کپی شد
ملال آور نبودن نعمت های بهشتی
نقصان، عيب، مرض، مرگ، سستي، كژي و كاستيِ مخصوص اين عالم است، در حالی که بر اساس آیات و روایات، خصوصیات و ویژگی های عالم آخرت مطابق با این دنیا نیست. در بهشت جهات عدميّه و نقصان وجود ندارد؛ بنابر اين، لذّت آن پيوسته، و دگرگوني و خرابي و تشويش در آن راه ندارد. خداوند می فرماید:خانه ی آخرت خانه ی حیات و زندگانی است[1]، پس عالم آخرت و همه چیز آن دارای حیات، زندگی و تازگی است انسان بهشتي، پوياست زيرا دائماً در معرض تجليات گوناگون قرار دارد، از تجليات جسمانی به رضوان الهي صعود ميكند و در فضاي ربوبيت حق به تماشاي آفرينش مينشيند، بنابر این دست کشیدن از لذتی و پرداختن به لذت دیگر به جهت خسته شدن از نعمت نیست بلکه به جهت تازگی لذات و حیات داشتن و زنده بودن و تنوع نعمت هاست.
«بهشت» آن جايگاه والاى جاودانى، كمال مطلوب همه ی پيامبران و پيشوايان و مؤمنان و به تعبيرى كلىتر غايت آرزوى همه ی خداپرستان و خداجويان است.
حضرت على (ع) در ضمن يكى از خطبه ها، گوشهاى از وصف بهشت را بيان مىفرمايد:
اگر با ديده دل بدان چه از بهشت برايت توصيف كردهاند بنگرى از هر چه مربوط به دنياست دل خواهى كند، هر چند جالب و زيباست و خواهش هاى نفسانى و خوشي هايش از امورى است كه انسان را به خود جلب مىكند. اگر در حركت درخت ها كه در كنار جوي هاى بهشت است و در برخورد برگ ها به يكديگر و صداى زيبايى كه از آن بر مىخيزد و ريشههاى درخت ها كه در تپههايى از مشك پنهان گرديده انديشه كنى از خود بىخود خواهى شد. همچنين است آويزان بودن خوشههاى مرواريد تر و تازه بر شاخههاى با طراوت و محكم و ميوههاى رنگارنگ در پوست شكوفهها و شاخهها كه بدون زحمت چيده مىشود و طبق ميل هر كس در دسترس قرار مىگيرد. قصرهاى اهل بهشت، عسل پاك و خالص و شربت هاى تصفيه شده گردش داده مىشود. ساكنين بهشت افرادى هستند كه هماره عنايات الهى شامل حالشان مىگردد تا آن گاه كه در خانه جاويد خويش جاى گيرند و از اين جا و آن جا شدن آسوده گردند. پس اى شنونده بدان كه اگر دل خود را به رسيدن به آن منظرههاى زيبا كه تصور مىكنى مشغول نمايى از شوق رسيدن به بهشت جان خواهى داد و از همين محفل به همسايگى اهل گورستان خواهى رفت و از دنيا دل خواهى كند[2].
نكته ديگر اينكه بهشت مژدهاي است به مؤمنان به جهت معاملهاي كه با خدا كردهاند.
اساس لذت ها برای یک انسان بهشتی، آن است که الان مهمان خالق خودش گشته و بر سر سفره او نشسته است، یعنی با آن حقیقت پیوند خورده است و از این روست که دیگر مسأله خستگی، دیگر معنایی ندارد. در دنيا كه نكاح، خوردن طعام هاي لذيذ و آشاميدن نوشابههاي گوارا، لذّتش و اثرش ضعيف ميشود و از بين مي رود، به جهت نقصان اين عالم است. و اگر فرض كنيد جهات نقيصه در اين جا نباشد، هيچ گاه بهجت و سرورش تبديل به گرفتگي و بدي احوال نميشود، و هر لذّت و عيشي كه پيدا شود همان جاودان خواهد ماند؛ بدون ذرّهاي قصور و فتور و كمي و كاستي.
قرآن در یک جا گویی دارد به این نکته جواب میدهد، میفرماید: “در آن جاودانه خواهند بود و هرگز آرزوی انتقال از آن جا را نمی کنند”[3]، یعنی اهل بهشت طالب تحول نیستند و برای آنان بهشت خستگی آور نیست.
[1] عنکبوت، 64.
[2] نهج البلاغه، خ165.
[3] «ان الذین امنوا و عملوا الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا، خالدین فیها لایبغون عنها حولا » کهف، 108.