Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مقدسات و معبدهای صابئین

با توجه به قدمت آئین صابئان، آنان دارای آثار باستانى، مقدسات و معبدهایی هستند؛ از جمله آثار باستانى صابئان: گنبد بالاى محرابى است كه در مقصوره[1] جامع دمشق قرار دارد. اين قبه نمازخانه صابئين بوده که بعدها اين قبه و جامع، به‌دست يهوديان افتاد و آن‌جا را كنيسه خود كردند. بعدها که مسيحيان بر يهوديان غالب شدند، آن‌جا را كليساى خود قرار دادند، تا آن‌كه اسلام آمد، و مردم دمشق مسلمان شدند و آن بنا را مسجد خود كردند.

صابئى‏‌ها، هيكل‌‏ها و بت‌هايى به‌نام‌هاى آفتاب، داشتند، كه بنا به‌گفته ابو معشر بلخى که در كتابش در باره معابد روى زمين نوشته، هريک از آن بت‌ها شكل خاصى داشته‌‏اند.[2]

هم‌چنین آن‌ها هيكل‏هايى داشته‏اند كه هركدام را به‌نام يكى از جواهر عقلى و ستارگان مى‏ناميدند، از آن جمله است: 1. هيكل نخستين علت؛ 2. هيكل عقل؛ 3. هيكل سلسله؛ 4. هيكل صورت؛ 5. هيكل نفس، كه اين چند هيكل بر خلاف ساير هياكلی كه هر كدام شكل مخصوصى داشته‏اند، همه به‌شكل دایره ساخته شده بودند؛ 6. هيكل زحل، شش ضلعى؛ 7. هيكل مشترى، سه ضلعى؛ 8. هيكل مريخ، چهار ضلعى مستطيل؛ 9. هيكل شمس، مربع؛ 10. هيكل عطارد، مثلث؛ 11. هيكل زهره، مثلث در جوف مربع مستطيل؛ 12. هيكل قمر، هشت ضلعى.

البته صابئى‏ها غير از این موارد، عقايد و اسرار و رموزى هم داشته‏اند كه از غير خود پنهان مى‏داشته‏اند.[3]

در بعلبک مذبحى (محل ذبحی) است كه صابئان آن‌را از بيوت خود مى‏شمارند و عزيزش مى‏دارند.[4] [5]

 

[1]. مقصوره، حجره ٔ کوچک، سرای وسیع و دیوار به گرد کشیده، جای ایستادن امام در مسجد و مقصوره غرفه مانندی بود محصور که امام در آن می ایستاد، واژه‌یاب «دهخدا». بنده متوجه نشدم، اما فکر می کنم (حجره ٔ کوچک) با (سرای وسیع و دیوار به گرد کشیده) ضد یکدیگر هستند.

[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر الميزان، مترجم: موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ‏1، ص 294 – 297.

[3]. ر ک: مسعودي، على بن الحسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق: اسعد داغر، ج 2 ص 225 – 236.

[4]. ایوبی، اسماعیل بن نورالدین، تقويم البلدان، ص 278.

[5] . كوفى، ابن اعثم، الفتوح، ترجمه: مستوفى هروى، محمد بن احمد، تحقيق: طباطبائى مجد، غلامرضا، ص 947.