Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مسائل علم کلام

مسائل هر علم، مقاصد اصلی آن علم را تشکیل می دهند. مسایل علم کلام را می توان به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم کرد:

الف. مسایل اصلی آن دسته از مسایل کلامی اند که از عقاید دینی محسوب می شوند و تبیین، اثبات و دفاع از آنها، مطلوب و مقصود علم کلام است. بحث های مربوط به خداشناسی، نبوت، معاد، امامت، دین شناسی و مانند آن، از این دسته اند.

ب. مسایل فرعی آن دسته از مسایل کلامی اند که برای تبیین، اثبات و دفاع از مسایل دسته نخست، مورد بحث قرار می گیرند. عموم بحث های فلسفی که در کتب کلامی مطرح شده اند، از این دسته اند. این مسایل را می توان «مبادی علم کلام» نیز نامید.[1]

قلمرو مسایل اصلی علم کلام

مسایل اصلی کلامی، به آن چه به عنوان اصول دین یا اصول عقاید از آن یاد می شود، اختصاص ندارد؛ زیرا متکلم علاوه بر رسالت تبیین، اثبات و دفاع از اصول عقاید، رسالت پاسخ گویی به هر گونه سؤال یا اشکالی که در رابطه با مجموعه تعالیم و احکام دینی مطرح می شود را نیز بر عهده دارد. این سؤالات و اشکالات گاهی مربوط به مباحث «اصول دین» یا «جهان‌بینى» است؛ و گاهی پیرامون مسائل «فروع دین» یا «بایدها و نبایدها» است. متکلم همان‌گونه که وظیفه دارد در کنار تبیین و اثبات اصول عقاید به دفاع از اصول دین بپردازد، موظف است تا به رسالت خود در دفاع از فروع دین هم همت گمارد.

پرسش در زمینه احکام فرعی دین نیز دو گونه است: گاهی هدف، دست یافتن به مدرک حکم است که در این صورت، پاسخ گویی به آن در رسالت علم فقه و فقیهان است، ولی گاهی هدف، شناخت فلسفه یا حکمت حکم است که پاسخ گویی به آن بر عهده علم کلام و متکلمان می باشد؛ به عنوان مثال، این مسئله که سهم ارث پسر ]در بعضی موارد[، دو برابر دختر است، هم جنبه فقهی دارد و هم جنبه کلامی. جنبه فقهی آن، بیان دلیل فقهی و اجتهادی آن است و جنبه کلامی آن حکیمانه و عادلانه بودن آن است.

بنابراین آن چه به نام فلسفه یا حکمت احکام شرعی مطرح می‌شود، ناظر به جنبه کلامی احکام شرعی است و متکلم در این باره نیز رسالت تبیین، اثبات و دفاع را بر عهده دارد. از مطالعه احادیث اسلامی به دست می‌‌آید که همان گونه که در زمینه توحید، نبوت و معاد پیوسته پرسش ‌ها و شبهاتی مطرح شده است، درباره فلسفه احکام شرعی نیز چنین پرسش‌ ها و شبهاتی مطرح بوده است و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) در هر دو زمینه به ایفای رسالت کلام قیام کرده‌اند، چنان که متکلمان اسلامی نیز کمابیش به هر دو حوزه پرداخته‌اند. شیخ صدوق (متوفای 381 ق) همان گونه که کتاب‌ هایی را در زمینه توحید، نبوت و دیگر مسایل اعتقادی تألیف کرده است، در زمینه فلسفه احکام نیز به تألیف کتاب ارزشمند «علل الشرایع» اقدام نموده است. پیش از وی فضل بن شاذان (متوفای 260 ق) در هر دو زمینه آثاری را تألیف کرده است. حکیم سبزواری (متوفای 1289 ق) نیز در کتاب کلامی خود به نام «اسرار الحکم» به هر دو بخش پرداخته است. در آثار استاد شهید مطهرى؛ از جمله «مقدمه‌اى بر جهان بینى»، «انسان و ایمان»، آیت الله جوادى آملى در «حکمت عبادات»، آیت الله سبحانى در «مدخل مسائل جدید علم کلام» و برخى دیگر از آثارش، بدین مسئله پرداخته شده است.[2]

[1]. ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر کلام جدید، ص 30.

[2]. ر.ک: همان، ص 30 و 31؛ ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر علم کلام، ص 101 – 108؛ جبرئیلی، محمد صفر، فلسفه علم کلام، به نقل از نصر،1371: ص42، پرتال جامع علوم انسانی.