searchicon

کپی شد

معجزات و کرامات توقیعات

توقیعاتی که در عصر غیبت صغرا صادر شده‌اند، غالباً متضمن عنصر خرق عادت و کرامت بوده‌اند؛ از این رو، توقیعات را یکی از دلایل امامت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) دانسته اند[1] که به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌شود:

  1. در سال 312 قمری، از سوی حضرت بقیة الله، در مورد گمراهی و انحراف ابن ابی‏عزاقر شلمغانی، توقیعی صادر شد، که ناظران عینی گفته‏اند: هنوز مرکب آن تر بود و خشک نشده بود.[2]
  2. محمد بن فضل موصلی شیعه بود، ولی نیابت جناب حسین بن روح را قبول نداشت، روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش به نام حسن بن علی وجناء و به پیشنهاد او برای آزمودن نایب امام (علیه السلام) مطلبی را کاملا محرمانه با هم توافق کردند. حسن بن علی وجناء کاغذ سفیدی از دفتر موصلی جدا کرد و قلمی تراشید و با آن بدون مرکب مطالبی بر روی آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر کرد و توسط خدمتکار نزد حسین بن روح فرستاد. ظهر همان روز جواب نامه در همان ورقه ارسالی آمد که فصل به فصل با مرکب نوشته بود.[3]
  3. از ابو حسین اسدی روایت شده است: توقیعی توسط شیخ ابوجعفر محمد بن عثمان عمری بدون این‌که من از او سؤالی کرده باشم به من رسید، بدین عبارت: «بسم الله الرحمن الرحیم، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر کسی که درهمی از اموال ما را حلال شمارد». اسدی می‌گوید: به خاطرم رسید که این توقیع درباره کسی است که درهمی از مال ما را حلال شمارد، نه کسی که حلال نداند و از آن بخورد. می‌گوید به خدا سوگند که چون بار دیگر در توقیع نظر کردم، دیدم به همان مضمونی که در دلم بود تغییر یافته است: «لعنت خدا و فرشتگان، و همه مردم بر کسی که درهمی از مال ما را به حرام بخورد».[4]

گاه سؤال کسی بدون ذکر دلیل بی‌پاسخ می‌ماند و پس از چندی با انحراف مذهبی پرسش کننده، سبب پاسخ ندادن به سؤال وی روشن می‌شد.[5] توقیعاتی که در عصر غیبت صغرا صادر شده غالباً متضمن عنصر معجزه و خرق عادت است؛ لذا توقیعات، خود یکی از دلایل امامت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) تلقی شده است. [6]

[1]. سایت ویکی شیعه.

[2]. طوسى، محمد بن الحسن، كتاب الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 410 و 412.

[3]. كتاب الغيبة للحجة، ص 316.

[4]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج ‏2، ص 480.

[5]. کافی، ج ۱، ص ۵۲۰.

[6]. برای مواردی از کرامات و خرق عادات در توقیعات رجوع کنید: کافی، ج ۱، ص ۴۹۵، ۵۰۰ ـ ۵۱۸، ۵۲۴.