کپی شد
معنای حدیث لولا فاطمه
روایات در مورد مقام و منزلت حضرت فاطمه بسیار است و مضامین برخی از این روایات حاکی از مقاماتی منحصر به فرد و حیرت آور در مورد ایشان است. بر اساس روایات، یکی از معانی فاطمه به معنای کسی است که مردم توان رسیدن به معرفت او را ندارند و دستشان از شناخت او کوتاه است.[1] گو این که سرّ مخفی خداوند نیز در فاطمه نهان است و شناخت خدا و عرفان حق رابطه تنگاتنگی با شناخت حضرت فاطمه دارد هم چنان که فاطمیت هم صفت امتناع از شناخت و در حجاب بودن و مقیم حرم الاهی بودن را تداعی می کند.
می دانیم که حضرت فاطمه (س) نه پیامبر بود و نه امام پس باید این گوهره ای که باعث شد از چنین جایگاهی در عالم برخوردار باشد غیر از نبوت و امامت باشد. این گوهرۀ قدسی را هر چه بنامیم مسلم است که به کنه معرفت آن باز هم نخواهیم رسید، اما در عالمِ عبارت، می توان از آن به گوهرۀ عبودت تعبیر کرد. عبد بودن به معنای واقعی کلمه؛ یعنی از خود هیچ نداشتن و همگی خدا شدن، پس عبد خدا آینه خدا است. از همین روی است که امام صادق (ع) در مورد حقیقت عبودیت می فرماید: عبودیت گوهره ای است که کنه آن ربوبیت است.[2] این گوهره همان گوهر گمشده انسان و همان سر الاسرار عرفان است.
در روایتی دیگر آمده است که شناخت فاطمه همان شناخت شب قدر است[3] و غایت همه عارفان درک حقیقت شب قدر است و عارف واصل کسی است که شاهد بر واقعه نزول قرآن در شب قدر باشد.
از طرفی امام در مقام باطنی خود صاحب مقام قرآن ناطق است؛ یعنی سر امامت مربوط به دریافت حقیقت غیبی قرآن است و این گونه است که ذات امامت نیز رابطه خاصی با حقیقت حضرت فاطمه (س) دارد.
آن چه برای عموم مردم آشکار می شود مقام نبوت است و امامت به عنوان کمال دین به واسطۀ نبوت ابلاغ می شود و گروهی خاص آن را در می یابند و آن چه از مقام امامت نیز که مصون از شناخت اغیار باقی می ماند (مگر برای محرمان سرّ خدا) همان سر ّ وجود فاطمه است که در نقاب عصمت و غیرت الاهی مخفی مانده است.
پس امامت سر نهان نبوت است و جوهره عبودت هم سر نهان امامت است، اما نکته در این جا است که این سه مرتبه و مقام در وجود پیامبر اسلام در وحدت کامل و در حد کمال حضور دارند. این است که مقام خود پیامبر (ص) از معصومان دیگر (ع) بالاتر است با این حال مقام امامت محمدی در علی (ع) و مقام عبودیت هم در حضرت فاطمه (س) تجلی یافته و به عنوان مشخصۀ اصلی آشکار شده است. به این ترتیب در مورد سیر ظهور حقیقت وجودی حضرت محمد(ص) باید گفت که مقام عبودیت از مقام نبوت و امامت برتر است و از همین روی آن چه در وجود حضرت فاطمه محقق شده است نهایی ترین مقام برای یک انسان است که غایت نبوت و امامت محسوب می شود.
حدیث «لولا فاطمه»
مجموعه روایاتی که در مورد مقام و منزلت حضرت فاطمه (س) از جانب پیامبر و سایر معصومان نقل شده هم چنین احادیث قدسی بسیار زیادی که در مورد آن حضرت در ضمن سخنان قدسی خداوند آمده است[4] خود به خود به مضمون مطالب پیشین دلالت دارد، اما آن چه به صراحت به مقام خاصی در مورد حضرت فاطمه اشاره دارد و برخی از علما آن را در کتب خود آورده اند این حدیث قدسی در مقام خطاب به پیامبر اسلام است که:
« لولاک لما خلقت الافلاک . و لولا علی لما خلقتک . و لو فاطمه لما خلقتکما»[5]
در مورد سند این روایت باید گفت که اگر چه این روایت طبق موازین علم رجال جزو احادیث ضعیف محسوب می شود با این حال بسیاری از علمای بزرگ شیعه آن را در کتب خود آورده اند. قسمت اخیر روایت (لولا فاطمه لما خلقتکما) را جنة العاصمة/148 از «کشف اللئالی» تألیف صالح بن عبد الوهاب عرندس نقل می کند. مستدرک سفینة البحار هم در ج 3، ص 334 از «مجمع النورین» مرحوم فاضل مرندی نقل می کند و از نویسندۀ ضیاء العالمین جد مادری صاحب جواهر نیز نقل شده است .
میرزا ابو الفضل تهرانی در «شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور» ص 84 و … نقل می کند که، صالح بن عبد الوهاب و برخی روات سابق او مجهول هستند ولی این نکته دلیلی بر کذب روایت نیست.
به علاوه این که باید توجه داشت که در این گونه روایات که مربوط به مقاماتی خاص در مورد معصومان هستند مجهول بودن راوی امری متوقع است چراکه در عصر ائمه به خلاف راویان احکام فقهی که مشکلی در رفت و آمد و معاشرت نداشتند راویان اعتقادات (به دلیل شرایط تقیه) افرادی منزوی از معاشرت معمول بوده و چندان اهل تماس در مجامع مطرح در مباحث روز نبوده اند و عدالت و وثاقت آنها هم مورد کلام و بحث واقع نمی شد. بنابراین مجهول بودن آنها ضرری به اعتبار حدیث نمی زند؛ خصوصاً وقتی مطابق با قواعد باشد و همین امر که این افراد مورد خطاب امام در این گونه مسائل بوده اند معلوم می شود که از «اصحاب سرّ» بوده اند کما این که برخی دیگر از سخنان مشابه در مورد مقامات ائمه هم از طرف همین گونه افراد نقل شده است.[6]
در مقام بیان مضمون این روایت باید گفت که این روایت از چند بخش تشکیل شده است:
1. غایت بودن انسان کامل برای خلقت عالم
2. برتری مقام امامت نسبت به نبوت
3. برتری مقام عبودیت نسبت به هر مقامی دیگر
به این سه مقام ِ بحث، در این روایت با این عبارات اشاره شده است که: 1. «اگر تو نبودی افلاک و کائنات را نمی آفریدم»؛ این بخش از روایت با روایات دیگری هم تأیید می شود که در جای خود ذکر شده است و منظور از آن این است که «انسان کامل» هدف اصلی از خلقت عالم و کانون اصلی توجه خدا و مجرای اراده او در عالم خلقت است. در مقام توضیح این مطلب توسط حکما و عرفا مطالب بسیاری عنوان شده که در این جا به یکی از تقریرات آنها اشاره می شود:
اگر جهت وحدت عالم نبود کثرت تحقق نمی یافت. سنخیت علت و معلول اقتضا می کند میان علت نخستین جهان که واحد من جمیع جهات است و هیچ جهت تکثر در او نیست و میان معلولات عالم که متکثرات و مختلفات می باشند یک جهت وحدتی تحقق داشته باشد که از جهتی ارتباط با وحدت کل و از جهتی تناسب با عالم کثرت داشته باشد و این امر فقط در عالم نفس متحقق است. و این کار هر موجودی نیست، بلکه فقط نفوس پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) هستند که می توانند این مهم را به عهده بگیرند پس اگر نفس پیامبر نبود جهت وحدت عالم تحقق نمی یافت و آن گاه کثرات هم تحقق نمی یافتند.[7]
و اما فقره بعدی روایت که می فرماید:«لولا علی لما خلقتک»؛ این بخش از روایت مربوط به برتری مقام امامت نسبت به نبوت است. می دانیم که نبوت به معنای پیام آوری است امّا امامت مقامی بالاتر است و آن مقام رسیدن به توحید کامل و رسیدن به خدا بعد از فنای از خویشتن است. بر اساس آیات قرآن حضرت ابراهیم بعد از طی مراحل و ابتلائاتی خاص در عین حالی که پیامبر بود در نهایت به مقام امامت نائل شد. البته پیامبر اسلام نیز دارای مقام امامت بود ولی چون مشخصۀ اصلی حضرت علی (ع) مقام امامت است و مشخصه ظاهری پیامبر هم نبوت، از این روی در مورد مقام امامت نسبت به علی (ع) تأکید شده است.
بنابراین در این جا به هیچ وجه بحث بر سر برتر بودن علی (ع) نسبت پیامبر نیست، بلکه سخن بر سر برتری امامت نسبت به نبوت است چرا که با دلایلی بدون تردید، می دانیم که مقام پیامبر از حضرت علی (ع) بالاتر است و مهم ترین دلیل این مطلب سخن خود علی (ع) است که :«انا عبد من عبید محمد»[8]؛ من بنده ای از بندگان محمدم.
و اما در مقام سوم از بحث یا فقره سوم از روایت که می فرماید: «اگر فاطمه نبود شما دو تن را نمی آفریدم» – به همان سیاق فقره قبلی – اشاره به مقامی دارد که هرچند این مقام در خود پیامبر (ص) به نحو کمال وجود داشت، اما در فاطمه (س) به عنوان مشخصۀ اصلی آشکار شد و آن مقام عبودیت است.
بنابراین توضیح، عبارت «لولا فاطمه لما خلقتکما» این خواهد بود که اگر به خاطر مقام عبودیت نبود امامت و نبوت هم ناقص بود و به غایت خود نرسیده بود چرا که نبوت و امامت مقدمه ای برای رسیدن به مقام عبد مطلق است. البته این مقام در خود پیامبر(ص) و علی(ع) نیز بود، ولی در فاطمه(س) منحصراً همین مقام تجلی کرد. بنابراین در این روایت تکیه اصلی بر آن حضرت (سلام الله علیها) شده است. حال آن که هیچ دوئیت و کثرتی در ذات این انوار مقدس متصور نیست.
به این ترتیب مسلم است که مقام عبودیت در کمال خود اگر در کسی محقق شود حتی از نبوت و امامت هم بالاتر است و خود نبی و امام هم به دلیل عبودیت به آن مقام رسیده اند و مسئولیت نبوت و امامت را متحمل شده اند و از طرفی بالاترین مقامی که در نزد خدا دارند در نهایت مقام عبودیت آنان است.
به بیان دیگر نبوت و امامت مشتمل بر نسبت آنان با خلق است، اما عبودیت بیان کنندۀ جهت الاهی آنان است که بالاتر از نبوت و امامت است.
[1]. «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا » مجلسی، بحار الانوار، ج 43، ص 65.
[2]. «العبودية جوهر كنهها الربوبية فما فقد من العبودية وجد في الربوبية و ما خفي عن الربوبية أصيب في العبودية»، مصباح الشریعه، ص7، مؤسسه الاغلمی للمطبوعات.
[3]. «مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَيْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْر…»، مجلسی، بحار الانوار، ج 43، ص 65.
[4]. تنها در کتاب «القدیسه فی الاحادیث القدسیه» تألیف اسماعیل الانصاری ، تعداد 252 حدیث قدسی در شأن و منزلت حضرت فاطمه گردآوری شده است. انتشارات دلیل ما.
[5]. الأسرار الفاطمیة شیخ محمد فاضل مسعودی: «یا أحمد لولاک لما خلقت الأفلاک ، و لولا علی لما خلقتک، و لولا فاطمة لما خلقتکما»، الجنة العاصمة، ص 148؛ مستدرک سفینة البحار، ج 3، ص 334 عن مجمع النورین، ص 14 ، عن العوالم، ص 44. هذا الحدیث من الأحادیث المأثورة التی رواها جابر بن عبد الله الأنصاری عن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) عن الله تبارک و تعالى. الشیخ محمد فاضل المسعودی، ص 231 .
[6]. گرامی، محمد علی، «لولا فاطمه» ص141-143 نقل به مضمون، ناشر: دفتر آیت الله محمد علی گرامی، 1385.
[7]. همان، ص34.
[8]. کلینی، الکافی، ج1، ص 89.