کپی شد
مفهوم شناسی اصول دین
«اصول» جمع «اصل» و از ریشه «اصل»، در لغت، به معنای بیخ، بن، بنیان، ریشه و پایه است[1] و در اصطلاح كلامى به مجموعه باورهایى اطلاق می شود كه اساس دین (اسلام) را تشكیل مىدهند و انكار هر یک از آنها موجب خروج از دین می شود.[2]
دین بكسر دال دارای دو معنای جزا و طاعت است. از آیات و روایات بر می آید كه دين به معناى حساب است، «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»؛[3] يعنى صاحب روز حساب است. در قاموس اللغة ديّان را محاسِب و جزا دهنده معنا کرده است.
راغب اصفهانی می گويد: شريعت را به اعتبار طاعت و فرمانبرى دين می گويند. پس او دین را به معنای فرمانبری گرفته است.
مرحوم طبرسى در ذيل آيه 19 آل عمران می گويد: طاعت و انقياد را دين گفتهاند؛ زيرا كه طاعت براى جزا است؛ يعنى خداوند به طاعت پاداش خواهد داد؛ بنابراین، شريعت را از آن جهت دين گفتهاند كه در آن طاعت و پاداش هست. ناگفته نماند اين كلمه در قرآن مجيد به معناى جزا و شريعت و طاعت آمده است و از آن ملّت نيز تعبير شده است؛ مثلاً در آيه «قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً»؛[4] «بگو آرى! پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده است: دينى پايدار، آيين ابراهيمِ حقگراى!… ». همچنين آيه «… وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ»؛[5] «…و در دين بر شما سختى قرار نداده است. آيين پدرتان ابراهيم (نيز چنين بوده است)، او بود كه قبلًا شما را مسلمان ناميد … ».[6]
اصول دين با توجه به اصل های چند گانه آن، يک رشته آراء و نظرات در خصوص جهان آفرينش، خالق آن و عاقبت كار انسان ها است كه كاملاً در فكر افراد وجود دارد.
[1]. سیاح، احمد، المنجد، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد (عربی به فارسی)، ج 1، ص 24، انتشارات اسلام.
[2]. مصباح، محمدتقی، دروس فی العقیده الاسلامیه، ج1، ص 61، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1370.
[3]. حمد 4.
[4]. انعام 161.
[5]. حج 78.
[6]. قرشى بنايى، على اكبر، قاموس قران، ج 3، ص 380 و 381، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، ایران، 1371 ش.