کپی شد
مقاله حبیب بن مظاهر
حبیب بن مظاهر
حبیب بن مُظَهَّر[1] از قبیله بنیاسد و کنیه ابوالقاسم بوده است.[2] حبیب بن مظاهر(مظهر[3])، (مطهر)[4] بن رئاب(ریاب) بن اشتر[5] اسدی، فقعسی[6] که در برخی منابع – شاید به اشتباه – نام وی را حتیت بن مظهّر ذکر کردهاند،[7] یکی از برجستهترین شهداى کربلا است که روز عاشورا در رکاب امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید.
ولادت حبیب بن مظاهر
از تاریخ ولادت حبیب بن مظاهر اطلاعى در دست نیست، ولى بعضى عمر او را هنگام شهادت، ۷۵ سال نوشتهاند. براین اساس تاریخ ولادتش یک سال قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه وآله) است.[8] «حبیب» از طایفه «بنىاسد» بود. طایفهای خوشنام که سابقه خوبی در خدمتگزاری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهمالسلام) دارد.
والدین حبیب بن مظاهر
پدر حبیب، مظاهر بن رئاب، یکی از بزرگان و افراد شناختهشده و معتمد در بین مردم بود. حبیب در سرزمین یمن و در طایفه بنی اسد به دنیا آمدهبود، یعنی طایفهای که نام مردان و زنانش به شرافت ثبت شدهاست. حبیب بن مظاهر در دهسالگی به همراه خانوادهاش به مدینهالنبی مهاجرت نمود و در شهری که پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) زندگی میکردند، ساکن شد. به این صورت بود که از همان دوران جوانی با اصول و معارف دین اسلام آشنا شد و زندگی، از او مردی ساخت که در زمینه علم، دانش، تقوا، پاکدامنی، زهد و دفاع از مقام امامت و ولایت مشهور شدهبود؛ بنابراین حبیب بن مظاهر از نزدیک پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) را درک کرده بود.[9]
درباره زندگی خانوادگی حبیب بن مظاهر مطالب کمی در دسترس است.
یکی از افراد تأثیرگذار در زندگی حبیب بن مظاهر، همسر او بود که مهمترین نقش خود را در زندگی حبیب، در زمان قیام امام حسین (علیه السلام) ایفا کرد. وقتی نامه امام حسین (علیه السلام) به حبیب رسید، همسرش در کنار او بود و از متن نامه باخبر شد و فوراً حبیب را به یاری آن حضرت تشویق کرد و گفت: «ای حبیب! تو را به خدا در یاری امام حسین (علیه السلام) کوتاهی نکن». حبیب او را تائید کرد و گفت: «میروم تا محاسنم با خون گلویم رنگین شود».
چند روز بعد آشنایان حبیب برای منع کردن او از یاری امام حسین (علیه السلام) به سراغ او آمدند تا اجازه این کار را به او ندهند. به همین دلیل حبیب قصد خود را از این کار پنهان کرد و آنها با خیال راحت، حبیب را ترک کردند. همسر حبیب که صحبت آن ها را شنید، نگران شد و سراغ حبیب آمد و گفت: «آیا تو دوست نداری به یاری حسین بن علی (علیهما السلام) بروی؟» حبیب هم برای اینکه او را امتحان کند، گفت: «بله دوست دارم». زن به گریه افتاد و گفت: «ای حبیب! آیا سخن پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) درباره حسین بن علی (علیهما السلام) و برادرش را از یاد بردهای که فرمود: این دو فرزندم، سید جوانان بهشت هستند. این دو امام هستند، چه قیام کنند و چه سکوت کنند. حالا این پیامرسان و نامه اوست که به سوی تو آمده و از تو یاری میطلبد. آیا تو او را بدون جواب می گذاری؟!» حبیب گفت: «از یتیم شدن فرزندانم و بیوه شدن تو میترسم». زن جواب داد: «ما هم به زنان و دختران بنیهاشم و یتیمهای خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تأسّی میکنیم و خداوند کفیل و سرپرست ماست و بهترین وکیل خواهد بود». حبیب وقتی این صداقت و حقیقت را از زبان همسرش شنید، برای او دعای خیر کرد و نیت واقعی خودش را به او گفت. زن گفت: «از تو درخواستی دارم که وقتی به خدمت امام حسین (علیه السلام) رسیدی، دست و پای او را به نیابت از من ببوسی و سلام من را به او برسانی.
با این توضیحات این شجاعت، غیرت دینی و حقطلبی همسر حبیب بود که او را در راه دفاع از حق تشجیع میکرد.[10]
فرزندان حبیب بن مظاهر
درباره فرزندان حبیب بن مظاهر در تاریخ مطلب زیادی نوشته نشده است. تنها چند مورد نقل شده که یکی از آنها مربوط به فرزند حبیب و نحوه شهادت اوست. قاسم، پسر نوجوان حبیب بود که تحت آموزش و تربیت اسلامی پدر بزرگوارش، در روز عاشورا در کربلا حضور داشت، اما به شهادت نرسید. تا اینکه ماجرای شهادت او چند سال بعد رقم خورد.
ماجرا از این قرار بوده که وقتی دشمنان اسلام، سر شهدای کربلا را در کوفه بر نیزه کردهبودند و در شهر میچرخاندند، شخصی به نام حصین بن تمیم که ادعا داشت حبیب بن مظاهر را به شهادت رسانده، سر او را از گردن اسبش آویزان کرده بود و با افتخاری جاهلانه در شهر میگرداند. همان موقع قاسم بن حبیب از او درخواست کرد تا سر پدرش را به او بدهد تا آن را دفن کند؛ اما حصین بن تمیم قبول نکرد و سر مبارک حبیب را نزد ابن زیاد برد تا پاداش بگیرد. قاسم، پسر حبیب، از این اتفاق بسیار ناراحت شد و درصدد انتقام گرفتن بود. تا اینکه چند سال بعد از آن در ماجرای حمله مصعب به باجمیرا، قاسم در کمین حصین، قاتل پدرش، بود و وقتی حصین در خواب ظهرگاهی بود قاسم به او حمله کرد و او را به قتل رساند. بعد از آن هم دشمنان، قاسم را به شهادت رساندند.[11]
همراهی حبیب بن مظاهر با پیشوایان معصوم
برخی از گزارشهای تاریخی او را از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) برشمردهاند؛[12] گزارشهایی نیز بیانگر آن است که حبیب زمان حضرتشان را درک کرد، اما با ایشان ملاقات نداشت.[13]
به هر حال، وی از اصحاب خاص امام علی(علیه السلام)،[14] و از راویان سخنان آنحضرت(علیه السلام) بود؛[15] لذا امام(علیه السلام) علم «منایا و بلایا» (آنچه بعدها اتفاق خواهد افتاد) را به او آموخت.[16] گفتوگوى او با میثم تمّار سالها قبل از عاشورا و هنگام عبور از مجلس بنیاسد که هر یک نحوه شهادت دیگرى را پیشگویى میکردند و مایهی شگفتى حاضران شده بودند، معروف است.[17] وی از اصحاب امام حسن(علیه السلام)[18] و امام حسین(علیه السلام) هم بود.[19]
نقل روایت از حبیب بن مظاهر
کتابهای حدیثی روایاتی را از حبیب ذکر کردهاند؛ به عنوان مثال در روایتی حبیب بن مظاهر از امام حسین (علیه السلام) پرسید، قبل از آنکه خداوند آدم (علیه السلام) را بیافریند شما چه بودید؟ امام (علیه السلام) فرمود: ما شبحهاى نورى بودیم که اطراف عرش خدا دور میزدیم و به فرشتگان تسبیح (سبحان الله) گفتن و تهلیل (لا اله الا الله) و تحمید (الحمد لله) را تعلیم میدادیم.[20]
نقش حبیب در کوفه
بعد از رسیدن یزید به حکومت، بزرگان کوفه؛ مانند سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبه، رفاعة بن شداد و حبیب بن مظاهر به امام حسین (علیه السلام) نامه نوشتند و حضرتشان را به کوفه دعوت نمودند.[21] امام (علیه السلام) نیز برای حبیب و برخی از بزرگان کوفه نامه نوشت و آنها را به حمایت از خود دعوت کرد.[22] با ورود مسلم بن عقیل به کوفه، حبیب با او بیعت نمود و به دنبال بیعت وی مردم نیز با مسلم بیعت نمودند.[23]
نقش حبیب بن مظاهر در کربلا
بعد از ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه و به شهادت رسیدن مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عقبنشینی بیشتر کوفیان، و بعد ورود امام حسین(علیه السلام) به سرزمین کربلا، حبیب بن مظاهر دست از حمایت مولایش برنداشت، بلکه خود را به کربلا رسانده و در رکاب امامش وفاداری خویش را ثابت نمود.
حبیب به جهت داشتن سن و سال بالا و تجربیات فراوان در سپاه امام حسین نقش محوری داشت:
- از آنجا که وی از بزرگان قبیله بنی اسد بود، با اجازه امام (علیه السلام) شبانه به سمت گروهی از قبیله خود رفت و آنان را به دفاع از حضرتشان فراخواند و آنها نیز قبول نمودند. این خبر به عمر بن سعد رسید و وی ازرق بن حرب صیداوی با چهار هزار نفر به سمت آنها فرستاد و آنان را پراکنده ساخت. حبیب نیز به نزد امام(علیه السلام) بازگشت.[24]
- غروب روز تاسوعا وقتی شیپور جنگ توسط سپاه عمر بن سعد نواخته شد، حبیب به همراه گروهی از یاران، ابوالفضل(علیه السلام) را یاری دادند تا از سپاه اموی امان بگیرند.[25] در این جریان حبیب با کلام خویش از امام(علیه السلام) دفاع کرد، اما مورد هجوم عروة بن قیس قرار گرفت.[26] در همین ماجرا سپاه اموی به او پیشنهاد مالی و نیز تأمین امنیتش را دادند، اما وی قبول نکرد.[27]
- در برخی از کتابهای متأخر آمدهاست شب عاشورا هلال بن نافع به حبیب گفت حضرت زینب(سلام الله علیها) نگران است که یاران امام(علیه السلام) بیعت خود با آنحضرت(علیه السلام) را بشکنند و امام(علیه السلام) را تنها بگذارند؛ لذا حبیب به همراه اصحاب، کنار خیمه حضرت زینب(سلام الله علیها) رفتند و وفاداری خود را اظهار نمودند.[28]
- فرماندهی سمت چپ سپاه امام در روز عاشورا بر عهده حبیب بود.[29]
- بعد از خطبه امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا، شمر گفت اگر بدانم که تو چه میگویى، خدا را با شک و تردید عبادت کردهام! حبیب در پاسخ به او گفت: به خدا سوگند من چنان میبینم که تو با هفتاد شک و تردید خدا را عبادت میکنى و من گواهم اینکه میگویى نمیدانم چه میگوید درست میگویی؛ زیرا قلب تو سیاه و مهر شدهاست.[30]
- حبیب نه تنها با جان، بلکه بارها با زبان خود از امام(علیه السلام) دفاع نمود؛ به عنوان نمونه، هنگامیکه حصین به امام(علیه السلام) گفت که نماز تو قبول نمیشود، حبیب به او گفت: آیا نماز امام(علیه السلام) قبول نمیشود و نماز تو که شراب مینوشی پذیرفته خواهد شد؟![31]
شهادت حبیب بن مظاهر
در روز عاشورا حبیب بعد از زهیر بن قین به میدان رفت[32] و اینگونه رجز میخواند:
إِنِّی حَبِیبٌ وَ أَبِی مُظَاهِرٍ * فَارِسُ هَیجَاءَ وَ حَرْبٍ تَسْعُرُ
وَ أَنْتُمُ عِنْدَ الْعَدِیدِ أَکثَرُ * وَ نَحْنُ أَعْلَى حُجَّةً وَ أَقْهَر؛[33]
من حبیبم و پدرم مظاهر بود. من شهسوار کارزارى هستم که آتش آن شعلهور شود. شما از نظر تعداد بیشترید، ولى ما از لحاظ حجت و دلیل عالیتر و ظاهرتریم. شما در موقع وفادارى بیوفایید، ولى ما باوفا و براى حق صبورتریم. من از شما بالاتر و عذر ما براى جنگ مواجهتر است.
حبیب در میدان نبرد، جنگ سختى کرد. سرانجام مردى از بنی تمیم بر او حمله کرد و نیزهاى به وى زد، وقتى خواست برخیزد حصین بن نمیر با شمشیر ضربتى بر سرش زد و ایشان را از پاى درآورد، آنگاه آن مرد تمیمى سر مبارکش را از تنش جدا نمود.[34] البته بر اساس گزارش دیگری بدیل بن صریم غفقانی او را به شهادت رساند[35] و سر مبارکش را به گردن اسب خود آویزان نمود.[36]
اگرچه حبیب بن مظاهر، عاشق شهادت بود،[37] اما شهادت او بر امام(علیه السلام) بسیار سخت بود؛ لذا زمانی که حبیب به شهادت رسید، امام حسین(علیه السلام) در هم شکست و فرمود: جان خود و یارانم را به حساب خدا میگذارم.[38]
در زیارتنامه ناحیه اینگونه از ایشان تجلیل شده است: «السَّلَامُ عَلَى حَبِیبِ بْنِ مُظَاهِرٍ الْأَسَدِی».[39]
حبیب بن مظاهر به همراه سایر شهدا در کنار امام حسین(علیه السلام) دفن شد،[40] و اکنون دارای ضریح مستقلی از آنحضرت(علیه السلام) و دیگر یاران ایشان میباشد.[41]
کتابنامه مدخل حبیب بن مظاهر
- کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، دار الاضواء، بیروت، 1411ق.
- ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، قم، 1419ق.
- کوفی، ابو مخنف لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، قم، 1417ق.
- مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد.
- عسقلاني، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، .
- امین، سید محسن، اعیان الشیعه، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۹۸۶م.
- اندلسی، ابن حزم ابو محمد علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، بیروت، 1418ق.
- برقی، احمد بن محمد بن خالد، الطبقات (رجال البرقی)، دانشگاه تهران، 1383ق.
- کوفی، فضیل بن رسان، تسمیة من قتل مع الحسین(ع)، .
- جزری، ابن اثیر علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، دار صادر، بیروت، 1385ق.
- حلی، ابن نما جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، قم، 1406ق.
- خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، انوار الهدی، چاپ دوم، قم، 1423ق.
- دریاب نجفی، باقر، «حبیب بن مظاهر اسدى اسوه قاریان»، فرهنگ کوثر، ۱۳۷۹، شماره ۳۸.
- مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، بینت، بیجا، بیتا.
- سایت بسنا پایگاه خبری دانشگاه بوعلی سینا.
- سایت نسیم نیوز.
- سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین فی أنصار الحسین(ع)، دانشگاه شهید محلاتی، چاپ اول، قم، 1419ق.
- صدوق، محمد بن علی، امالی، اعلمی، چاپ پنجم، بیروت، 1400ق.
- صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، قم، 1385ش.
- طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوك، دار التراث، چاپ دوم، بیروت، 1387 ق.
- طوسی، محمد بن حسن، الابواب(رجال طوسی)، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1427ق.
- عسقلانی، ابن حجر احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، بیروت، 1415ق.
- کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح: طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
- مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، علامه، چاپ اول، قم، 1379ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، بیروت، 1403ق.
- مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح: موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، قم، 1406ق.
- محلی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیة فی مناقب الأئمة الزیدیة، مصحح: محطوری، مرتضی بن زید، مکتبة بدر، چاپ اول، صنعا، 1423ق.
- مفید، محمد بن محمد، اختصاص، محقق، مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، قم، 1413ق.
- مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، قم، 1413ق.
[1]. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۵۳، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۹۸۶م.
[2]. سماوی، محمد بن طاهر، ابصارالعین فی انصارالحسین، ترجمه: جلالی، عباس، ص ۳۰۸، انتشارات زائر، قم، ۱۳۸۱ش.
[3]. مفید، محمد بن محمد، اختصاص، محقق، مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 7، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، قم، 1413ق.
[4]. جزری، ابن اثیر علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 59، دار صادر، بیروت، 1385ق.
[5]. اندلسی، ابن حزم ابو محمد علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص 170، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، بیروت، 1418ق.
[6]. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج 1، ص 286، انوار الهدی، چاپ دوم، قم، 1423ق.
[7]. عسقلانی، ابن حجر احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 2، ص 142، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، بیروت، 1415ق.
[8]. دریاب نجفی، باقر، «حبیب بن مظاهر اسدى اسوه قاریان»، فرهنگ کوثر، ۱۳۷۹، شماره ۳۸.
[9]. بسنا پایگاه خبری دانشگاه بوعلی سینا.
[10]. نسیم نیوز.
[11]. نسیم نیوز.
[12]. محلی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیة فی مناقب الأئمة الزیدیة، مصحح: محطوری، مرتضی بن زید، ج 1، ص 210، مکتبة بدر، چاپ اول، صنعا، 1423ق.
[13]. الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 142.
[14]. مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح: موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 14، ص 463، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، قم، 1406ق.
[15]. طوسی، محمد بن حسن، الابواب (رجال طوسی)، محقق، مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، ص 60، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1427ق.
[16]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 14، ص 463.
[17]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح: طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 78، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[18]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، الطبقات(رجال البرقی)، ص 7، دانشگاه تهران، 1383ق.
[19]. الابواب(رجال طوسی)، ص 100.
[20]. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج 1، ص 23، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، قم، 1385ش؛ «سجده نکردن امامان (علیهم السلام) بر حضرت آدم(علیه السلام)»، 91053؛ «خلق شدن ملائکه از نور امامان، گریه کردن ملائکه بر امام حسین (علیه السلام)»، 7484؛ «امتحان امامان (علیهم السلام)»، 9088.
[21]. طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوك، ج 5، ص 352، دار التراث، چاپ دوم، بیروت، 1387 ق.
[22]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 37، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، قم، 1413ق.
[23]. مقتل الحسین(ع)، ج1،ص 286.
[24]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق: شیری، علی، ج 5، ص 90 – 91، دار الاضواء، بیروت، 1411ق.
[25]. تاریخ الأمم و الملوك، ج 5، ص 416.
[26]. الفتوح، ج 5، ص 98.
[27]. اختیار معرفة الرجال، ص 79.
[28]. سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین فی أنصار الحسین(ع)، ص 59، دانشگاه شهید محلاتی، چاپ اول، قم، 1419ق.
[29]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 95.
.[30]ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح: یوسفی غروی، محمد هادی، ص 208، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، قم، 1417ق.
[31]. حلی، ابن نما جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 65، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، قم، 1406ق.
[32]. صدوق، محمد بن علی، امالی، ص 160، اعلمی، چاپ پنجم، بیروت، 1400ق.
[33]. مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 103، علامه، چاپ اول، قم، 1379ق.
[34]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 26، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، بیروت، 1403ق.
[35]. تسمیة من قتل مع الحسین(ع)، ص 152.
[36]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 103.
[37]. بحار الأنوار، ج 45، ص 93.
[38]. وقعة الطف، ص 231.
[39]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، ص 493، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، قم، 1419ق.
[40]. الارشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 114.
[41]. «جدا بودن قبر حبیب بن مظاهر»، 95354؛ «زنده شدن حبیب بن مظاهر با دعای امام حسین»، 111287.