کپی شد
مفهوم شناسی سنت (روشها)
فهرست
چکیده مطالب مقاله مفهومشناسی سنت (روش ها)
سنت (روش ها) در لغت: راه، روش، طریقت و دستوری است که وضع میگردد و جمع آن سُنَن است. روشها و سنتها، مجموعه دستوراتی هستند که به دو گروه بشری (فردی و اجتماعی) و الهی (ایجاد و تأثیر) تقسیم میگردند.
سنت الهی یا روش خداوند در آفرینش موجودات را «سنت ایجاد»، و در اداره موجودات آفریده شده را «سنت تأثیر» مینامیم. روش خداوند در اداره موجودات دو گونه است: 1. در امور دنیوی (سنت تکوینی که به دو شکل ذاتی و عرضی است) 2. در امور اخروی (سنت تشریعی).
سنت تکوینی: روش حاکم در دنیا و طبیعت است که انسانها در طول زندگی خویش با آن مواجهند؛ در ناشکری و تعامل نادرست با آنها، تأثیر، عقوبت و بلایای طبیعی آن، امری حتمی و غیرقابل تغییر است؛ مثل سوزاندن آتش؛
سنت تکوینی ذاتی: چنانچه در تعامل نادرست با سنت تکوینی، تأثیر، عقوبت و بلایای طبیعی آن، آنی باشد و از تصور علت تأثیر، تأثیرپذیری معلول به ذهن خطور کند، بهطوری که بدون آن تصور نشود؛ مثل سوزاندن آتش، آن را سنت تکوینی ذاتی مینامیم.
سنت تکوینی عرضی: چنانچه در تعامل نادرست با سنت تکوینی، تأثیر، عقوبت و بلایای طبیعی آن، آنی نباشد و از تصور علت تأثیر، تأثیرپذیری معلول به ذهن خطور نکند، بهطوری که بدون آن تصور میشود؛ مثل سنت تلاش که هر کس به اندازه تلاشش، بهره مند میگردد.
سنت تشریعی: سنت خداوند در امور آخرتی است که تعامل درست با این گونه سنتها، سعادت آخرت را قطعا بهدنبال دارد و در ناشکری و تعامل نادرست با آنها، عقوبت ابدی آخرت، امری قطعی، ثابت و غیرقابل تغییر خواهد بود، مگر آن که توبه نماید. تأثیر این سنت آنی نیست و انسانها تا قبل از مرگ، فرصت جبران دارند؛ مثل سنت عدم ورود انسان گنهکار و کافر به بهشت، مگر آن که توبه کند.
از الفاظ مترادف سنت (روش ها) در زبان انگلیسی: Tradition , customو در زبان عربی: التقلید و التقالید، الادب و الآداب، السنة، الطریقة و الطرق، الاسلوب، العادة و العادات، المیراث، التراث، النوامیس، العرف و در زبان فارسی: روش، سیرت، قانون، طریقه، سرشت، طبیعت، شریعت، آداب، رسوم، سنن و عرف میتوان نام برد.
قضا و قدر، عدل، آداب و رسوم، و عرف از اصطلاحات اخص سنت، و اصطلاحاتی؛ همچون علت و معلول، جبر، تفویض، و امر بین الامرین از اصطلاحات وابسته به آن است.
تعریف لغوی سنت (روش ها)
سنت دارای معانی مختلف است، که عبارت اند از:
- راه، روش و طریقت؛ (سُنَن یا سِنَن) جمع آن سُنَن.[1]
- دستور، دستوری را وضع کردن: سنت از ماده سَنَّ یَسُنُّ[2] به معنای دستوری را وضع كردن است؛ سَنَّ سُنَّةً: دستوری را وضع كرد.[3]
معانی ذیل از ریشه “سنن” گرفته شده، که هم خانواده سنت است:
- جاری کردن: سننت الماء: آب را جاری ساختم.[4]
- ادامه دادن، ادامه، استمرار: سنّت الماء اذا واليت فى صبّه، عرب به ريزش پياپى آب سنت مى گويد.[5]
- تیز کردن: سَنَّ یَسُنُّ سَنّا السکین، کارد را تیز کرد.[6]
- خوردن: سَنَّ تُسَنُّ الارض، گیاهان آن زمین خورده شد.[7]
- دندان، نوک قلم، چریدن: سِنّ جمع اسنان، اسنّة، أسنن؛ اعطوا السّن حظٌها من السِّنّ حق دندان ها را از چرا بدهید، مواشی را به چرا ببرید.[8]
- عمر: هو حدیث السنّ: او کم سن و سال است. هو کبیر السن: او سالخورده است.[9]
- آهسته ریختن: سَنَّ یَسُنُّ سنّا الماء او التراب آب یا خاک را آهسته و به نرمی ریخت.[10]
- گشودن: سَنَّ یَسُنُّ سنّا العَقدة گره را گشود.[11]
- ستودن: سَنَّ یَسُنُّ سنّا الرجل آن مرد را ستود و مدح کرد.[12]
- السنة: اهل سنت، سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله).[13]
لغات مترادف و هم معنای سنت (روش ها)
مترادف سنت (روش ها) در زبان انگلیسی:
Tradition, custom,
مترادف سنت (روش ها) در زبان عربی:
التقلید و التقالید،[14] الادب و الآداب،[15] السنة، الطریقة و الطرق،[16] الاسلوب،[17] العادة و العادات،[18] المیراث، التراث،[19] النوامیس،[20] العرف[21] و سُنَن، سَنَن، سِنَن سُنَن.[22]
مترادف سنت (روش ها) در زبان فارسی:
روش، سیرت،[23] قانون، طریقه، سرشت، طبیعت، شریعت،[24] آداب، رسوم، سنن[25] و عرف.[26]
تعریف اصطلاحی سنت (روش ها)
سنت (روش ها)[27]، نگرشی نو به اصطلاح سنت از نگاه قرآن و روایات است؛ لذا تعریف اصطلاحی آن نیز مطابق نظر قرآن و روایات خواهد بود. اختراع این سنت مطابق آیات و روایات، نوعی نوآوری است که با تعاریف سنت در علوم دیگر متفاوت است.
بنابر این سنت از نگاه قرآن و روایات یعنی: فرامینی در ایجاد و یا اداره؛ فرامین ایجاد یا قوانین آفرینش و فرامین اداره یعنی پیروی از رفتار، كردار و گفتار و يا تفکر و اندیشه، مطابق دستور شرعی، قانونی و یا عرفی مطابق هر فرد و منطقه. این دستورها و قوانین، مسیر زندگی فردی و اجتماعی انسان ها را معین میسازد. خوب و بد، درستکار و خلافکار، قانونمند و لاابالی و… همه از همین دستورات نشأت میگیرند.
روش های فردی،[28] روش های اجتماعی،[29] روش های حکومتی[30] و جهانی[31] از جمله سنت ها و روش هائی هستند که در بردارنده دستورات عرفی، شرعی[32] و گاه قانونی[33] است؛ لذا ایجاد و اداره این گونه سنت ها، تابع قوانین شرعی، قانونی، عرفی و اجتماعی و… خوهد بود.
شکل کامل نظامِ قانونمند و هدفدار را میتوان در نظام خلقت و جهان هستی مشاهده نمود. نظامی که هرگز تخلفی در آن نیست و هیچ چیز در کار دیگری مزاحمتی ایجاد نمیکند و اگر تخلفی به ظاهر مشاهده میگردد، تخلف در سنت نیست بلکه تخلف در تعامل با آن است. نظام قانونمندِ جهان را سنت الهی مینامیم که مطابق عدل بوده، قانون علت و معلول و قانون علیت وجود را در خود دارد.
مفهوم اصطلاحی سنت (روش ها) در قرآن و روایات
اصطلاح سنت در قرآن و روایات،[34] به روش و طریقت معنا شده است؛ و به دو روش بشری و الهی اشاره می نماید:
- سنت بشری
روش، آداب و رسومی که انسان ها در زندگانی خویش بر اساس عادت و عرف به آن ها پایبندند که گاه معقول نبوده، فقط تعصب و قومگرائی در آن حاکم است؛ مثل سنت کافران و پیروی از گذشتگان کافر و نادان. در باره این، قرآن مجید می فرماید:
«و وقتی به آنان گفته میشود: از آنچه خداوند نازل گردانیده است، پیروی کنید، میگویند: ما از چیزی پیروی میکنیم که از نزد پدرانمان یافته باشیم؛ ولو پدرانشان هیچ نمیفهمیدند و هدایت نیافته بودند»![35]
- سنت الهی[36]
سنت ایجاد در آفرینش و سنت تأثیر در اداره موجودات خلق شده، دو روش خداوند در بوجود آوردن موجودات و اداره آنها در دنیاست که در عین اختلاف، در قانون عدل یا قانون علت و معلول، با هم مشترکند؛ به این معنا که اگر علت برای ایجاد و علت برای تأثیرگذاری وجود داشته باشد و مانع در ایجاد و تأثیرگذاری موجود نباشد، معلول، امری مسلم خواهد بود و یا تأثیر پذیری آن قطعی، ثابت و تغییر ناپذیر می گردد:
الف. سنت ایجاد (سنت ایجاد یا روش خداوند در آفرینش موجودات)
«به وجود آورندهی آسمان ها و زمين است؛ پس هنگامى كه فرمان چیزی دهد، فقط به آن مىگويد: باش! پس خواهد بود».[37]
- سنت تأثیر (سنت خداوند در اداره موجودات آفریده شده)
موجودات آفریده شده، در یک تعامل تنگاتنگ علت و معلولی، بر یکدیگر تأثیر می گذارند. در خصوص این، قرآن مجید می فرماید:
«گفتند: اگر میخواهید کاری کنید، او را آتش بزنید و خدایانتان را یاری کنید؛ گفتيم: اى آتش! نسبت به ابراهيم سرد و سلامت باش!».[38]
آتش در هر دو مرحله یعنی قبل و بعد از معجزه، بر قانون و سنت بوده، ثابت، قطعی و غیرقابل تغییر بود؛ آنجایی که باید بسوزاند و آنجایی که با سرد شدن آتش، نسوختن امری قطعی و مسلم گشته بود، سنت الهی تأثیر، از آن تخلفی نخواهد شد بلکه ثابت، قطعی و غیرقابل تغییر است.
سنت تأثیر یا روش خداوند در اداره موجودات آفریده شده، به دو قسم تقسیم می شود که بخشی مربوط به دنیا و نحوه تعامل موجودات با یکدیگر در دنیا برای بهتر و سالمتر زندگی کردن است که سنت تکوینی می نامیم و بخشی دیگر مربوط به آخرت است که نحوه تعامل موجودات با یکدیگر برای رسیدن به کمال و رضوان الهی است که آن را سنت تشریعی می خوانیم.
- سنت تکوینی
سنت تکوینی به نوبه خود به دو قسم سنت تکوینی ذاتی که بیانگر تأثیر قطعی، ثابت و تغییرناپذیر موجودات بر یکدیگر بوده، آنی نیز خواهد بود مثل سوزاندن آتش؛ در حالی که سنت دیگر تکوینی یعنی سنت تکوینی عرضی، تأثیر قطعی، ثابت و تغییر ناپذیر دارد ولی آنی نیست مثل سنت تلاش که هر فردی به میزان تلاشش بهره مند خواهد گشت.
- سنت تشریعی
سنت تشریعی، مجموعه مقرراتی است که مربوط به آخرت بوده، تأثیرات مطابعت و مخالفت از آن، ثابت، قطعی و تغییرناپذیر است ولی آنی نخواهد بود مثل سنت گناه و کفر انسان را به جهنم سوق می دهد و مانع ورود انسان گنهکار و کافر خواهد گشت. از جمله سنت های تأثیر در سنت های تشریعی، می توان سنت حلال و حرام یا احکام الهی را نام برد.
«امام صادق (علیه السّلام) میفرمایند: تا اينكه محمّد (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد و قرآن شريعت و طريقت خود را آورد. پس، حلال [دين] او تا روز قيامت حلال و حرام [دين] او تا روز قيامت حرام خواهد بود.[39]
مفهوم اصطلاحی سنت در علوم مختلف
اصطلاح سنت، در علوم مختلف، معانی و مصادیق متفاوتی خواهد داشت، که در اینجا به سنت در بعضی از علوم اشاره می شود:
- علم حدیث
سنت در علم حدیث به دو شکل سنت کلامی (حدیث یا گفتار) و سنت عملی (کردار)[40] معصوم (علیه السّلام) و به عنوان یکی از منابع استنباط حکم شرعی[41] است.
- علم فقه
سنت در علم فقه به معنای استحباب به کار می رود یعنی الزام و طلب غیر اکید مولا.[42]
- علم اصول فقه
در علم اصول فقه، سنت به معنای قول، فعل و تقریر معصوم (علیه السلام) است، اگرچه اکثریت اهل تسنن تنها سنت پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) را حجت می دانند، و به نظر برخی از آنها سنت صحابه نیز حجت است.[43]
- علم کلام
سنت یعنی مشروع بودن؛ سابقه داشتن مشروعیت یک چیز در دین و به عنوان حکمی از احکام الهی در آیات و روایات مطرح است و در مقابل بدعت قرار دارد؛ بدعت یعنی سابقه نداشتن مشروعیت یک چیز در دین و به عنوان یک حکم از احکام دینی حجیت ندارد.[44]
- علم فلسفه
سنت از نگاه فلسفه، قانون منظمی است که در جهان حاکمیت دارد و به قانون اسباب و مسببات معروف است.
«آنچه در اصطلاح فلسفه به نام (نظام جهان) و (قانون اسباب) خوانده مىشود در زبان دين (سنّت الهى) ناميده مىشود.[45] قرآن كريم در چند جا گفته است كه: «هرگز در سنّت خدا تغييرى نخواهى يافت».[46]
بیان اصطلاح مترادف با سنت (روش ها)، اخص، اعم و وابسته
اصطلاح اخص
- قضا و قدر[47]: قضا تمامی سنت های تکوینی و تشریعی خداوند که ثابت، قطعی و غیرقابل تغییرند و قدر نیز سنت خداوند است که راه تعامل با سنت های تکوینی و تشریعی را معین می سازد. تعقل و درست عمل کردن نسبت به سنت های خداوند و در امان ماندن از مضررات حتمی آن، قدر الهی است همانگونه که تعامل نادرست با سنت های خداوند و زیان دیدن حتمی آن، قدر الهی است که انسان نباید این گونه باشد.
- عدل[48]: قرار دادن هر چیز در جای خویش و تخلف ننمودن از قانونی که حتمی و غیرقابل تغییر است، عدل خداوند است تا جامع افراد و مانع اغیار گردد.
- آداب و رسوم[49]: مجموعه قوانینی که ریشه در دین، عقل، عرف و یا قانون دارد که عمل به آنها، انسان را دیندار، معقول و با شخصیت و قانونمند نشان می دهد و در نافرمانی از آن، انسانی بی دین، جاهل، بی شخصیت و قانون گریز معرفی می گردد.
- عرف[50] : عمل مردم هر منطقه مطابق دستورات دینی، عقلی و یا قانونی است. عرف کشورها و مناطق مسلمان و غیرمسلمان حاوی مجموعه دستوراتی هستند که ممکن است در منطقه ای قابل قبول و در دیگر کشورها مورد پذیرش نباشد.
اصطلاح وابسته
- علت و معلول، قانونی است که در تمامی سنت های تکوینی و تشریعی الهی جاری است و باعث شده است که قوانین الهی ثابت، قطعی و غیرقابل تغییر گردند. با وجود علت و نبودن مانع در تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، قطعیت، ثبات و تغییرناپذیری امری مسلم خواهد گشت.
- جبر، [51] انتساب انجام کارهای انسان به خداوند همانگونه که اشاعره به آن معتقد است؛
- تفویض؛[52] “گروهی معتقدند که افعال انسان از روی اراده و اختیار وی انجام می گیرد و خداوند نقشی در افعال بنده گانش ندارد. ایشان طرفدار نظریه تفویض و آزادی انسان به طور مطلق هستند. در فرهنگ اسلامی این گروه را معتزله می نامند”.
- امر بین الامرین؛[53] این نظریه که به مکتب اهل بیت علیهم السلام منسوب است، انسان را در عین اجبار، مختار می داند؛ به عبارت دیگر اراده مطلق از آن خداوند است و هیچ انسانی از خود اراده نخواهد داشت و استفاده درست از نعمت ها در چارچوب سنت های الهی، و یا ناشکری و استفاده نادرست از نعمت ها در چارچوب سنت های الهی، همان اختیار و انتخابی است که خداوند به انسان داده است[54] و او همانند فرشتگان و حیوانات در اعمال خوب عقلی و حیوانی غریزی، مجبور نیست[55].
ارتباط معنای اصطلاحی سنت (روش ها) با معنای لغوی
سنت در لغت از ماده سَنَّ یَسُنُّ[56] است، به معنای دستور، وضع کردن دستور، سَنَّ سُنَّةً: دستوری را وضع كرد.[57] سنت در اصطلاح نیز از ماده سَنَّ یَسُنُّ سُنَّةً گرفته شده است و دلالت بر وضع دستور و قانون است؛ لذا سنت های بشری به صورت دستورهای مکتوب و غیرمکتوب فردی و اجتماعی وضع می گردند و انسانها خود را به صورت قانونی، اخلافی و یا عرفی ملزم به رعایت آن می دانند و به آن عمل می کنند و سنت الهی نیز دستورات الهی هستند که در آفرینش موجودات (سنت ایجاد) و رابطه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری یا رابطه علت و معلولی (سنت تأثیر) از جانب خداوند وضع و تشریع شده، حاکم می گردند.
کتابنامه مفهوم شناسی سنت (روش ها)
- قرآن کریم
- انصاری، مرتضی؛ فرائد الاصول؛ حاشیه میرزا موسی التبریزی؛ ناشر: انتشارات سماء، قم، 1388 ش.
- جبران، مسعود؛ الرّائد فرهنگ الفبایی عربی، فارسی؛ مترجم: رضا انزابي نژاد؛ ويراستار: محمد صادق فاضلي؛ ناشر: شركت به نشر، مشهد، 1393 – 2000 م.
- جرجانی، علی بن محمد؛ کتاب التعریفات؛ ناشر: انتشارات ناصر خسرو، تهران،1370 ش.
- جناتی، محمد ابراهیم؛ منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی؛ ناشر: مؤسسه کیهان، چاپ اول، 1370 ش.
- حكیم، محمد تقی؛ الاصول العامة للفقه المقارن؛ ناشر: انتشارات آل البیت، چاپ دوم، بی تا.
- دشتی، محمد؛ ترجمه نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین(علیه السّلام)، ناشر: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیهالسلام، قم، چاپ اول، 1382 ش.
- دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه دهخدا؛ ناشر: دانشگاه تهران، تهران، چاپ دوم، 1377 ش.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن؛ مترجم: خسروی حسینی – غلامرضا؛ ناشر: انتشارات مرتضوی، تهران، 1374 ش.
- ري شهري، محمد؛ ميزان الحکمه؛ ترجمه: حميدرضا شيخي، ناشر: دارالحديث، قم، ۱۳۸۵ ش.
- سیاح، احمد؛ لغتنامه، (فرهنگ بزرگ جامع نوین سیاح ترجمه المنجد اثر لویس معلوف) عربی به فارسی، ناشر: اسلام, تهران ۱۳۷۵-۱۳۷۴ ش
- صدوق، محمد بن علي؛ التوحيد؛ ناشر: دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسين حوزه علمیه قم، قم، 1398 ق. 1357 ش.
- عمید، حسن؛ فرهنگ فارسی عمید؛ تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۹ ش.
- قشیری نیشابوری؛ مسلم بن حجاج بن مسلم؛ صحیح مسلم؛ ناشر: مکتبه و مطبعه محمدعلی صبیح و اولاده، بیروت، ۱۴۱۷ ق. = ۱۹۹۶م. = ۱۳۷۵ ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب؛ الكافی؛ ناشر:انتشارات اسلامیه، تهران، 1362 ش.
- متقی هندی، علی بن حسام؛ کنز العمال؛ ناشر: موسسه الرساله، چاپ اول، 20 جلدی، 1409 ق.
- مجلسی، محمدباقر؛ بحار الأنوار؛ ناشر: مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.
- محمدی، ابوالحسن؛ مبانی استنباط حقوق اسلامی، یا، اصول فقه؛ ناشر: دانشگاه تهران، تهران، 1384ش.
- مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار استاد شهيد مطهري، ناشر: انتشارات صدرا، تهران، قم، چاپ اول۱۳۶۸ ش.
- معین، محمد؛ فرهنگ معین؛ ناشر: امیرکبیر، تهران٬ ۱۳۸۷-۱۳۴۲ ش.
- میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن؛ قوانین الاصول؛ ناشر: بی نا، تهران، 1318 ق.
- ولایی، عیسی؛ فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول؛ ناشر: نشر نی، 1374 ش.
- زهیر المالکی، محمد ابو النور؛ اصول الفقه؛ ناشر: مکتبه الازهریه للتراث، قاهره، 1412هـ ق.
[1]. راغب اصفهانی، ترجمه تحقیق مفردات الفاظ قرآن؛ ج 2 ص 265.
[2]. جبران، الرّائد، فرهنگ الفبایی عربی، فارسی؛ ج1، ص981.
[3]. سیاح، احمد، لغتنامه یا فرهنگ بزرگ جامع نوین ترجمه المنجد؛ ج1، ص 893.
[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه تحقیق مفردات الفاظ قرآن؛ ج2 ص 265.
[5]. جرجانی، محمد بن علی، کتاب التعریفات؛ ص 53.
[6]. همان.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9]. همان.
[10]. همان.
[11]. همان.
[12]. همان.
[13]. همان.
[14]. سیاح، احمد، لغتنامه یا فرهنگ بزرگ جامع نوین ترجمه المنجد، ج 1، ص 1498.
[15]. همان ، ص 12.
[16]. همان ، ص 1023.
[17]. همان، ج2، ص 1200.
[18]. همان، ج1، ص 1201.
[19]. همان، ج2، ص 2165.
[20]. همان ، ص 2017.
[21]. همان ، ص 1107.
[22]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج 2 ص 365.
[23]. معین، محمد، فرهنگ معین، ج2، ص 1927، مدخل سنت.
[24]. عمید، فرهنگ فارسی عمید، ج1 ص 1233.
[25]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا(واژه سنت)، ج 9 ،ص 13775 -13776.
[26]. فرهنگ فارسی عمید، ج 2، (واژه عرف).
[27]. سنت به معنای روش، شامل سنت به معنای سیره قولی و عملی معصومان علیهم السلام و غیرمعصومان می گردد.
[28]. مثل پذیرش مدها در لباس، مو و تغذیه و… اسلامی، دینی، و غیر دینی.
[29]. آداب و رسوم قومی قبیله ای اسلامی، دینی و غیردینی و خرافات از جمله سنت های اجتماعی عرفی خواهد بود.
[30]. حکومت های اسلامی و غیر اسلامی دارای مقرراتی هستند که روش اداره جامعه را نشان می دهد.
[31]. سازمان های بین المللی که نظام های اسلامی و یا غیر اسلامی را ملزم به رعایت مقرراتی می نماید که مصوب کشورهاست.
[32]. قرآن و سنت و برداشت های اجتهادی مجتهدین.
[33]. مثل قانون های اساسی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی.
[34]. سنت در قرآن و روایات و اصطلاحات (سنت ایجاد، سنت تأثیر)، ابداعی بوده، از آیات قرآن و روایات استنباط شده است.
[35]. «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ كاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئا وَ لَا يَهْتَدُونَ»، بقره، 170.
[36]. ر.ک. مدخل مفهوم شناسی سنت الهی (مفهوم اصطلاحی سنت الهی در قرآن و روایات).
[37]. «بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»، بقره، 117.
[38]. «قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَ انصُرُواْ ءَالِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَعِلِينَ. قُلْنَا يَا نَارُ كُونىِ بَرْدًا وَ سَلَامًا عَلىَ إِبْرَاهِيمَ»، انبیاء، 68-69.
[39] – «قال الامام الصادق (عليه السلام): حتّى جاءَ محمّدٌ (صلى الله عليه و آله و سلم) فجاءَ بالقرآنِ و بشَريعَتِهِ و مِنهاجِهِ، فحَلالُهُ حَلالٌ إلى يَومِ القِيامَةِ، و حَرامُهُ حَرامٌ إلى يَومِ القِيامَةِ»، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص17؛ ترجمه: ری شهری، میزان الحکمه، ج 12، ص 10.
[40]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج1، ص 135.
[41]. قرآن، سنت (احادیث معصوم علیه السلام)، عقل و اجماع.
[42]. زهیر المالکی، محمد ابو النور، اصول الفقه، ج1 ، ص 50؛ بنقل از سایت پژوهشکده باقر العلوم http://www.pajoohe.com/
[43]. حكيم، محمد تقی، الاصول العامة للفقه المقارن، ص 135.
[44]. جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، ج۱، ص 74.
[45]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج1، ص 135.
[46].«فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلاً»، فاطر، 43.
[47] – «إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام عَدَلَ مِن عندِ حائطٍ مائلٍ إلى حائطٍ آخَرَ ، فقيلَ لَهُ : يا أميرَ المؤمنينَ ، تَفِرُّ مِن قَضاءِ اللّه ِ ؟! قالَ : أفِرُّ مِن قَضاءِ اللّه ِ إلى قَدَرِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ». مجلسی، بحار الأنوار، ج41, ص2, حدیث3 ، ترجمه: ری شهری، میزان الحکمه، ج 9، ص 297.
[48]. «قال امیرالمومنین الامام علی علیه السلام اَلْعَدْلُ یَضَعُ اَلْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا»، نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷.
[49]. محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی، ص 259.
[50]. همان،
[51]. ربانی گلپایگانی ، علی، محاضرات فی الالهیات، ص 192- 197.
[52]. همان، ص 199-203 .
[53]. «امام صادق (علیه السلام) فرمود: نه جبر است و نه تفویض ، بلكه امرى است میان این دو امر»، مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 3، ص 5.
[54]. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» انسان، 3. «ما راه هدايت را به او نمايانديم؛ خواه سپاسگزار باشد يا ناسپاس».
[55]. «قال رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ما شَيءٌ أكرمُ علَى اللّه ِ مِن ابنِ آدمَ . قيلَ : يا رسولَ اللّه ِ ، و لا الملائكةُ ؟! قالَ: الملائكةُ مَجْبورونَ ، بمنزلةِ الشّمسِ و القمرِ» هندی، کنز العمال، حدیث ٣٤٦٢١؛ ترجمه: ری شهری، میزان الحکمه، ج1، ص 490. «پيامبر خدا صلي الله عليه وآله میفرمایند : هيچ چيز نزد خدا گراميتر از فرزند آدم نيست. عرض شد: اي پيامبر خدا! حتّي فرشتگان؟! فرمود: فرشتگان، بسان خورشيد وماه ، مجبورند».
[56]. جبران، الرّائد، فرهنگ الفبایی عربی، فارسی، ج1، ص981.
[57]. سیاح، احمد، لغتنامه یا فرهنگ بزرگ جامع نوین ترجمه المنجد، ج1، ص 893.