کپی شد
مفهوم «دخان مبین» در قرآن
خداوند در سوره دخان آیه 10 می فرماید:
“فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِين” چشم انتظار روزى باش كه آسمان به آشكارا دود بياورد.
ظاهر این آیه نشانگر آن است که مشرکان را به اتفاق و حادثه ای دهشتناک تهدید می کند که هنوز اتفاق نیافتاده است. با این وجود، مفسران قرآن کریم، نظریات مختلفی را در این زمینه ابراز نموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. همان برداشت فوق که این تهدید، هنوز صورت عملی به خود نگرفته و باید در سلسله نشانه های آغاز معاد و قیامت منتظر آن باشیم.
این عقیده که با ظاهر آیات، انطباق بیشتری دارد به برخی از اصحاب؛ مانند امیر المؤمنین (ع)، ابن عباس، زید بن علی، ابو هریره، حسن بصری و … نسبت داده شده است.[1]
2. تفسیر دیگر ناظر به آن است که این عذاب وعده داده شده، همان قحطی ای بود که قریش به نفرین پیامبر (ص) دچار آن شده و بر اثر گرسنگی بیش از حد و خطای دید ناشی از آن، گویا در آسمان دودی را ملاحظه می کردند که در واقع چنین دودی وجود نداشت.
این نظریه مورد پذیرش برخی از مفسران اهل سنت واقع شده و احادیثی از صحاح بخاری، مسلم و ترمذی به عنوان شاهدی بر آن بیان شده است.[2]
به نظر می رسد که این تفسیر نمی تواند چندان مورد قبول باشد؛ زیرا قرآن کریم تهدید به ظهور و بروز دودی واقعی در آسمان کرده و نه موضوعی فرضی و مجازی که تنها ناشی از خطای دید انسان ها باشد.
چنین تفسیری در روایات اهل بیت (ع) نیز وجود نداشته و اگر در برخی از کتب شیعی بدان اشاره شده، به نقل از تفاسیر اهل سنت است، البته انکار چنین تفسیری به صورت قاطع و صد در صد نیز کاری منطقی نبوده، بلکه باید تنها آن را احتمالی ضعیف دانست.
3. نظریۀ سومی نیز وجود دارد که این دود وعده داده شده در آیه را به گرد و غباری تفسیر می کند که در جریان فتح مکه و بر اثر رفت و آمد اسب های سپاه بزرگ مسلمانان، بر فضای آن شهر سایه افکنده بود.[3]
این تفسیر نیز انطباق چندانی با آیه نداشته و مستند معتبری نیز برای آن بیان نشده است، علاوه بر آن که در روز فتح مکه، مشرکان تسلیم شده و آسیب چندانی بدیشان وارد نشد تا عذابی از نوع دردناک برای آنها به شمار آید.
4. در برخی از تفاسیر شیعی، این تهدید الاهی، مرتبط با حادثه ای آسمانی دانسته شده که در زمان رجعت به وقوع خواهد پیوست.[4]
در این تفسیر نیز دقیقاً مشخص نشده که چنین نظریه ای، برداشت شخصی نگارندۀ آن است و یا این که مستند به روایتی است و حتی اگر متن موجود در آن را روایت بپنداریم، این روایت، حدیثی مرسل بوده و حکمی قطعی را بر اساس آن نمی توان صادر کرد.
البته، صاحب این کتاب، استدلالی را مطرح کرده است که جای تأمل و اندیشه دارد، مبنی بر این که چنین عذابی نمی تواند در روز قیامت و یا زمانی کاملاً متصل به آن اتفاق افتد؛ زیرا در ادامۀ آیات آمده است: “إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَليلاً إِنَّكُمْ عائِدُون”؛[5] یعنی ما اندکی از عذاب را بر می داریم، ولی شما به کردار ناپسند خویش باز خواهید گشت. از طرفی می دانیم که در روز قیامت، کاهش عذاب و بازگشتی در کار نیست. براین اساس، این تهدید باید مرتبط با زمانی باشد که هنوز اختیار بشر به صورت کامل از او سلب نشده و این زمان، زمانی نیست جز زمان بازگشت حکومت به اهل بیت پیامبر (ص).[6]
با این نگاه، نمی توان این تفسیر را با تفسیر اوّل در تضاد پنداشت؛ زیرا موضوع حکومت اهل بیت در آخر الزمان اتفاق می افتد و به نحوی متصل با روز قیامت است.
در پایان، از این نکته نباید غافل شد که آیات قرآن کریم این قدرت و توانایی را دارند که تفاسیر متعدّدی از آن ارائه شده و به شرط عدم تناقض و تضاد، همۀ آنان قابل قبول باشد.
تفاسیر ارائه شده نیز تا حدی بدین گونه است، ولی به هر حال، آن چه روشن ترین و واضح ترین تفسیر می باشد، تفسیری است که این تهدید را از علایم آغازین جریانی می داند که در نهایت به قیامت و معاد منجر می شود. در همین راستا، بعید نیست که این جریان از نشانه های ظهور که در آخر الزمان اتفاق می افتد نیز ارزیابی شود.
[1]. قرطبی، محمد بن أحمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 130، انتشارات ناصر خسرو، 1364 هـ ش.
[2]. همان، ص 131.
[3]. همان.
[4]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 290، مؤسسة دار الکتاب، قم، 1404 هـ ق.
[5]. دخان، 15.
[6]. تفسیر القمی، ج 2، ص 290.