کپی شد
معنای قیامت
قیامت از قیام، در لغت به معنای خیزش و برخاستن است؛ و در اصطلاح، برخاستن انسان از خاك و حضور در عالم پس از مرگ.[1].
قیامت، معروفترین نام یوم القیامة است كه 70 بار در قرآن مجید ذكر شده و حكایت از قیام عمومی بندگان و رستاخیز عظیم انسانها میكند و توجه به آن انسان را به قیام در این دنیا برای انجام وظیفه دعوت مینماید.
این که قيامت در قرآن كريم با نام ها و عنوان هاى مختلف خوانده شده است هر کدام از آنها نشان دهندۀ وضع مخصوص و نظام مخصوصحاكم بر آن است؛ مثلاً از آن جهت كه همه اولين و آخرين در يك سطح و در یک جا قرار مىگيرند و ترتيب زمانى آنها از بين مىرود،«روز حشر»، «روز جمع» و «روز تلاقى» خوانده شده است و از آن جهت كه باطن ها آشكار و حقايق بسته و پيچيده باز مىشوند، يوم تبلىالسرائر يا «روز نشور» ناميده شده است و از آن جهت كه فنا ناپذير و جاويد است، «يوم الخلود»،و از آن جهت كه انسان هايى سخت در حسرت و ندامت فرو مىروند و احساس غبن مىكنند كه چرا خود را براى چنين مرحلهاى آماده نكردهاند، «يوم الحسرة» و «يوم التغابن»، و از آن جهت كه بزرگ ترين خبرها و عظيمترين حادثههاست «نبأ عظيم» خوانده شده است.
راز نامگذاری آن روز موعود به قیامت كه از مشهورترین نامهاست و در قرآن سورهای به این نام اختصاص یافته، این است كه مردم در این روز دفعتاً قیام خواهند كرد،[2] و نزد پروردگار جهانیان خواهند ایستاد و روزی است كه لحظه و ساعت رستاخیز برپا شود[3] و روزی كه روح و فرشتگان برپا ایستند[4]و روزی كه حساب خلایق برپا گردد.[5]
پیامبر اكرم (ص) میفرماید: هنگامی كه مردم نزد پروردگار جهانیان میایستند،(به تناسب كردارشان) عرق اندام آنان را فرامیگیرد… .[6]
امیر مؤمنان(ع) میفرماید: روزی كه حق تعالی پیشینیان و پسینیان را در آن گرد آورد برای رسیدگی به حساب كار و پرداخت پاداش كردار، آنان فروتنانه برپا باشند، عرق تا گوشه دهانشان روان و زمین زیر پایشان لرزان است و نیكو حالترین آنان كسی است كه جای نهادن دو پای بیابد و برای جان خود فراخ جایی تهیه كند.[7]
[1] نک: لسان العرب، ج12، ص 506.
[2] «يوم يقوم النّاسُ لربّ العالَمين» مطفّفين، 6.
[3] «و يوم تقوم السّاعة» روم، آیات 12، 14، 55.
[4] «يوم يقوم الرّوح و الملئكة صفّاً» نبأ ، 38.
[5] «يوم يقوم الحِساب» ابراهيم، 41 .
[6] علم اليقين2/1111.
[7] «وذلك يوم يجمع الله فيه الأوّلين و الاخرين لنِقاش الحساب و جزاء الأعمال خضوعاً، قياماً، قد ألجمهم العَرق و رجفت بهم الأرض فأحسنهم حالاً من وجد لقدميه موضعاً و لنفسه متّسعاً»؛ نهج البلاغه، خطبۀ 102.