Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

معرفی کتاب‌های فرقه اسماعیلیه

در این بخش به برخی از آثار و تألیفات بزرگان اسماعیلیه اشاره می شود.

  1. آثار بازمانده از ابوحاتم رازی

آثار بازمانده از ابوحاتم عبارت است از: کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، اعلام النبوة، کتاب الاصلاح. به دو اثر دیگر او نیز اشاره شده است که امروزه در دست نیستند: کتاب الرجعة فی الرد علی اصحاب الرجعة، و کتاب الجامع فی الفقه.

هر یک از سه اثر اصلی ابوحاتم، مشخصات خاص‌ خود را دارد. مفصّل‌ترین اثر او، «الزینة»، فرهنگی از مصطلحات و تعابیر دینی است. این کتاب، دانش چشمگیر مؤلف را از جمله دربارۀ قرآن، زبان و ادب عربی، زبان‌های دیگر (مثلاً عبری، سریانی، فارسی) و فرق اسلامی نشان می‌دهد.جنبۀ اسماعیلی و باطنی این اثر از دو اثر دیگرش کمتر است و آشکار است که ابوحاتم آن را برای عموم نوشته است.

دانشمندان غیراسماعیلی نیز از الزینة به عنوان مرجعی برای کاربرد واژگان غیرعربی در قرآن استفاده نموده‌اند. در زمرۀ این دانشمندان، جلال الدین سیوطی (۸۴۹ ـ ۹۱۱ق)؛ عالم برجستۀ سنّی مذهب، قرار دارد. البته در الزینة برخی احادیث نقل شده جنبه‌های باطنی دارد؛ از جمله دربارۀ رموز حروف که در آنها با اندیشه‌های عرفانی یهودیان متقدم شباهت‌هایی دیده می‌شود.

در «اعلام النبوة»، ابوحاتم بحث‌هایش را با ابوبکر محمدبن زکریای رازی ( ۲۵۰ـ ۳۱۳ یا ۳۲۳)، طبیب مشهور و فیلسوف عقل‌گرا، ضبط کرده است. این مباحثات دربارۀ نبوت و اعتبار آن است. گفته شده است این بحث‌ها در حضور مرداویج‌ (متوفی ۳۲۳)؛ بنیانگذار سلسلۀ آل‌زیار، صورت گرفته است. برخلاف محمد بن زکریای رازی، که معتقد بود خداوند به عقول همۀ انسان‌ها توان یکسان داده است و دعوی نبوت را جایز نمی شمرد، ابوحاتم بر آن بود که آدمیان در این زمینه با یکدیگر تفاوت دارند و متذکر می شد که متعلمان در همۀ امور خود نیازمند معلم اند. بر این اساس، ابوحاتم بر ضرورت وجود انبیا و ائمه (علیهم السلام) برای هدایت مردم تأکید داشت. اعلام النبوة یکی از منابع ارزشمند آشنایی با آرای فلسفی محمدبن زکریای رازی هم هست؛ زیرا بسیاری از آثار او به دست ما نرسیده است.

«الإصلاح» کتابی است که ابوحاتم رازی آن را، به تعبیر خود، برای اصلاح برخی اندیشه‌های «محمد نسفی» (متوفی ۳۳۲ق)، که او نیز اسماعیلی مذهب بوده، نوشته است. موضوع بحث و محل نزاع، نحوۀ تلفیق آموزه‌های فلسفی نوافلاطونی دربارۀ جهان و نفس و طبیعت و مانند اینها با اندیشۀ اسماعیلی و همچنین چگونگی تفسیر تاریخ انبیا است. این کتاب مناقشه‌ای نظری را ایجاد کرد که در آن از سویی «ابویعقوب سجستانی» در حمایت از نسفی، کتاب «النصرة» را نوشت و از سویی دیگر «حمیدالدین کرمانی» کتاب الریاض را نوشت و در آن کوشید دو طرف بحث را به یکدیگر نزدیک کند.[1]

  1. آثار ناصر‌خسرو

آثار این شاعر شامل دو بخش است:

آثار منظوم:

«دیوان اشعار» شامل قصاید فارسی و عربی بیش از ده‌هزار بیت؛ «روشنایی‌نامه»؛ و «سعادت‌نامه» در موعظه و حکمت.

آثار منثور:

«جامع‌ الحکمتین» (تألیف462ق)؛ جامع حکمت یونان و اصول عقاید اسماعیلیان.

«خوان اخوان» (تألیف453ق)؛ کتابی در اخلاق و حکمت و موعظه است.

«زادالمسافرین»؛ در حکمت الهی به زبان فارسی بر وفق مشرب اسماعیلیان.

«گشایش و رهایش»؛ رساله‌ای فارسی در جواب چند سؤال یکی از برادران مذهبی.

«وجه دین»؛ رساله‌ای در مسائل کلامی و تأویلات و باطن عبارات و احکام شریعت، مشحون به اصطلاحات مذهب اسماعیلی.

«سفرنامه»؛ تاریخ نگارش این کتاب به درستی معلوم نیست. این کتاب شرح سفر هفت‌ساله مؤلف به بلاد روم، مصر، حجاز، و بین‌النهرین است که طی آن ناصر‌خسرو، چهار بار خانه خدا را زیارت کرده است و در خلال آن از شهرها و روستاهای بسیار گذشته، مراکز تمدن اسلامی و عمارات و ابنیه تاریخی و مذهبی را دیده و با زندگی اقوام گوناگون و طرز معیشت آنان آشنا شده و به دیدار رجال تاریخی و فرهنگی و سیاسی نایل شده است. ناصر‌خسرو از مسیر سفر و از توقف‌گاه‌های و شهرها و قریه‌ها، از طرز معیشت و آداب و اخلاق و حکومت اقوام مختلف توصیف‌های بسیار دقیقی ارائه می‌دهد و بر خلاف عامه‌ سفرکردگان، دروغ نمی‌گوید. بدین‌سان این کتاب از لحاظ جغرافیایِ تاریخی و از جهت آشنایی با اوضاع و احوال جامعه و مراکز مهم تمدن اسلامی در روزگار مؤلف، جامع مزایای فراوانی است. زبان مؤلف با همه اشتمال بر واژه‌ها و ترکیباتی کهنه، بسی ساده و روشن است و نمونه درخشانی از نثر نغز و پرمغز و خالی از حشو و پاکیزه‌ فارسی است.[2]

کتاب فصول اربعه صباح

حسن صباح رساله‌ای کلامی، به فارسی، به نام چهار فصل (فصول اربعه) دارد. او نظریه تعلیم یا آموزش موثق از طریق معلمی صادق را به صورت جدّی در این رساله از نو بیان کرد. این رساله باقی نمانده است، اما مورخان ایرانی آن را دیده و شرح کرده‌اند. [3]

[1]. برای اطلاعات بیشتر دربارۀ آثار ابوحاتم و به‌ ویژه «الصلاح» رجوع کنید به شین نوموتو، مقدمۀ الاصلاح، ص 20، 21، 27، و 39.

[2]. ناصر خسرو (قبادیانی)، سفرنامه‌ ناصر خسرو، به ‌کوشش: دبیرسیاقی، محمد، ص 16و 17 مقدمه.

[3]. جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، تصحیح: قزوینی، محمد بن عبدالوهاب، ج ۳، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۹؛ همدانی، رشیدالدین فضل‌اللّه، جامع‌ التواریخ: (قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان)، به کوشش: دانش پژوه، محمد تقی و مدرسی زنجانی، محمد، ج ۱، ص ۱۰۶ و ۱۰۷.