کپی شد
مفهوم شناسی قبله
فهرست
چکیده مقاله مفهوم شناسی قبله
قبله در لغت به معنای «جهت» و «روبهرو شدن یک شئ با شئ دیگر» آمده است.
قبله در اصطلاح فقهی (شرع و اهل شرع)، خانه خدا؛ کعبه معظمه است که مسلمانان، هنگام نماز و سایر اموری که توجه به قبله در آن شرط است، رو به آن مینمایند. همین معنای اصطلاحی در قرآن و روایات نیز، به کار رفته است و از اصطلاح جدیدی استفاده نشده است. البته از معنای لغوی قبله نیز در قرآن و روایات بهره گرفته شده است.
پیرامون ارتباط معنای اصطلاحی قبله با معنای لغوی آن گفته شده: قبله، به این جهت قبله نامیده شده؛ چون مردم هنگام نمازشان به آن رو میآورند. به عبارت دیگر: قبله، جهتی است که مردم، هنگام نماز به آن رومیآورند.
مفهوم شناسی قبله
قبله، دارای مفهوم لغوی و اصطلاحی است که در کتابهای مربوط به مفهوم شناسی لغوی و اصطلاحی به آنها اشاره شده است.[1]
مفهوم لغوی قبله
قبله در لغت به دو معنا ذکر شده است:
1. جهت.[2] وقتی گفته میشود: فلانی کلامش قبله ندارد؛ یعنی جهت ندارد و وقتی پرسیده میشود: قبله تو کجا است؟ یعنی جهت تو کجا است؟.[3] همچنین وقتی گفته میشود: امری که «قِبله» و «دِبرَه» ندارد؛ یعنی جهتش شناخته شده نیست. [4]
2. روبه رو شدن. قبله از ماده قبل؛ به معنای روبهرو شدن یک شئ با شئ دیگر است و قُبُل هر چیزی، جلوی روی هر چیزی است که با آن، به شئ دیگر رو میآورد.[5] میتوان گفت قبله در اصل، اسم است برای حالت شخصی که به چیزی رو کرده است؛ مانند «جِلسه و قِعده» که حالت و نحوه نشستن را بیان میکند.[6] فیومی میگوید: هر چیزی را که انسان، مقابل خود قرار دهد، آن را قبله خود قرار داده است.[7]
مفهوم اصطلاحی قبله
قبله در اصطلاح علم فقه، تعریف خاصی دارد که از همین تعریف خاص در قرآن و روایات نیز استفاده شده است.
از این اصطلاح فقهی به اصطلاح شرع و متشرعه (اهل شرع) نیز یاد میشود.[8]
مفهوم اصطلاحی قبله در قرآن
در قرآن کریم در چند آیه شریفه، کلمه قبله به کار رفته که مفسران قرآن کریم، در بعضی از آنها، قبله را در اصطلاح شرعی و در برخی دیگر، هم در اصطلاح شرعی و هم در معنای لغوی آن، تفسیر و معنا نمودهاند:
1. در آیات 142 تا 145 سوره مبارکه بقره،[9] کلمه قبله در اصطلاح شرعی آن؛ یعنی خانه خدا؛ کعبه و روآوردن به آن، به کار رفته است؛ زیرا در این آیات، سخن از تغییر قبله از بیتالمقدس به کعبه معظمه و روآوردن به آن است.[10]
2. «وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى وَ أَخيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً…[11] و به موسى و برادرش وحى كرديم كه براى قوم خود، خانههايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد و خانههايتان را مقابل يک ديگر (و متمركز) قرار دهيد».
طبرسی در معناى آيه «وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً» چند وجه ذکر نموده است:
الف: برخی از مفسران: چون خداى تعالى فرعون را غرق كرد و موسى وارد شهر مصر گرديد، مأمور شد مسجدهايى بسازد كه در آنها نام خدا برده شود و آن مسجدها را رو به قبله؛ يعنى رو به كعبه بنا كند، چون قبله آنها همان خانه كعبه بود.
ب: از ابن عباس و ديگران:
فرعون دستور داد مسجدهاى بنى اسرائيل را ويران كرده و از نمازشان جلوگيرى كنند. خداى تعالى آنها را مأمور كرد تا مسجدهايى در خانههاى خويش بسازند و در آنجا نماز بخوانند تا از شر فرعون در امان باشند، پس معناى آيه اين است كه خانههاى خود را عبادتگاه قرار دهيد و در خانههایتان نماز بخوانيد تا از خوف فرعون در امان باشيد.
ج: از سعيد بن جبير: معناى «قبله» در آيه اين است كه خانههایتان را مقابل همديگر قرار دهيد.[12]
علامه طباطبایی، قول سوم را برگزیده است.[13]
با توجه به گفتار مفسران، روشن میشود که قبله در این آیه شریفه، بر اساس بعضی اقوال؛ به معنای اصطلاح شرعی و فقهی آن و بر اساس اقوال دیگر به معنای لغوی آن، استعمال شده است.
در مجموع میتوان گفت: قبله در قرآن کریم، دارای اصطلاح جدیدی نمیباشد، بلکه در همان اصطلاح فقهی آن به کار رفته است.
مفهوم اصطلاحی قبله در روایات
قبله در روایات، گاهی در معنای لغوی آن به کار رفته، ولی در مواردی که معنای اصطلاحی مورد نظر بوده، در همان معنای اصطلاح شرعی و فقهی آن به کار رفته است. به چند نمونه اشاره میشود:
1. امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل نموده که «كُلُ وَاعِظٍ قِبْلَةٌ؛[14] هر موعظهکنندهای قبله است». در تفسیر این روایت گفته شده: «وقتی امام جمعه خطبه میخواند، شایسته است مردم به او رو کنند و به مواعظش گوش فرا دهند».[15]
در این روایت، قبله به معنای لغوی آن به کار رفته است. شاهد بر این مطلب، روایتی از علی بن جعفر (علیه السّلام) است که از برادرش؛ امام کاظم (علیه السلام) سؤال میکند: «نحوه نشستن ]نمازگزاران[ هنگام خطبهخوانی امام در نمازهای جمعه و عیدین (فطر و قربان) باید چگونه باشد؟ رو به قبله یا رو به امام؟ امام (علیه السلام) میفرماید: رو به امام».[16]
روایت فوق به این صورت نیز نقل شده است: «كُلُ وَاعِظٍ قِبْلَةٌ وَ كُلُّ مَوْعُوظٍ قِبْلَةٌ لِلْوَاعِظِ؛[17] هر موعظه کنندهای، قبله موعظه شونده و هر موعظه شوندهای، قبله موعظه کننده است».
مجلسی اول در تفسیر این روایت میگوید: «یعنی در خطبه نماز جمعه، خطبه نماز عيد رمضان، عيد قربان و خطبه نماز طلب باران، امام رو به مردم مىكند و مردم رو به امام مىكنند تا از خطبه فارغ شود».[18]
ایشان در این تفسیر، معنای لغوی قبله را مورد نظر قرارداده است، ولی بعد از عباراتی چند، میگوید: «ظاهرا مراد از قبله آن است كه سنت است كه خطيب، پشت به قبله باشد و اقتداکنندگان رو به قبله».[19] روشن است که این عبارت، ناظر به اصطلاح شرعی قبله است.
2. از امام رضا (علیه السلام) درباره نحوه نماز خواندن نقل شده: «سپس ]بعد از رکوع[ سجدهکن و پیشانیات را بر زمین بگذار و… انگشتان دستت را به هم بچسبان و آن دو را به طرف قبله قرار بده».[20]
در این روایت به قرینه بحث از نماز، معنای اصطلاحی قبله مورد نظر است.
در مجموع میتوان گفت: قبله در اصطلاح روایات، به معنای جدیدی به کار نرفته و چیزی فراتر از اصطلاح شرعی آن نیست.
مفهوم اصطلاحی قبله در فقه
فقها در بیان ماهیت قبله، آراء گوناگونی دارند که در ذیل اشاره میشود:
1. قبله، خانه کعبه، است.[21]
2. قبله، مکان خانه کعبه ] نه خود کعبه[ است.[22]
3. قبله، مکان خانه کعبه که از دل زمین تا گستره آسمان، امتداد دارد، است.[23]
4. قبله، خانه كعبه كه در مكّه معظمه مىباشد و محاذى آن تا آسمان، است.[24]
5. قبله، خانه کعبه و جای آن، است.[25]
مشکینی میگوید: قبله، اسم کعبه معظمه است که خداوند سبحان آن را مایه قیام مردم[26] و قبله مسلمانان قرار داده است. قبله اسم مکانی است که خانه خداوند متعال (کعبه)، در آن واقع شده و این مکان از اعماق زمین تا نهاییترین قسمت آسمان امتداد دارد به نحوی که اگر بر فرض، زمانی کعبه خراب شد، وجوب توجه به این نقطه، از بین نرفته و ساقط نمیشود.[27]
محمود عبدالرحمان، قبله را به معنای جهتی میداند که هنگام نماز خواندن به آن رو میکنند.[28] در فرهنگ فارسی معین نیز همین معنا بیان شده است.[29]
در فرهنگ لغت عمید، قبله، کلمهای عربی، اسم و به 3 معنا ذکر شده است: ۱. جهت خانۀ کعبه در شهر مکه که مسلمانان رو بدان نماز میخوانند. ۲. سمتی که هنگام نمازگزاردن به آن رو میکنند. ۳. کعبه.[30]
راغب در مفردات میگوید: قبله در اصل اسم است برای حالت شخصی که به چیزی رو کرده است، اما در عرف اسم شده است برای مکانی که در نماز به طرف آن مکان رو میکنند.[31] همین معنا را صاحب مجمع البیان نیز ذکر کرده است.[32]
در تعاریف اصطلاحی ذکر شده، مفهوم لغوی قبله نیز مورد توجه قرار گرفته است.
در مجموع میتوان گفت: قبله در اصطلاح فقهی (شرع و اهل شرع)، خانه خدا؛ کعبه معظمه است که مسلمانان، هنگام نماز و سایر اموری که توجه به قبله در آن شرط است، رو به آن مینمایند.
ارتباط مفهوم اصطلاحی قبله با مفهوم لغوی آن
ابن فارس، در بیان ارتباط معنای اصطلاحی قبله با معنای لغوی آن میگوید: قبله، به این جهت قبله نامیده شده؛ چون مردم هنگام نمازشان به آن رو میآورند و قبله هم به مردم اقبال دارد.[33] مصطفوی معتقد است: قبله بر نوع خاصی از مواجهه و تمایل دلالت دارد و آن عبارت است از توجه همراه با میل به جانب کعبه و خانه خدا.[34]
کتابنامه مفهوم شناسی قبله
- قرآن کریم.
- ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب؛ محقق: فارس (صاحب الجوائب)، احمد؛ دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع- دار صادر، چاپ سوم، بیروت، 1414ق.
- ابو الحسين، احمد بن فارس؛ معجم مقائيس اللغة؛ محقق/ مصحح: هارون، عبدالسلام محمد، ناشر: انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، چاپ اول، قم، 1404ق.
- جوهرى، اسماعیل بن حماد؛ الصحاح – تاج اللغة و صحاح العربیة؛ محقق: عطار، احمد عبدالغفور؛ دار العلم للملایین، چاپ اول، بیروت، 1410ق.
- حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعة؛ محقق: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)؛ ناشر: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام)، چاپ اول، قم، 1409ق.
- حميرى، نشوان بن سعيد؛ شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم؛ محقق/ مصحح: العمرى، حسين بن عبدالله/ الاريانى، مطهر بن على/ عبدالله، يوسف محمد؛ ناشر: دار الفكر المعاصر، چاپ اول، بيروت، 1420ق.
- خمينى، سيد روح اللّٰه؛ توضيح المسائل (محشّٰى)؛ محقق/ مصحح: بنىهاشمى خمينى، سيد محمد حسين؛ ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ هشتم، قم، 1424ق.
- راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ مفردات ألفاظ القرآن؛ محقق: داودى، صفوان عدنان؛ دار العلم- الدار الشامیة، چاپ اول، لبنان – سوریه، 1412ق.
- سید رضى، محمد بن حسين؛ المجازات النبوية؛ محقق/ مصحح: صبحى صالح؛ ناشر: دارالحديث، چاپ اول، قم، 1422ق.
- صاحب بن عباد؛ المحيط في اللغة؛ محقق/ مصحح: آل ياسين، محمد حسن؛ ناشر: عالم الكتاب، چاپ اول، بيروت، 1414ق.
- صدوق، محمد بن علی؛ من لا یحضره الفقیه؛ ناشر: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، قم، 1413ق.
- طباطبايى، سيد محمد حسين؛ الميزان فى تفسير القرآن؛ دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ پنجم، قم، 1417ق.
- طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی فيما تعم به البلوى (المحشّٰی)، محقق/ مصحح: محسنی سبزواری، احمد، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ اول، قم، 1419ق.
- طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن؛ مقدمه: بلاغى، محمد جواد؛ انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، تهران، 1372ش.
- عبدالرحمان، محمود؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية؛ بی نا، بی جا، بی تا.
- علی بن موسی (امام هشتم علیه السلام)؛ الفقه المنسوب للإمام الرضا (علیه السلام)؛ ناشر: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام)، چاپ اول، مشهد، 1406ق.
- فیض کاشانی، محمد محسن؛ الوافی؛ کتابخانه امام أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، اصفهان، چاپ اول، 1406ق.
- فيومى، احمد بن محمد؛ المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي؛ منشورات دار الرضي،چاپ اول، قم، بی تا.
- کلینى، محمد بن یعقوب؛ کافی؛ ناشر: اسلامیه، چاپ دوم، تهران، 1362ش.
- مجلسی، محمد تقی؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه؛ محقق و مصحح: موسوی کرمانی، سید حسین/ اشتهاردی، علیپناه/ طباطبایی، سید فضلالله؛ ناشر: مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، قم، 1406ق.
- مجلسی، محمدتقی؛ لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه؛ ناشر: مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، قم، 1414ق.
- مشکینى، میرزا على؛ مصطلحات الفقه؛ بی نا، بی جا، بی تا.
- مصطفوى، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم؛ مركز الكتاب للترجمة و النشر، چاپ اول، تهران، 1402ق.
- نجفى، محمد حسن؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ محقق: قوچانى، عباس/ آخوندى، على؛ دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بیروت، بی تا.
[1]. به عنوان نمونه ر.ک: حميرى، نشوان بن سعيد، شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، محقق/ مصحح: العمرى، حسين بن عبدالله/ الاريانى، مطهر بن على/ عبدالله، يوسف محمد، ج 8، ص 5345؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق: فارس (صاحب الجوائب)، احمد، ج 11، ص 545؛ ابو الحسين، احمد بن فارس، معجم مقائيس اللغة، محقق/ مصحح: هارون، عبدالسلام محمد، ج 5، ص51 و 52؛ مشکینى، میرزا على، مصطلحات الفقه، ص 415؛ عبدالرحمان، محمود، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج 3، ص 65؛ سایت جس جو، فرهنگ فارسی معین. سایت واژهیاب، فرهنگ لغت عمید.
[2]. حميرى، نشوان بن سعيد، شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، محقق/ مصحح: العمرى، حسين بن عبدالله/ الاريانى، مطهر بن على/ عبدالله، يوسف محمد، ج 8، ص 5345؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق: فارس (صاحب الجوائب)، احمد، ج 11، ص 545.
[3]. جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح – تاج اللغة و صحاح العربیة، محقق: عطار، احمد عبدالغفور، ج 5، ص 1795.
[4]. صاحب بن عباد، المحيط في اللغة، محقق/ مصحح: آل ياسين، محمد حسن، ج 5، ص 430.
[5]. ابو الحسين، احمد بن فارس، معجم مقائيس اللغة، محقق/ مصحح: هارون، عبدالسلام محمد، ج 5، ص51 و 52.
[6]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، محقق: داودى، صفوان عدنان، ص 654.
[7]. فيومى، احمد بن محمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، ج 2، ص 488.
[8]. ر.ک: مشکینى، میرزا على، مصطلحات الفقه، ص 415.
[9]. «…ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتي كانُوا عَلَيْها…؛ چه چيز آنها [مسلمانان] را، از قبلهاى كه بر آن بودند، بازگردانيد؟… وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي كُنْتَ عَلَيْها…؛ و ما، آن قبلهاى را كه قبلا بر آن بودى… قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها…؛ نگاههاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نهايى) مىبينيم! اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى، باز مىگردانيم، وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ…؛ سوگند كه اگر براى (اين گروه از) اهل كتاب، هر گونه آيه (و نشانه و دليلى) بياورى، از قبله تو پيروى نخواهند كرد و تو نيز، هيچ گاه از قبله آنان، پيروى نخواهى نمود. (آنها نبايد تصور كنند كه بار ديگر، تغيير قبله امكانپذير است!) و حتى هيچ يک از آنها، پيروى از قبله ديگرى نخواهد كرد».
[10]. ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج 1، ص 412 – 423؛ طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 1، ص 317 – 326.
[11]. یونس، 87.
[12]. مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج 5، ص 195.
[13]. الميزان فى تفسير القرآن، ج 10، ص 114.
[14]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 424.
[15]. ر.ک: همان؛ سید رضى، محمد بن حسين، المجازات النبوية، محقق/ مصحح: صبحى صالح، ص 197؛ فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 8، ص 1147.
[16]. ر.ک: حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، محقق: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، ج 7، ص 407.
[17]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 280.
[18]. مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه، ج 3، ص 504؛ الوافي، ج 8، ص 1148.
[19]. لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، ج 3، ص 504 و 505؛ مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: موسوی کرمانی، سید حسین/ اشتهاردی، علیپناه/ طباطبائی، سید فضل الله، ج 2، ص 209.
[20]. علی بن موسی (امام هشتم علیه السلام)، الفقه المنسوب للإمام الرضا (علیه السلام)، ص 102.
[21]. حضرت امام و آیتالله مکارم. ر.ک: خمينى، سيد روح اللّٰه، توضيح المسائل (محشّٰى)، محقق/ مصحح: بنىهاشمى خمينى، سيد محمد حسين، ج 1، ص 431.
.[22] آیتالله سیستانی. ر.ک: همان.
[23]. صاحب جواهر و صاحب عروه. ر.ک: نجفى، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق: قوچانى، عباس/ آخوندى، على، ج 7، ص 320؛ طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی فيما تعم به البلوى (المحشّٰی)، محقق/ مصحح: محسنی سبزواری، احمد، ج 2، ص 293.
[24]. آیت الله زنجانی. ر.ک: توضيح المسائل (محشّٰى)، محقق/ مصحح: بنىهاشمى خمينى، سيد محمد حسين، ج 1، ص 431.
[25]. آیات عظام گلپایگانی، صافی. ر.ک: همان.
[26]. برگرفته از آیه شریفه: «جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاماً لِلنَّاسِ؛ خداوند، كعبه -بيت الحرام- را وسيلهاى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده است». مائده، 97.
[27]. ر.ک: مشکینى، میرزا على، مصطلحات الفقه، ص 415.
[28]. عبدالرحمان، محمود، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج 3، ص 65.
[31]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، محقق: داودى، صفوان عدنان، ص 654.
[32]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج 1، ص 412.
[33]. ابو الحسين، احمد بن فارس، معجم مقائيس اللغة، محقق/ مصحح: هارون، عبدالسلام محمد، ج 5، ص 51 و 52.
[34]. مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج 9، ص 187.