searchicon

کپی شد

مفهوم شناسی تَکَبُّر

تکبر در لغت به معنای تَعَظُّم؛ (خود را بزرگ پنداشتن) آمده است.[1] برخی، کبر، استکبار و تکبر را برای اشاره به همین معنا به صورت یکسان به کار برده‌اند،[2] ولی برخی میان کبر و تکبّر فرق گذاشته‌اند؛ یعنی کبر را امر باطنی و حالت نفسانی دانسته‌ و تکبر را به ثمراتِ آن امرِ باطنی، که به صورت افعال و اقوال ظاهر می‌شود، اطلاق کرده‌اند.[3]

اما در اصطلاح؛ کبر از صفات نکوهیدۀ نفسانی است که شخص متّصف به آن (متکبّر)، خود را در برابر دیگران بزرگ می‌بیند و دیگران را خوار و حقیر می‌شمارد.

پس، کبر یک حالت نفسانی است که در آن حالت انسان خود را برتر از دیگران می‌داند. به آثار ناشی از این حالت درونی که در کلام یا رفتار شخص ظاهر می‌شود، تکبر گفته می‌شود. به عبارت دیگر تکبر اظهار کردن کبر است.

منظور از این آثار؛ هرگونه رفتار تحقیر آمیز شخص با دیگران است که به دلیل این‌که او خود را برتر از دیگران می‌بیند، مرتکب این گونه اعمال و گفتار می‌شود. مثلاً از سلام کردن به دیگران خودداری می‌کند و انتظار دارد دیگران به او سلام کنند؛ به سخنان مردم گوش نمى‌دهد ولى انتظار دارد همه به سخنانش گوش فرا دهند؛ با غرور و فخر فروشی راه می‌رود؛ انتظار دارد در بهترین جای مجلس بشیند و … اگر انسان متكبّر از روى خودبزرگ بینی، نافرمانى و سركشى كند، می‌گویند: استكبارکرد. پس استكبار نافرمانى و سركشى حاصل از كبر است، و آن در مقابل استسلام است كه انقیاد و عدم سرکشی ظاهرى است که ناشی از تسلیم باطنى می‌باشد.[4]


[1]. ابن منظور، لسان العرب، ج ۵، ص ۱۲۹، ذیل واژه «کبر».

[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «کبر»؛ احمدبن محمد، مقدس اردبیلی، زبدة البیان فی احکام القرآن، ج ۱، ص ۴۴۲.

[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، کتاب الذریعه الی مکارم الشریعه، ج ۱، ص ۲۹۹؛ غزالی، محمدبن محمد، احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۷۱۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۸۰.

[4]. بر گرفته از مؤسسه فرهنگی و دائره المعارف جام طهور.