Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مقدار دلالت وجوه اعجاز قرآن

به طور كلى، برخى از وجوه اعجاز نشان مى‏دهد كه قرآن نه در آن زمان و نه در هيچ زمان ديگرى، نمى تواند از طرف غير خدا آورده شود، همانند اعجاز بلاغى قرآن، كه مخصوص زمان يا مكان خاصى نيست و اين شيوه بيانى براى هيچ كس مقدور نیست، نه در آن روزگار و نه در آينده. ولى برخى از وجوه اعجاز فقط به اين مقدار دلالت دارد كه در آن روزگار قرآن نمى توانسته از طرف غير خدا باشد، مانند وجه سوم از وجوه اعجاز محتوايى قرآن (در صورتى كه فرض كنيم همه علوم و معارف قرآن هم اكنون شناخته شده و در دسترس بشر است) از سوى ديگر برخى از اين وجوه ناظر به خصوصيت آورنده آن است؛ به اين معنا كه چه در زمان گذشته و چه در حال يا آينده، هيچ درس ناخوانده اى قادر به آوردن چنين كتابى نيست، در حالى كه بقيه وجوه اعجاز، قرآن را معجزه تاريخ براى هر عامى و عالم و هر زمان و مكان معرفى مى‏كند، به طورى كه تا ابد هيچ بشرى نخواهد توانست مانند آن را بيافريند.

حال بايد ديد هر يك از وجوه اعجاز، الاهى بودن قرآن را تا چه مقدار ثابت مى‏كند.

اعجاز از حيث آورنده قرآن فقط ثابت مى کند كه مفاد قرآن از ناحيه خداوند است، اما اين كه الفاظ هم از سوى اوست، اثبات نمى شود.[1]

حال اگر گفته شود: حضرت رسول‏ (ص) نمى توانسته از پيش خود چنين الفاظى را برگزيند، يا چنان تعبيراتى را به كار برد، پس الفاظ و عبارات و تراكيب نيز الاهى است، خواهيم گفت: اين سخن به فصاحت و بلاغت قرآن و در واقع به همان اعجاز بلاغى قرآن بر مى گردد، پس نتيجه اعجاز از حيث آورنده قرآن محسوب نمى شود. مگر آن كه ادعا شود: هر چند نتوانيم ثابت كنيم چنان بلاغتى از غير خدا ميسور نيست، ولى لا اقل، براى رسول اكرم (‏ص) از پيش خود، چنين چيزى مقدور نبوده است. با چنين فرضى، با استناد به همين وجه مى توان نتيجه گرفت كه الفاظ، عبارات و تراكيب قرآنى نيز از سوى خداوند متعال است.

وجوه چهارگانه اى كه در اعجاز محتوايى قرآن ذكر مى شود،[2] تنها مى تواند الاهى بودن مفاد آن را اثبات كند.

اما وجوه اعجاز لفظى قرآن – اعجاز بلاغى و عددى – ثابت مى كند كه الفاظ و تركيبات قرآن نيز الاهى است.[3] همچنين الاهى بودن آن مقدار از آيات را كه به يكديگر مرتبط هستند و در واقع يك سياق را مى سازند، ثابت مى كند. اما افزون بر اين امور، چگونه مى توان ثابت كرد كه تجميع آيات در كنار يكديگر (اگر چه وحدت سياق نداشته باشند) و پيدايش سوره ها، و نيز تجميع سوره ها و پيدايش قرآنى كه امروز در دست ما است، الاهى مى باشد؟

پاسخ به اين پرسش معمولا در بحثى به نام “تاريخ قرآن” مطرح شده است.[4] برخى از اهل سنت، و بيشتر مستشرقين، به اين نكته دامن زده اند كه جمع آيات و پيدايش سوره ها، و جمع سوره ها و ظهور قرآن موجود، بعد از رحلت پيامبر اسلام (‏ص) صورت پذيرفته است.[5] [6]

منبع برای مطالعه بيشتر:

هادوى تهرانى، مهدى، مبانى كلامى اجتهاد.


[1] برخى نيز همين حرف را مى پذيرند و مى گويند: اگر چه مفاد قرآن، الاهى است، ولى الفاظ آن از خود پيامبر (ص) است. در حالى كه علماى اسلام از گذشته تا حال معتقدند: فرق حديث قدسى با قرآن در همين نكته است كه در حديث قدسى، مفاد، الاهى است، ولى الفاظ، بشرى و از جانب خود پيامبر اكرم (‏ص) است، در حالى كه در قرآن، الفاظ نيز از جانب خدا است.

[2] ر نمايه: اعجاز قرآن، سؤال 69.

[3] شايد علت تاكيد علماى ما از گذشته تا حال بر اعجاز بلاغى قرآن، همين بوده كه شعاع دلالت آن را بيشتر مى ديدند.

[4] براى نمونه به كتاب هاى زير مراجعه كنيد: ابو عبدالله زنجانى، تاريخ القرآن؛ محمود راميار، تاريخ قرآن؛ سيد محمد باقر حجتى، پژوهشى در تاريخ قرآن؛ سيد محمد رضا جلالى نائينى، تاريخ جمع قرآن كريم.

[5] ر نمايه: جمع قرآن سؤال 71.

[6] هادوى تهرانى، مهدى، مبانى كلامى اجتهاد، ص 52 – 53، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، قم، چاپ اول، 1377.