searchicon

کپی شد

معیار معرفت

بعد از چیستی و ارزش شناخت مشكل اساسى اين است كه چگونه مى‏توان اثبات كرد كه شناخت انسان مطابق با واقع است و اين مشكل در موردى رخ مى‏نمايد كه بين شناسنده و متعلق شناخت واسطه‏اى در كار باشد كه به لحاظ آن فاعل شناسايى متصف به عالم و متعلق شناسايى متصف به معلوم گردد و به ديگر سخن علم غير از معلوم باشد، اما در موردى كه واسطه‏اى در كار نباشد و عالم وجود عينى معلوم را بيابد طبعا جاى چنين سؤالى هم نخواهد بود.

بنا بر اين شناختى كه شأنيت‏ حقيقت بودن يعنى مطابق با واقع بودن و خطا بودن يعنى مخالف با واقع بودن را دارد همان شناخت‏حصولى است و اگر شناخت‏حضورى متصف به حقيقت‏شود به معناى نفى خطا از آن است.[1]


[1].  مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج1، ص247.