searchicon

کپی شد

معنای سکولاریسم

مترجمان در ذیل کلمه سکولاریسم، واژه ها و معادل هایی را به کار برده اند که برخی مستقیم و برخی غیر مستقیم به ترجمه این اصطلاح دلالت دارد و بین معانی لغوی و اصطلاحی آن فاصله چندانی نیست؛ مثلاً دنیویت و این جهانی، عرفی شدن، جدا شدن دین از دنیا، غیر دینی شدن، اعتقاد به اصالت امور دنیوی، گیتی گرایی یا دنیاگرایی، دنیامداری، جدایی دین از سیاست و … که برخی از این معانی ناظر به بعد شناختی و بعضی دیگر ناظر به بعد اجتماعی و سیاسی است . جهت روشن تر شدن مطلب لازم است شواهدی را ذکر نماییم:

اگر سکولاریسم را از نظر لفظی مورد بررسی قرار دهیم در حکم «قیاساتها معها» می باشد؛ یعنی تمام آن معنایی که باید در خود لفظ وجود داشته باشد در اشتقاق لفظی کلمه به طور کامل وجود دارد. لفظ فرانسوی سکولار، به معنای دنیا یا گیتی در برابر «مینو» گرفته شده است؛ و هم به معنای عصر و دوره و زمان و روح زمان و قرن و هم به معنای دنیا است؛ عالمی است که نفی آخرت است نه عالم به معنایی که ماسوی الله باشد . بنابراین، می توانیم بگوییم سکولاریسم گیتی گرایی یا دنیاگرایی است.[1] نویسنده ای دیگر آورده است:

«سکولاریسم: مخالف با شرعیات و مطالب دینی، روح دنیاداری، طرفداری از اصول دنیوی و عرفی و «سکولار»: وابسته به دنیا، غیر روحانی، غیرمذهبی، عامی، عرفی، بی سواد، خارج از صومعه، مخالف شرعیات و طرفدار دنیوی شدن امور و سکولاریزه: دنیوی کردن، اختصاص به کارهای غیر روحانی دادن، از عالم روحانیت خارج شدن (در مورد کشیش) [و] دنیاپرست شدن .»[2]

یا در نوشته دیگر می خوانیم:

«در زبان فارسی برای اصطلاح «سکولاریزاسیون » معادل هایی پیشنهاد شده؛ مانند، دنیامداری، دنیاگرایی، جداانگاری دین و دنیا، لادینی، عرفی شدن، دنیوی شدن، غیر دینی شدن، نامقدس شدن که وجه مشترک همه آنها قداست زدایی و دین زدایی است .

سکولاریزاسیون یعنی پروسه و جریان و فرایندی که در طی آن دین از صحنه زندگی کنار زده می شود و نفوذ آن در جامعه کاهش می یابد؛ اما سکولاریسم یک مکتب و مرام و ایدئولوژی است که بعد از رنسانس پدید آمد و از فرزندان نهضت روشنفکری است و به معنای دنیاگرایی، لادینی، بی خدایی، کنار گذاشتن دین و نوعی احساس استغنا و بی نیازی از دین کردن است .

سکولاریسم بر خلاف سکولاریزاسیون که یک پروسه و حادثه خارجی است، یک مسلک و طرز فکر و نگرش و جهان بینی [ای] است که بشر را بی نیاز از ارزش های الهی و اخلاق و معنویت و فضایل دینی و آموزه های وحیانی می داند . سکولاریزه شدن دین یک پدیده و جریانی است که در متن جامعه و واقعیت خارجی رخ می دهد و از جنس فکر و معرفت نیست، اما سکولاریسم یک اندیشه و ایدئولوژی است و از جنس و سنخ فکر و معرفت است و این دو را نباید با هم درآمیخت».[3]

چنان که در این تعریف نهفته بود، بین سکولاریسم به عنوان یک ایدئولوژی، اندیشه و فکر با سکولاریزاسیون به عنوان یک جریان عینی و پدیده خارجی فرق است . به ریشه های تاریخی سکولاریسم نیز اشاره اجمالی شد که می تواند روزنۀ خوبی برای فهم زمان و زمینه های حدوث این ایدئولوژی و مرام قرار گیرد و دانستیم که نتیجه سکولاریزه و سکولاریسم را دین زدایی و کنار گذاشتن دین از متن جامعه دانسته اند .

و در نوشته ای دیگر نیز شبیه به دیدگاه های گذشته آمده است:

«سکولاریسم … از جمله لغاتی است که ترجمه آن در کشورهای اسلامی با مشکل همراه بوده است در فارسی آن را با استفاده از چند لغت به جدایی دین از سیاست، یا جدا شدن دین از دنیا، دنیوی کردن، اعتقاد به اصالت امور دنیوی، غیردینی گرایی، نادینی گری، دنیویت و این جهانی ترجمه کرده اند و در عربی مصدر جعلی «علمانیت » را نظیر «عقلانیت » مترادف آن قرار داده اند».[4]

حال با وجود معانی متعددی که برای سکولاریسم از دیدگاه های مختلف شده است، نویسنده ای دیگر پس از ذکر معانی مختلف آن، «علمی بودن » و «علمی شدن » را دقیق ترین ترجمه سکولاریسم دانسته،[5] اما در یک جمع بندی اجمالی ترجمه دقیق سکولاریسم در برخی دیدگاه ها عبارت است از: گیتی گرایی،[6] این جهانی بودن،[7] دنیا مداری و دنیاگرائی[8] و طرفداری از اصول دنیوی و عرفی.[9]

معنای اصطلاحی سکولاریسم نیز عبارت است از: جدایی دین از حوزه اجتماع، تعاملات و مناسبات اجتماعی؛ یعنی، دین، تفکر و تئوری های دینی، در حوزه مدیریت، اقتصاد، هنر، سیاست و … نقشی نداشته و تنها جنبه فردی و شخصی دارد.[10]



[1]. ر.ک:  اعوانی، غلام رضا، میزگرد سکولاریسم و فرهنگ، نامه فرهنگ، سال ششم، ش 1، ص 18.

[2]. جعفری، محمدتقی، تحلیل و بررسی سکولاریسم، قبسات، دوره اول، ش اول، ص 54 .

[3]. همتی، همایون، سکولاریسم و اندیشه دینی در جهان معاصر، پیشین، ص 92 .

[4]. پارسا، حمید، مبنای معرفتی و چهره اجتماعی سکولاریزم، کتاب نقد، ش 1، ص 55 .

[5]. سروش، عبدالکریم، معنا و مبنای سکولاریسم، مجله کیان، ش 26 .

[6]. اعوانی، غلامرضا، نامه فرهنگ، پیشین، ص 20 – 18 .

[7]. احمدی، احمد، میزگرد سکولاریسم و فرهنگ، نامه فرهنگ، سال ششم، ش 1، ص 20 .

[8]. همتی، همایون، پیشین.

[9]. جعفری، محمدتقی، پیشین.

[10]. برگرفته از مقاله ” ریشه های پیدایش و گسترش سکولاریسم” –محمد جواد رودگر