوی، دیگر نیازی به شرایع نیست؛ محمد بن اسماعیل به عدالت بر جهان فرمان خواهد راند و سپس عالم جسمانی را به پایان می رساند و به داوری روز رستاخیز آدمیان می نشیند. در این حال، وی قائم القیامة و امام روز رستاخیر خواهد بود و دور او پایان تاریخ بشر است.[11] در تأیید این موضوع، روایت هایی در شأن و مقام محمد بن اسماعیل نقل شده است، از جمله این روایت: «لو قام قائمنا علمتم القرآن جدیداً».[12]

ابن هیثم؛ متفکر بزرگ اسماعیلی، درباره مهدویت محمد بن اسماعیل می‌نویسد: «در روایات از قول پیامبر (صلی الله علیه و آله)  آمده که مهدی نامش نام من است و اسم پدرش اسم پدر من است. گویند محمد بن اسماعیل مهدی موعود است؛ زیرا اسماعیل بن ابراهیم جد پیامبر است و خود او، هم نام پیامبر است».[13]

معتقدان به مهدویت محمد بن اسماعیل او را آخرین فردی می‌دانند که هم امام بود و هم پیامبر،[14] و معتقد شدند که وی زنده است و عبدالله بن میمون بن مسلم بن عقیل، باب او است.[15] به این ترتیب، غیبت محمد بن اسماعیل مورد توجه بسیاری از اسماعیلیان قرار گرفت و به صورت گسترده‌ای تبلیغ شد و پایه‌های اعتقادی قرمطیان بر این عقیده استوار گردید.[16]

[1]. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج 4، ص 29.

[2]. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص 68 و 69؛ اشعری قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تصحیح: مشکور، محمد جواد، ص 81؛ شهرستانی، محمد بن عبد الکریم‏، الملل و النحل،‏ محقق: بدران، محمد، ج 1، ص 197.

[3]. برای اطلاع بیشتر ر.ک: ابن هیثم، جعفر بن احمد بن محمد، المناظرات، تصحیح: تصحیح: مادلونگ، ویلفرد/ والکر، پاول، ص 56.

[4]. برای اطلاع بیشتر از زندگی محمد بن اسماعیل، ر. ک: ادریس، عمادالدین، عیون الاخبار و فنون الآثار، تصحیح: غالب، مصطفی، ج 4، ص 351 ـ 354؛ تامر، عارف، تاریخ الاسماعیلیة، ص 117 و 118.

[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافى، مترجم: مصطفوى، سید جواد، ج 2، ص 400 – 402.

[6]. حسن ابراهیم حسن و شرف طه، عبیدالله المهدی، ص 37 ـ 38؛ فرق الشیعة، ص 72 ـ 74.

[7]. جمع متم؛ به معنای تکمیل کننده.

[8]. دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه: بدره‌ای، فریدون، ص 163 و 164؛ یمانی، طاهر بن ابراهیم، الأنوار اللطیفة فی حقیقة، تصحیح: الأعظمی، محمد حسن، ص 126؛ حامدی، ابراهیم بن حسین، کنزالولد، تصحیح: غالب، مصطفی، ص 254.

[9]. ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، تبلیس ابلیس، ص 12.

[10]. ابراهیم حسن، حسن و طه احمد شرف، عبیدالله المهدی امام الشیعة الاسماعیلیة و موسس الدولة الفاطمیة فی بلاد مغرب، ص 39.

[11]. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، همان.

[12]. فرق الشیعة، ص 74.

[13]. المناظرات، ص 56.

[14]. فرق الشیعة، ص 72 ـ 74.

[15]. المناظرات، همان، ص 36.

[16]. برگرفته از: روحی میرآبادی، علیرضا (استاد یار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی)، «مهدویت از دیدگاه اسماعیلیان و قرمطیان»، مجله تاریخ اسلام، هفتم مهر ماه سال 1385، شماره بیست و هفتم.