کپی شد
مقدمات و مقومات(بایسته های) تفسیر
تفسیر متن بر این پیش فرض مبتنی است که خواندن و شنیدن یک متن یا گفتار، گرچه مدلولات کلمات و جملات آنها معلوم باشد، آنچه را متن و گفتار در خود پنهان دارد آشکار نمی گرداند و این امر پنهان را تنها با تفسیر می توان آفتابی و روشن نمود.[1]
معنای هر متن یک واقعیت پنهان است که باید به وسیلۀ تفسیر آشکار و هویدا گردد و در حقیقت متن به وسیلۀ تفسیر به سخن می آید.[2]
در تفسیر متون پنج مسئله به عنوان مقدمات و مقومات تفسیر بیان شده است که به طور خلاصه بیان می گردد:
1. پیش فهم یا پیش دانستۀ مفسر: این مطلب نه تنها در تفسیر متون، بلکه در هر تحقیق علمی، مفسر و محقق یک پیش فهم یا پیش دانسته دارد که بدون آن تفسیر متن یا تحقیق علمی ممکن نیست.
2. علایق و انتظارات هدایت کنندۀ مفسر: علایق و انتظارات شخص مفسر که وی را به سؤال کردن از متن و فهمیدن آن وا می دارد، از مقدمات و مقومات فهم متن است. انسان هر سؤالی را از روی علاقه و انتظار خاصی مطرح می کند و این علاقه و انتظار حتماً با پیش دانسته های وی که مقومات سؤال او هستند متناسب است.
3. پرسش از تاریخ: پرسش از تاریخ عبارت است از جست و جو از انگیزۀ پدید آورنده متن و آنچه که می خواسته مخاطبان، آن را بفهمند. در این مرحله با تحقیق تاریخی، درستی چند مسئله روشن می شود؛ مثل این که کدام علایق و انتظارات، مؤلف را به پدید آوردن متن سوق داده است؟ در کدامین وضعیت و شرایط تاریخی سخن گفته است؟ وضعیت و شرایط تاریخی مخاطبان وی چگونه بوده است؟ و امثال آن.
4. کشف مرکز معنای متن: منظور، آن دیدگاه اصلی است که همۀ مطالب متن بر محور آن نظم یافته است. این دیدگاه اصلی باید کشف گردد و تمام متن با فرض ابتناءاش بر آن دیدگاه فهمیده شود. کشف مرکز معنا کم و زیاد، تحت تأثیر تجربه ها و پرسش های مفسر قرار می گیرد. در این صورت ممکن است هر کدام از مفسران متعدد تحت تأثیر تجربه ها و پرسش های متفاوتی که دارند مرکز معنای متن را به گونه ای نسبتاً متفاوت با معنایی که دیگری به دست آورده است بفهمند و در نتیجه فهم های متفاوتی از تمامی متن به دست آید.
5. ترجمۀ معنای متن در افق تاریخی مفسر: قائلین به نظریۀ هرمنوتیک عقیده دارند در صورتی که زمان تاریخی و عصر مفسر با پدید آورندۀ متن متفاوت باشد، تفسیر بر اساس داده ها و تجربه های مفسر است. این تفاوت ناشی از تاریخی بودن زندگی انسان است. فرهنگ ها و تمدن های متفاوت، همچنین جهان بینی ها و ادیان مختلف، تجربه های گوناگونی را اقتضا دارد. تجربه انسان نسبت به خود و جهان پیرامون خود در زمانی که انسان زندگی ابتدایی دارد و محکوم به قوانین طبیعی است، قهراً با تجربه های انسان از خود و عالم بیرون از خود در عصر پیشرفت و تسلط بر نیروهای طبیعی بسیار متفاوت است.[3]
[1]. مجتهد شبستری، محمد، کتاب، سنت، هرمنوتیک، ص 130.
سبحانی، جعفر ، هرمنوتیک، ص 9؛ ریچارد پالمر، علم هرمنوتیک، ترجمه، حنایی کاشانی، محمد سعید، ص41؛ برای مطالعۀ بیشتر رجوع کنید به: مبانی کلامی اجتهاد، هادوی تهرانی، مهدی، ص119- 288.
[3]. کتاب، سنت، هرمنوتیک، ص 17-31.