searchicon

کپی شد

معنای عفاف

لغت‌شناسان معانی متعددی برای عفاف ذکر کرده‌اند که عبارت است از پارسائی، پرهیزگاری، نهفتگی، پاکدامنی، خویشتن‌داری و خودداری از کارهای زشت.[1]

در کتاب مفردات الفاظ قرآن در بارۀ عفّت آمده‌است: عفّت، حالت نفسانی است که مانع تسلّط شهوت بر انسان می‌گردد و انسان عفیف، کسی است که با تمرین و تلاش مستمر و پیروزی بر شهوت، به این حالت دست یافته باشد.[2]

خواجه نصیرالدین طوسی عفّت را جزو فضایل چهارگانه (حکمت، عدالت، شجاعت و عفّت) محسوب می‌نماید و عفّت را نتیجۀ تهذیب قوّۀ شهوانی ذکر کرده‌است.[3]

هم‌چنین ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعاده برای قوّه شهویه سه حالت در نظر می‌گیرد: «و دانستى كه حد اعتدال‏ اين قوّه، صفت عفّت‏ است ».[4] وی در ادامه می‌گوید: «عفّت عبارت است از مطیع و منقاد شدن قوّۀ شهویه برای قوّۀ عاقله».[5]

ملاصدرا نیز عفاف را منشأ صدور کارهای معتدل می‌داند و می‌گوید: «عفاف، خُلقی است که منشأ صدور کارهای معتدل می‌شود نه پرده‌دری می‌کند و نه گرفتار خمودی می‌شود».[6]

بنابر آن‌چه گفته شد، عفاف معنای وسیع‌تری از پاک‌دامنی و حفظ از فحشا دارد. عفاف، اغلب نظر به اعتدال دارد و انسان عفیف دچار افراط و تفریط نمی‌شود. اگر چنان‌چه به‌هر علتی از برآورده شدن خواسته‌های منطقی خویش بازماند، خویشتن‌داری کرده و عفّت ورزد.

با تأمّل بیشتر در معنای عفاف و بررسی مصادیق و محورهایی که در مورد عفاف در قرآن آمده است، می‌توان گفت: واژۀ عفاف هرچند به‌معنای اعتدال آمده‌است، اما یک شاخصۀ ظریف و دقیق دیگری را نیز در بردارد. با رعایت عفاف در برخی از افعال می‌توان حاشیه امنی برای اخلاق و رفتار انسان ایجاد نمود. به‌بیان دیگر؛ منافع و مصالح مادی و معنوی باعث می‌شود که انسان دست به‌هرکاری نزند، هرچند که انجام آن کار نیاز فعلی او را رفع نماید. به‌عنوان نمونه، یک فقیر اگر به واسطۀ فقر خود از کسی گدایی کند، شاید حرام نباشد، ولی او با این کار خویش حاشیۀ امنی که برای حفظ سایر خصوصیات اخلاقی خود از قبیل حیا و عزّت که ایجاد کرده‌بود را کم کرده و راهی برای انهدام فضایل خود ایجاد می‌نماید؛ بنابر این، عفّت، سپری برای حفظ فضایل اخلاقی است و اخلاق نیکو نیز اساس رشد و تکامل جوامع بشری می‌باشد.[7]

 

[1] . لغت‌نامه دهخدا؛ عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ماده عفف.

[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 573، واژۀ «العِفَّة».

[3]. طوسی، نصیر الدین، اخلاق ناصری، ص 123.

[4]. نراقى، ملا احمد، معراج السعادة، ص 309.

[5]. همان، ص 321.

[6]. «و أما العفة فهی الخلق الذی يصدر عنه الأفعال المتوسطة بين أفعال الفجور و الخمود و هذان الطرفان رذيلتان»؛ صدرالدین شیرازی (ملا صدرا)، محمد بن ابراهیم، الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج 4، ص 116.

[7]. سایت اسلام کوئست.