Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مفهوم شناسی سنت (روشها)

چکیده مطالب مقاله مفهوم‌شناسی سنت (روش ها)

سنت (روش ها) در لغت: راه، روش، طریقت و دستوری است که وضع می‌گردد و جمع آن سُنَن است. روش‌ها و سنت‌ها، مجموعه دستوراتی هستند که به دو گروه بشری (فردی و اجتماعی) و الهی (ایجاد و تأثیر) تقسیم می‌گردند.

سنت الهی یا روش خداوند در آفرینش موجودات را «سنت ایجاد»، و در اداره موجودات آفریده شده را «سنت تأثیر» می‌نامیم. روش خداوند در اداره موجودات دو گونه است: 1. در امور دنیوی (سنت تکوینی که به دو شکل ذاتی و عرضی است) 2. در امور اخروی (سنت تشریعی).

سنت تکوینی: روش حاکم در دنیا و طبیعت است که انسان‌ها در طول زندگی خویش با آن مواجهند؛ در ناشکری و تعامل نادرست با آنها، تأثیر، عقوبت و بلایای طبیعی آن، امری حتمی و غیرقابل تغییر است؛ مثل سوزاندن آتش؛

سنت تکوینی ذاتی: چنان‌چه در تعامل نادرست با سنت تکوینی، تأثیر، عقوبت و بلایای طبیعی آن، آنی باشد و از تصور علت تأثیر، تأثیرپذیری معلول به ذهن خطور کند، به‌طوری که بدون آن تصور نشود؛ مثل سوزاندن آتش، آن را سنت تکوینی ذاتی می‌نامیم.

سنت تکوینی عرضی: چنان‌چه در تعامل نادرست با سنت تکوینی، تأثیر، عقوبت و بلایای طبیعی آن، آنی نباشد و از تصور علت تأثیر، تأثیرپذیری معلول به ذهن خطور نکند، به‌طوری که بدون آن تصور می‌شود؛ مثل سنت تلاش که هر کس به اندازه تلاشش، بهره مند می‌گردد.

سنت تشریعی: سنت خداوند در امور آخرتی است که تعامل درست با این گونه سنت‌ها، سعادت آخرت را قطعا به‌دنبال دارد و در ناشکری و تعامل نادرست با آنها، عقوبت ابدی آخرت، امری قطعی، ثابت و غیرقابل تغییر خواهد بود، مگر آن که توبه نماید. تأثیر این سنت آنی نیست و انسان‌ها تا قبل از مرگ، فرصت جبران دارند؛ مثل سنت عدم ورود انسان گنهکار و کافر به بهشت، مگر آن که توبه کند.

از الفاظ مترادف سنت (روش ها) در زبان انگلیسی: Tradition , customو در زبان عربی: التقلید و التقالید، الادب و الآداب، السنة، الطریقة و الطرق، الاسلوب، العادة و العادات، المیراث، التراث، النوامیس، العرف و در زبان فارسی: روش، سیرت، قانون، طریقه، سرشت، طبیعت، شریعت، آداب، رسوم، سنن و عرف می‌توان نام برد.

قضا و قدر، عدل، آداب و رسوم، و عرف از اصطلاحات اخص سنت، و اصطلاحاتی؛ همچون علت و معلول، جبر، تفویض، و امر بین الامرین از اصطلاحات وابسته به آن است.

تعریف لغوی سنت (روش ها)

سنت دارای معانی مختلف است، که عبارت اند از:

  1. راه، روش و طریقت؛ (سُنَن یا سِنَن) جمع آن سُنَن.[1]
  2. دستور، دستوری را وضع کردن: سنت از ماده سَنَّ یَسُنُّ[2] به معنای دستوری را وضع كردن است؛ سَنَّ سُنَّةً: دستوری را وضع كرد.[3]

معانی ذیل از ریشه “سنن” گرفته شده، که هم خانواده سنت است:

  1. جاری کردن: سننت الماء: آب را جاری ساختم.[4]
  2. ادامه دادن، ادامه، استمرار: سنّت الماء اذا واليت فى صبّه، عرب به ريزش پياپى آب سنت مى گويد.[5]
  3. تیز کردن: سَنَّ یَسُنُّ سَنّا السکین، کارد را تیز کرد.[6]
  4. خوردن: سَنَّ تُسَنُّ الارض، گیاهان آن زمین خورده شد.[7]
  5. دندان، نوک قلم، چریدن: سِنّ جمع اسنان، اسنّة، أسنن؛ اعطوا السّن حظٌها من السِّنّ حق دندان ها را از چرا بدهید، مواشی را به چرا ببرید.[8]
  6. عمر: هو حدیث السنّ: او کم سن و سال است. هو کبیر السن: او سالخورده است.[9]
  7. آهسته ریختن: سَنَّ یَسُنُّ سنّا الماء او التراب آب یا خاک را آهسته و به نرمی ریخت.[10]
  8. گشودن: سَنَّ یَسُنُّ سنّا العَقدة گره را گشود.[11]
  9. ستودن: سَنَّ یَسُنُّ سنّا الرجل آن مرد را ستود و مدح کرد.[12]
  10. السنة: اهل سنت، سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله).[13]

لغات مترادف و هم معنای سنت (روش ها)

مترادف سنت (روش ها) در زبان انگلیسی:

Tradition, custom,

مترادف سنت (روش ها) در زبان عربی:

التقلید و التقالید،[14] الادب و الآداب،[15] السنة، الطریقة و الطرق،[16] الاسلوب،[17] العادة و العادات،[18] المیراث، التراث،[19] النوامیس،[20] العرف[21] و سُنَن، سَنَن، سِنَن سُنَن.[22]

مترادف سنت (روش ها) در زبان فارسی:

روش، سیرت،[23] قانون، طریقه، سرشت، طبیعت، شریعت،[24] آداب، رسوم، سنن[25] و عرف.[26]

تعریف اصطلاحی سنت (روش ها)

سنت (روش ها)[27]، نگرشی نو به اصطلاح سنت از نگاه قرآن و روایات است؛ لذا تعریف اصطلاحی آن نیز مطابق نظر قرآن و روایات خواهد بود. اختراع این سنت مطابق آیات و روایات، نوعی نوآوری است که با تعاریف سنت در علوم دیگر متفاوت است.

بنابر این سنت از نگاه قرآن و روایات یعنی: فرامینی در ایجاد و یا اداره؛ فرامین ایجاد یا قوانین آفرینش و فرامین اداره یعنی پیروی از رفتار، كردار و گفتار و يا تفکر و اندیشه‌، مطابق دستور شرعی، قانونی و یا عرفی مطابق هر فرد و منطقه. این دستورها و قوانین، مسیر زندگی فردی و اجتماعی انسان ها را معین می‌سازد. خوب و بد، درست‌کار و خلاف‌کار، قانونمند و لاابالی و… همه از همین دستورات نشأت می‌گیرند.

روش های فردی،[28] روش های اجتماعی،[29] روش های حکومتی[30] و جهانی[31] از جمله سنت ها و روش هائی هستند که در بردارنده دستورات عرفی، شرعی[32] و گاه قانونی[33] است؛ لذا ایجاد و اداره این گونه سنت ها، تابع قوانین شرعی، قانونی، عرفی و اجتماعی و… خوهد بود.

شکل کامل نظامِ قانونمند و هدفدار را می‌توان در نظام خلقت و جهان هستی مشاهده نمود. نظامی که هرگز تخلفی در آن نیست و هیچ چیز در کار دیگری مزاحمتی ایجاد نمی‌کند و اگر تخلفی به ظاهر مشاهده می‌گردد، تخلف در سنت نیست بلکه تخلف در تعامل با آن است. نظام قانونمندِ جهان را سنت الهی می‌نامیم که مطابق عدل بوده، قانون علت و معلول و قانون علیت وجود را در خود دارد.

مفهوم اصطلاحی سنت (روش ها) در قرآن و روایات

اصطلاح سنت در قرآن و روایات،[34] به روش و طریقت معنا شده است؛ و به دو روش بشری و الهی اشاره می نماید:

  • سنت بشری

روش، آداب و رسومی که انسان ها در زندگانی خویش بر اساس عادت و عرف به آن ها پایبندند که گاه معقول نبوده، فقط تعصب و قومگرائی در آن حاکم است؛ مثل سنت کافران و پیروی از گذشتگان کافر و نادان. در باره این، قرآن مجید می فرماید:

«و وقتی به آنان گفته می‌شود: از آنچه خداوند نازل گردانیده است، پیروی کنید، می‌گویند: ما از چیزی پیروی می‌کنیم که از نزد پدرانمان یافته باشیم؛ ولو پدرانشان هیچ نمی‌فهمیدند و هدایت نیافته بودند»![35]

  • سنت الهی[36]

سنت ایجاد در آفرینش و سنت تأثیر در اداره موجودات خلق شده، دو روش خداوند در بوجود آوردن موجودات و اداره آنها در دنیاست که در عین اختلاف، در قانون عدل یا قانون علت و معلول، با هم مشترکند؛ به این معنا که اگر علت برای ایجاد و علت برای تأثیرگذاری وجود داشته باشد و مانع در ایجاد و تأثیرگذاری موجود نباشد، معلول، امری مسلم خواهد بود و یا تأثیر پذیری آن قطعی، ثابت و تغییر ناپذیر می گردد:

الف. سنت ایجاد (سنت ایجاد یا روش خداوند در آفرینش موجودات)

«به وجود آورنده‌ی آسمان ها و زمين است؛ پس هنگامى كه فرمان چیزی دهد، فقط به آن مى‏گويد: باش! پس خواهد بود».[37]

  • سنت تأثیر (سنت خداوند در اداره موجودات آفریده شده)

موجودات آفریده شده، در یک تعامل تنگاتنگ علت و معلولی، بر یکدیگر تأثیر می گذارند. در خصوص این، قرآن مجید می فرماید:

«گفتند: اگر می‌خواهید کاری کنید، او را آتش بزنید و خدایانتان را یاری کنید؛ گفتيم: اى آتش! نسبت به ابراهيم سرد و سلامت باش!».[38]

آتش در هر دو مرحله یعنی قبل و بعد از معجزه، بر قانون و سنت بوده، ثابت، قطعی و غیرقابل تغییر بود؛ آنجایی که باید بسوزاند و آنجایی که با سرد شدن آتش، نسوختن امری قطعی و مسلم گشته بود، سنت الهی تأثیر، از آن تخلفی نخواهد شد بلکه ثابت، قطعی و غیرقابل تغییر است.

سنت تأثیر یا روش خداوند در اداره موجودات آفریده شده، به دو قسم تقسیم می شود که بخشی مربوط به دنیا و نحوه تعامل موجودات با یکدیگر در دنیا برای بهتر و سالمتر زندگی کردن است که سنت تکوینی می نامیم و بخشی دیگر مربوط به آخرت است که نحوه تعامل موجودات با یکدیگر برای رسیدن به کمال و رضوان الهی است که آن را سنت تشریعی می خوانیم.

  1. سنت تکوینی

سنت تکوینی به نوبه خود به دو قسم سنت تکوینی ذاتی که بیانگر تأثیر قطعی، ثابت و تغییرناپذیر موجودات بر یکدیگر بوده، آنی نیز خواهد بود مثل سوزاندن آتش؛ در حالی که سنت دیگر تکوینی یعنی سنت تکوینی عرضی، تأثیر قطعی، ثابت و تغییر ناپذیر دارد ولی آنی نیست مثل سنت تلاش که هر فردی به میزان تلاشش بهره مند خواهد گشت.

  1. سنت تشریعی

سنت تشریعی، مجموعه مقرراتی است که مربوط به آخرت بوده، تأثیرات مطابعت و مخالفت از آن، ثابت، قطعی و تغییرناپذیر است ولی آنی نخواهد بود مثل سنت گناه و کفر انسان را به جهنم سوق می دهد و مانع ورود انسان گنهکار و کافر خواهد گشت. از جمله سنت های تأثیر در سنت های تشریعی، می توان سنت حلال و حرام یا احکام الهی را نام برد.

«امام صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند: تا اينكه محمّد (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد و قرآن شريعت و طريقت خود را آورد. پس، حلال [دين] او تا روز قيامت حلال و حرام [دين] او تا روز قيامت حرام خواهد بود.[39]

مفهوم اصطلاحی سنت در علوم مختلف

اصطلاح سنت، در علوم مختلف، معانی و مصادیق متفاوتی خواهد داشت، که در اینجا به سنت در بعضی از علوم اشاره می شود:

  1. علم حدیث

سنت در علم حدیث به دو شکل سنت کلامی (حدیث یا گفتار) و سنت عملی (کردار)[40] معصوم (علیه السّلام) و به عنوان یکی از منابع استنباط حکم شرعی[41] است.

  1. علم فقه

سنت در علم فقه به معنای استحباب به کار می رود یعنی الزام و طلب غیر اکید مولا.[42]

  1. علم اصول فقه

در علم اصول فقه، سنت به معنای قول، فعل و تقریر معصوم (علیه السلام) است، اگرچه اکثریت اهل تسنن تنها سنت پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) را حجت می دانند، و به نظر برخی از آنها سنت صحابه نیز حجت است.[43]

  1. علم کلام

سنت یعنی مشروع بودن؛ سابقه داشتن مشروعیت یک چیز در دین و به عنوان حکمی از احکام الهی در آیات و روایات مطرح است و در مقابل بدعت قرار دارد؛ بدعت یعنی سابقه نداشتن مشروعیت یک چیز در دین و به عنوان یک حکم از احکام دینی حجیت ندارد.[44]

  1. علم فلسفه

سنت از نگاه فلسفه، قانون منظمی است که در جهان حاکمیت دارد و به قانون اسباب و مسببات معروف است.

«آنچه در اصطلاح فلسفه به نام (نظام جهان) و (قانون اسباب) خوانده مى‏شود در زبان دين (سنّت الهى) ناميده مى‏شود.[45] قرآن كريم در چند جا گفته است كه: «هرگز در سنّت خدا تغييرى نخواهى يافت».[46]

بیان اصطلاح مترادف با سنت (روش ها)، اخص، اعم و وابسته

اصطلاح اخص

  1. قضا و قدر[47]: قضا تمامی سنت های تکوینی و تشریعی خداوند که ثابت، قطعی و غیرقابل تغییرند و قدر نیز سنت خداوند است که راه تعامل با سنت های تکوینی و تشریعی را معین می سازد. تعقل و درست عمل کردن نسبت به سنت های خداوند و در امان ماندن از مضررات حتمی آن، قدر الهی است همانگونه که تعامل نادرست با سنت های خداوند و زیان دیدن حتمی آن، قدر الهی است که انسان نباید این گونه باشد.
  2. عدل[48]: قرار دادن هر چیز در جای خویش و تخلف ننمودن از قانونی که حتمی و غیرقابل تغییر است، عدل خداوند است تا جامع افراد و مانع اغیار گردد.
  3. آداب و رسوم[49]: مجموعه قوانینی که ریشه در دین، عقل، عرف و یا قانون دارد که عمل به آنها، انسان را دیندار، معقول و با شخصیت و قانونمند نشان می دهد و در نافرمانی از آن، انسانی بی دین، جاهل، بی شخصیت و قانون گریز معرفی می گردد.
  4. عرف[50] : عمل مردم هر منطقه مطابق دستورات دینی، عقلی و یا قانونی است. عرف کشورها و مناطق مسلمان و غیرمسلمان حاوی مجموعه دستوراتی هستند که ممکن است در منطقه ای قابل قبول و در دیگر کشورها مورد پذیرش نباشد.

اصطلاح وابسته

  1. علت و معلول، قانونی است که در تمامی سنت های تکوینی و تشریعی الهی جاری است و باعث شده است که قوانین الهی ثابت، قطعی و غیرقابل تغییر گردند. با وجود علت و نبودن مانع در تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، قطعیت، ثبات و تغییرناپذیری امری مسلم خواهد گشت.
  2. جبر، [51] انتساب انجام کارهای انسان به خداوند همانگونه که اشاعره به آن معتقد است؛
  3. تفویض؛[52] “گروهی معتقدند که افعال انسان از روی اراده و اختیار وی انجام می گیرد و خداوند نقشی در افعال بنده گانش ندارد. ایشان طرفدار نظریه تفویض و آزادی انسان به طور مطلق هستند. در فرهنگ اسلامی این گروه را معتزله می نامند”.
  4. امر بین الامرین؛[53] این نظریه که به مکتب اهل بیت علیهم السلام منسوب است، انسان را در عین اجبار، مختار می داند؛ به عبارت دیگر اراده مطلق از آن خداوند است و هیچ انسانی از خود اراده نخواهد داشت و استفاده درست از نعمت ها در چارچوب سنت های الهی، و یا ناشکری و استفاده نادرست از نعمت ها در چارچوب سنت های الهی، همان اختیار و انتخابی است که خداوند به انسان داده است[54] و او همانند فرشتگان و حیوانات در اعمال خوب عقلی و حیوانی غریزی، مجبور نیست[55].

ارتباط معنای اصطلاحی سنت (روش ها) با معنای لغوی

سنت در لغت از ماده سَنَّ یَسُنُّ[56] است، به معنای دستور، وضع کردن دستور، سَنَّ سُنَّةً: دستوری را وضع كرد.[57] سنت در اصطلاح نیز از ماده سَنَّ یَسُنُّ سُنَّةً گرفته شده است و دلالت بر وضع دستور و قانون است؛ لذا سنت های بشری به صورت دستورهای مکتوب و غیرمکتوب فردی و اجتماعی وضع می گردند و انسانها خود را به صورت قانونی، اخلافی و یا عرفی ملزم به رعایت آن می دانند و به آن عمل می کنند و سنت الهی نیز دستورات الهی هستند که در آفرینش موجودات (سنت ایجاد) و رابطه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری یا رابطه علت و معلولی (سنت تأثیر) از جانب خداوند وضع و تشریع شده، حاکم می گردند.

کتابنامه مفهوم شناسی سنت (روش ها)

  1. قرآن کریم
  2. انصاری، مرتضی؛ فرائد الاصول؛ حاشیه میرزا موسی التبریزی؛ ناشر: انتشارات سماء، قم، 1388 ش.
  3. جبران، مسعود؛ الرّائد فرهنگ الفبایی عربی، فارسی؛ مترجم: رضا انزابي‌ نژاد؛ ويراستار: محمد صادق فاضلي؛ ناشر: شركت به نشر، مشهد، 1393 – 2000 م.
  4. جرجانی، علی بن محمد؛ کتاب التعریفات؛ ناشر: انتشارات ناصر خسرو، تهران،1370 ش.
  5. جناتی، محمد ابراهیم؛ منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی؛ ناشر: مؤسسه کیهان، چاپ اول، 1370 ش.
  6. حكیم، محمد تقی؛ الاصول العامة للفقه المقارن؛ ناشر: انتشارات آل البیت، چاپ دوم، بی تا.
  7. دشتی، محمد؛ ترجمه نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین(علیه السّلام)، ناشر: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام، قم، چاپ اول، 1382 ش.
  8. دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه دهخدا؛ ناشر: دانشگاه تهران، تهران، چاپ دوم، 1377 ش.
  9. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن‏؛ مترجم: خسروی ‌حسینی – غلامرضا؛ ناشر: انتشارات مرتضوی، تهران، 1374 ش.
  10. ري شهري، محمد؛ ميزان الحکمه؛ ترجمه: حميدرضا شيخي، ناشر: دارالحديث، قم، ‎۱۳۸۵ ش.
  11. سیاح، احمد؛ لغت‌نامه، (فرهنگ بزرگ جامع نوین سیاح ترجمه المنجد اثر لویس معلوف) عربی به فارسی، ناشر: اسلام, ت‍ه‍ران ‌۱۳۷۵-۱۳۷۴ ش
  12. صدوق، محمد بن علي؛ التوحيد؛ ناشر: دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسين حوزه علمیه قم، قم، 1398 ق. 1357 ش.
  13. عمید، حسن؛ فرهنگ فارسی عمید؛ ت‍ه‍ران‌: ام‍ی‍رک‍ب‍ی‍ر‏‫، ۱۳۵۹ ش.
  14. قشیری نیشابوری؛ مسلم بن حجاج بن مسلم؛ صحیح مسلم؛ ناشر: مکتبه و مطبعه محمدعلی صبیح و اولاده، بیروت، ۱۴۱۷ ق. = ۱۹۹۶م. = ۱۳۷۵ ش.
  15. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الكافی؛ ناشر:انتشارات اسلامیه، تهران، 1362 ش. ‏
  16. متقی هندی، علی بن حسام؛ کنز العمال؛ ناشر: موسسه الرساله، چاپ اول، 20 جلدی، 1409 ق.
  17. مجلسی، محمدباقر؛ بحار الأنوار؛ ناشر: مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.
  18. محمدی، ابوالحسن؛ مبانی استنباط حقوق اسلامی، یا، اصول فقه؛ ناشر: دانشگاه تهران، تهران، 1384ش.
  19. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار استاد شهيد مطهري، ناشر: انتشارات صدرا، تهران، قم، چاپ اول‎۱۳۶۸ ش.
  20. معین، محمد؛ فرهنگ معین؛ ناشر: امیرکبیر، ت‍ه‍ران٬ ۱۳۸۷-۱۳۴۲ ش.
  21. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن؛ قوانین الاصول؛ ناشر: بی نا، تهران‌، 1318 ق.
  22. ولایی، عیسی؛ فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول؛ ناشر: نشر نی، 1374 ش.
  23. زهیر المالکی، محمد ابو النور؛ اصول الفقه؛ ناشر: مکتبه الازهریه للتراث، قاهره، 1412هـ ق.

[1]. راغب اصفهانی، ترجمه تحقیق مفردات الفاظ قرآن؛ ج 2 ص 265.

[2]. جبران، الرّائد، فرهنگ الفبایی عربی، فارسی؛ ج1، ص981.

[3]. سیاح، احمد، لغت‌نامه یا فرهنگ بزرگ جامع نوین ترجمه المنجد؛ ج1، ص 893.

[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه تحقیق مفردات الفاظ قرآن؛ ج2 ص 265.

[5]. جرجانی، محمد بن علی، کتاب التعریفات؛ ص 53.

[6]. همان.

[7]. همان.

[8]. همان.

[9]. همان.

[10]. همان.

[11]. همان.

[12]. همان.

[13]. همان.

[14]. سیاح، احمد، لغت‌نامه یا فرهنگ بزرگ جامع نوین ترجمه المنجد، ج 1، ص 1498.

[15]. همان ، ص 12.

[16]. همان ، ص 1023.

[17]. همان، ج2، ص 1200.

[18]. همان، ج1، ص 1201.

[19]. همان، ج2، ص 2165.

[20]. همان ، ص 2017.

[21]. همان ، ص 1107.

[22]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج 2 ص 365.

[23]. معین، محمد، فرهنگ معین، ج2، ص 1927، مدخل سنت.

[24]. عمید، فرهنگ فارسی عمید، ج1 ص 1233.

[25]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا(واژه سنت)، ج 9 ،ص 13775 -13776.

[26]. فرهنگ فارسی عمید، ج 2، (واژه عرف).

[27]. سنت به معنای روش، شامل سنت به معنای سیره قولی و عملی معصومان علیهم السلام و غیرمعصومان می گردد.

[28]. مثل پذیرش مدها در لباس، مو و تغذیه و… اسلامی، دینی، و غیر دینی.

[29]. آداب و رسوم قومی قبیله ای اسلامی، دینی و غیردینی و خرافات از جمله سنت های اجتماعی عرفی خواهد بود.

[30]. حکومت های اسلامی و غیر اسلامی دارای مقرراتی هستند که روش اداره جامعه را نشان می دهد.

[31]. سازمان های بین المللی که نظام های اسلامی و یا غیر اسلامی را ملزم به رعایت مقرراتی می نماید که مصوب کشورهاست.

[32]. قرآن و سنت و برداشت های اجتهادی مجتهدین.

[33]. مثل قانون های اساسی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی.

[34]. سنت در قرآن و روایات و اصطلاحات (سنت ایجاد، سنت تأثیر)، ابداعی بوده، از آیات قرآن و روایات استنباط شده است.

[35]. «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ كاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئا وَ لَا يَهْتَدُونَ»، بقره، 170.

[36]. ر.ک. مدخل مفهوم شناسی سنت الهی (مفهوم اصطلاحی سنت الهی در قرآن و روایات).

[37]. «بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»، بقره، 117.

[38]. «قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَ انصُرُواْ ءَالِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَعِلِينَ. قُلْنَا يَا نَارُ كُونىِ بَرْدًا وَ سَلَامًا عَلىَ إِبْرَاهِيمَ»، انبیاء، 68-69.

[39] – «قال الامام الصادق (عليه السلام): حتّى جاءَ محمّدٌ (صلى الله عليه و آله و سلم) فجاءَ بالقرآنِ و بشَريعَتِهِ و مِنهاجِهِ، فحَلالُهُ حَلالٌ إلى يَومِ القِيامَةِ، و حَرامُهُ حَرامٌ إلى يَومِ القِيامَةِ»، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص17؛ ترجمه: ری شهری، میزان الحکمه، ج 12، ص 10.

[40]. مطهری، مرتضی، مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏1، ص 135.

[41]. قرآن، سنت (احادیث معصوم علیه السلام)، عقل و اجماع.

[42]. زهیر المالکی، محمد ابو النور، اصول الفقه، ج1 ، ص 50؛ بنقل از سایت پژوهشکده باقر العلوم http://www.pajoohe.com/

[43]. حكيم، محمد تقی، الاصول العامة للفقه المقارن، ص 135.

[44]. جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، ج۱، ص 74.

[45]. مطهری، مرتضی، مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏1، ص 135.

[46].«فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلاً»، فاطر، 43.

[47] – «إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام عَدَلَ مِن عندِ حائطٍ مائلٍ إلى حائطٍ آخَرَ ، فقيلَ لَهُ : يا أميرَ المؤمنينَ ، تَفِرُّ مِن قَضاءِ اللّه ِ ؟! قالَ : أفِرُّ مِن قَضاءِ اللّه ِ إلى قَدَرِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ». مجلسی، بحار الأنوار، ج41, ص2, حدیث3 ، ترجمه: ری شهری، میزان الحکمه، ج 9، ص 297.

[48]. «قال امیرالمومنین الامام علی علیه السلام اَلْعَدْلُ یَضَعُ اَلْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا»، نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷.

[49]. محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی، ص 259.

[50]. همان،

[51]. ربانی گلپایگانی ، علی، محاضرات فی الالهیات، ص 192- 197.

[52]. همان، ص 199-203 .

[53]. «امام صادق (علیه السلام) فرمود: نه جبر است و نه تفویض ، بلكه امرى است میان این دو امر»، مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 3، ص 5.

[54]. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» انسان، 3. «ما راه هدايت را به او نمايانديم؛ خواه سپاسگزار باشد يا ناسپاس».

[55]. «قال رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ما شَيءٌ أكرمُ علَى اللّه ِ مِن ابنِ آدمَ . قيلَ : يا رسولَ اللّه ِ ، و لا الملائكةُ ؟! قالَ: الملائكةُ مَجْبورونَ ، بمنزلةِ الشّمسِ و القمرِ» هندی، کنز العمال، حدیث ٣٤٦٢١؛ ترجمه: ری شهری، میزان الحکمه، ج1، ص 490. «پيامبر خدا صلي الله عليه وآله می‌فرمایند : هيچ چيز نزد خدا گراميتر از فرزند آدم نيست. عرض شد: اي پيامبر خدا! حتّي فرشتگان؟! فرمود: فرشتگان، بسان خورشيد وماه ، مجبورند».

[56]. جبران، الرّائد، فرهنگ الفبایی عربی، فارسی، ج1، ص981.

[57]. سیاح، احمد، لغت‌نامه یا فرهنگ بزرگ جامع نوین ترجمه المنجد، ج1، ص 893.