Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مقاله شیخ جعفر کاشف الغطاء

چکیده مقاله شیخ جعفر کاشف الغطاء

نامش جعفر و کاشف الغطاء لقب اوست، نسبشان به مالک اشتر می‌رسد. پدر او خضر، از عالمان و زاهدان روزگار خود شمرده‌می‌شد.

شیخ در صدر خاندان کاشف الغطاء قرار دارد که از خاندان‌های علمی شیعی قرن ۱۳ و ۱۴ قمری است. وی در سال 1154 هجری قمری در نجف اشرف چشم به جهان گشود و در یکی از حجره‌های مدرسه خود، در محله عماره نجف دفن شد.

در ميان برادران و فرزندان و نوه‌هاى شيخ جعفر كبير، دانشمندان و علماى بزرگ و ادباى نامى به وجود آمدند.

یکی از آثار مهم عملی و علمی کاشف الغطا‌‌ء را می‌‌توان تربیت کردن فرزندانی برجسته و فقیه ذکر نمود که هر یک دریایی از علم و دانش بودند.

شیخ جعفر از همان اوان کودکی به تحصیل علوم دینی پرداخت. در آغاز مقدمات را نزد پدر خود آموخت و سپس در کربلا و نجف به تحصیل پرداخت و پس از آموختن علم تا پایان عمر در نجف ساکن بود.

شیخ جعفر نزد وحید بهبهانی و سید محمد مهدی بحرالعلوم و برخی دیگر از اساتید شاگردی نمود.

وی شاگردان بسیاری تربیت کـرده‌اسـت که عدّه‌ای از آنان خود از فقیهان و محققان بزرگ شدند و در عرصه علوم دینی عراق و ایران درخشیدند.

کاشف الغطاء در فقه نظریات دقیق و عمیقی داشته و از او به عظمت یاد می‌شود.

او هم‌چنین دارای فضیلت‌های اخلاقی بسیاری؛ مانند وارستگی، فروتنی، سخاوتمندی غیرت، تواضع، مجاهدت بود.

او هنگام خوابیدن به محاسبه نفس خویش می‌پرداخت و در دل شب، برای عبادت و راز و نیاز بیدار می‌شد و تا سپیده دم، در حال تضرع و گریه و زاری بود و همیشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش می‌کرد و بر این امر اهمیت فراوانی قائل بود.

شیخ جعفر پس از درگذشت بحرالعلوم، به رهبری دینی شیعیان عراق و ایران و دیگر کشورها دست یافت و بر شهرت و نفوذ اجتماعی و سیاسی او افزوده‌شد. او هم‌چنین در امور سیاسی دوران خود نقش داشت و در جنگ روس علیه ایران برای دفع اهل کفر و عناد و جمع لشکر و سپاه دستور جهاد داده‌است.

از کاشف الغطاء آثار علمی متنّوعی به جای مانده که عمدتاً در فقه، اصول، کلام و ادب عربی است، مهم‌ترین کتاب او در فقه به نام کشف الغطاء است، کشف الغطاء عن مبهمات الشّریعة الغّراء.

او به دلیل جایگاه علمی و اخلاقیش مورد تمجید علمای بزرگ اسلام قرار گرفته است و در مبارزه با گروه‌های انحرافی مانند وهابیت و اخباری‌گری پیش‌قدم بود.

زندگی نامه شیخ جعفر کاشف الغطاء

شیخ جعفر، در سال 1154 قمری در نجف اشرف، از خاندان مالک اشتر از یاران خاص امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) چشم به جهان گشود.[1]

کاشف الغطاء در فقه نظریات دقیق و عمیقی داشته و از او به عظمت یاد می‌شود.[2]

شیخ جعفر از همان اوان کودکی به تحصیل علوم دینی پرداخت.[3] وی پس از گذراندن سطوح فقه و اصول در درس خارج شرکت نمود. او از محضر اساتید بزرگواری مانند وحید بهبهانی و سید محمد مهدی بحرالعلوم[4] بهره برد.[5]

وی شاگردان بسیاری تربیت کـرده،[6] که عدّه‌ای از آنان خود از فقیهان و محققان بزرگ شدند و در عرصه علوم دینی عراق و ایران درخشیدند.

از کاشف الغطاء آثار علمی متنّوعی به جای مانده که عمدتاً در فقه، اصول، کلام و ادب عربی است، کتاب معروف او در فقه به نام کشف الغطاء است،[7]

آثار او در کتاب کشف الغطاء، نشانه چیره‌دستی او در استنباط احکام است.

نسب و خاندان شیخ جعفر کاشف الغطاء

نسب آل کاشف الغطاء به مالک اشتر می‌رسد. پدر او خضر، از عالمان و زاهدان روزگار خود شمرده می‌شد، از جُناجیه در اطراف حله به قصد تحصیل به نجف رفت و در همان شهر ماند و در سال ۱۱۸۱قمری درگذشت.[8]

شیخ جعفر کاشف الغطاء، در صدر خاندان کاشف الغطاء قرار دارد که از خاندان‌های علمی شیعی قرن ۱۳ و ۱۴ق است. محمدحسین کاشف‌الغطاء، از مراجع تقلید شیعه قرن ۱۴ قمری، نوه اوست.

ولادت شیخ جعفر کاشف الغطاء

شـیـخ جـعـفر کاشف الغطا، در سال 1154 هجری قمری در نجف اشرف چشم به جهان گشود.[9]

اسم و لقب مشهور شیخ جعفر کاشف الغطاء

نامش جعفر و کاشف الغطاء لقب اوست.[10] نظر به این‌که وی مؤلف کتاب «کشف الغطاء» در فقه استدلالی است، به خاطر تألیف این کتاب به کاشف الغطاء ملقب شده‌است.[1] هم‌چنین به دلیل، خارق العاده بودن و علمیت کم‌نظیرش به شيخ جعفر كبير نیز ملقب شده‌است.[11]

خانواده شیخ جعفر کاشف الغطاء

در ميان برادران و فرزندان و نوه‌هاى شيخ جعفر كبير، آن نابغه بزرگ، دانشمندان و علماى بزرگ و ادباى نامى به وجود آمدند كه هريک به سهم خود خدمات پرارزشى به عالم علم و دين كردند.[12]

یکی از آثار مهم عملی و علمی کاشف الغطا‌‌ء را می‌‌توان تربیت فرزندانی برجسته و فقیه ذکر نمود که هریک دریایی از علم و دانش بودند. شیخ جعفر دارای  چهار پسر[13] مجتهد بود که همه از فقهای به نام شیعه‌ هستند و بزرگ‌ترین آن‌ها شیخ موسی است که پدر برای وی احترامی ‌‌فوق‌العاده قائل بود و برخی از تألیفات این فرزند به خواهش پدر بوده‌است. شیخ ‌جعفر این فرزندش را بر تمام فقها، به استثنای شهید اول و محقق برتر می‌‌دانست. در حق او گفته شده‌است: کسی همانند شیخ موسی آگاه به قوانین فقه نبوده‌است.  فرزند دیگرش شیخ علی و شیخ حسن و  شیخ محمد می‌‌باشند که هر چهار مجتهد بوده‌اند.

هم‌چنین شیخ جعفر پنج دختر و داماد داشته‌است که دامادهایشان نیز هرکدام از فقهای به‌نام شیعه می‌‌باشند؛ آن‌ها عبارتند از:

  1. شیخ اسدالله تستری کاظمی، صاحب کتاب المقابیس.
  2. شیخ محمدتقی رازی اصفهانی، صاحب هدایة المسترشدین.
  3. سید صدرالدین موسوی عاملی.
  4. آقا محمدعلی هزارجریبی.
  5. شیخ محمد، پدر شیخ راضی. [14]

وفات شیخ جعفر کاشف الغطاء

شیخ جعفر کاشف الغطاء پس از گذراندن عمری سرشار از خدمت به مکتب و امت اسلام، در روز چهارشنبه، ۲۲[15] یا ۲۷[16] رجب سال ۱۲۲۸ قمری[17]، پس از هفتاد و چهار سال زیستن پربرکت در دنیا، به لقای خدا شتافت و زندگی جاودان خود را آغاز کرد. [18] وی در مقبره‌ای که خود آماده کرده‌بود (یکی از حجره‌های مدرسه خود)، در محله عماره نجف دفن شد. گنبدی بر مقبره او ساخته‌اند. جمعی از اولاد و اعقاب او در همین مقبره دفن شده‌اند.[19]

تحصیلات شیخ جعفر کاشف الغطاء

شیخ جعفر از همان اوان کودکی به تحصیل علوم دینی پرداخت. در آغاز مقدمات را نزد پدر خود آموخت[20] و سپس در کربلا و نجف به تحصیل پرداخت و پس از آموختن علم تا پایان عمر در نجف ساکن بود.[21]

اساتید شیخ جعفر کاشف‌الغطاء

شیخ جعفر مقدمات علوم را نزد پدر خواند و پس از آن خارج فقه و اصول را نزد عالمان عراق مانند وحید بهبهانی، سید محمد مهدی بحرالعلوم[22]، سید صادق فَحّام (۱۱۲۴–۱۲۰۵ق)، شیخ محمد دوْرَقی (م ۱۱۸۷ق)، شیخ فتّونی، در کربلا گذراند، و خود از مجتهدان و عالمان بلندآوازه گردید و به تدریس پرداخت.[23]

او برای احترام، به درس بحرالعلوم می‌رفت و او را استاد خطاب می‌کرد. هم‌چنین منقول است که در مورد بحرالعلوم چنین گفته‌است که اگر او مجتهد باشد من هیچ مجتهد نیستم.[24]

او پس از کسب دانش از علمای نجف و کربلا به مرتبت والایی از علم و عمل نائل آمد. کاشف الغطاء در فقه نظریات دقیق و عمیقی داشته و از او به عظمت یاد می‌‌شود.[25]

شاگردان شیخ جعفر کاشف الغطاء

شیخ جعفر کاشف الغطاء، شاگردان بسیاری تربیت کـرده‌اسـت.[26] که عدّه‌ای از آنان خود از فقیهان و محققان بزرگ شدند و در عرصه علوم دینی عراق و ایران درخشیدند. از آن میان می‌توان به این افراد اشاره کرد:

چهار تن از فرزندانش: موسی، علی، حسن و محمد.[27]

شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهرالکلام.[28]

سید جواد عاملی،[29] مؤلف کتاب ارزنده مفتاح الکرامه.

سید صدرالدّین عاملی (م ۱۲۶۳ق(.

حاج محمدابراهیم کرباسی، صاحب اشارات.

سید باقر قزوینی.

سید محمدباقر، صاحب انوار.

سید محمدبن امیر معصوم رضوی (م ۱۲۵۵ق).

سیدمحمدباقراصفهانی (م ۱۲۶۰ق(.

شیخ اسدالله دزفولی کاظمی (م۱۲۳۴ق(.

شیخ حسین نجفی.[30]

شیخ عبدالحسین اعسم.

شیخ علی هزارجریبی (م۱۲۵۴ق(.

شیخ قاسم مجیب‌الدین عاملی نجفی.

شیخ محسن اَعسَم (م۱۲۳۸ق(.

شیخ محمدتقی اصفهانی (م ۱۳۳۲ق).

ملا زین‌العابدین سلماسی.

کسانی چون شیخ احمد احسایی (م ۱۲۴۱ق)، شیخ عبدعلی بن امید گیلانی، شیخ ملاعلی رازی نجفی، شیخ اسدالله دزفولی و سید عبدالله کاظمی شُبَّر (م ۱۲۴۲ق) از او اجازه روایت یافته‌اند.[31]

معاصران شیخ جعفر کاشف الغطاء

کاشف الغطاء معاصر فتحعلی شاه بود و در مـقـدمـه کشف الغطا او را مدح کرده‌است.[32]

او با آیت الله سید علی طباطبائی (خواهر زاده وحید بهبهانی، متوفی 1331 ق) معاصر است که یک دوره فقه استدلالی کامل را تدوین کرد و در ترتیب ابواب آن به ابتکارات جالبی دست زد.

هم‌چنین از معاصران او آیت الله مولی مهدی نراقی کاشانی است که یکی از فقهای برجسته و به‌نام بوده و مرجعیت داشته است.[33]

جایگاه علمی شیخ جعفر کاشف الغطاء

کاشف الغطاء در فقه نظریات دقیق و عمیقی داشته و از او به عظمت یاد می‌شود.[34]

در عظمت علمی کاشف الغطاء همین بس که شیخ اعظم انصاری فرموده‌است: «اگر کسی قواعد اصولیی را که شیخ در «کشف الغطاء عن مبهمات شریعة الغراء» مطرح ساخته، به درستی بداند از نظر من مجتهد است».

کاشف الغطاء می‌گفت: اگر تمام کتاب‌های فقه را با آب بشویند من می‌توانم همه ابواب آن را از طهارت تا دیات از حفظ بنویسم. در عظمت و بزرگواری او همین‌قدر بس که آیة الله العظمی سید مهدی بحر العلوم او را به عنوان مرجع عام شیعه معرفی می‌کرد و حتی به اهل‌بیت خود امر فرمود که از شیخ جعفر تقلید نمایند.[35]

مرجعیت دینی شیخ جعفر کاشف الغطاء

شیخ جعفر پس از درگذشت بحرالعلوم، به رهبری دینی شیعیان عراق و ایران و دیگر کشورها دست یافت و بر شهرت و نفوذ اجتماعی و سیاسی او افزوده‌شد. با این‌که پیش از شیخ مرتضی انصاری نظریه وجوب تقلید از اعلم چندان رواج نداشت و از این‌رو مقلّدان شیعی هم‌زمان از مجتهدان مختلف و عمدتاً محلّی و منطقه‌ای تقلید می‌کردند، اما کاشف الغطاء عملاً مرجع تقلید شیعیان جهان گردید.[36]

فتوای جهاد شیخ جعفر کاشف الغطاء

در جنگ روس علیه ایران شیخ جعفر که اهل سیاست بود برای دفع اهل کفر و عناد و جمع لشکر و سپاه دستور جهاد داده و گفت: ای کافّه اهل ایران از عراق و فارس و آذربایجان و خراسان، آماده شوید به جهاد کفّار لِئام، و برآورید تیغ‌ها از نیام، برای حفظ بیضه اسلام و در آیید در سلک یاوران مَلِک عَلّام و جهاد کنید به دفع کفار از شریعت سید انام (صلی الله علیه و آله) و طریقه امیرالمؤمنین و سید الوصیین (علیه السلام). اینک برای شما حوران آراسته و غلمان به خدمت برخاسته، پس بفروشید جان‌های خود را به بهای گران که اندوخته شده‌است برای شما در جنات عالیه «لاتسمع فیها لاغیة فیها عین جاریة فیها سرر مرفوعة و اکواب موضوعة ونمارق مصفوفة و زرابی مبثوثة»[37] قیام کنید به یاری مؤمنان تا دریابید بهشت برین را. آیا خطاب نمی‌کردید به خدا در دعای ماه مبارک رمضان: شهادت نهایت آرزو و مطلوب ماست در عبارت «و قتلاً فی سبیلک فوفق لنا»[38] آیا مکرر نمی‌گفتید میان مردم «لیتنا کنا مع الشهداء فی کربلاء»؟ پس راضی مشوید به کذب گفتار خود و مخالفت گفتار با کردار خود، بدانید که مقتول ثغور آذربایجان در دفاع اهل کفر و طغیان برای حفظ بیضه اسلام و مسلمانان و حراست ناموس مؤمنات و مؤمنان مانند شهدای کربلا است در طلب رضای خداوند ارض و سماء. و به یاد آورید آرزوی خود را در قول: «لیتنا کنا حاضرین یوم الطفوف و نفدی نفوسنا للحسین و نجعلها وقایة دون طعن الرماح و ضرب السیوف»، پس اگر در قول صادق هستید و به حق ناطق، پیش بگیرید پیشه شهداء را در امتثال امر بضعه بتول، زهرا (سلام الله علیها)، چه به خدا در این مقام حاضر است امام حسین (علیه السلام) و گویا در این کارزار شما را به یاری می‌خواند و هم‌چنین خاتم انبیا و سید اوصیا و سایر ائمه، سیّما صاحب این عصر و امام این عهد می‌فرمایند: «ای پیروان پاک اعتقاد، به درستی که سیاست جهاد و دفع اهل کفر و عناد و جمع لشکر و سپاه مخصوص است به بزرگان بندگان و پیامبران و ائمه اُمَنا و کسی‌که قایم‌مقام ایشان است از علما و پس در حصول موانع ظهور و عدم امکان قیام ما و قیام علما این امور اذن دادیم به پادشاه این زمان و یگانه دوران که معترف است به اطاعت و سالک است در دفع دشمنان به طریق شریعت ما فتحعلی شاه (حفظه الله مما یخافه و یخشاه) و کسی‌را که ولی عهد و قایم‌مقام خود داشته و ملک آذربایجان را به او واگذاشته است، شاهزاده عباس میرزا (ادخله الله فی شفاعتنا وجعله فی الدنیا و الآخرة تحت ظلنا و فی حمایتنا) در جمع سپاه برای کسر شوکت کفار و اخذ اموال و اسر عیال و اطفال آن‌ها. هرکه در سپاه ایشان قتیل شود مثل آن است که در لشکر ما به قتل رسیده و آن‌که اطاعت ایشان کند چنان است که اطاعت ما کرده‌باشد و هرکه ایشان را یاری نکند، ندیم ندامت شود و محروم از شفاعت ما در روز قیامت باشد. ای شیعیان و چاکران که شنونده‌اید گفتار ما را و پیروانید کردار ما را، چون شما را خوانده شود این کتاب و مسموع شود این خطاب، برآورید تیغ‌ها از نیام و طلب کنید خون شهدا را در این مقام. بگویید به آواز بلند که دور و نزدیک شنوند: کجا است غیرت اسلام؟ کجا است حمیت شریعت سید انام؟ کجا است حرمت مردم و نساء که پرده‌نشینان عفت و ناموس هستند و اکنون بعض ایشان محل زنا و فجور روس هستند؟ کجایند اهل ناموس از امم؟ کجایند آنان که می‌گفتیم در حق ایشان «اکثر شیعتنا العجم»؟ اگر نکوشید با شنیدن این کلام و نخواهید جهاد دشمنان در این مقام، نمی‌رسید به شفاعت ما در روز قیام.[39]

جایگاه اخلاقی شیخ جعفر کاشف الغطاء

کـاشـف الـغـطـاء دارای فضیلت‌های اخلاقی بسیاری؛ مانند وارستگی، فروتنی، سخاوتمندی[40] غیرت، تواضع، مجاهدت بود. وی از هر راهی که می‌توانست برای فقرا پول جمع‌آوری می‌کرد و به آنان انفاق می‌نمود، حتی نوشته‌اند گاهی خود به پول جمع کردن می‌پرداخت و در عبای خود پول جمع‌آوری و در همان مجلس بین فقراء و بیچارگان تقسیم می‌نمود.[41]

به چند نمونه از سجایای اخلاقی ایشان اشاره می‌شود.

  1. تواضع:

شیخ جعفر با این‌که تقریبا با بحرالعلوم هم‌سن بود، ولی به او احترام زیادی می‌گذاشت تا این حد که با تحت‌الحنک عمامه خود، نعلین سید را تمیز می‌کرد و تبرک می‌جست.[42] برای احترام به درس او می‌رفت و او را استاد خطاب می‌کرد. هم‌چنین منقول است که در مورد بحرالعلوم چنین گفته‌است که اگر او مجتهد باشد من هیچ مجتهد نیستم.[43]

  1. صبر:

آورده‌اند كه روزى شيخ جعفر كاشف‌الغطاء مبلغى پول بين فقراى اصفهان تقسيم كرد و پس از اتمام پول به نماز جماعت ايستاد، بين دو نماز كه مردم مشغول تعقيب نماز بودند، سيد فقيرِ بى‌ادبى وارد شد و آمد تا مقابل امام جماعت رسيده، گفت: «اى شيخ مال جدّم [يعنى خمس] را به من بده!»، شيخ فرمود: قدرى دير آمدى، متأسفانه چيزى باقى نمانده‌است، سيدِ بى‌ادب، با كمال جسارت آب دهان خود را به ريش شيخ انداخت، آن حليم عالم نه تنها هيچ‌گونه عكس‌العمل خشونت‌آميزي از خود نشان نداد، بلكه برخاسته و در حالى‌كه دامن خود را گرفته بود، در ميان صفوف نمازگزاران گردش كرد و گفت هركس ريش شيخ را دوست دارد، به سيد كمک كند. مردم كه ناظر اين صحنه بودند، اطاعت نموده دامن شيخ را پر از پول كردند، سپس همه پول‌ها را آورده و به آن سيد تقديم كرد و سپس به نماز عصر ايستاد.[44]

از صدف ياد گير نكته حلم *** آن كه بُرَّد سَرَت، گهر بَخشَش[45]

درياى فراوان نشود تيره به سنگ *** عارف كه برنجد تنك آب است هنوز

بدى را بدى سهل باشد جزا *** اگر مردى اَحْسِن اِلى مَنْ أَسا[46]

محاسبه نفس شیخ جعفر کاشف الغطاء

یکی از اموری که در دین به آن تأکید شده، بحث محاسبه و مراقبه نفس است.

شیخ جعفر بسیار به این امر اهتمام می‌ورزید و هنگام خوابیدن به محاسبه نفس خویش می‌پرداخت و گاهی به خویشتن می‌گفت: «در کوچکی ترا «جعیفر» (جعفر کوچولو) می‌گفتند، سپس «جعفر» شدی، و پس از آن «شیخ جعفر»، و سپس «شیخ الاسلام»، پس تا کی خدا را معصیت می‌کنی و این نعمت را سپاس نمی‌گویی؟».[47]

عبادت شیخ جعفر کاشف الغطاء

علمای دین همواره در کنار علم به عبادت می‌پرداختند و به آن عشق می‌ورزیدند، و برای کارهای روزانه از آن توشه می‌گزفتند.

شیخ جعفر در دل شب، برای عبادت و راز و نیاز بیدار می‌شد و تا سپیده دم، در حال تضرع و گریه و زاری بود، و صبحگاهان برای درس و بحث، و برای مقابله با دشمنان دین و مذهب، همانند شیر در این میدان‌های خطرناک وارد می‌شد و همواره پیروز و سربلند بود.[48]

محمد تقی برغانی درباره شیخ جعفر كاشف الغطاء می‌گوید:

«روزی مرحوم شیخ جعفركاشف الغطاء وارد قزوین شد، وقت خواب فرا رسید و همه خوابیدند و من هم در گوشه آن باغ خوابیدم. چون پاسی از شب گذشت، شنیدم شیخ مرا صدا می‌زند و می‌گوید: «برخیز و نماز شب به جای آر.» عرض كردم: «بلی بر می‌خیزیم.» شیخ رد شد و من دوباره خوابیدم. ناگهان صدایی به گوشم خورد؛ به دنبال آن روانه شدم. وقتی به نزدیك جایی كه سرو صدا می‌آمد رسیدم، دیدم جناب شیخ به تضرع و گریه و مناجات مشغول است و صدای ایشان چنان در من اثر گذاشت كه از آن شب تاكنون كه 25 سال می‌گذرد، هر شب بر می‌خیزم و به مناجات مشغول می‌شوم».[2]

شیخ جعفر کاشف الغطاء و اهمیت به نماز جماعت

در فرهنگ اسلام و شیعه نماز جماعت از اهمیت خاصی برخوردار است؛ بر این اساس شیخ همیشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش می‌کرد و بر این امر اهمیت فراوانی قائل بود. غالبا در مسجدی که می‌رفت، نماز ظهر را با مردم می‌خواند، سپس برای نماز عصر، یکی از مؤمنان را که عدالتش ثابت بود به عنوان امام جماعت برمی‌گزید و خود نیز به او اقتداء می‌کرد .

میرزای نوری (ره) در مستدرک می‌نویسد: «سید مرتضی نجفی» که مرد عادل و با تقوی و فرد مورد اعتمادی است و در اوایل عمرش شیخ جعفر را درک کرده‌بود، به من گفت: «روزی شیخ جعفر برای نماز ظهر تأخیر کرد و به مسجد نیامد. مردم که از آمدن شیخ ناامید شدند، شروع کردند نماز را فرادی خواندند. چیزی نگذشته بود که شیخ وارد مسجد شد و با ناراحتی مردم را سرزنش کرد که چرا نماز را فرادی می‌خوانید؟ مگر یک نفر عادل بین شما نیست که به او اقتداء کنید؟ سپس مؤمنی را دید که تا اندازه‌ای امکانات مالی نیز داشت، و نماز می‌خواند. فورا به او اقتداء کرده و به نماز ایستاد. مردم که شیخ را دیدند به آن مؤمن اقتداء کرده، همه پشت سر او ایستادند و اقتداء کردند. آن مؤمن به قدری شرمنده شد که نمی‌دانست چگونه نماز را تمام کند.

پس از ادای نماز ظهر کنار رفته و به شیخ عرض کرد: باید نماز عصر را خود جناب عالی امامت کنید. شیخ خودداری کرد. او اصرار نمود، تا این‌که بالاخره شیخ گفت: حال که اصرار می‌کنی، اگر پولی بدهی که همین‌جا بر فقرا تقسیم کنیم، از امامت تو صرف نظر می‌کنیم. آن مرد پذیرفت و دویست شامی (که پول رایج آن زمان بود) به شیخ پرداخت و شیخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر، دستور داد فقرا را جمع کنند و همان‌طور پول‌ها را بین آن‌ها تقسیم نمود. سپس به نماز ایستاد».[49]

مسافرت‌های شیخ جعفر کاشف الغطاء

کاشف الغطاء مسافرت‌هاى گوناگون مى‌نمود و در هر شهر و مملکت مورد استقبال هیأت دولت و دانشمندان و رجال آن‌جا قرار مى‌گرفت.[50]

کاشف الغطاء دوبار به حج رفت. یک بار در سال ۱۱۸۶ قمری و دیگر بار در سال ۱۱۹۹ قمری. در ۱۲۲۲ قمری عازم سفر به ایران شد و از تهران، اصفهان، قزوین، یزد، مشهد و رشت دیدار کرد و در همه‌جا از سوی مردم و علما به گرمی پذیرفته شد. جماعات و اجتماعات باشکوهی ترتیب داد و در همه‌جا با مردم سخن گفت.[51]

او در بیت المقدس در مؤتمر اسلامى که علماى مذاهب اسلامى در آن شرکت داشتند، حاضر گردید و به خواهش علماى فلسطین پس از نماز مغرب بر مکان بلندى که براى سخنرانى‌اش قرار داده بودند، در مقابل پنجاه هزار نفر به منبر رفت و منبر او بیش از یک ساعت و نیم به طول انجامید. وى در آن جلسه چنان همه را شیفته سخنان خود نمود که پس از ختم منبر از حضرتش خواستار شدند تا در نماز عشا به او اقتدا کنند. وى پذیرفت و همه علماى مذاهب چهارگانه و حتى وهابیه و نواصب و خوارج نیز به او اقتدا کردند. در مدتى که وى در قدس توقف داشت، همه آنان در نمازهاى پنج گانه به او اقتدا مى کردند.[52]

آثار و تألیفات شیخ جعفر کاشف الغطاء

از کاشف الغطاء آثار علمی متنّوعی به جای مانده که عمدتاً در فقه، اصول، کلام و ادب عربی است:

  1. کتاب معروف او در فقه به نام کشف الغطاء است،[53] کشف الغطاء عن مبهمات الشّریعة الغّراء،[54] که در عبادات می‌‌باشد، تا آخر باب جهاد و در آخر نیز کتاب وقف را بر آن افزوده‌است.

تبحّر و مهارت کاشف الغطاء بیش‌تر در فقه و اصول بود و آثار او در این دانش‌ها به‌ویژه کتاب کشف الغطاء، نشانه چیره‌دستی او در استنباط احکام است. وی این کتاب را در ضمن سفر به ایران نوشته در حالی که جز کتاب قواعد علامه حلّی کتاب دیگری همراه نداشته‌است. چنین نقل شده که شیخ مرتضی انصاری گفته‌است: اگر کسی قواعد و اصول این کتاب را بداند، نزد من مجتهد است. او خود ادّعا کرده‌است که اگر همه کتاب‌های فقهی از دسترس من بیرون رود، باز قادر خواهم بود همه ابواب و مباحث فقهی را از آغاز تا انجام بنویسم[55] تبحّر علمی و فقهی او مورد تأیید فقیهان معاصرِ او و پس از اوست.

وی به گمان زیاد آن‌طور که از مقدمه کتاب برمی‌آید کتاب کشف الغطاء را برای اداره دستگاه فتحعلی شاه نوشته و در کتاب جهاد خود، از فتحعلی شاه به عنوان سلطان مسلمین اسم می‌آورد و مسائلی را ذکر می‌کند؛ این، ناظر به حکومت زمان بوده‌است.[56]

  1. الحقّ المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین.
  2. بُغیة الطّالب فی معرفة المفّوض و الواجب: رساله‌ای عملیه و کوتاه که بخش اول آن در اصول عقاید و بخش دوم آن در احکام است.[57]
  3. التحقیق و التّنقیر فیما یتعلّق بالمقادیر.
  4. الرّسالة الصّومیه.[58]
  5. مشکاة المصابیح شرح کتاب «المصابيح في الفقه المستنبط على الوجه الصحيح” سید مهدی بحرالعلوم.[59]
  6. رسالة فی العبادات المالیه.
  7. غایة المراد فی احکام الجهاد.
  8. شرح «قواعد» علامه حلی.
  9. کتاب الطهاره که خیلی مفصل است و در آن اقوال دانشمندان نیز در باب طهارت بررسی شده است.
  10. العقائد الجعفریه فی اصول‌الدین.
  11. غایة المأمول فی علم الاصول.
  12. شرح الهدایه للطباطبائی.
  13. الحق المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین، کتابی است استدلالی در ردّ اخباریین و اظهار حق اصولیین.
  14. رساله منهج الرشاد لمن اراد السداد[60]؛ شاید اولین کتابی است که در رد وهابیان نوشته شده‌است. [61]

شیخ جعفر هم‌چنین دارای قریحه‌ای شعری بوده و دیوان شعری از او موجود است که در آن اشعار بسیار جالب و زیبا سروده‌است. بین او و استادش آیت الله سید مهدی بحرالعلوم اشعار زیادی رد و بدل می‌‌شد که در کتاب‌های ادبی ثبت است. [62]

اندیشه و عمل سیاسی شیخ جعفر کاشف الغطاء

شیخ جعفر کاشف‌الغطاء در امور سیاسی دوران خود نقش داشت. او ارتباط دوستانه‌ای با فتح‌علی‌شاه قاجار داشت و از او با القاب و صفاتی ستایش برانگیز یاد می‌کرد.[63] نفوذ سیاسی شیخ به قدری بود که وقتی پادشای بغداد در جنگ‌های مرزی از سپاهیان ایران شکست خورد، از او خواست واسطه مذاکرات صلح بین دو کشور باشد.[64]

در زمان سفر به ایران، شیخ جعفر که در اوج شهرت و اقتدار دینی و سیاسی بود، در تهران به دیدار فتحعلی‌شاه قاجار رفت و در این دیدار شخصاً کتاب کشف الغطاء را به شاه تقدیم کرد و برای جهاد با کافران و گردآوری سربازان و ستاندن مالیات و زکات از مردم به منظور سامان دادن سپاه، اجازه رسمی به او داد.[65]

شیخ جعفر کاشف الغطاء از نگاه بزرگان

شیخ جعفر به دلیل جایگاه علمی و اخلاقیش همواره مورد تمجید علمای بزرگ اسلام قرار گرفته‌است.

مرحوم میرزا حسین نوری، صاحب مستدرک الوسائل این چنین کاشف الغطاء را ستایش می‌‌کند: بزرگ بزرگان، شمشیر بران اسلام، استاد پژوهش و تحقیق، آیت عجیب خداوند که عقل‌ها از درک آن قاصرند و زبان‌ها لال، اگر به علم و دانش او بنگری، کتاب کشف الغطایش که در هنگام سفر نوشته است تو را از امری سترگ باخبر می‌‌سازد و از مقامی‌‌ والا در مراتب علوم دینی او، چه اصول باشد و چه فروع، آگاه می‌‌کند».[66]

استاد مطهری می‌گوید: کاشف الغطاء در فقه نظریات دقیق و عمیقی داشته و از او به عظمت یاد می‌شود.[67]

از استاد اعظم شیخ مرتضى انصارى نقل شده‌است که فرمود: «اگر کسى آن قواعد و اصولى را که شیخ جعفر در کتاب کشف الغطایش جا داده‌است، بداند، نزد من مجتهد خواهد بود».[68]

شیخ جعفر کاشف الغطاء و مبارزه با اخباری‌ها

در روزگار کاشف الغطاء برخورد علمی سختی میان عالمان اصولی و اخباری شیعی پدید آمده‌بود و هریک از آن دو طایفه می‌کوشید نظر خود را اثبات و نظر مخالف را رد کند. شیخ جعفر که از تربیت‌یافتگان مکتب اصولی وحید بهبهانی و طرفدار اجتهاد و استنباط بود و از به‌کارگیری عقل و استدلال در درک عقاید و احکام شرعی دفاع می‌کرد، به دفاع از علم اصول برخاست.

برخورد شدید شیخ جعفر با شیخ محمد بن عبدالنّبی نیشابوری (م ۱۲۳۲ق) معروف به میرزا محمد اخباری عالم اخباری، مشهور بود که بر اثر آن، میرزا محمد احساس خطر کرد و به ایران آمد و به فتحعلی شاه پناه برد. شیخ جعفر نخست کتابی با عنوان کشف الغطاء عن معایب میرزا محمد عدوّالعلماء در رد آرای او نوشت و آن را برای شاه ایران فرستاد.[69] و آن‌گاه خود به ایران آمد و کاری کرد که شاه قاجار شیخ محمد را از خود راند.[70]

وی سپس ضمن سفر به اصفهان کتاب دیگری به نام الحق المبین برای فرزند خود شیخ علی نوشت و باز هم نظریات اخباریان را رد و محکوم کرد.[71] میرزا محمد اخباری نیز کتابی با عنوان الصیحة بالحق در ردّ کتاب یاد شده تألیف کرد.[72]

شیخ جعفر کاشف الغطاء و مبارزه با وهابیت

شیخ جعفر کاشف الغطاء، نـسـبت به مذهب شیعه، با تعصب بود و در برابر دشمنان حق، بی‌پروا می‌ایستاد و مقاومت مـی‌کرد.

هنگامی‌که وهابی‌ها به نجف یورش آوردند و به غارتگری و جنایت دست زدند، شیخ جعفر بـزرگ بـا دسـت و زبان با آنان جهاد کرد و از مذهب دفاع نمود.[73]

تا آن‌جا که جبهه‌ای در مقابل آنان گشود و رزمندگانی را برای دفاع از دین آماده ساخت و خود همراه علماء و بزرگان دین پیشاپیش آنان به راه افتاد و پس از نبردی سهمگین آنان را تار و مار کرده، از نجف راند و رئیس آن‌ها که سعود نام داشت. ناچار پا به فرار گذاشته و چون دیگر توان مقاومت در برابر یاران شیخ جعفر را نداشت برای انتقام‌جویی به کربلا حمله کرد. و اهل کربلا با این‌که بیشتر از اهل نجف بودند، تاب مقاومت نیاورده، تسلیم ستمگران شدند. پس از آن حادثه برای این‌که نجف اشرف از هر گزندی مصون بماند، شیخ جعفر قیام به ساختن «سور نجف» (دیواری بزرگ در اطراف نجف اشرف) نمود و محمدحسن‌خان صدر اصفهانی به دستور آن بزرگوار کار ساختمانی این سور مهم را به عهده گرفت و بنا کرد.[74]

در صحنه مبارزه علمی نیز وی کتابی به نام منهج الرشاد لمن اراد السداد در نقد و ردّ آراء وهابیان نوشت که گویا نخستین کتاب در این زمینه بود.[75]

 

کتابنامه مقاله شیخ جعفر کاشف الغطاء

  1. قرآن کریم.
  2. ابن‌قولویه، جعفر بن محمد؛ زیارت امام حسین (ع)؛ بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
  3. اعتماد السلطنه، محمدحسن خان؛ تاریخ منتظم ناصری؛ تصحیح: رضوانی، محمد اسماعیل؛ دنیای کتاب، تهران، ۱۳۶۷.
  4. انصاری، مرتضی؛ زندگانى و شخصیت شیخ انصارى؛ بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
  5. بیانات رهبری در دیدار جمعی از فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم – 1370/11/30
  6. تهرانی، آقابزرگ؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه؛ اسماعيليان قم و كتابخانه اسلاميه تهران‌، ۱۴۰۸ق.
  7. تهرانی، آقابزرگ؛ طبقات اعلام الشیعه، قرن ۱۳ و ۱۴؛ بی‌نا، مشهد، ۱۴۰۴ق.
  8. حائری، عبدالهادی؛ نخستین رویاییهای اندیشه‌گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب؛ امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۲.
  9. حائری، علی؛ روزشمار قمری؛ ۱۳۸۱ش.
  10. حرزالدین، محمد؛ معارف الرجال؛ بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
  11. حوزه نت.
  12. خوانساری، محمدباقر؛ روضات الجنات؛ مکتبة اسماعیلیان، قم، بی‌تا.
  13. دانشنامه اسلامی.
  14. سایت اندیشه قم؛ زندگی نامه علمای بزرگ شیعه.
  15. سایت آیت الله مکارم شیرازی.
  16. سید بن طاووس، علی بن موسی؛ اقبال الاعمال؛ دعای افتتاح.
  17. شبیری زنجانی، سید موسی؛ جرعه‌ای از دریا؛ مؤسسه کتاب‌شناسی، قم، ۱۳۸۹ش.
  18. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم؛ فقهای نامدار شیعه(شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء)؛ بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
  19. قمى‏، عباس؛ الفوايد الرضويه فى احوال علماء المذهب الجعفريه؛ بوستان كتاب‏، قم‏، ‏چاپ اول‏، 1385 ش.
  20. قمی، عباس؛ مفاتیح الجنان؛ دعای افتتاح.
  21. كاشف الغطاء، جعفر بن خضر؛ كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء؛ دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، قم‏، ‏چاپ اول‏، 1420 قمری.
  22. کاشف الغطاء، جعفر؛ کشف الغطاء؛ سنگی، تهران، بی‌تا.
  23. مطهری، مرتضی؛ آشنایی با علوم اسلامی؛ بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
  24. مطهری، مرتضی؛ خدمات متقابل اسلام و ایران؛ انتشارات صدرا، بی‌جا، چاپ سی ام، 1381ش.
  25. معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی؛ مکارم الآثار؛ بی‌نا، اصفهان، ۱۳۵۲ش.
  26. مكارم شيرازى، ناصر؛ اخلاق اسلامى در نهج البلاغه؛ تهيه و تنظيم: خادم الذاكرين‏، اكبر؛ نسل جوان‏، قم، چاپ اول‏‏، 1385 ش.
  27. موسوی، سید محمدباقر؛ روضات الجنات؛ بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
  28. نجفی، موسی / فقیه حقانی، موسی؛ تاریخ تحولات سیاسی ایران؛ بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
  29. نوری، حسین، خاتمه مستدرک؛ بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
  30. ویکی شیعه.
  31. https://makhtutat.inoor.ir/booklist?authorid=46

 

[1] . حوزه نت

[1]. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسالم و ایران، ص 430.

[2] . مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛  خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷.

[3]. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 430.

[4] . شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج ۲ ص ۳۳۳.

[5] . آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷.

[6] . همان.

[7] . همان.

[8] . معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج ۳، ص ۸۵۲ ؛ تهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ص ۲۴۹.

[9]. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسالم و ایران، ص 430.

[10]. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسالم و ایران، ص 430.

[11]. سایت آیت الله مکارم شیرازی.

[12] . سایت آیت الله مکارم شیرازی.

[13]. مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛  مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷؛ حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۱، ص ۱۵۲–۱۵۳.

[14]. خاتمه مستدرک علامه نوری.

[15]. حائری، علی، روزشمار قمری، ص ۲۰۲.

[16]. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، فقهای نامدار شیعه(شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء)، ص  ۳۱۵؛ دانشنامه اسلامی.

[17] . مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛  مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷.

[18] . سایت اندیشه قم، زندگی نامه علمای بزرگ شیعه.

[19]. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج ۲، ص ۲۰۶؛ ویکی شیعه.

[20]. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 430.

[21]. حائری، علی، روزشمار قمری، ص ۲۰۲.

[22] . شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج ۲ ص ۳۳۳؛ مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛ مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷.

[23]. ویکی شیعه.

[24]. جرعه‌ای از دریا، ج ۲، ص ۳۳۳.

[25]. خاتمه مستدرک علامه نوری؛ دانشنامه اسلامی.

[26] . مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛ مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷.

[27]. حرزالدین، محمد، معارف الرجال، ج۱، ص ۱۵۲–۱۵۳.

[28]. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 430.

[29] . آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛  خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷.

[30]. خاتمه مستدرک علامه نوری.؛ دانشنامه اسلامی.

[31]. معارف الرجال، ج۱، ص ۱۵۲–۱۵۳؛ ویکی شیعه.

[32] . مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛ مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷.

[33]. حوزه نت.

[34] . مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛  مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷.

[35]. حوزه نت.

[36]. ویکی شیعه.

[37]. غاشیه، ۱۱ – ۱۵.

[38]. سید بن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، دعای افتتاح، ج۱، ص ۱۴۳؛ قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دعای افتتاح؛ ابن‌قولویه، زیارت امام حسین (ع)، ص ۳۰۵.

[39]. نجفی، موسی / فقیه حقانی، موسی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، ص ۱۰۱ و ۱۰۲؛ ویکی شیعه.

[40] . سایت اندیشه قم، زندگی نامه علمای بزرگ شیعه.

[41] . عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم،  فقهای نامدار شیعه، ص 259.

[42]. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج ۲ ص ۳۳۳.

[43]. همان.

[44] . قمى‏، عباس، الفوايد الرضويه فى احوال علماء المذهب الجعفريه، ج ‏1، ص 140؛ كاشف الغطاء، جعفر بن خضر، كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء، ج ‏1، ص 24.

[45]. مفهوم شعر اين است كه هم‌چون صدف حليم باش كه وقتى سر او را مى‌برند، بدون رنجشى، گوهر تحويل كسى مى‌دهد كه سر او را مى‌برد.

[46]. گردآوری از: مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، ج 2، ص 51.

[47] . عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، فقهای نامدار شیعه، 259.

[48] . عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، فقهای نامدار شیعه، ص 259.

[49] . عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، فقهای نامدار شیعه، ص 259.

[50] . انصاری، مرتضی، زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، ص ۴۷۸.

[51]. ویکی شیعه.

[52] . زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، ص ۴۷۸.

[53] . مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛  مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷.

[54]. الطهراني، آقابزرگ، الذّريعة إلى تصانيف الشّيعة ، ج ۱۸، ص ۴۵.

[55]. قمی، عباس، فوائد الرّضویه، ص۷۰.

[56]. بیانات رهبری در دیدار جمعی از فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم – 1370/11/30.

[57]. این کتاب با نام «البغیة فی معرفة المفروض و الواجب» نیز معرفی شده است، الذّريعة إلى تصانيف الشّيعة، ج ۳، ص ۱۳۳؛ و نیز https://makhtutat.inoor.ir/booklist?authorid=46

 

[58]. تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۰۵.

[59]. همان، ج۲۳، ص۱۶.

[60]. همان، ج۱، ص۱۶۴؛ ویکی شیعه.

[61]. خاتمه مستدرک علامه نوری؛ دانشنامه اسلامی.

[62]. همان.

[63]. حائری، عبدالهادی، نخستین رویاییهای اندیشه‌گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، ص ۳۲۹.

[64]. اعتماد السلطنه، محمدحسن خان، تاریخ منتظم ناصری، تصحیح: رضوانی، محمد اسماعیل، ج ۳، ص ۱۴۸۳.

[65]. کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء، ص ۳۹۴ ؛ ویکی شیعه.

[66]. نوری، حسین، خاتمه مستدرک.

[67] . مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۹۹؛  مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۴۹۷.

[68]. موسوی، سید محمدباقر، روضات الجنات.

[69]. تهرانی، آقابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، ج ۴۵، ص ۱۸؛ خوانساری، روضات الجنات، ج ۲، ص ۲۰۴.

[70]. تهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، قرن ۱۳ و ۱۴، ص۲۵۰.

[71]. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۷، ص ۳۷.

[72]. آهمان، ص ۳۸؛ ویکی شیعه.

[73] . سایت اندیشه قم، زندگی نامه علمای بزرگ شیعه.

[74] . عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، فقهای نامدار شیعه، 259.

[75]. تهرانی، آقا بزرگ، طبقات علماء الشیعه، ص ۲۵۱؛ ویکی شیعه.