کپی شد
مفهوم اصطلاحی مقابله به مثل در روایات
در روایات، از مقابله به مثل، به تعابیر ذیل یاد شده که بعضی اخص و بعضی مساوی آن هستند. این تعابیر عبارتند از:
1. مصانعه به مثل:
زراره از امام باقر (علیه السلام) نقل میکند که «مَنْ صَنَعَ مِثْلَ مَا صُنِعَ إِلَيْهِ فَإِنَّمَا كَافَأَ وَ مَنْ أَضْعَفَ كَانَ شَاكِرا…؛[1] کسی که به اندازه کاری که برای او انجام شده، کاری انجام دهد، جبران کرده و کسی که زیاد کند، سپاس به جا آورده است».
2. مکافات:
علی بن سالم نقل میکند: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که میفرمود: «آيهاى در قرآن هست كه محکم و ثابت و قطعی است. راوى مىگويد: عرض كردم كدام آيه است؟ فرمود: اين سخن خداوند متعال كه مىفرمايد: هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ،[2] كه درباره كافر، مؤمن، نيكوكار و بدكار جارى مىشود و هر كس به او نيكى شود بايد جبران كند، و راه جبران اين نيست كه به اندازه او نيكى كنى، بلكه بايد بيش از آن باشد؛ زيرا اگر همانند آن باشد، نيكى او برتر است؛ چرا كه او آغازگر بوده است».[3]
در متن عربی این روایت، تعبیر به «یکافئ به» و «مکافاة» دارد که بیانگر مقابله به مثل در پاسخِ به نیکی دیگران است.
گفتنی است در این روایات شریفه که از مقابله به مثل به «مصانعه به مثل» و «مکافات» تعبیر شده است، این موارد اخص از آن هستند؛ زیرا «مصانعه به مثل» و «مکافات»در این روایت فقط مقابل به مثل مثبت را شامل میشوند، در حالی که مقابله به مثل شامل جنبه مثبت و منفی میشود.
3. ردّ به مثل:
در روایتی، امام علی (علیه السلام) میفرماید: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ؛[4] سنگ را از همان جايى كه دشمن پرت كرده، باز گردانيد، كه شر را جز شر پاسخى نيست».
مولی صالح مازندرانی در شرح این عبارت حضرت میگوید: امام (علیه السلام) به کسی که در معرض ضرب و جرح و قتل دیگری قرار میگیرد، در صورتی که بداند از راه دیگری نمیتواند او را دفع کند، اجازه داده که به مثل و اندازه او، حملات او را دفع کند، و این کار به حکم عقل و نقل، جایز و نیکو است…».[5]
در تعبیر مازندرانی، کلمه «مدافعه به مثل» آمده که بیان دیگری از «رد به مثل» و «مقابله به مثل» است.
البته «ردَّ به مثل» در این روایت، فقط مقابله به مثل منفی را در برمیگیرد، براین اساس اخص از مقابله به مثل است.
[1]. صدوق، محمد بن على، معانی الأخبار، محقق: غفارى، على اکبر، ص 141.
[2]. رحمن، 60، آيا جزاى نيكى جز نيكى است؟.
[3]. قمى مشهدى، محمد بن محمدرضا، تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، محقق: درگاهى، حسين، ج 12، ص 586، «أبا عبد اللَّه- عليه السّلام- يقول: آية في كتاب اللَّه مسجلة. قلت: ما هي؟ قال: قول اللَّه: هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ جرت في المؤمن و الكافر و البرّ و الفاجر، و من صنع إليه معروف فعليه أن يكافئ به، و ليس المكافأة أن تصنع كما صنع حتّى تربى، فإن صنعت كما صنع كان له الفضل بالابتداء».
[4]. نهج البلاغه (للصبحي صالح)، گردآورنده: سید رضی، حکمت 314، ص 530.
[5]. مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي- الأصول و الروضة، محقق/ مصحح: شعرانى، ابوالحسن، ج 1، ص 300، «فقد رخّص عليه السّلام لمن أراده الغير بالضرب و الرمى و القتل أن يدافعه بمثل ذلك إذا علم أن لا دفع إلّا به فإنّ ذلك جائز حسن عقلا و نقلا فإنّ أدّى إلى هلاك الظالم فلا شيء على الدّافع إذا لم يتعدّ».