searchicon

کپی شد

معنا و مفهوم عید قربان

واژه «عید» از فعل عاد، یعود (عود) اشتقاق یافته است. معانى مختلفى براى آن ذکر کرده‏اند؛ از جمله: «خوى گرفته»، «هرچه باز آید از اندوه و بیمارى و غم و اندیشه و…»، «روز فراهم آمدن قوم» و «هر روز که در آن حادثه بزرگى باشد».[1]

ابن منظور می‌گوید: برخى بر آنند که اصل واژه عید از «عادة‏» است؛ زیرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن (جمع شدن) در آن روز، عادت کرده‏اند.[2]

در تفسیر نمونه ذیل آیه 114 سوره مائده آمده است: عید در لغت از ماده عود؛ به معناى بازگشت است؛ لذا به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیتى بر طرف مى‏شود و ‏به پیروزی‌ها و راحتى‏هاى نخستین بازگشت مى‏‌کنند، عید گفته مى‏شود.[3]

واژه قربان از ماده قرب؛ به معنای نزدیک بودن است. اسْتِقْرَابا [قرب‏] الشي‏ءَ: آن چيز را نزديک يافت. اين كلمه ضدّ اسْتَبْعَدَهُ؛ آن چیز را دور یافت، است. إقْتَرَبَ- اقْتِرَاباً [قرب‏] الوعدُ: وعده يا ميعاد نزديک شد، اقترب الشيْئَانِ: آن دو چيز به هم نزديک شدند.[4]

بر این اساس با توجه به این که شخصی که قربانی می‌کند، در نظر دارد بدین وسیله به خداوند متعال تقرب بجوید، این عمل را قربانی می‌گویند.



[1]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، واژه عید.

[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ‌محقق: فارس (صاحب الجوائب)، احمد، ج 3، ص ۳۱۹.

[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 131.

[4]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن،‌ محقق: داودى، صفوان عدنان، ص 663، «الْقُرْبُ و البعد يتقابلان. يقال: قَرُبْتُ منه أَقْرُبُ، و قَرَّبْتُهُ أُقَرِّبُهُ قُرْباً و قُرْبَاناً، و يستعمل ذلك في المكان، و في الزمان، و في النّسبة، و في الحظوة، و الرّعاية، و القدرة».