کپی شد
مفهوم لغوی قبله
قبله در لغت به دو معنا ذکر شده است:
1. جهت.[1] وقتی گفته میشود: فلانی کلامش قبله ندارد؛ یعنی جهت ندارد و وقتی پرسیده میشود: قبله تو کجا است؟ یعنی جهت تو کجا است؟.[2] همچنین وقتی گفته میشود: امری که «قِبله» و «دِبرَه» ندارد؛ یعنی جهتش شناخته شده نیست. [3]
2. روبه رو شدن. قبله از ماده قبل؛ به معنای روبهرو شدن یک شئ با شئ دیگر است و قُبُل هر چیزی، جلوی روی هر چیزی است که با آن، به شئ دیگر رو میآورد.[4] میتوان گفت قبله در اصل، اسم است برای حالت شخصی که به چیزی رو کرده است؛ مانند «جِلسه و قِعده» که حالت و نحوه نشستن را بیان میکند.[5] فیومی میگوید: هر چیزی را که انسان، مقابل خود قرار دهد، آن را قبله خود قرار داده است.[6]
[1]. حميرى، نشوان بن سعيد، شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، محقق/ مصحح: العمرى، حسين بن عبدالله/ الاريانى، مطهر بن على/ عبدالله، يوسف محمد، ج 8، ص 5345؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق: فارس (صاحب الجوائب)، احمد، ج 11، ص 545.
[2]. جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح – تاج اللغة و صحاح العربیة، محقق: عطار، احمد عبدالغفور، ج 5، ص 1795.
[3]. صاحب بن عباد، المحيط في اللغة، محقق/ مصحح: آل ياسين، محمد حسن، ج 5، ص 430.
[4]. ابو الحسين، احمد بن فارس، معجم مقائيس اللغة، محقق/ مصحح: هارون، عبدالسلام محمد، ج 5، ص51 و 52.
[5]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، محقق: داودى، صفوان عدنان، ص 654.
[6]. فيومى، احمد بن محمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، ج 2، ص 488.