کپی شد
مقاله شیخ مرتضی انصاری
چکیده مقاله شیخ مرتضی انصاری
شیخ مرتضی انصاری در هیجدهمین روز ماه ذیحجه سال ۱۲۱۴قمری در شهر دزفول، از سلاله جابر بن عبداللّه انصاری به دنیا آمد.
وی از دوران صباوت ، عشق تحصیل و فراگیری معارف جاودانه و حیاتبخش اسلام را داشت و با جدیت بسیار تا نیمه شب به مطالعه و تألیف دروس خود همت می گمارد.
وی پس از گذراندن سطوح فقه و اصول در درس خارج شرکت نمود. شیخ از محضر اساتید بزرگواری همچون شیخ حسین انصاری دزفولی ، شریف العلماء مازندرانی ، شیخ موسی کاشف الغطاء، سید محمد مجاهد، شیخ علی کاشف الغطاء، حاج ملا احمد نراقی تلمذ نمود.
پدر شیخ به نام محمد امین از علمای پرهیزکار و از زمره احیاگران دین مقدس اسلام و مبلغان دین اسلام بود.
مادر شیخ دختر شیخ یعقوب فرزند شیخ احمد بن شیخ شمس الدین انصاری است . وی از زنان پرهیزکار عصر خود و متعبده بود و نوافل شب را تا هنگام مرگ ترک نکرده بود.
دو برادر، کوچکتر از شیخ در خانواده محمد امین می زیسته است اولی به نام شیخ منصور و دومی شیخ محمد صادق .
شیخ سه همسر گرفته و هرکدام از آنها یک فرزند آوردند که از میان آن فرزندان تنها یک دختر باقی مانده است.
بنا به سفارش شیخ حسین انصاری شیخ محمد امین در کربلا به محضر سید محمد مجاهد – که از فقهای بزرگ شیعه در آن زمان بود و ریاست حوزه کربلا را داشت، رسید. شیخ محمد امین به دزفول بازگشت و فرزندش برای ادامه تحصیل در کربلا بماند و چهار سال از محضر دو فقیه بزرگ یعنی سید مجاهد و شریف العلماء استفاده کرد. سپس به نجف رفته و به مدت یک سال از درس شیخ موسی کاشف الغطا استفاده کرد.
وی در یک دوره که به ایران سفر کرده بود به مدّت سه یا چهار سال نزد عالم بزرگ ملا احمد نراقی در کاشان شاگردی کرد. شیخ در همین دوره به اصفهان رفته و با حجت الاسلام شفتی دیدار نمود. شیخ انصاری سرانجام دوباره در سال ۱۲۴۹ق. وارد نجف شد و نزد علی بن جعفر کاشفالغطاء چند سالی شاگردی کرد و به این ترتیب به مقامات بسیار بلند علمی دست یافت.
شیخ در طول عمر با برکتش همه سعی و کوشش در راه تحصیل ، تدریس و تألیف آثار علمی بوده است . شیخ حتی در سفر درس میگفت.
در مکتب تدریس شیخ، شاگردان متعددی تربیت یافتند که هر کدام از استوانههای فقهی، و مجتهدین مسلم، کاوشگر دقیق و محقق ارزشمندی بودهاند، چون محضر علمی او، مجتهدپرور، محققساز و اندیشمندنواز بود.
او نظریات ابتکاری و ابداعی بیشماری در فقه و اصول به وجود آورد که میتوان نظریه حاکم بودن یکی از ادله بر دلیلهای دیگر در مبحث تعادل و تراجیح را از نظریات مهم او به شمار آورد.
او آغازگر و پایهگذار اصول نوینی در فقه و اصول جعفری است که در قرنهای اخیر به حق او را شایسته دریافت لقب خاتمالفقها و المجتهدین نمودهاست
دو کتاب معروف شیخ، رسائل و مکاسب، کتاب درسی طلاب شدهاست. علما بعد از او شاگردان او محسوب میشوند.
شیخ اعظم افزون بر جهات علمی، در جهات مختلف دیگر نیز رشد و تعالی یافته بود؛ وی در اخلاق، عرفان و تقوای دینی و زهد در مقامی بس بلند قرار داشت و احتیاط و تواضع او زبانزد بود.
نابغه دهر، شیخ انصاری دارای کرامات و خوارق عادات بوده است.
وی زندگی بسیار سادهای داشت و وجوهات شرعی که شیعیان از ایران و سایر کشورها برای وی میفرستادند، در امور عامالمنفعه مصرف میکرد. حتی اموالی را که به عنوان هدیه به وی میدادند، میان طلاب و نیازمندان تقسیم میکرد. او به همه خصوصا به سادات و پدر و مادر و علماء احترام خاصی داشت.
شیخ با وجود دارا بودن وقار و هیبت که همه را تحت تأثیر قرار میداد، در عینحال لطایفی نیز از ایشان نقل شده است.
شیخ اعظم علاوه بر انجام عبادتهای واجب و مستحبات بسیار، در انجام برخی از عبادتهای مستحب مداومت داشت.
شیخ انصاری پس از علی بن جعفر کاشفالغطاء برادرش شیخ حسن کاشف الغطا و همچنین صاحب جواهر ریاست و اداره حوزه علمیه نجف را از سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ به مدت ۱۵ سال به عهده داشت و شیعیان جهان از وی تقلید میکردند.
آثار قلمی و تألیفات ارزندهای از شیخ انصاری به یادگار مانده است که هر کدام نشانی از نبوغ، اجتهاد، دانش وسیع و تحقیق دقیق آن عالم میباشد. بعضی از آنها مانند کتاب رسائل و کتاب المکاسب در زمان حیات شیخ در چند نوبت چاپ شده اند.
بیشتر شهرت شیخ انصاری به دلیل ابتکارات او در اصول فقه و فقه است که با نوشتههای شیخ و قدرت تحلیل و دقتهای او وارد مرحله جدیدی شد.
برای نکوداشت ایشان همایشهایی برگزار شده و همچنین آثار فراوانی دربارهٔ شخصیت و نظرات فقهی و اصولی وی انتشار یافته است.
وی در شب ۱۸ جمادی الثانی سال ۱۲۸۱قمری پس از 67 سال عمر با برکت اما پر زحمت در نجف اشرف دار فانی را وداع گفتهاست. پیکر شیخ انصاری در صحن مطهر امام علی (علیهالسّلام) به خاک سپرده شد.
زندگی نامه شیخ مرتضی انصاری
شیخ مرتضی انصاری در هیجدهمین روز ماه ذیحجه روز عید غدیر سال ۱۲۱۴قمری در شمال غربی بقعه سبز قبای شهر دزفول، از سلاله یکی از اخلاف جابر بن عبداللّه انصاری صحابی نامدار پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) به دنیا آمد.[1]
وی از دوران صباوت، عشق تحصیل و فراگیری معارف جاودانه و حیاتبخش اسلام را داشت و با جدیت بسیار تا نیمه شب به مطالعه و تألیف دروس خود همت میگمارد.
وی پس از گذراندن سطوح فقه و اصول در درس خارج شرکت نمود. او از محضر اساتید بزرگواری مانند شیخ حسین انصاری دزفولی ، شریف العلماء مازندرانی ، شیخ موسی کاشف الغطاء، سید محمد مجاهد، شیخ علی کاشف الغطاء، حاج ملا احمد نراقی شاگردی نمود.
شیخ انصاری را خاتمالفقها و المجتهدین لقب دادهاند. او از کسانی است که در دقت نظر، بسیار کمنظیر است. علم اصول و بالتبع فقه را وارد مرحله جدیدی کرد. او در فقه و اصول ابتکاراتی دارد که بیسابقه است.
در ادامه به فرازهایی از زندگی ایشان اشاره میشود.
نسب و خاندان شیخ مرتضی انصاری
گروهی که اکثر آنها فقیه و اهل علم و عمل هستند در یکی از محلههای شهر دزفول که نامش محله مشایخ انصار و در شمال غربی بقعه معروف سبز قبا واقع است، زندگی میکنند.
شیخ و خاندانش به جابر بن عبدالله انصاری منسوب هستند و در انتسابش به این صحابی معروف پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هیچگونه شک و تردیدی نیست؛ زیرا گذشته از شجرهنامههایی که در دسترس بعضی از افراد این خاندان میباشد، شیخ اسدالله انصاری معروف به امینالواعظین تهرانی نیز در کتابش به نام «حدائق الادب» به نقل از کتاب «مشیخة الجابریه»، پدران شیخ انصاری را تا جابر بن عبدالله انصاری نوشتهاست.[2]
پدر و مادر شیخ مرتضی انصاری
پدر شیخ مرتضی انصاری به نام محمد امین از علمای پرهیزکار و از زمره احیاگران دین مقدس اسلام و مبلغان دین اسلام بود، و در سال ۱۲۴۸قمری در اثر بیماری طاعون در خارج از شهر دزفول درگذشت.[3]
مادر شیخ دختر شیخ یعقوب فرزند شیخ احمد بن شیخ شمس الدین انصاری است . وی از زنان پرهیزکار و متعبده عصر خود بود و نوافل شب را تا هنگام مرگ ترک نکردهاست و چون اواخر عمر نابینا شده بود شیخ مقدمات تهجد وی را فراهم میکرد حتی آب وضویش را در موقع احتیاج گرم میکرد. این بانوی مکرمه در سال 1279 قمری در نجف اشرف از دنیا رفت و شیخ در غم فقدان مادر بسیار متأثر و غمناک شده و گریه کرد. [4]
هنگامیکه شیخ انصاری از عراق به ایران بازگشته بود، پس از اندکی تصمیم میگیرد برای استفاده از محضر علمای ایران به شهرهای دیگر سفر کند، اما مادر شیخ که پس از مدتها فرزندش را در کنار خود مییافت اجازه مسافرت به او نمیدهد. شیخ نیز به احترام مادر مدتی سفر را به تعویق انداخت.[5]
شیخ دو برادر، کوچکتر از خود داشت، اولی به نام شیخ منصور و دومی شیخ محمد صادق. شیخ منصور در سال 1224 قمری در دزفول تولد یافت تحصیلاتش را نزد برادرش شیخ مرتضی شاگردی نموده و یکی از رجال معروف این خاندان و از بزرگان فقها و اصولین، ادیب، حافظ قرآن مجید، جامع معقول و منقول و فروع و اصول و شاعری توانا بوده است. او پس از وفات برادرش شیخ انصاری در مسجد وی در نجف اشرف اقامه جماعت میکرد و مجلس درس نیز داشته و در سال 1294 قمری در سن هفتاد سالگی در آن مکان مقدس دعوت حق را لبیک گفت و در باب قبله متصل به مقبره شیخ مدفون گردیده است . اثر علمی شیخ منصور که اکثرا به صورت منظومه است از وی باقیمانده است .
شیخ محمد صادق دومین برادر شیخ مرتضی است که در سال 1234 قمری در دزفول به دنیا آمد و پس از تحصیل مقدمات و سطح در همان شهر، رهسپار نجف اشرف گردید و فقه و اصول را نزد برادرش شیخ انصاری فرا گرفت و به درجه اجتهاد نائل گردید و در سال 1298 قمری در همانجا بدرود حیات گفت. [6]
ولادت شیخ مرتضی انصاری
شیخ مرتضی انصاری در هیجدهمین روز ماه ذیحجه روز عید غدیر سال ۱۲۱۴قمری در شمال غربی بقعه سبز قبای شهر دزفول، در خانواده علم و ادب به دنیا آمد.[7] به مناسبت تولد در روز ولایت علی (علیهالسّلام)، نام مرتضی برای او انتخاب شد.[8]
شیخ از حیث قد مایل به طول و رخسارش سرخ و نمکین، بدنش نحیف و چشمانش ضعیف و محاسنش را با حنا رنگ میکرد، بر سر عمامه بزرگی از کرباس و به تن قبایی سفید رنگ از جنس کرباس و عبایی سرخ رنگ از جنس پشم به دوش داشت. [9]
مادرش قبل از تولد شیخ شبی امام صادق (علیه السلام) را درعالم رؤیا میبیند که قرآنی طلاکاری شده به او داد. مُعبِّرین خوابش را به فرزندی صالح و بلند مرتبه تعبیر کردند. از او نقل شده که همواره تلاش میکرده تا در هنگام شیر دادن به فرزندش با وضو باشد.[10] و چنین شد که جهان تشیع مفتخر به وجود این شخصیت گردید که فرزندی پا به عرصه گیتی بگذارد که استمرار بخش خط ولایت و امامت باشد.[11]
اسم و کنیه مشهور شیخ مرتضی انصاری
شیخ مرتضی با نام کامل مرتضی فرزند محمدامین فرزند شمسالدین فرزند احمد فرزند نورالدین فرزند محمدصادق دزفولی، بزرگترین فرزندِ شیخ محمدامین بود[12]
و از آنجایی که جد بزرگ این خاندان جابر بن عبدالله انصاری است، آنها را جابری انصاری میگویند[13].
خانواده شیخ مرتضی انصاری
شیخ مرتضی انصاری سه همسر اختیار کرده که هرکدام از آنها یک فرزند برای او آوردند که از میان آن فرزندان تنها یک دختر باقی ماندهاست.
وی نخست در سن 25 سالگی با دختر اولین استاد خود -شیخ حسین- ازدواج کرد. اولین ثمره این ازدواج پسری بود که پس از رفتن شیخ انصاری به مسافرت متولد و چون هنگام تولد دو دندان داشت و بنا به عقاید خرافی پیر زنان قدیم چنین طفلی بدیمن خواهد بود، مامای نادان دندانهای طفل چند روزه را کشید و کودک بیچاره از این صدمه مرد.[14]
دومین همسر شیخ، دختر میرزا مرتضی مطیعی دزفولی بوده که از وی یک دختر به نام بیبی زهرا بازمانده است سومین همسر وی اهل اصفهان یا رشت بوده که از او یک فرزند پسر به دنیا آمده لکن قبل از تولد از دنیا رفته است [15].
وفات شیخ مرتضی انصاری
شیخ اعظم انصاری در شب ۱۸ جمادی الثانی سال ۱۲۸۱قمری[16] پس از 67 سال عمر با برکت اما پر زحمت در نجف اشرف بر اثر بیماری اسهال دار فانی را وداع گفته.[17] و دنیای اسلام را داغدار نمود.[18]
فاضل عراقی مینویسد: «نزدیک زمان درگذشت شیخ، در خواب دیدم که از تپه بزرگی در سمت قبله صحن مطهر میگذرم و چون برای احترام قبه مطهر به سوی آن توجه کردم، دیگر آن را ندیدم، بسیار شگفتزده شدم. سپس دیدم سید جلیلی نزد من ایستاده است. او سبب شگفتی مرا پرسید، وقتی علت آن را گفتم، پاسخ داد که به زمین فرو شده است. گفتم: پس چه خواهد شد؟ گفت: اشکالی ندارد، آن را بدون عیب از زمین بیرون میآورند. چون برخاستم، دانستم که شیخ به زودی وفات خواهد کرد. و ریاست شرعی هم به کسی همتا و مانند خود شیخ در کمالات علمیه و عملیه منتقل خواهد شد. پس از مدتی شیخ درگذشت و جناب میرزای شیرازی مرجع شیعه گردید.»[19]
شیخ راضی علیبیک (از شاگردان صاحب جواهر و از عالمان نجف)، ملا محمد طالقانی، ملا علیمحمد طالقانی و ملا علیمحمد خویی، پیکر شیخ را در کنار رودخانه نجف غسل دادند و حاج سیدعلی شوشتری که وصی شیخ نیز بود، بر جنازهاش نماز گزارد. پیکر شیخ انصاری در صحن مطهر امام علی (علیهالسّلام) و در جوار آرامگاه شیخ حسین نجفی (از شاگردان علامه بحرالعلوم که در زهد و تقوا و عبادت مانند شیخ بود) به خاک سپرده شد.[20]
مردم از همهجا برای تشییع جنازه شیخ به غسالخانه روی آوردند. به گونهای که از آنجا تا نجف جمعیت انبوهی گرد آمده بود.[21]
در فوت شیخ ماده تاریخهایی گفته شده از جمله برادرش شیخ منصور در تاریخ ولادت و فوتش سروده :
زغیب آمده تاریخ حیات و ممات ((غدیر)) عام تولد ((فراغ )) عام وفات [22]
تحصیلات شیخ مرتضی انصاری
شیخ انصاری از همان دوران صباوت، عشق تحصیل و فراگیری معارف جاودانه و حیاتبخش اسلام را داشت و با جدیت بسیار تا نیمه شب به مطالعه و تألیف دروس خود همت میگمارد. و به زودی آثار نبوغ و ذکاوت در او مشاهده گردید، پس از خواندن قرآن و ادبیات عرب به خواندن فقه و اصول پرداخت و در این دو رشته، آنچنان استعداد و شایستگی نشان داد که حیرت همگان را برانگیخت و در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد نائل آمد.
مرتضی ادبیات عرب و مقدمات را نزد پدرش و دانشوران دزفول سپری کرد و فقه و اصول و دوره سطح را خدمت شیخ حسین انصاری (عموزادهاش ) که از فقهای سپید نام دزفول بود شاگردی نمود، وی در سال ۱۲۳۲قمری در سن هجده[23] یا بیست سالگی به همراه پدر به عتبات عالیات در عراق مسافرت کرده، مورد توجّه علاّمه مجاهد قرار گرفت و به تقاضای این عالم بزرگ در کربلا ماند.[24]
بنا به سفارش شیخ حسین انصاری شیخ محمد امین در کربلا به محضر سید محمد مجاهد – که از فقهای بزرگ شیعه در آن زمان بود و ریاست حوزه کربلا را داشت رسید. پس از معرفی خود، سید مجاهد احوال استاد نخستین خود – شیخ حسین انصاری را که در زمانی با هم در درس پدرش سید علی طباطبایی – صاحب ریاض – حاضر میشدند و با یکدیگر دوست و همدرس بودند پرسید. شیخ محمد امین گفت: ایشان برادرزاده من است و اکنون مشغول تدریس فقه و اصول و تربیت طلاب است . سید مجاهد بر احترام آنها بیفزود و فرمود: به جز زیارت معصومان (علیهم السلام) مقصود دیگری نیز دارید؟ شیخ محمد امین پاسخ داد: فرزندم را برای استفاده از محضر مبارک آورده و به شیخ مرتضی که در آخر مجلس نشسته بود، اشاره کرد، سید نگاهی خاص به شیخ کرد؛ زیرا کمتر کسی در سنین 18 سالگی میتوانست از محضر درس استاد و فقیهی فرزانه چون او استفاده کند؛ لذا برای آزمایش معلومات فقهی طلبه جوان مسالهای پیش آورد و گفت : شنیدهام برادرم شیخ حسین در دزفول نماز جمعه میخواند در حالیکه بسیاری از فقهای شیعه اقامه نماز جمعه را در زمان غیبت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) جائز نمیدانند. در این موقع شیخ مرتضی دلایلی در وجوب نماز جمعه در زمان غیبت بیاورد که سید مجاهد از تقریر دلیلها و بیان مطلب او شگفتزده شد و به شیخ محمد امین رو کرد و گفت: این جوان نبوغ ذاتی دارد، او را به صاحب این قبه – اشاره کرد به بارگاه امام حسین (علیه السلام)- بسپارید.
شیخ محمد امین به دزفول بازگشت و فرزندش برای ادامه تحصیل در کربلا بماند و چهار سال از محضر دو فقیه بزرگ یعنی سید مجاهد و شریف العلماء استفاده کرد. سپس به نجف رفته و به مدت یک سال از درس شیخ موسی کاشف الغطا استفاده کرد. [25] بعد از این عدهای از مردم دزفول که به زیارت کربلا آمده بودند، به وی گفتند: پدرت شوق دیدار تو را دارد وی به شوق دیدار والدین و در اثر حمله والی بغداد به کربلا[26] به اتفاق همشهریانش به زادگاهش دزفول بازگشت، اما بیش از یکسال نتوانست در دزفول بماند شوق تحصیل او را در سال 1237 قمری بار دیگر به عتبات کشاند. وی در مجلس درس شیخ موسی فرزند شیخ جعفر کاشف الغطاء شرکت کرد و پس از دو سال مجددا به دزفول بازگشت [27].
وی در یک دوره که به ایران سفر کرده بود به مدّت سه یا چهار سال نزد عالم بزرگ ملا احمد نراقی در کاشان شاگردی کرد. شیخ در همین دوره به اصفهان رفته و با حجت الاسلام شفتی دیدار نمود. شیخ انصاری سرانجام دوباره در سال ۱۲۴۹قمری وارد نجف شد و نزد علی بن جعفر کاشفالغطاء چند سالی شاگردی کرد و به این ترتیب به مقامات بسیار بلند علمی دست یافت.[28]
شیخ انصاری بعد از نمازهای یومیه به جای تعقیبات نماز مطالب درس و اشعار الفیه – کتابی است در علم نحو شامل هزار بیت شعر است- میخواند. وقتی از وی سوال شد که شما با این همه مقام علمی، درسهای دوره نوجوانی را تکرار می کنی؟! در جواب فرمود: بله میخوانم و تکرار میکنم با فراموشم نشود.
اساتید شیخ مرتضی انصاری
شیخ مرتضی از محضر اساتید بزرگ و بزرگواری مانند شیخ حسین انصاری دزفولی، شریف العلماء مازندرانی، شیخ موسی کاشف الغطاء، سید محمد مجاهد، شیخ علی کاشف الغطاء، حاج ملا احمد نراقی تلمذ نمود.[29]
- شیخ حسین انصاری (متوفای 1253 ق(
وی از مردان نامی در خاندان انصاری در عصر خود بوده و در دزفول مجلس درسی داشته و مرجعیت در فتوا و فیصله امور شرعیه در آن زمان به وی منتهی میشد و شیخ قسمتی از دروس مقدماتی را نزد او فراگرفت، شیخ حسین بعد از سال 1253 در دزفول بدرود حیات گفته است.[30]
- شریف العلماء (متوفای 1245 ق (
ملا محمد یا محمد شریف فرزند حسنعلی آملی مازندرانی دو مجلس درس داشته ، یکی برای مبتدئین و دیگری برای آنانی که در فضل و کمال به مرتبه اجتهاد رسیدهبودند. وی در سال 1245 قمری در کربلا دار فانی را وداع گفت.[31]
- شیخ موسی کاشف الغطاء (متوفای 1241 ق(
- شیخ علی کاشف الغطاء (متوفای 1254 ق (
هر دو از فرزندان شیخ جعفر کبیر معروف به کاشف الغطاء هستند که نسبت آنها به مالک اشتر میرسد.[32]
- سید محمد مجاهد (متوفای 1242 ق (
وی از فرزندان سید علی طباطبایی (صاحب ریاض ) است. سید مجاهد شاگردان بسیاری تربیت کرد که از جمله آنها شیخ انصاری بوده که چهار سال نزد وی تلمذ نموده و در مجلس درسش در کربلا حاضر میشد.[33]
- ملا احمد نراقی (متولد 1185 و متوفای 1245 ق (
حاج ملا احمد نراقی فرزند ملا مهدی نراقی است. نراقی به دانش و فضل شیخ انصاری اعتماد و اطمینان کامل داشته تا جایی که گفته است :در سفرهای مختلف که رفتهام زیاده بر پنجاه تن مجتهد مسلم را دیدهام، ولی هیچکدام آنان این جوان نبودند.
بدین سبب مقدم شیخ را گرامی داشت و بعد از حرکت از کاشان ، ملا احمد نراقی فرمود: استفادهای که من از وی بردم بیش از بهرهای بود که او از من برد.
ملا احمد نراقی به مرض وبا درگذشت و جنازهاش به نجف اشرف منتقل و در صحن مطهر پشت سر حضرت علی (علیه السلام) دفن گردید.[34]
- محمدحسن نجفی صاحب جواهر الکلام (مدت بسیار اندک).[35]
مطهری فقیه و اسلامپژوه بر این باور است که شیخ انصاری که یکی از مبتکرترین فقهای صد و پنجاه سال اخیر است، از تمام علمای فعلی کمتر استاد دیده، یعنی دوره استاد دیدنش بسیار کم بودهاست. یعنی همه دوره معلم دیدن او اگر حساب شود به ده سال نمیرسد، در صورتی که دیگران بیست سال و بیست و پنج سال و سی سال معلم دیدهاند. [36]
تدریس شیخ مرتضی انصاری
شیخ در طول عمر با برکتش همه سعی و کوشش در راه تحصیل، تدریس و تألیف آثار علمی بودهاست. از برادرش شیخ منصور نقل شده که شیخ حتی در سفر برای وی درس میگفت و او تقریرات شیخ را مینوشت. حاج ملا نصرالله تراب در لمعات البیان مینویسد: در سفر مکه همراه شیخ استاد بودیم، ما و همه حجاج دو ماه در محلی به نام عنیزه به جهت ترس از غارت اعراب بادیه نشین توقف نمودیم، شیخ عصرها برای ما از کتاب هدایه المسترشدین درس میگفت و از جمله حاضران در درس شیخ محمد باقر بود. بنابر نقل شبیری زنجانی، متن درس خارج شیخ انصاری، کتاب قوانین بود.[37]
شیخ در موقع تدریس خارج فقه و اصول در توضیح مطالب علمی، چنان خوشبیان بوده و با استدلال، آراء ابتکاری خود را پیرامون مبانی اصولی و فقهی تقریر مینموده که همه اندیشوران را مجذوب و شیفته خود میکردهاست.[38]
شاگردان شیخ مرتضی انصاری
مکتب علمی شیخ انصاری – در اواسط قرن سیزدهم تا اوایل قرن چهاردهم – پرورش دهنده دانشوران و اندیشمندان معروف شیعه است.
شاید بتوان گفت بیشتر مجتهدان و عالمان معروف شیعه در میانه قرن سیزدهم تا اوایل قرن چهاردهم، شخصیتهایی هستند که از مکتب علمی شیخ انصاری برخاستهاند. به قولی در جلسه درس شیخ نزدیک به پانصد نفر حاضر میشدند و البته میرزا محمد همدانی، شاگرد شیخ، شمار شاگردان ایشان را تا سه هزار نفر یا بیشتر گزارش میکند.[39]
در مکتب تدریس شیخ، شاگردان متعددی تربیت یافتند که هر کدام از استوانههای فقهی، و مجتهدین مسلم، کاوشگر دقیق و محقق ارزشمندی بودهاند، چون محضر علمی او، مجتهدپرور، محققساز و اندیشمندنواز بود.
در کتاب زندگانی و شخصیت شیخ انصاری که توسط کنگره جهانی بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد شیخ انصاری (ره ) انتشار یافته است نام 316 نفر را ذکر کرده که بعضی از مشاهیر از شاگردان شیخ به شرح ذیل آمده است؛ از جمله:
- سید محمدحسن شیرازی صاحب فتوای مشهور تحریم تنباکو
- میرزا حسن نجمآبادی
- محمدطه نجف[40]
- سید علی شوشتری
- جعفر شوشتری
- حبیبالله رشتی
- سید حسین کوهکمری
- محمدحسن مامقانی
- سید عبدالکریم لاهیجی
- محمدباقر آقا نجفی اصفهانی
- محمدکاظم خراسانی صاحب کفایةالأصول
- ملا حسینقلی همدانی
- حسین خلیلی تهرانی
- فاضل شربیانی
- سید جمالالدین اسدآبادی
- میرزا ابوطالب زنجانی
- سید ابوالقاسم خوانساری
- زینالعابدین مازندرانی[41]
جایگاه علمی و اخلاقی شیخ مرتضی انصاری
شیخ انصاری را خاتمالفقها و المجتهدین لقب دادهاند. او از کسانی است که در دقت و عمقنظر، بسیار کمنظیر است. علم اصول و بالتبع فقه را وارد مرحله جدیدی کرد. او در فقه و اصول ابتکاراتی دارد که بیسابقه است.
مقام علمی او در حدی است که به حق و شایستگی تمام، او را خاتمالفقها و پایاندهنده و تکمیلکننده فقاهت لقب دادهاند و او یک صد و پنجاه سال تمام است که بر جهان فقه و اصول و حوزههای علمی شیعه حکومت و زعامت روحی و فکری دارد و اندیشهها و ابتکارات او سرفصل تاریخی در فقه به شمار آمده و مستند فقها است.[42]
او نظریات ابتکاری و ابداعی بیشماری در فقه و اصول به وجود آورد که میتوان نظریه حاکم بودن یکی از ادله بر دلیلهای دیگر در مبحث تعادل و تراجیح را از نظریات مهم او به شمار آورد، و همچنین بها دادن شایسته به عقل و خرد در شناخت حکم و قانون اسلام، و دیگر مبارزه با اخباریگری رایج آن روز بود، که شیخ توانست با یک رشته از بیانات دقیق علمی در برابر آنها بایستد و آنان را متقاعد سازد، این امر از امتیازات بارز او به شمار میآید. او کوشید که به منکرین اعتبار عقل در شناخت معارف و احکام اسلامی ثابت کند که ملازمهای میان عقل و شرع وجود دارد و آنچه را که عقل حکم میکند، شرع نیز حکم میکند و حکومت این قاعده در اغلب فتاوی و نظریات مرحوم شیخ، جلوه خاصی داد، منتهی باید خود عقل و آن قاعده فقهی مورد ارزیابی قرار گیرد که عقل چگونه عقلی باشد و قاعده نیز کدام قاعده باشد؟
او با این روش متین و مستحکم، اصول اخباریگری رایج آن روز را در هم کوبید و پایهها و اصول مستحکمی برای فقه و اصول نوین بنیاد نهاد و مسیر اجتهاد را روشن و مبرهن نمود. او با این وسعت مشرب، باب اجتهاد و افتا و استخراج و استنباط احکام شرعیه فرعیه را از منابع و مصادر اولیه بازگشود و رمز پیشرفت و ترقی مسلمانان را در مسیر اجتهاد و اعتقاد بر خویش در راه عمل به احکام الهی قرار داد.
درباره مقام علمی شیخ انصاری گفتهاند: سید حسین کوهکمرهای که از عالمان روزگار شیخ بوده و مجلس درس نیز داشته است، روزی پیش از آمدن شاگردان، در محل درس حاضر شد و در گوشه مسجد، شیخ ژولیدهای را با چند نفر شاگرد در حال تدریس دید. سید حسین به درس او گوش داد و احساس کرد که وی بسیار محققانه بحث میکند. روز دیگر، زودتر آمد و به درس شیخ گوش داد. وقتی تدریس او را دید، اعتقادش بیشتر شد و احساس کرد که از خودش فاضلتر است و اگر شاگردانش به جای درس او، در درس این شیخ حاضر شوند، بهره بیشتری خواهند برد، از اینرو، روز دیگر به شاگردانش گفت: این شیخ که در آن گوشه با چند نفر شاگرد نشسته است، برای تدریس از من شایستهتر است و خود من نیز از او بهره میبرم، همه با هم به درس او میرویم». از آن روز سید حسین و شاگردانش در مجلس درس شیخ حاضر شدند.[43]
شیخ مرتضی انصاری پایهگذار اصول نوین
نام شیخ انصاری، توأم با نبوغ و ابتکار و تحول و دقت میباشد. او آغازگر و پایهگذار اصول نوینی در فقه و اصول جعفری است که در قرنهای اخیر به حق او را شایسته دریافت لقب خاتمالفقها و المجتهدین نمودهاست هر چند او در زندگی و حیات مادی و معنوی خویش پیراسته و منزه از هر نوع تظاهر و تفاخر بودهاست و در تلاشهای علمی خود جز خدا و رضایت او و جز پیشبرد احکام الهی، فکر و اندیشه دیگری نداشتهاست و به تعبیر شاگرد نامدارش، مرحوم آیت الله حاج میرزا حبیباللّه رشتی، او تالی تلو مقام عصمت در علوم و اصول بود.[44]
نام مرحوم شیخ مرتضی با دو کتاب بسیار ارزنده: فرائد الاصول و المکاسب در اصول و فقه همراه است و با این دو اثر جاودان، نام خود را در پهنه معارف اصیل اسلام جاودانه کردهاست، کتابهایی که هماکنون در دنیای دانش و معارف اسلامی اعتبار جهانی دارد و حوزههای علمیه چندین سال با درس و بحث و تحقیق روی آن دو کتاب سرمایهگذاری نموده و وقت صرف میکنند.
حاشیه نویسی بر کتب شیخ مرتضی انصاری
دو کتاب معروف شیخ انصاری، رسائل و مکاسب، کتاب درسی طلاب شدهاست. علما بعد از او شاگردان او محسوب میشوند. حواشی متعددی از طرف علمای بعد از او به کتابهای او زده شدهاست. بعد از محقق و علامه حلی و شهید اول، شیخ انصاری تنها کسی است که کتابهایش از طرف علمای بعداز خودش مرتب حاشیه خوردهاست.
در عظمت علمی و نبوغ فکری شیخ مرتضی انصاری (ره) همینقدر کافی است که اطلاع پیدا نمائیم تاکنون بیش از ۲۰۰ نفر از علما و فضلا و دانشمندان و معاریف رجال اسلامی بر کتب و نوشتههای او حاشیه و تعلیقه نگاشتهاند و کتابهای تألیفی او به کرات در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی مورد تجدید طبع قرار گرفتهاست، به حدی که هماکنون مواد غذای فکری طلاب و فضلای حوزههای علمیه و برخی از مجامع دانشگاهی و حقوقی را آثار ایشان تشکیل میدهد و شخصیتهای بزرگی مانند: آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (صاحب کفایة الاصول)، سید محمدکاظم یزدی (صاحب عروه)، حاج میرزا حبیباللّه رشتی، میرزا حسن آشتیانی، شیخ محمدحسین کاشفالغطاء، سید عبدالحسین شرفالدین، شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ محمدحسن مامقانی و تعداد کثیری از علما و مجتهدین مبرز و نامدار که نام بردن آنها به درازا میکشد، بر آن حاشیه و تعلیقه دارند. آنان نوشتهها و تألیفات شیخ را اصل قرار داده و بر آن تعلیقه و تحشیه افرودند و نظریات او را مورد تجزیه و تحلیل و عمقنگری و ژرفانگاری قرار دادهاند.[45]
سجایای اخلاقی شیخ مرتضی انصاری
شیخ دارای همت بلند، اخلاقی نیکو، زهد و تقوای بینظیر، استادی بیبدیل، پدری مهربان، فرزندی وظیفهشناس و مربی دلسوز بود.
شیخ اعظم افزون بر جهات علمی و به ویژه فقه و اصول، در جهات مختلف دیگر نیز رشد و تعالی یافته بود؛ وی در اخلاق، عرفان و تقوای دینی، همت بلند و زهد در مقامی بس بلند قرار داشت و احتیاط و تواضع او زبانزد بود. ارتباط شیخ انصاری با سید علی شوشتری عارف و استاد بزرگ اخلاق و استفاده معنوی از او به حدی است که دربارهاش نوشتهاند: لم یکن یفارقه فی سفر و لا حضر؛ «جناب شیخ در سفر و حضر از مرحوم سیّد جدا نمیشد.» از ملا حسینقلی همدانی نقل شدهاست که سید علی شوشتری در درس شیخ انصاری حضور داشت و شیخ انصاری هر هفته در روز و ساعت خاصی به خانه شوشتری میرفت و از مواعظ او استفاده میکرد.[46]
میرزا حبیب الله رشتی گفته است : شیخ سه چیز ممتاز داشت، علم، ریاست، تقوا، ریاست را به میرزا محمد حسین شیرازی ، علم را به من و تقوا را با خود به قبر برد.
- عزت نفس
شیخ منصور انصاری برادر شیخ در زمان مرجعیت عامه وی، به قصد زیارت راهی مشهد مقدس شد. هنگام حرکت، شیخ انصاری به او گفت: «در این سفر، خواه ناخواه میان تو و شاه و امیران دولت ایران ملاقاتی روی خواهد داد، عزت نفست را از دست مده و از آنها پولی قبول مکن و بدینوسیله خود را بنده آنان نساز! وگرنه اگر چیزی از ایشان پذیرفتی، دیگر پیش من نیا و در بازگشت از مشهد، در دزفول بمان».[47]
- پرهیز از ریاست
آیت الله العظمی موسی زنجانی میفرماید: «با وجود اینکه بسیاری از خواص، شیخ را بر صاحب جواهر مقدم میدانستهاند، ولی هرچه سراغ شیخ میروند که رساله بنویسد، او میگوید: صاحب جواهر هست و به خود اجازه نمیدهد که در مقابل وی، موجودیتی برای خود قایل شود و رساله بدهد. این مطلب هم بر عقل و هم بر تقوای فوقالعاده ایشان دلالت دارد».[48]
- فروتنی
با توجه به بزرگی شیخ انصاری در دانش و تقوا، بارها پیش میآمد که وقتی مسألهای از وی میپرسیدند، اگر نمیدانست، چند بار «نمیدانم» را تکرار میکرد تا شاگردانش نیز از وی یاد بگیرند که اگر چیزی را نمیدانند، از گفتن «نمیدانم» اکراه نداشته باشند.[49]
مطهری نویسنده و مجتهد شیعی (۱۲۹۸- ۱۳۵۸شمسی) در باره شیخ انصاری و جایگاه علمی و تقواییاش میگوید: شیخ انصاری از علمای بزرگ است که هم از نظر علمی- که در دو فن فقه و اصول واقعاً از علمای محقّق و طراز اول است- و هم از نظر تقوا…گاهی که از او یک مسئله شرعی میپرسیدند، با اینکه مجتهد بود، یادش نبود. هروقت که یادش نبود، بلند میگفت: نمیدانم، تا شنونده و شاگردان بفهمند که اعتراف به ندانستن ننگ نیست. چیزی را که از او میپرسیدند، اگر میدانست برای طرف آرام میگفت، همین قدر که او خودش بفهمد، و اگر نمیدانست بلند میگفت: ندانم، ندانم، ندانم.[50]
- مبارزه با نفس
آقا میرزا محمدتقی اردوبادی از مظفرالدین شاه قاجار و او نیز از عالمی نقل میکند: «وقتی در نجف اشرف، محضر شیخ انصاری حاضر میشدم، شبی در عالم رؤیا، شیطان را دیدم که چند ریسمان در دست داشت، پرسیدم: اینها را برای چه به دست گرفتهای؟ گفت: اینها را به مردم میبندم و به سمت خود میکشم. در روز گذشته یکی از اینها را به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و از اتاقش تا بیرون کوچه کشیدم، ولی در میان کوچه از قید رها شد و برگشت. وقتی بیدار شدم، خواب خود را نزد شیخ عرض کردم، شیخ فرمود: شیطان راست گفته است. او دیروز میخواست به لطایفالحیل مرا گول بزند؛ زیرا چیزی در خانه لازم شده بود و من پولی نداشتم، با خود گفتم: یک قِران از سهم امام را که نزد من بیمصرف مانده است، به عنوان قرض بر میدارم و سپس ادا میکنم، وقتی آن پول را برداشتم و به کوچه آمدم، پشیمان شدم و آن را به جای اوّلش برگرداندم.»[51]
- ترس از روز جزا
روزی مادر شیخ با اعتراض به او گفت: «با این همه وجوهی که شیعیان نزد شما میآورند، چرا برادرت منصور را کمتر رعایت میکنی و به او مخارج کافی نمیدهی؟» شیخ در این هنگام، بیدرنگ کلید اتاقی که وجوه شرعی را در آن گذاشته بود، به او داد و گفت: «هر قدر صلاح میدانی به فرزندت بده، ولی در قیامت هم خودت جواب گو باش».
آن زن صالحه چون خود را در مقابل کاری بزرگ دید، از این کار خودداری ورزید و گفت: «هیچگاه برای رفاه چند روزه فرزندم، خود را در قیامت گرفتار نخواهم کرد».[52]
- توجه به اهل علم
شیخ اعظم انصاری؛ برای آنکه به اهل علم و محصلین شهرستانها توجه بیشتری کند و آنها را به حضورشان در شهرستانها تشویق نماید، اجازه نقل سهم امام (علیهالسّلام) را تجویز نمیکرد و مخصوصاً سفارش مینمود تا آن را در همان شهر به مصرف محصلین علوم دینی برسانند.[53]
- برپایی مجلس روضهخوانی
یکی از عادتهای زیبای شیخ که نشان از محبت ایشان به اهل بیت (علیهم السلام) میباشد، مجلس روضهای بود که هر شب جمعه در منزل خود برگزار میگرد و در آخر مجلس به چند نفر عاجز و فقیر اطعام میداد.[54]
کرامات شیخ مرتضی انصاری
نابغه دهر، شیخ انصاری دارای کرامات و خوارق عادات بودهاست که به چند نمونه از آنها اشاره میشود:
- در زمان شیخ روزی شخصی از تنگی معاش برای دوستش گفت: اگر با من همراهی کنی در این باب فکر و تدبیری اندیشیدهام. گفت: بگو اگر صلاح باشد تو را یاری کنم. گفت: در این روزها پول زیادی نزد شیخ مرتضی آوردهاند. ما شبانه به خانه او رفته و آنها را آورده بین خود تقسیم کنیم .
من چون این را شنیدم او را منع کردم، ولی سودی نبخشید. بالاخره با اصرار بسیار مرا با خود موافق نمود به این شرط که در بیرون منزل بایستم تا او برود و بیاید که من مباشر عملی نباشم. چون پاسی از شب رفت به سراغ من آمد و به طرف منزل شیخ روانه شدیم و با تدبیری وارد دهلیز بیرونی شدیم، ولی من جلوتر نرفتم، دوستم از پلههای بیرونی بالا رفت تا از پشت بام بیرونی به بام اندرونی درآید و از آنجا وارد خانه شده و دست به سرقت بزند.
مدتی نگذشته بود که با حالتی پریشان شگفتآور نزد من آمد، سبب را پرسیدم گفت: چیزی را مشاهده کردم که تا خودت نبینی تصدیق من نخواهی کرد. گفتم مگر چه دیدی؟
گفت: از پلهها که بالا رفتم سایهای در مهتابی بیرونی به نظرم آمد، وقتی از دیوار بیرونی بالا رفتم که خود را به پشت بام اندرونی برسانم ناگهان دیدم شیری مهیب بر کنار بام اندرونی ایستاده و آماده حمله به من بود و هر چه بالاتر رفتم خشم شیر زیادتر میگردید، قدری تأمل نمودم تا شاید علاجی پیدا کنم، ولی ممکن نشد، برگشتم. به او گفتم: شاید ترسیده ای !!
گفت: تا نبینی باور نکنی از پلهها بالا برو و نگاه کن ، از پلهها بالا رفتم نزدیک بام اندرونی شیری عجیب دیدم که از ترسش بدنم به لرزه درآمد شیر نعره ای کشید و به سوی پشت بام بیرونی شد، چون این امر خارق عادت را دیدیم از کرامات آن مرد بزرگ شیخ انصاری حمل کردیم و نادم و پشیمان برگشتیم .
- یکی از شاگردان شیخ انصاری نقل میکند: چون از مقدمات علوم و سطوح فارغ گشته برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفتم و به مجلس درس شیخ درآمدم، ولی از مطالب و تقریراتش هیچ نمیفهمیدم خیلی به این حالت متأثر شدم تا جایی که دست به ختوماتی زدم، فایده نبخشید. بالاخره به حضرت امیر (علیه السلام) متوسل شدم .
شبی در خواب خدمت آن حضرت رسیدم و «بسم الله الرحمن الرحیم» در گوش من قرائت نمود.
صبح چون در مجلس درس شیخ حاضر شدم درس را میفهمیدم ، کم کم جلو رفتم، پس از چند روز به جایی رسیدم در آن مجلس صحبت میکردم . آن روز پس از ختم درس خدمت شیخ رسیدم وی آهسته در گوش من فرمود: آن کس که «بسم الله …» را در گوش تند خوانده است تا «و للضالین» در گوش من خوانده، این بگفت و برفت. من از این قضیه بسیار تعجب کردم و فهمیدم که شیخ دارای کرامت است؛ زیرا تا آن وقت کسی از این موضوع اطلاع نداشت.[55]
- شیخ محمدحسین کاظمی میگوید: «در نخستین روزهای ریاست عامه شیخ، پس از نماز عشا داخل حرم مطهر میشدم و پشت به در حرم و رو به ضریح مطهر، به دیوار تکیه میکردم و زیارت میخواندم. شبی شیخ مرا در حرم دید. آهسته کیسه پولی در دستم نهاد و فرمود: نصف مبلغ برای خودت باشد و بقیه را میان شاگردانت تقسیم کن. وقتی به خانه بازگشتم و پول را شمردم، دیدم همه آن با قرضی که بر ذمّهام بود، برابر است. با خود گفتم تمام آن را به طلبکار خود میدهم و کمکم نصف آن را به شاگردان میرسانم. این فکر را به کسی اظهار نکردم. شب دیگر که به حرم مطهر مشرف شدم، شیخ از نزدیک من گذشت و آهسته در گوشم فرمود: شما سهم شاگردان را از این پول بدهید، من باز به خود شما پول میدهم. از این پیشامد، دانستم که شیخ از ضمیر من آگاه شدهاست. از خیال خود برگشتم و مقام شیخ را بهتر شناختم.»[56]
- مردی خدمت شیخ آمد و از وی چیزی خواست. شیخ فرمود: «نخست آن مقدار پولی را که در فلان جا پنهان و ذخیره کردهای، مصرف کن، سپس هنگام نیازمندی و نداشتن نزد من بیا! » به این ترتیب، آن مرد از گفته خود پشیمان شد.[57]
زهد شیخ مرتضی انصاری
شیخ انصاری انسانی زاهد، و پرهیزکاری بود که زندگی بسیار سادهای داشت و وجوهات شرعی که شیعیان از ایران و سایر کشورها برای وی میفرستادند تا دویست هزار تومان میرسید، اما او ثروتش را در امور عامالمنفعه مصرف میکرد.[58] حتی اموالی را که به عنوان هدیه به وی میدادند، میان طلاب و نیازمندان تقسیم میکرد.[59] گفته شده او از خود مالی به ارث نگذاشت و روزی که از دنیا رفت تمام دارائی او هفده تومان بود و به همین اندازه هم مقروض بود و یکی از ثروتمندان آن زمان هزینه مجلس ختم او را به عهده گرفت.[60]
در ادامه به چند مورد اشاره میشود:
الف) زهد و عبادت شیخ آنچنان شایع و معروف بوده که اهل سنت نیز در شأن وی سخنها گفتهاند؛ مثلاً سلطان عثمانی چون از والی عراق که از اهل سنت بود احوال شیخ را پرسید: وی در پاسخ گفت: «والله هو الفاروق الاعظم» به خدا سوگند! او فاروق اعظم است.[61]
ب) بالیوز، نماینده سیاسی انگلستان در بغداد که دو سال در پی شرفیابی به خدمت شیخ بود و موفق نشدهبود، سرانجام در بیابان، وقتی که شیخ برای زیارت حضرت سلمان میرفت، او را دید. او در توصیف شیخ مینویسد: «به خدا سوگند! وی عیسی بن مریم یا نایب خاص او است». [62]
ج) همچنین در زهد شیخ نقل شدهاست که روزی همسر شیخ انصاری از او خواست تا چادرشبی برای پوشانیدن رختخوابهای منزل خریداری کند. شیخ به دلیل تقوا و پارساییاش، بدینکار تن در نداد. همسر شیخ که از نمایان بودن رختخوابها در گوشه اتاق ناراحت بود، پس از ناامید شدن از جلب موافقت شیخ، در خرید گوشت صرفهجویی کرد. وی به جای سه سیر گوشت، تا مدتی دو سیر و نیم میخرید و با مبلغ باقیمانده که پسانداز میشد، توانست یک چادر شب بخرد.
وقتی شیخ، آن چادر را دید، چگونگی خرید آن را دانست، با ناراحتی گفت: «افسوس که تا به حال، مقداری از وجوه بیتالمال بیجهت مصرف شدهاست. من گمان میکردم سه سیر گوشت، حداقلی است که ما میتوانیم با آن زندگی کنیم و اکنون به نادرستی این پندار پی بردم. آنگاه دستور داد تا آن چادرشب را پس دهند و از آن روز به بعد، به جای سه سیر گوشت، دو سیر و نیم بخرند.[63]
شیخ مرتضی انصاری و احترام به دیگران
- احترام به سادات
داستانهای فراوانی از علاقه شیخ انصاری به خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت (علیهم السلام): نقل شده که به نقل دو مورد از آنها اکتفا میشود:
الف) شیخ چند روزی دیرتر از وقت همیشگی برای تدریس حاضر شد. وقتی سبب را پرسیدند، فرمود: «یکی از سادات به تحصیل علوم دینی مایل گشته، ولی کسی حاضر نشدهاست که برای او مقدمات بگوید، به همین دلیل، من خودم درس او را به عهده گرفتهام.»[64]
ب) سید علی دزفولی از یکی از خویشاوندانش نقل کرده است: «در نجف اشرف به سبب فقری که داشتم، خدمت شیخ رسیدم و او را از حالم آگاه ساختم. شیخ فرمود: در حال حاضر از وجوه شرعی چیزی نزد من نیست، ولی نزد فلانی برو و بگو دو سال نمازِ استیجاری به تو بدهد، پول آنها را برای خود بردار. نمازها را من میخوانم.»[65]
- احترام به پدر و مادر
شیخ در برخورد با پدر و مادر نیز الگوی بسیار خوبی برای دیگران است.
الف) پس از حضور چهار سال شیخ در کربلا سپس یک سال در نجف،[66] عدهای از مردم دزفول که به زیارت کربلا آمده بودند، به وی گفتند: پدرت شوق دیدار تو را دارد وی به شوق دیدار والدین به اتفاق همشهریانش به زادگاهش دزفول بازگشت [67].
ب) شیخ عادت داشت که در بازگشت از جلسه تدریس، نخست نزد مادرش میرفت و برای به دست آوردن دل او، با وی سخن میگفت. همچنین از حکایتهای مردم پیشین و زندگی آنان میپرسید و مزاح میکرد تا مادر را بخنداند، سپس به اتاق عبادت و مطالعه میرفت.[68]
ج) مادر شیخ از زنان عابد بود، به گونهای که نافلههای شب را تا هنگام مرگ ترک نکرد و شیخ، سحرها نخست مقدمات نماز شب مادر را فراهم مینمود، حتی آب وضویش را در صورت نیاز، گرم میکرد، سپس خود به نماز میایستاد.[69]
- احترام به علماء
وقتی یکی از درباریان سرشناس زمانش به خدمت شیخ رسید و زندگی زاهدانه ایشان را مشاهده نمود، با تجلیل از شیخ، از حاج ملا علی کنی انتقاد کرد که «او ثروتمند است و با شما خیلی فرق دارد.» شیخ انصاری خیلی ناراحت شد و فرمود: «باید از این حرفها استغفار کنی. میان من و او خیلی فاصله است. من سرو کارم با طلبههاست و اگر بخواهم در رفاه زندگی کنم، طلبهها به درس خواندن رغبتی نشان نمیدهند، باید سطح زندگی من با وضع آنها هماهنگ باشد؛ ولی حاج ملا علی کنی سروکارش با شما سلاطین و اشراف است. او باید آنگونه باشد و من باید اینگونه زندگی کنم.»[70]
شوخ طبعی شیخ مرتضی انصاری
شیخ شخصی باوقار بود و همیشه هیبت ایشان همه را تحت تاثیر قرار میداد، در عینحال لطایفی نیز از ایشان نقل شده است که دو مورد از آنها گزارش میشود:
الف) حاج شیخ مهدی نجفی که از بزرگان عالمان اصفهان بود، و در مسجد امام، نماز جماعت داشت میگوید: «شخصی کتابی نوشته و آن را خدمت شیخ آورده بود و میگفت: در نوشتن این کتاب زحمتها کشیده و رنجها بردهام و آن را به ضریحهای مقدس متبرک کردهام. حال آوردهام تا شما تقریظی بر آن بنویسید» شیخ پس از قدری سکوت، فرمود: «زیبنده بود آن را با آب فرات هم متبرک مینمودی.»[71]
ب) روزی در طراده (نوعی زورق) بودیم که جناب استاد و برادرش (شیخ منصور) و جمعی از شاگردان استاد و ملا محمد خلیفه (شخصی پرخور) نیز حضور داشتند. اول ظهر، آقا شیخ منصور به شیخ عرض کرد: وقت ناهار رسیده است. شیخ فرمود: زود است. دیگری گفت: آقا وقت است. باز ایشان فرمود: زود است. بنده نیز گفتم: آقا وقت است. باز فرمود: زود است. در این هنگام ملا محمد خلیفه عرض کرد: آقا وقت خوردن است. آن جناب فرمود: حالا اجماع محقق شد. ملا محمد در علم خوردن، نظیر سید مرتضی است در عالمان فقه که هرگاه با فرقهای هم رای شد، اجماع با آن فرقه محقق میشود.»[72]
عبادت شیخ مرتضی انصاری
شیخ اعظم انصاری علاوه بر انجام عبادتهای واجب و مستحب در انجام برخی از عبادتهای مستحب مداومت داشت.
گفتهشده عبادات شیخ از زمان بلوغ تا آخر عمر، گذشته از واجبات، نافلهها، دعاها و تعقیبات در هر روز به قرار زیر بوده است:
الف) قرائت یک جزء کلام الله مجید؛
ب) نماز حضرت جعفر طیار؛
ج) زیارت جامعه؛
د) زیارت عاشورا.[73]
مرجعیت شیخ مرتضی انصاری
عصر زندگی شیخ مصادف بود با مرجعیت عامه آیه الله شیخ موسی کاشف الغطاء تا سال 1256 قمری و بعد از مرحوم شیخ موسی زعامت دینی به برادرش آیه الله شیخ حسن کاشف الغطاء تا سال 1262 قمری و بعد از رحلت ایشان مرجعیت عامه به آیه الله شیخ محمد حسن صاحب جواهر منتقل شد.
صاحب جواهر در روزهای پایانی زندگیاش، دستور داد تا مجلسی تشکیل شود و همه عالمان تراز اول نجف در آن شرکت کنند.[74]
در جمع علمای بزرگان شیعه – که برای تعیین تکلیف مرجعیت و زعامت دینی به حضورش رسیده بودند – پرسید: بقیه علمای محترم کجا هستند؟ گفتند: علما حوزه همگی در خدمت شما هستند، نگاهی دیگر همراه با تبسمی نمود و فرمود: آری هستند، اما عالمی در این شهر (نجف ) است که در جمع نیست .
مجددا به عرض رسید که خیر آقا همگی خدمت شما هستند. آنگاه فرمود: پس ملا مرتضی کجاست؟ عدهای به جستوجوی وی پرداختند. پس از مدتی او را در حرم امیر المومنین (علیه السلام) یافتند که مشغول دعا جهت بهبودی و سلامتی صاحب جواهر بود. جریان را به عرض شیخ انصاری رسانده و به حضور صاحب جواهر رسیدند، صاحب جواهر، نفس عمیقی کشید شیخ را بر بالین خود نشاند. دستش را گرفت و بر روی قلب خود گذاشت و گفت: «الآن طَابَ لِیَ الْمَوْتُ» اکنون مرگ بر من گوارا است.» سپس به عالمان مجلس فرمود: «هذا مَرْجِعُکُمْ مِنْ بَعدی، ایشان پس از من مرجع شما خواهد بود.»[75] و آنگاه رو به شیخ انصاری نمود و فرمود: «قلل من احتیاطک فان الشریعه سمحه سهله»، ای شیخ تو هم از احتیاط خود کم کن چه دین اسلام سهل و آسان است .[76]
نقل شده حتّی بعد از این که صاحب جواهر شیخ را جانشین خود معرّفی کرد و همه نیز مرجعیت او را پذیرا شدند، خود امتناع ورزید چون شیخ با سعیدالعلمای بابلی مازندرانی در کربلا همدرس بود و او را در آن وقت از نظر علمی بر خود ترجیح میداد. بدینسبب، پس از درگذشت صاحب جواهر، از فتوا دادن خودداری کرد و در نامهای به سعیدالعلماء نوشت: «هنگامیکه شما در کربلا بودید و با هم از محضر شریفالعلماء بهره میبردیم، فهم تو از درس استاد از من بیشتر بود، حال سزاوار است به نجف بیایید و این امر مهم (مرجعیت) را به عهده گیرید» سعیدالعلماء در پاسخ نوشت: «آری، ولی شما در این مدت در آنجا مشغول تدریس و مباحثه علمی بودهاید و من در اینجا گرفتار امور مردم هستم و شما در این امر از من سزاوارترید».[77]
پس از رسیدن نامه سعیدالعلماء، شیخ به حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) مشرف شد و از آن حضرت خواست که او را در این امر بزرگ یاری کند و از لغزش و خطا نگاه دارد. یکی از خادمان حرم مطهر امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) میگوید: «مثل همیشه، ساعتی پیش از طلوع فجر برای روشن کردن چراغهای حرم مطهر به آنجا رفتم… ناگهان از طرف پایین پای حضرت امیر صدای گریهای بلند و جانکاه و نالهای سوزناک به گوشم رسید. بسیار شگفتزده شدم که این صدای کیست؟ آهسته پیش آمدم تا از جریان آگاه شوم، ناگهان دیدم شیخ انصاری صورتش را بر ضریح مقدس گذاشته است و میگرید و به زبان دزفولی با سوز و گداز به امام (علیهالسّلام) میگوید: آقای من! مولای من! یا ابالحسن! یا امیرالمؤمنین! این مسئولیتی که اکنون بر دوشم آمدهاست، بس مهم و خطیر است. مرا از لغزش و اشتباه و عمل نکردن به وظیفه نگاهدار و در طوفانهای حوادث روزگار همواره راهنمایم باش، وگرنه از زیر بار مسئولیت فرار خواهم کرد و آن را نخواهم پذیرفت».[78]
به این ترتیب شیخ انصاری پس از علی بن جعفر کاشفالغطاء و برادرش شیخ حسن کاشف الغطا و همچنین صاحب جواهر ریاست و اداره حوزه علمیه نجف را از سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ به مدت ۱۵ سال به عهده داشت و شیعیان جهان از وی تقلید میکردند.[79]
مشایخ اجازه روایتی شیخ مرتضی انصاری
مشایخ اجازه روایتی شیخ عبارتند از: حاج ملا احمد نراقی ، سید صدرالدین عاملی ، شیخ محمد سعید دینوری[80]
سفرهای زیارتی و علمی شیخ مرتضی انصاری
شیخ انصاری در سال 1240 قمری به قصد زیارت مرقد مطهر علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) از دزفول حرکت کرد وی به هنگام ترک زادگاهش فرموده است: آنچه را از علمای عراق که باید ببینم دیدهام و مایلم در این سفر اگر از علمای ساکن ایران شخصیتهایی یافت شود که ممکن باشد مورد استفاده قرار گیرند، آنها را نیز ملاقات کرده و از ایشان بهرهمند گردم .
شیخ به اتفاق برادرش (شیخ منصور) رضایت مادرشان را جلب کردند و راهی سفر شدند آنها مدت یک ماه در بروجرد ماندند و سپس راهی اصفهان شدند.
شیخ در اصفهان وارد کاروانسرایی شد و منزلی گرفت. در آن زمان زیاست مطلقه و زعامت دینی اصفهان در دست باکفایت حجه الاسلام شفتی -بنیانگذار مسجد سید اصفهان- بود. شیخ در یکی از روزها اشکالی را برای شاگردان طرح نموده و منتظر جوابی از آنان بود، شیخ که در پایین مجلس نشسته بود جواب آن را به یکی از نزدیکانش بیان کرده و از مجلس خارج گردید. آن طلبه نیز جواب را خدمت استاد بازگو کرده استاد فرمود:
این جواب از تو نیست یا حجه بن الحسن (علیه السلام) به تو تلقین نموده و یا شیخ مرتضی نجفی. آن طلبه بالاخره حقیقت را گفت .
سید بلافاصله با چند نفر به تفحص و جستوجوی شیخ پرداختند تا سرانجام او و برادرش را در کاروانسرا یافتند و به منزل سید بردند، سید اصرار کرد که شیخ انصاری در اصفهان بماند، ولی شیخ به داشتن پدر و مادر در دزفول اعتذار جست و گفت :اگر خیال ماندن و توقفی در ایران داشتم ، اصفهان را ترجیح خواهم داد و پس از چند روز توقف این شهر را ترک کرد.
شیخ از اصفهان به کاشان رفت و مدت چهار سال از محضر علمی ملا احمد نراقی بهره گرفت و به مباحثه و تحقیق و تألیف نیز اشتغال داشت. نراقی هنگام حرکت شیخ از آن شهر اجازه مبسوطی به او داد و با بهترین عبارات و جملات وی را ستوده و فرمود: استفادهای که من از این جوان نمودم بیش از استفادهای بود که او از من برد.
شیخ و برادرش از کاشان به مشهد مقدس مشرف شدند و چند ماهی در آن شهر توقف نمودند و از آنجا به تهران و ری رفتند و پس از مدتی بازگشت به شهر خود کردند. مردم دزفول پس از شش سال، هنگامیکه از بازگشت شیخ و برادرش با خبر شدند تا چهار فرسخی از آنها استقبال شایانی نمودند.
شیخ پس از مسافرت به شهرهای مختلف دوباره در سال 1249 قمری وارد نجف اشرف شد و از محضر شیخ علی فرزند کاشف الغطا بهره برد شیخ علی روزی به شیخ جعفر شوشتری فرمود: تو گمان مدار که شیخ مرتضی برای استفاده بردن در مجلس ما حاضر میگردد، بلکه شنیده در خانوادههای علمی، تحقیقاتی هست که او بهم میرساند و الا او دیگر احتیاجی به خواندن درس ندارد.[81]
اوضاع ایران در عصر شیخ مرتضی انصاری
تولد، رشد جسمی و تحصیلی شیخ در زمان سلطنت فتحعلی شاه – 1212 تا 1250 قمری – بوده است . ایران در دوره پادشاهان قاجار، گرفتار دو دشمن نیرومند گردیده در شمال روسیه تزاری و در جنوب انگلستان استعمارگر، خبر سقوط شهر گنجه در قفقاز و قتل عام مردم مسلمان آنجا در دربار فتحعلی شاه غوغا کرد و علمای تهران جنگ با کفار روسیه را تصویب کردند و حکم جهاد و تجهیز سپاه صادر شد.
جنگ دوره اول قریب دهسال طول کشید و پس از جنگ و گریزهای متعدد با وساطت سفیر انگلیس، پیمان صلح میان ایران و روسیه فراهم آمد و در سال 1228 قمری در محلی بهنام گلستان، عهدنامه صلح به امضاء رسید.[82]
تالیفات شیخ مرتضی انصاری
آثار قلمی و تألیفات ارزندهای از شیخ انصاری به یادگار ماندهاست که هرکدام نشانی از نبوغ، اجتهاد، دانش وسیع و تحقیق دقیق آن عالم میباشد. بعضی از آنها در زمان حیات شیخ در چند نوبت چاپ شدهاند که به شرح ذیل است :
- 1. کتاب رسائل:
شامل مباحث الفاظ، امارات و اصول عملی است. این کتاب در علم اصول فقه است و به دلیل محتوایی تازه و بدیع به فرائد الاصول معروف شده است .
- 2. کتاب المکاسب:
شامل مکاسب محرمه، خیارات، و احکام عمومی معاملات.
این اثر در خصوص مسائل کسب و تجارت است. مطالب این کتاب علمی و استدلالی با تحقیقات و پژوهش میدانی و جامع در رد و ابرام نظرات دانشوران و فقهای گذشته است.
این دو کتاب عالیترین روشهای فقهی و اصولی را در اختیار پژوهندگان این دو علم قرارمیدهد.
و هر دو اثر فوق از کتب درسی رایج در حوزههای علمیه تشیع است .
- کتاب الصلاة:
این اثر گرانسنگ در مورد مسائل نماز است به صورت علمی و بسیار دقیق و مستدل بحث کرده است .
- کتاب الطهارة:[83]
- رسالهای در تقیه، رسالة فی التقیه.
- 6. رسالهای در رضاع و نشر حرمت آن (رسالة فی الرضاع (للشیخ الانصاری).
- 7. رسالهای در قضا میت، رسالة فی القضاء عن المیت.
- 8. رسالهای در مواسعه و مضایقه، رسالة فی المواسعة و المضایقه.
- 9. رسالهای در عدالت، رسالة فی العداله.
- 10. رسالهای در مصاهره، رسالة فی التحریم من جهة المصاهرة.
- 11. رسالهای در ملک اقرار.
۱2. رسالهای در تبیین قاعده لاضرر و لاضرار.
۱3. رسالهای در خمس، رسالة فی الخمس.
۱4. رسالهای در زکات، رسالة فی الزکاه.
۱5. رسالهای در خلل صلوه، الرسالة الاولی فی الخلل الواقع فی الصلاه، الرسالة الثانیة فی الخلل الواقع فی الصلاه.
۱6. رسالهای در ارث، رسالة فی الارث.
۱7. رسالهای در تیمم، رسالة فی التیمم.
۱8. رسالهای در قاعده تسامح.
۱9. رسالهای در باب حجیت اخبار.
- 20. رسالهای در قرعه.
- 21. رسالهای در متعه.
۲2. رسالهای در تقلید.
۲3. رسالهای در قطع و جزم.
۲4. رسالهای در ظن.
۲5. رسالهای در اصالة البرائه.
۲6. رسالهای در مناسک حج.
۲7. حاشیهای بر مبحث استصحاب.
۲8. حاشیهای بر نجاة العباد (رساله عملیه).
۲9. کتابی در علم رجال (از وجیزه مجلسی بزرگتر است).
- 30. تألیفی در اصول الفقه.
- 31. حواشی بر عوائد نراقی.
۳2. حاشیهای بر بغیة الطالب.
۳3. اثبات التسامح فی ادلة السنن.
۳4. التعادل و الترجیح.
۳5. رسالهای در تقیه.
۳6. رسالهای در تیمم استدلالی.
۳7. رسالهای در خمس.[84]
شیخ مرتضی انصاری از نگاه دیگران
با توجه با جایگاه رفیع علمی و اخلاقی شیخ انصاری، بزرگان عصر وی توصیفاتی از ایشان ارائه کردند که برخی از آنها اشاره میشود.
۱. علامه نوری: خداوند بر جابر بن عبدالله انصاری تفضّل نمود و از صُلب او، مردی برون آورد که ملت و دین را به علم و زهد و عبادت و کیاست یاری کرد و علمای گذشته به رتبه او نرسیدند و رجال علم بعد از او هم به آن رتبه و مقام نخواهند رسید.[85]
۲. علامه کاشفالغطاء – استاد شیخ -: «به خدا سوگند! او مجتهد علیالاطلاق است» و در شأن وی به شیخ جعفر شوشتری میگوید: «هر چیزی در هنگام شنیدن بیش از دیدن جلوه میکند، به جز شیخ مرتضی که دیدنش از شنیدن وصف او عظیمتر و والاتر است».[86]
۳. میرزا حبیبالله رشتی: «شیخ سه چیز ممتاز داشت: علم، سیاست، زهد. سیاست را به حاج میرزا محمدحسن شیرازی و علم را به من داد و زهد را با خود به قبر برد.»[87]
- ملا احمد نراقی: «بهرهای که من از این جوان بردم، بیش از بهرهای بود که او از من برد. در سفرهای گوناگون بیش از پنجاه مجتهد مسلّم دیدم که هیچیک مانند شیخ مرتضی نبودند».[88]
۵. آیت الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی: «شیخ در حوزههای علمیه به عنوان فقیهی زاهد و عالمی وارسته و اصولی نوآور شناخته شدهاست تا آنجا که در میان متأخران، لقب شیخ مطلق و مؤسس و خاتمالفقهاء و المجتهدین ویژه اوست و در شأن او گفتهاند: «هو تالِی العصمةِ علماً و عَمَلاً؛ او از نظر علم و عمل بعد از معصوم قرار دارد».[89]
نوآوریهای علمی شیخ مرتضی انصاری
بیشتر شهرت شیخ انصاری به دلیل ابتکارات او در اصول فقه و فقه است که با نوشتههای شیخ، قدرت تحلیل و دقتهای او وارد مرحله جدیدی شد. موارد زیر را از جمله ابتکارات وی دانستهاند.[90]
- ترتیب و تنظیم تازه مباحث علم اصول،
- وضع اصطلاحات جدید در علم اصول (برای نمونه: اطلاق مقامی، شبهه مفهومیه و شبهه مصداقیه، مصلحت سلوکیه، تنبیهات استصحاب، حکومت و ورود)،
3.شیوههای جدید استدلال در مباحث اصولی،
- رد نظریه انسداد باب علم،
- سازماندهی نوین و ایجاد تمایز بین امارات و اصول و حصر اصول عملیه در چهار اصل( برائت، استصحاب، احتیاط و تخییر) و مستند کردن آن به روایات.[91]
بزرگداشتها و آثار منتشر شده در باره شیخ مرتضی انصاری
همایشهایی در نکوداشت شیخ مرتضی انصاری برگزار شده که در آن آثار فراوانی دربارهٔ شخصیت و نظرات فقهی و اصولی وی انتشار یافتهاست.[92] از جمله:
- کنگره جهانی بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد شیخ مرتضی انصاری، ۲۳ تا ۲۵ آذر ۱۳۷۳شمسی، در مدرسه عالی تربیتی و قضایی طلاب (امروزه: دانشگاه قم) برگزار شد.[93] اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت، و همچنین علما حوزه علمیه قم، از جمله ناصر مکارم شیرازی، عبدالله جوادی آملی، جعفر سبحانی، محمدهادی معرفت، احمد آذری قمی، محمدتقی جعفری، محمدمهدی آصفی و سید مصطفی محقق داماد، از سخنرانان این بزرگداشت بودهاند.[94] در همین زمینه بیش از ۷۰ اثر دربارهٔ رویکرد علمی و فقهی شیخ انصاری، توسط دبیرخانه کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد میلاد شیخ اعظم انصاری چاپ و منتشر شدهاست.[95] همچنین مجله آینه پژوهش، در شماره ۲۷ (مهر و آبان ۱۳۷۳ش)، و مجله فقه: کاوشی نو در فقه اسلامی، در شماره اول (پاییز ۱۳۷۳ش) خود، ویژهنامه بزرگداشت دویستمین سالگرد ولادت شیخ انصاری را منتشر کردهاند.
- مراسم نکوداشت شیخ اعظم انصاری، ۱۱ آبان ۱۳۹۱ش در مدرسه عالی خاتم الاوصیاء در قم با پیام لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید شیعه، و همچنین محمدجواد فاضل لنکرانی،[96] ابوالقاسم علیدوست،[97] و مرتضی مقتدایی[98] برگزار شد. پیش از آن، در ۵ خرداد ۱۳۹۰ش، سخنرانی و میزگرد با حضور ابوالقاسم علیدوست، علیاکبر رشاد، احمد مبلغی، علی ابوالحسنی منذر و محمود حکمتنیا در مدرسه عالی خاتم الاوصیاء برگزار شدهبود.[99]
- رمان نخل و نارنج، نوشته وحید یامینپور، روایت داستانی از زندگی شیخ انصاری است[100] که به گفته نویسنده، مخاطب آن جوانانی هستند که با فقه آشنایی ندارند.[101]
- مستند تلویزیونی خاتم الفقهاء، درباره زندگی شیخ مرتضی انصاری، به کارگردانی مهرداد حقشناس در سال ۱۴۰۱شمسی در شبکه استانی خوزستان تولید و پخش شد.[102]
کتابنامه مقاله شیخ مرتضی انصاری
- اعتماد السلطنه، محمد حسن؛ چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصر الدین شاه؛ بینا، بیجا، بیتا.
- آقابزرگ تهرانی، محمد محسن؛ طبقات؛ بینا، بیجا، بیتا.
- آل محبوبة، جعفر؛ ماضی النجف و حاضرها؛ بینا، بیجا، ۱۴۰۶ق.
- امین، سید محسن؛ اعیان الشیعة؛ بینا، بیجا، ۱۴۰۳ق.
- انصاری، مرتضی؛ رسائل؛ بینا، بیجا، بیتا.
- انصاری، مرتضی، زندگی و شخصیت شیخ انصاری؛ بینا، بیجا، بیتا.
- شمیم، علی اصغر؛ ایران در دوره سلطنت قاجار؛ بینا، بیجا، بیتا.
- برجی، یعقوب علی؛ «سیر تحول اصول فقه عملیه و نقش وحید بهبهانی و شیخ انصاری در آن»؛ بینا، بیجا، بیتا.
- وبگاه آیتالله محمدجواد فاضل لنکزانی؛ بیانات حضرت آیتالله فاضل لنکرانی(دام ظله) در نکوداشت شیخ اعظم انصاری (رض) قم مدرسه خاتم الاوصیاء(ص)؛ بینا، بیجا، بیتا.
- تنکابنی، میرزا محمد؛ قصص العلماء؛ حضور، قم،، ۱۳۸۰.
- جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم؛ گلشن ابرار؛ بینا، بیجا، بیتا.
- جوانشیر، کریم؛ نامداران راحل؛ سالار، بیجا، ۱۳۷۵.
- حرزالدین، محمد؛ معارف الرجال؛ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، بیجا، ۱۴۰۵ ق.
- حوزه نت
- حیدری، محمد علی؛ «ابتکارهای شیخ مرتضی انصاری در علم اصول فقه»؛ بینا، بیجا، بیتا.
- انصاری، مرتضی؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری؛ چاپ کنگره جهانی بزرگداشت دویستمین سال تولد شیخ انصاری، بیجا، بیتا.
- خبرگزاری رسا.
- خبرگزاری مهر.
- سبط شیخ، ضیاء الدین؛ زندگینامه استاد الفقهاء شیخ انصاری؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری؛ بینا، بیجا، بیتا.
- سایت کتاب جمکران.
- شبیری زنجانی، سید موسی؛ ابعاد شخصیت شیخ انصاری؛ بینا، قم، ۱۳۷۳.
- شبیری زنجانی، سیدموسی؛ جرعهای از دریا؛ بینا، بیجا، ۱۳۸۹ش.
- نواده شیخ انصاری؛ شخصیت شیخ انصاری؛ بینا، بیجا، بیتا.
- انصاری، مرتضی؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری؛ بینا، بیجا، بیتا.
- عراقی میثمی، محمود؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری؛ دارالسلام، اسلامیه،تهران، ۱۳۷۴.
- عراقی میثمی، محمود؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، دبیرخانه کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد شیخ اعظم انصاری، قم، ۱۳۷۳.
- عقیقی بخشایشی، صدر؛ فقهای نامدار؛ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، بیجا، ۱۳۷۲.
- علی پور، مهدی؛ درآمدی بر تاریخ علم اصول؛ بینا، بیجا، بیتا.
- قمی، عباس؛ الکنی و الالقاب؛ بینا، بیجا، بیتا.
- مختاری، رضا؛ سیمای فرزانگان؛ بوستان کتاب، قم، ۱۳۷۴.
- مدرسی تبریزی، محمدعلی؛ ریحانة الادب؛ انتشارات خیام، بیجا، ۱۳۷۴.
- مطهری، مرتضی؛ آشنایی با علوم اسلامی؛ بینا، بیجا، بیتا.
- مطهری، مرتضی؛ عدل الهی؛ بینا، بیجا، بیتا.
- مطهری، مرتضی؛ تعلیم وتربیت در اسلام؛ بینا، بیجا، بیتا.
- مطهری، مرتضی؛ حماسه حسینی؛ بینا، بیجا، بیتا.
- مهاجر، محسن؛ اندیشههای سیاسی شیخ انصاری؛ دبیرخانه کنگره دومین سالگرد میلاد شیخ انصاری، بیجا، ۱۳۷۳.
- موسوی، سید عبدالرضا؛ دریای فقاهت؛ بینا، بیجا، بیتا.
- وبگاه آپارات.
- ویکی شیعه.
- ویکی فقه.
[1]. عقیقی بخشایشی، صدر، فقهای نامدار، ج ۲، ص ۳۲۳.
[2]. عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۰.
[3]. عراقی میثمی، محمود، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ج ۱، ص ۷۸؛ ویکی فقه.
[4] . انصاری، مرتضی، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 179؛ حوزه نت
[5]. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۱، ص ۱۹۰–۱۹۱.؛ ویکی شیعه.
[6] . زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 179؛ حوزه نت
[7]. عقیقی بخشایشی، صدر، فقهای نامدار، ج ۲، ص ۳۲۳.
[8]. امین، اعیان الشیعة، ج ۱۰، ص ۱۱۶؛ جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ص ۳۳۲.؛ ویکی شیعه؛ عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ج ۱، ص ۷۷.
[9] . سبط شیخ، ضیاء الدین، زندگینامه استاد الفقهاء شیخ انصاری ، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ج 4، ص 45 و 46.، حوزه نت.
[10]. زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۷۷.؛ ویکی شیعه
[11] . زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 179؛ حوزه نت
[12]. عقیقی بخشایشی، صدر، فقهای نامدار، ج ۲، ص ۳۲۳.
[13] . سبط شیخ، ضیاء الدین، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 179؛ حوزه نت
[14] . سبط شیخ، ضیاء الدین، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 179؛ حوزه نت.
[15] . همان.
[16]. عقیقی بخشایشی، صدر، فقهای نامدار، ص ۳۳۷.
[17]. سبط شیخ، ضیاء الدین، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 172.
[18]. موسوی، سید عبدالرضا، دریای فقاهت، ص ۷۰.
[19]. عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۶۹.
[20]. همان، ص ۱۷؛ حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ص ۴۰۴.
[21]. حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ص ۴۰۴.
[22]. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 172.
[23]. جوانشیر، کریم، نامداران راحل، ج ۱، ص ۱۰۳.
[24]. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ص ۳۳۲.
[25]. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج ۱۰، ص ۱۱۷.
[26]. سبط شیخ، ضیاء الدین، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۶ ۸۴.
[27] . زندگی و شخصیت شیخ انصاری ، حاج مرتضی انصاری، ص 179؛ حوزه نت
[28]. اعیان الشیعة، ج ۱۰، ص ۱۱۷.
[29] . سبط شیخ، ضیاء الدین، زندگی و شخصیت شیخ انصاری ، حاج مرتضی انصاری، ص 179؛ حوزه نت
[30]. همان، ص 180.
[31]. همان ص 182.
[32]. همان، ص 188.
[33]. همان، ص 190.
[34]. همان، ص 197.
[35]. همات، ص ۱۸۸.
[36]. مطهری، مرتضی، تعلیم وتربیت در اسلام، ص ۲۰
[37]. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، ج ۱، ص ۵۰۵.
[38] . همان؛ حوزه نت.
[39]. موسوی، سید عبدالرضا، دریای فقاهت، ص ۲۳.
[40]. آل محبوبة، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، ج ۳، ص ۴۳۵.
[41]. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، طبقات، ج ۱، ص ۸۰۵؛ امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۱۶۷؛ ویکی شیعه
[42] . مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ج ۳، ص ۱۰۲.
[43]. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ص ۳۳۹؛ مطهری، مرتضی، عدل الهی، ج ۱، ص ۲۹۲.
[44] . انصاری، مرتضی، شخصیت شیخ انصاری، به قلم نوادهاش.
[45] . ویکی فقه.
[46]. شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعهای از دریا، ج ۱، ص ۵۰۱.
[47]. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص ۳۹۹.
[48]. شبیری زنجانی، سید موسی، ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۶.
[49]. موسوی، سید عبدالرضا، دریای فقاهت، ص ۴۷.
[50]. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج ۱، ص ۳۳۲؛ ویکی شیعه.
[51]. عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۴.
[52]. سیمای فرزانگان، ص ۴۲۷.
[53]. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۳.
[54]. انصاری، مرتضی، زندگی و شخصیت انصاری، ص ۱۰۶.
[55] . سبط شیخ، ضیاء الدین، زندگینامه استاد الفقهاء شیخ انصاری ، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری ، مولف شیخ مرتضی انصاری 3- تنقیح المقال 4- اعیان الشیعه ، ج 4، ص 45 و 46.
[56]. عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۵۵۱.
[57]. همان، ص۱۲۶؛ ویکی فقه.
[58]. اعتماد السلطنه، محمد حسن، چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصر الدین شاه (جلد اول المآثر و الآثار)، ص ۱۸۶؛ سبط الشیخ، ضیاءالدین، زندگینامه استادالفقهاء شیخ انصاری، ص ۱۶۰–۱۶۹
[59]. عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۰؛ عقیقی بخشایشی، صدر، فقهای نامدار، ص ۳۲۷.
[60]. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۹۲؛ ویکی شیعه.
[61]. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۹.
[62]. همان، ص ۱۰۹.
[63]. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، چ ۸، ص 430.
[64]. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص ۲۹۱.
[65]. همان، ص۳۶۱.؛ عقیقی بخشایشی، صدر، فقهای نامدار، ص ۳۲۹.
[66]. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج ۱۰، ص ۱۱۷.
[67] . انصاری، مرتضی، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 179؛ حوزه نت
[68].. سیمای فرزانگان، ص ۴۲۸.
[69]. عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۰.
[70]. شبیری زنجانی، سید موسی، ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۶.
[71]. انصاری، مرتضی، زندگی و شخصیت انصاری، ص ۱۰۷.
[72]. همان.
[73] . تنکابنی، میرزا محمد، قصص العلماء، ص ۱۱۳.
[74]. عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۹۵.
[75]. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص ۱۳۶؛ موسوی، سید عبدالرضا، دریای فقاهت، ص ۵۹-۵۸.
[76] . عقیقی بخشایشی، صدر، فقهای نامدار شیعه ، ص 341 – 342.
[77]. سیمای فرزانگان، ص ۱۳۶؛ موسوی، سید عبدالرضا، دریای فقاهت، ص ۵۹-۵۸؛ امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج ۱۰، ص ۱۱۷؛ قمی، عباس، الکنی والالقاب، ج ۲، ص ۳۱۴.
[78] . دریای فقاهت، ص ۱۳۷.
[79]. سبط الشیخ، ضیاءالدین، زندگینامه استادالفقهاء شیخ انصاری، ص ۱۰۹.
[80] . سبط شیخ، ضیاء الدین، زندگینامه استاد الفقهاء شیخ انصاری، ج 4، ص 45 و 46.، حوزه نت.
[81] . سبط شیخ، ضیاء الدین، زندگینامه استاد الفقهاء شیخ انصاری، انصاری مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری ؛ 3- تنقیح المقال 4- اعیان الشیعه ، ج 4، ص 45 و 46.، حوزه نت.
[82] . شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، ص 60؛ حوزه نت.
[83] . شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، ص 60؛ حوزه نت.
[84]. مدرسی تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۹۳؛ ویکی فقه؛ امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج ۱۰، ص ۱۱۷–۱۱۸؛ ویکی شیعه.
[85] . عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۹۸.
[86]. مهاجر، محسن، اندیشههای سیاسی شیخ انصاری، ص ۵.
[87]. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۲۶۲.
[88]. همان، ص ۹۱.
[89]. شبیری زنجانی، سید موسی، ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۵.
[90] . حیدری، محمد علی، «ابتکارهای شیخ مرتضی انصاری در علم اصول فقه»، ص ۱۹۴–۲۰۰؛ نک: علی پور، مهدی، درآمدی بر تاریخ علم اصول، ص ۳۶۵به بعد؛ انصاری، مرتضی، رسائل، ج ۳، ص ۲۴۵–۲۳۳؛ ص۳۹۶–۳۹۴؛ برجی، یعقوب علی، «سیر تحولاصول فقه عملیه و نقش وحید بهبهانی و شیخ انصاری در آن»، ص ۸.
[91]. ویکی شیعه.
[92]. انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، کنگره جهانی شیخ انصاری، ص ۱۵۵–۱۵۷.
[93]. همان، ص ۱۵۵.
[94]. همان، ص ۱۵۵–۱۵۷.
[95]. سایت بنیاد محقق طباطبایی.
[96]. بیانات حضرت آیتالله فاضل لنکرانی(دام ظله) در نکوداشت شیخ اعظم انصاری (رض)، وبگاه آیتالله محمدجواد فاضل لنکزانی..
[97]. شیخ انصاری تجسم رنج هزاران فقیه است، خبرگزاری رسا.
[98]. مناطق مختلف کشور از حضور علمای بزرگ خالی شده است، خبرگزاری رسا.
[99]. شیخ مرتضی انصاری استاد کل، فقیه سیاستمدار»، خبرگزاری رسا.
[100]. نخل و نارنج»، سایت کتاب جمکران.
[101]. نخل و نارنج» ارتباط با مخاطب جوانی است که فقه را نمیشناسد، خبرگزاری مهر.
[102]. مستند خاتم الفقهاء – زندگینامه شیخ اعظم مرتضی انصاری»، وبگاه آپارات.