Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مفهوم مباهله

چکیده مطالب مفهوم مباهله

«مباهله» از «البَهْل» گرفته شده است. بهل؛ به معنای لعن و نفرین می باشد و بهل الهی؛ به معنای لعن الهی است، لکن راغب اصفهانی معتقد است: «بهل» (بر وزن اهل)؛ به معناى رها کردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن است؛ به همين جهت هنگامى که حيوانى را به حال خود واگذارند تا نوزادش بتواند به آزادى شير بنوشد، به او «باهل» مى‏گويند.

اما مباهله در اصطلاح؛ به معناى نفرين کردن دو نفر یا دو گروه نسبت به يک ديگر است؛ بدين ترتيب که، افرادى که دربارۀ يک مسئله مهمّ مذهبى با هم نزاع دارند، در يک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا ساخته و مجازات کند.

مباهله در اصطلاح قرآن؛ به معنای ملاعنه (لعن و نفرين كردن دو طرف به يک ديگر) است.

در مورد ارتباط معنای لغوی و اصطلاحی مباهله باید گفت: با دقت در دو معنای لغوی و اصطلاحی مباهله فهمیده می شود که هر دو در یک راستا و در ارتباط با یک دیگر هستند.

تعریف لغوی مباهله

«مباهله» از «البَهْل» گرفته شده است. بهل؛ به معنای لعن و نفرین می‌باشد و بهل الهی؛ به معنای لعن الهی است،[1] لکن راغب اصفهانی معتقد است: «بهل» (بر وزن اهل)، به معناى رها کردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن است؛ به همين جهت هنگامى که حيوانى را به حال خود واگذارند تا نوزادش بتواند به آزادى شير بنوشد، به او «باهل» مى‏گويند. همچنین «ابتهال» در دعا؛ به معناى تضرع و واگذارى کار به خدا است؛ مانند سخن خداوند که در آیه مباهله میفرماید: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِين»؛[2] آنگاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهیم». سپس در پایان می گوید: کسی که ابتهال را به لعن و دوری از خدا تعریف کرده، به این جهت است که رها كردن و واگذار كردن بنده به حال خود، اين نتایج را به دنبال مى‏آورد.[3]

لغات مترادف مباهله

مترادف مباهله در زبان عربی‌، کلمه ملاعنه و معنای فارسی آن نفرین می باشد.

«لعن» در لغت؛ به معنای طرد نمودن و دور ساختن از روى خشم[4] و در اصطلاح، اگر از ناحیه خداوند متعال باشد، همان گونه که از آیات قرآن کریم بر می‌آید؛[5] به معنای دور ساختن کسی از رحمت خویش در دنیا و در آخرت و گرفتار نمودن به عذاب و عقوبت است، اما اگر از ناحیه بندگان باشد؛ به معنای نفرین و دعا به ضرر و بر ضد دیگران است‌.[6] «نفرین»؛ در زبان فارسی به معنای دعای بد برای مرگ، ناکامی و بدبختی کسی یا چیزی است.[7] به عبارت دیگر، دعا بر دو نوع است؛ مثبت که همان دعای معروف و شناخته شده است و دعای منفی و بر ضد، که نفرین باشد. نفرین؛ به معنای لعن، لعنت، ذم، تقبیح و نکوهش نیز آمده است.[8]

 تعریف اصطلاحی مباهله

مباهله در اصطلاح؛ به معناى نفرين کردن دو نفر یا دو گروه نسبت به يک ديگر است؛ بدين ترتيب که، افرادى که دربارۀ يک مسئله مهمّ مذهبى با هم نزاع دارند، در يک‌جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا ساخته و مجازات کند.[9] پس مورد تشريع مباهله مخصوص اختلافات و منازعات دینی و مذهبى است تا جايى که با گفت وگو حل نشود و کار به انکار و مکابره (بگو ‌مگو) بکشد.[10] به بیان دیگر، مباهله؛ يعنى نفرين کردن يک ديگر تا هر کس بر باطل بوده مورد غضب الهى قرار گيرد و آن کس که بر حق است شناخته شود تا بدين گونه حق از باطل تشخیص داده شود.[11] طبیعی است که طرفین مباهله، باید معتقد به پروردگار باشند تا بتوانند اقدام به چنین کاری نمایند؛ چون فردی که خداپرست نیست، نمی تواند از خداوند درخواستی داشته باشد.

مفهوم اصطلاحی مباهله در قرآن

مباهله در اصطلاح قرآن؛ به معنای ملاعنه (لعن و نفرين كردن دو طرف به يک ديگر) است؛ اين گونه كه هرگاه دو گروه يا دو نفر درباره مسئله ای مهم؛ مانند مسائل مهم مذهبی با هم گفت وگو كرده و به نتيجه ای نرسند، در يک جا جمع می شوند و به عنوان «آخرين حربه»، به درگاه خداوند تضرع می كنند و از او می خواهند تا دروغگو را رسوا و مجازات كند.[12]

قرآن کریم در سوره مبارکه آل عمران، آیه 61 می فرماید: «هر گاه بعد از علم و دانشى كه (درباره‌ مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را و شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود و شما هم از نفوس خود، دعوت كنيم، آنگاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغ گويان قرار دهيم».

در این آیه شریفه به صراحت به لعن و نفرین دروغ گویان، اشاره شده است.

ارتباط معنای اصطلاحی با معنای لغوی مباهله

با نگاهی به معنای لغوی و اصطلاحی مباهله، می‌توان به ارتباط این دو معنا با یک دیگر پی برد. همان طور که در کتب لغت آمده است: مباهله در لغت؛ به معنای لعن، نفرین[13] و رها کردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن[14] و در اصطلاح نیز به معناى نفرين کردن دو نفر یا دو گروه از دینداران در یک مسئله دینی و مذهبی نسبت به يک ديگر است.[15]

با توجه به اینکه در هر دو معنای لغوی و اصطلاحی معنای لعن و نفرین لحاظ می شود، هر دو در یک راستا بوده و در ارتباط با یک دیگر هستند با این تفاوت که معنای لغوی اعم از معنای اصطلاحی و شرعی است؛ زیرا معنای لغوی اعم از اختلافات و منازعات دینی و مذهبى و غیر آن است.

کتابنامه مفهوم مباهله

  1. قرآن کریم.
  2. ابو‌الحسین ، أحمد بن فارس‏؛ ‏معجم مقاييس اللغة؛ محقق/ مصحح: هارون، عبدالسلام محمد؛  ناشر: مكتب الاعلام الاسلامي‏، چاپ اول، قم، 1404ق.
  3. ‏‏ابن منظور، محمد بن مكرم‏؛ ‏‏لسان العرب؛ محقق/ مصحح: مير دامادى، جمال الدين؛ ناشر: دار الفكر للطباعة و النشر و ‏التوزيع و دار صادر، چاپ سوم، بيروت، 1414ق.‏
  4. انوری، حسن؛ فرهنگ بزرگ سخن؛ انتشارات سخن، چاپ دوم، تهران، ۱۳۸۲ش.‏
  5. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار؛ (مهدى موعود)؛ دوانى، على؛ ناشر: ‏دار الكتب الاسلامية‏؛ چاپ بيست و هشتم، تهران‏، 1378ش.‏
  6. دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه دهخدا؛ ناشر: دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۴۶ش.  ‏
  7. ‏راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ تحقیق: داودی، صفوان عدنان؛ ناشر: دارالعلم/ الدار الشامیة، چاپ اول، ‏دمشق/ بیروت، ۱۴۱۲ق.‏
  8. کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول كافى؛ مترجم: كمره‏اى، محمد باقر؛ اسوه‏، چاپ سوم، قم‏، 1375ش.‏
  9. ‏مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسير نمونه؛ دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374ش. ‏

 


[1]. ابن منظور، محمد بن مكرم‏، لسان العرب، ج 11، ص 71.

[2]. آل عمران، 61.

[3]. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات فی غريب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان، داود، ص 149؛ «من فسّر الابتهال باللعن فلأجل أنّ الاسترسال في هذا المكان لأجل اللعن».

[4]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان، داود، ص۷۴۱.

[5]. احزاب، ۵۷؛ آل عمران، ۸۷؛ هود، ۱۸.

[6]. المفردات فی غریب القرآن، ص۷۴۱.

[7]. انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۸، ص ۷۸۸۸.

[8]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج ۴۳، ص ۶۶۰.

[9]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏2، ص 578. ‏

[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافى، مترجم: كمره‏اى، محمد باقر، ج ‏6، ص 629.‏

[11]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، (مهدى موعود)، دوانى، على، ص 636.

[12]. ر ک. مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ناصر، ج 2، ص 438؛ ابو‌الحسین ، أحمد بن فارس‏، معجم مقاييس اللغة، محقق/ مصحح: هارون، عبد السلام محمد، ‌ج 1، ص 310؛ ابن منظور، محمد بن مكرم‏، ‏‏لسان العرب، محقق/ مصحح: ميردامادى، جمال الدين‏، ج‏ 11، ص 72.

[13]. ابن منظور، محمد بن مكرم‏، لسان العرب، ج 11، ص 71.

[14]. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات فی غريب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان، داود، ص 149؛ «من فسّر الابتهال باللعن فلأجل أنّ الاسترسال في هذا المكان لأجل اللعن».

[15]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏2، ص 578. ‏