searchicon

کپی شد

مفهوم شناسی فخ

چکیده مطالب مفهوم فخ

فخ در لغت دارای معانی مختلفی است، مانند:

– «تله» (دام شکاری).

– فرو گذاشتن.

– خرخر کردن شخص خوابیده در خواب.

– آواز دادن و صدا زدن مار.

فخ در اصطلاح وادی ای قبل از وادی الزاهریه است که امروزه در داخل شهر مكه (نزدیک مسجد تنعيم) قرار دارد. در این مکان، یکی از سادات حسنی به نام حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام)، در سال ۱۶۹ هجری، قیامی را بر ضد هادی؛ خلیفه عباسی ترتیب داد.

قبل از این که واژه فخ برای واقعه فخ عَلَم شود، به منطقه فخ اطلاق می شده است. بعد از رخداد واقعه و قیام فخ، با نام شهدا و قیام فخ در هم آمیخته و معروف شده است. اين محل امروزه به «حى شهداء» معروف است. در سال 1381 ش ديوار قبور شهداى فخ را بازسازى و درى براى آن قرار دادند.

تعریف لغوی فخ

فخ در لغت به معانی زیر به کار می رود:

1. «تله» (دام شکاری یا مصیده): تله آلتی است که به وسیله آن جانوران مختلف را به دام می اندازند.

تو نشسته خوش و عمر تو همی پرّد    ****    مرغ کردار و بر او مرگ نهاده فخ.                             «ناصرخسرو»

چو طوق فاخته خط درکشید وزخط او    ****     رمیده شد دل من همچو فاخته از فخ.                         «سوزنی»

وقتی گفته می شود: «وَثَبَ فُلانٌ مِن فَخِّ الشَیطانِ»؛ یعنی: فلانی از دام شیطان پرید (توبه کرد)». [1]

2. فرو گذاشتن.[2]

3. خرخر کردن شخص نائم (خوابیده) در خواب.[3]

4. صدا زدن مار.[4]

تعریف اصطلاحی فخ

فخ وادی ای قبل از وادی الزاهریه است که امروزه در داخل شهر مكه (نزدیک مسجد تنعيم) قرار دارد. در این مکان، یکی از سادات حسنی به نام حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام)، در سال ۱۶۹ هجری، قیامی را بر ضد هادی؛ خلیفه عباسی ترتیب داد. همراه وی شمار دیگری از سادات حسنی نیز به شهادت رسیدند. همچنین بيش از صد نفر از شهدای قیام فخ در این مکان مدفون هستند.[5]

نکته قابل ذکر این که منطقه فخ از نظر شيعه، يكى از ميقات‌هاى حج برای بچه ها است كه آن را ميقات كودكان نابالغ دانسته‌اند. امام صادق (عليه السلام) قبل از ورود به حرم، در مكان مذكور غسل فرموده و به آن امر مى ‌كرده‌اند.[6]

 

‏بیان پیشینه مفهوم اصطلاحی و سیر تاریخی فخ

قبل از این که واژه فخ برای واقعه فخ عَلَم شود، به منطقه ای (وادی) در بین راه مدینه و مکه و در فاصله شش کیلو متری مسجد الحرام بوده که بعد از رخداد واقعه و قیام فخ، با نام شهدا و قیام فخ در هم آمیخته و معروف شده است. این منطقه هم اکنون در داخل شهر مکه قرار دارد و امروزه به «حى شهدا» معروف است. در سال 1381 ش ديوار قبرستان شهداى فخ را بازسازى و درى براى آن قرار دادند و روى آن تابلويى با عنوان مقبره عبد الله بن عمر بن خطاب گذاشتند.[7]

برخی بر این باورند؛ اين مکان مقبره عبدالله بن عمر بن خطاب نيست؛ زيرا وى در ميان مسير راه حجون و قبرستان ابوطالب(عليه السلام) تا مسجدالحرام دفن شده است.[8]

 

‏ارتباط معنای اصطلاحی فخ با معنای لغوی آن

در این زمینه باید گفت: ظاهراً هیچ گونه ارتباطی بین معنای لغوی فخ و اصطلاحی آن وجود ندارد و تنها چیزی که باعث شده است این واقعه و قیام را با نام فخ بشناسند، وقوع واقعه فخ در این مکان خاص است.

کتابنامه مفهوم شناسی فخ

  1. ‏ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ناشر: دار صادر، چاپ سوم، بيروت، 1414 ق.‏
  2. فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، ناشر: انتشارات هجرت، چاپ دوم، قم، 1410 ق.‏
  3. ‏طبرى‏، أبو جعفر محمد بن جرير، تاريخ طبری‏ (تاريخ الأمم و الملوك)، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ناشر: دار التراث، ‏ ‏چاپ دوم، بيروت، 1387 ق /1967 م.‏
  4. طوسى، محمد بن الحسن، ‏تهذيب ‏الاحكام، محقق و مصحح: خرسان موسوی، حسن، ناشر: دار الكتب الإسلاميه‏، چاپ ‏چهارم، تهران، 1407 ق.
  5. قائدان، اصغر، تاريخ و آثار اسلامي مكه مكرمه و مدينه منوره، نشر مشعر، چاپ اول، تهران، 1372 ش.‏
  6. كلينى، محمد بن ‏يعقوب، كافی، ناشر: دار ‏الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، تهران، 1407 ق.‏
  7. ‏لغت نامه دهخدا؛ واژه فخ.

[1]. لغت نامه دهخدا؛ واژه فخ.

[2]. همان.

[3]. خليل بن احمد، فراهيدى، كتاب العين، ج 4، ص 144.

[4]. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ج 3 ،ص 42.

[5]. طبرى‏، أبو جعفر محمد بن جرير، تاريخ طبری‏ (تاريخ الأمم و الملوك)، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 8، ص 192.‏

[6]. عَنْ أَيُّوبَ أَخِي أُدَيْمٍ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مِنْ أَيْنَ يُجَرَّدُ الصِّبْيَانُ فَقَالَ كَانَ أَبِي يُجَرِّدُهُمْ مِنْ فَخٍّ؛ طوسى، محمد بن الحسن، ‏تهذيب الاحكام، محقق و مصحح: خرسان موسوی، حسن، ج 5، ص 99؛ كلينى، محمد بن يعقوب، كافی، ج 4، ص 303.

[7]. قائدان، اصغر، تاريخ و آثار اسلامي مكه مكرمه و مدينه منوره، ص 123 و 124.

[8]. همان.