کپی شد
معنا و حقیقت صراط مستقیم
“صراط” در لغت به معناى بزرگراه وسيع و روشن است. برخى از علماى علم لغت ريشه و اصل واژه “صراط” را “سراط” مىدانند كه به معناى بلعيدن است و چون جاده باز و عمومى با فراخى و وضوحى كه دارد، گويا سالك را در كام خود مىكشد و او را به پيش مىبرد، به آن “صراط” گفته مىشود. ولى برخى از پژوهشگران لغات قرآنى اين رأى را ناصواب دانسته، صراط را واژه اى مستقل و غير مبدّل مىدانند.
واژهى “مستقيم” از ماده “ق.و.م” است و بر طلب قيام دلالت مىكند. استقامت، طلب قيام از شىء است و طلب قيام، كنايه از ظهور و حصول آثار و منافع هر چيز است و چون آثار و منافع را در مستوى بودن، نداشتن اعوجاج و گمراه نكردن سالك است، چنين حالتى را قيام آن مىدانند. پس راه مستقيم راهى است كه نداشتن اعوجاج از آن مطلوب و اين مطلوب حاصل باشد.[1]
از اين رو معناى صراط مستقيم، همان “راه استقامت” و در برابر “راه اعوجاج” است. راه معوج آن است كه همراه با تخلف و اختلاف است و صراط مستقيم راهى است كه از اين دو آسيب، مصون باشد.[2]
در قرآن کریم حدود چهل بار در آیات مختلف واژه صراط مستقیم به کار رفته است. یکی از آن آیات، آیه شش سوره حمد است.
در آموزه های قرآنی، صراط مستقیم اصطلاحی خاص با معنا و مفهومی ویژه است. این اصطلاح ترکیبی از دو واژه، صراط و مستقیم است.
تعابير مختلفى در تفسير و تطبيق و مصداق صراط مستقيم، از امامان معصوم (ع) و مفسران به ما رسیده است كه پرداختن به آنها در اين مختصر نمی گنجد. بنابر این در این جا به صورت خیلی خلاصه به بیان معانی و مصادیق آن می پردازیم:
1. صراط مستقیم؛ یعنی کتاب خدا (قرآن). از پیامبر (ص) و امام علی (ع) درباره صراط مستقیم روایت شده است که صراط مستقیم کتاب خدا است.[3]
2. صراط مستقیم؛ یعنی راه انبیا و پیامبران الاهی. رسول خدا (ص) درباره «اهدنا الصراط المستقیم» فرمود: راه انبیا است.[4] پیامبر (ص) در جایی نشسته بودند و گروهی در گرد ایشان بودند، حضرت شروع کرد به ترسیم خطوطی بر روی زمین. یکی از آن خط ها مستقیم بود و دیگر خط ها کج و غیر مستقیم. سپس فرمودند: این یک راه، راه راست من است و باقی دیگر هیچ کدام راه من نیستند.[5]
3. صراط مستقیم؛ یعنی اسلام (تسلیم شدن در برابر خداوند). رسول الله (ص) فرمود: “…. فالصراط الاسلام”.[6]
4. صراط مستقيم از نظر قرآن كريم، همان “دين قيّم” است كه فرمود: “قل اننّى هدانى ربّى الى صراط مستقيم، دينّاً قيّماً ملة ابراهيم حنيفاً”[7] و دين قيم دينى است كه خود ايستاده است و ديگران را نيز به پا مىدارد. و سرّ اين كه از دين قيّمى كه همان صراط مستقيم است به “ملّت ابراهيم” ياد مىشود و دين به روش او نسبت داده مىشود، اين است كه برجستهترين روش را ابراهيم خليل (ع) ارايه كرده است و “حنيف” به معناى كسى است كه در متن راه حركت مىكند و در مقابل “جنيف” و “متجانف”؛ يعنى كسى است كه به راست و چپ گرايش دارد.[8]
5 . آن گونه که از بررسی آیات قرآن بر می آید، صراط مستقیم همان آیین خدا پرستی و دین حق و پایبند بودن به دستورات خدا است و معانی مختلفی که مفسران در این زمینه ارائه کرده اند در واقع به همین معنا باز می گردد.[9]
6. امام صادق (ع) در معناى آيه “اهدنا الصراط المستقيم” فرمودند: “يعنى ارشدنا الى لزوم الطريق المؤدى الى محبّتك و المبلغ الى جنتك و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب او أن ناخذ بآرائنا فنهلك”.[10] امام (ع)، صراط مستقيم را به راهى تفسير نموده است كه انسانها را به محبّت و بهشت خداوند برساند و از پيروى هواها و آرای نفسانى كه موجب هلاكت مىگردد، جلوگيرى نمايد.[11]
7. امام واجب الاطاعه، صراط مستقیم در دنیا است و پیروی از او، وسیله عبور از صراط و پل بر روی جهنم در آخرت است. امام صادق (ع) در این باره می فرماید: “صراط مستقیم دو صراط است. یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت. صراط در دنیا امام واجب الاطاعة است. هر کس وی را در دنیا شناخت و به او اقتدا کرد، از پل صراط عبور کرد و هر کس در دنیا او را نشناخت قدم هایش در پل صراط می لغزد و وارد جهنم می شود».[12]
8. صاحب تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه شش سوره حمد ضمن بیان اقوال و نظریات در این باره می نویسد:
بهتر است آن را (صراط مستقیم) بر معنای عام حمل کرد به طوری که شامل همۀ مصادیق یاد شده شود؛ زیرا صراط مستقیم دینی است که خداوند به آن فرمان داده است و آن اعم از توحید، عدل و ولایت کسانی است که از اطاعت آنان واجب است و همین معنا نیز در آیه شش سوره حمد مراد خداوند است.[13]
9. صراط مستقیم راه کسانی است که خداوند به آنها نعمت داده است، نه کسانی که مورد غضب خداوند واقع شدند و نه گمراهان. از امام صادق درباره ضالین و مغضوبین پرسش شده آن حضرت فرمود: “یهود از مصادیق مغضوبین و نصاری از مصادیق ضالین هستند”.[14]
10. علامه طباطبائی در این باره می گوید: صراط مستقیم، صراط غیر گمراهان است. کسانی که در راه و سلوک آنها نه شرکی وجود دارد و نه ظلمی. همان گونه که گمراهی و ضلالت در آن راه نیست. نه در قلبشان کفری است و نه در ذهنشان خطور می کند که خداوند راضی به آنها نباشد. نه در اعمال و رفتارشان کار معصیت و گناهی سر می زند و نه قصور در طاعتی دارند. این راه همان حق توحید است. هم از جهت علم و هم از جنبۀ عمل.[15]
11. امام خمینی (ره) در تفسیر عرفانی خود صراط مستقیم را چنین معنا می کند:
صراط مستقیم همین صراط اسلام است که صراط انسانیت است، که صراط کمال است که راه به خدا است.
سه راه هست، یک راه “مستقیم” و یک راه شرقی “مغضوب علیهم” و یک راه غربی “ضالین”.
این راه مستقیم را اگر چنانچه بدون انحراف به این طرف و آن طرف … طی کردید، این راه مستقیم، منتهی به خدا می شود.[16] این همان معنای سخن اميرمؤمنان على (ع) است، که فرمودند: “اليمين و الشمال مضلّة و الطريق الوسطى هى الجادة”.[17]
امام (ره) در جایی دیگر در این باره می فرماید: راه مستقیم راه آنهایی است که خداوند به آنها منت گذاشته و نعمت عطا فرموده، نعمت اسلام، نعمت انسانیت، دفاع و پاسداری از اسلام و قرآن، مجاهده در راه اسلام این راه مستقیم است. این همان صراط مستقیمی است که شما در نماز از خدا می خواهید.[18]
نتیجه: آنچه را که به عنوان نتیجه و جمع بندی می توان گفت این است که تمامی این معانی از آیات قرآن و روایاتی که در تفسیر صراط مستقیم وارد شده است قابل برداشت است؛ چرا که در قرآن گاه از تمامی دین حق به صراط مستقیم یاد می شود، گاه دیگر از صراط پیامبر (ص) و زمانی راه ولایت، صراط مستقیم معرفی شده است.
مفسران قرآن در تفسیر “صراط مستقیم” از دو شیوۀ نظری و مصداقی بهره جسته اند؛ منظور از شیوۀ نظری ویژگی هایی است که خداوند در قرآن برای صراط مستقیم بیان کرده است. و مقصود از روش مصداقی مصادیق و کسانی است که با پیمودن راه راست و دارا بودن ویژگی های ذکر شده در قرآن الگو و نمونه بارز صراط مستقیم شدند.
در میان مفسران در بارۀ معنا و مقصود آیات قرآن از صراط مستقیم نظریاتی وجود دارد. در این جا قبل از بیان آنها، ابتدا مقدمه ای را که استاد مطهری در تفسیر سوره حمد در تبیین معنای صراط مستقیم بیان کرده را به طور اختصار اشاره می کنیم، آن گاه معانی آن را از نگاه مفسران بررسی می نماییم.
استاد مطهری در این مقدمه می گوید:
1. تمام موجودات در یک سیر تکوینی و غیر اختیاری که لازمۀ ناموس هستی است به سوی خداوند در حرکت اند:
“ألا الی الله تصیر الامور”؛[19] رجوع تمام امور عالم آفرینش به سوی او است و “ان الی ربک المنتهی”.[20] انسان هم به عنوان جزئی از این هستی محکوم به این حکم است.
“ای انسان تو در حالت حرکت به سوی پروردگارت هستی و این حرکت ادامه دارد تا هنگامی که به لقای او نایل شوی”.[21]
2. در میان راه ها یک راه است که مستقیم و شاه راه است و راه سعادت و راه اختیاری؛ یعنی راهی است که انسان باید آن را برگزیند.
3. به دلیل آن که انسان آنچه بر می گزیند از نوع راه است. پس انسان نوعی حرکت و پیمودن به سوی مقصودی را بر می گزیند.
به بیانی دیگر، انسان می خواهد به سوی کمال خود حرکت کند. پس انسان یک موجود تکامل یابنده است و معنای “اهدنا الصراط المستقیم” این است که خدایا ما را به راه راست تکامل هدایت فرما.
4. راه مستقیم راهی است که از اول جهت مشخص دارد، بر خلاف راه های غیر مستقیم مانند راه منحنی، یا راه پیچ در پیچ … که فرضاً در نهایت انسان را به مقصد برساند، با تغییر جهت های متعدد، یا مداوم. پس راه انسان به سوی کمال از نوع عبور از میان اضداد و نوسان نیست.
ممکن است برای رفتن و رسیدن به نقطه ای. یک راه اصلی بیشتر نباشد، ولی راه های فرعی که از اطراف می آید متعدد باشند و در نهایت همه به آن راه منتهی گردد.
از این جا تفاوت معنای صراط با سبیل فهمیده می شود، در قرآن صراط همیشه به صورت مفرد آمده، در حالی که سبیل هم به صورت مفرد و هم جمع آمده است. معنای سبیل آن راه های فرعی است که به راه اصلی منتهی می گردد و معنای صراط همان راه راست است.[22]
بهرحال “صراط مستقيم” يكى بيش نيست و تعددناپذير است، زيرا به خداوند استناد دارد و هرچه غير از آن باشد، “سبيل الغىّ” مىباشد. البته “سُبُل اللَّه” كه كثير و متعدد است و در برابر “سُبُل انحرافى” قرار دارد از صراط مستقيم كه واحد است، جدا نيست و رابطه”سُبُل اللَّه” با “صراط مستقيم” يا به گونهاى است كه سُبُل، راههاى فرعى مىباشند كه به صراط مىپيوندند، يا صراط مستقيم با وحدت انبساطى و گستردهاى كه دارد، راههاى فرعى (سُبُل) را زير پوشش خود قرار مىدهد.[23]
[1] جوادى آملى، عبداللَّه، تفسير تسنيم، ج 1، ص 457 – 458.
[2] همان، ص 466.
[3] طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 58، تهران، ناصرخسرو، چاپ 3، 1372 ؛ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج 1، ص 20 ح 87.
[4] کتاب التفسیر، عیاشی، ج 1، ص 22، تهران، چاپخانه علمیه، 1380ق ؛ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج 1، ص 17، ح 86، قم، اسماعیلیان، 1415ق.
[5] مطهری، مرتضی، آشنای با قرآن، (تفسیر سوره حمد)، ص 50، تهران، صدرا، چاپ 16، 1381.
[6] الدر المنثور، ج 1، ص 39.
[7] انعام، 161.
[8] ر.ك: تفسير تسنيم، ج 1، ص 466؛ آداب الصلوة، امام خمينى، ص 287.
[9] تفسیر نمونه، ج 1، ص 50، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ 43، 1381.
[10]طباطبائی، سید محمد حسین، الميزان، ج 1، ص 38، قم، انتشارات اسلامی، چاپ 6، 1421ق؛ آداب الصلوة، امام خمينى، ص 294 – 286؛ تفسير صافى، ج 1، ذيل آيه 6 سوره حمد.
[11] برگرفته از سؤال 164 (اسلام کوئست: 1194)، نمایه، صراط مستقم و عوامل انحراف.
[12] نور الثقلین، ج 1، ص 21، ح 91.
[13] مجمع البیان، ج 1، ص 58، تهران، ناصرخسرو، چاپ 3، 1372.
[14] تفسیر عیاشی، ج 1، ص 24، ح 27؛ نور الثقلین، ح 1، ص 25، ح 111.
[15] المیزان، ج 1، ص30.
[16] امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص 250، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ 6، 1381.
[17] نهج البلاغة، خطبه 16، بند 7.
[18] تفسیر سوره حمد، ص 250.
[20] نجم، 42
[21] انشقاق،6.
[22] مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن (تفسیر سوره حمد)، ص 50، تهران، صدرا، چاپ 16، 1381.
[23] ر.ك: تفسير تسنيم، ج 1، ص 468 – 466.