کپی شد
مرگ و تأخير آن
مىتوان گفت كه در آيات و روايات با دوگونه اجل آشنا مىشويم: اجل معلق و اجل حتمى كه با اسامى ديگرى هم در نصوص دينى از آنان ياد شده است.
قرآن مىفرمايد: “… قضى اجلاً و اجلٌ مسمى عنده”[1]؛ … سپس مدتى مقرر داشت و اجل حتمى نزد او است؛ يعنى انسان يك اجل مبهم دارد[2] و يك اجل مسمى و متعين، كه در نزد خدا است و در او تغييرى حاصل نمىشود و شاهد، كلمۀ “عنده” است. از طرف ديگر “ما عندالله باق”[3] و اين همان اجل محتوم است كه در آيۀ 49 سورۀ يونس بدان اشاره شده است: “هنگامي كه اجل آنها فرا رسد (فرمان مرگشان صادر شود) نه ساعتى تأخير مىكنند و نه پيشى مىگيرند”.
البته بايد توجه داشت كه نسبت اجل مسمى به اجل غير مسمى، نسبت مطلق منجّز به مشروط معلق است و لذا ممكن است كه مشروط معلق به خاطر عدم تحقق شرطش متحقق نشود، به خلاف مطلق منجر كه راهى براى عدم تحققش وجود ندارد. حال اگر اين مطالب را به آيۀ 39 سورۀ رعد كه مىفرمايد: “لكل اجل كتاب يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب”،[4] ضميمه كنيم، به دست مىآوريم كه اجل مسمى، همان چيزى است كه در “ام الكتاب” نهاده شده و غير مسمى همان است كه در “لوح محو و اثبات” مكتوب شده است.
“ام الكتاب” قابل انطباق بر حوادث ثابت در عين است؛ يعنى حوادث از جهت استنادش به اسباب عامهاى كه از تأثير، تخلف نمىورزد، و “لوح محو و اثبات”، قابل انطباق است بر حوادث از جهت استنادش به اسباب ناقصهاى كه چه بسا آن را “مقتضيات” مىناميم كه ممكن است با موانعى همراه گردند و از تأثير باز داشته شوند. لذا گاهى اجل مسمى و غير مسمى با هم موافق اند و گاهى مخالف و آن اجلى كه واقع مىشود اجل مسمى است.[5]
به هر حال، اجل معلق اين قابليت را دارد كه به تأخير بيفتد، و در اثر موانعى از تأثير باز داشته شود؛ لذا اگر در رواياتى مشاهده مىكنيم كه مىفرمايند با انجام فلان كار و عمل، عمر آدمى زياد مىشود، اشاره بدين نكته دارند كه عمل مذكور، مانعى براى تحقق اجل معلق است.
روايت است كه: “يعيش الناس باحسانهم اكثر مما يعيشون باعمارهم و يموتون بذنوبهم اكثر مما يموتون بآجالهم”؛ مردمی که به واسطۀ كارهاى خوبشان زندگی می کنند بيشتر از کسانی هستند که به عمر طبيعی شان زندگی می کنند و مردمی که به واسطه گناهانشان مىميرند، بيشتر از کسانی هستند که به اجلشان می میرند.[6]
گاهى بيان مىشود كه صدقه از اجل “معلق” جلوگيرى مىكند[7] و عمر آدمى را زياد مىنمايد و زمانى ديگر صله رحم به عنوان چيزى كه باعث عمر طولانى مىشود،[8] معرفى مىگردد.
براى اطلاع كافى و مطالعۀ بيشتر پيرامون موجبات طول عمر مىتوان به كتاب های مربوط، تحت عنوان “ما يدفع الاجل المعلق” و يا “ما يزيد فى العمر” و… مراجعه نمود.[9]
[1]. انعام، 2.
[2]. نكره (اجلاً) ابهام را افاده مىكند.
[3]. نحل، 96: “آن چه نزد خداست باقى و ثابت است”.
[4]. هر زمانى نوشتهاى دارد (و براى هر كارى موعدى مقرر است) خداوند هر چه را بخواهد محو و هرچه را بخواهد اثبات مىكند و ام الكتاب نزد اوست.
[5]. ر.ك، طباطبایی، الميزان ج 7، ص 8 – 10.
[6]. مجلسی، بحار الانوار ج 5، ص 140 – ميزان الحكمة ج 1، ص 30.
[7]. محمدی، ری شهری، ميزان الحكمة، ج 1، ص 30.
[8]. محمدی، ری شهری، ميزان الحكمة باب 1464 و باب 1467.
[9]. محمدی، ری شهری،ميزان الحكمة، ج6، ص 549 باب 2932.