Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مرگ محمد بن حنفیه

شيخ طوسي في كتاب «الخلاف» در مورد وفات وی می‌گوید:

وی در زمان حکومت ابان بن عثمان بر مدینه[1] سال 73 وفات نمود، البته سال 80[2]، 81[3] و 82[4] نیز گزارش شده‌است.[5]

 

[1]. کاتب واقدی، محمد بن عمر، الطبقات‏الكبرى، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ،ج ‏5، ص 269.

[2]. صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، ترجمه: غفارى، علی اکبر، ج ‏6، ص 37 و 38.

[3]. حسينى جلالى،‏ سيد محمد حسين، ‏فهرس‏التراث، ج ‏1، ص 67.

[4]. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏1، ص 519.

[5]. وقتی مرگ محمد بن حنيفه ثابت شود روشن خواهد شد كه اخبار راجع به غيبت امام كه به‌طور حتم رسيده بر او منطبق نيست، اكنون رواياتى را كه دليل مردن محمد بن حنيفه است ذكر مي‌شود.

جعفر بن مختار می‌گويد حيان سراج خدمت امام صادق (علیه السلام) رسيد، امام (علیه السلام) به او فرمود: اى حيان اصحابت در باره محمد بن حنيفه چه می‌گويند؟ عرض كرد می‌گويند: زنده است و روزى مي‌خورد امام صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم (علیه السلام) براى من بازگو كرده كه از جمله كسانى بوده‏است كه در حال بيماريش وي را عيادت كرده و در حال احتضارش چشم‌هاى او را بسته و در حال دفنش او را به خاک سپرده و زنانش را پس از او به شوهر داده و تركه‏اش را قسمت كرده، عرض كرد: اى ابى عبد اللَّه مَثَل محمد بن حنيفه در ميان امت اسلامى چون عيسى بن مريم (علیهما السلام) است كه وضعيت او بر مردم مشتبه شد، حضرت صادق (علیهما السلام) فرمود: وضع او بر دوستانش مشتبه شد يا بر دشمنانش؟ عرض كرد: بر دشمنانش، حضرت فرمود: به گمانت ابو جعفر محمد بن على (علیه السلام) دشمن عمش محمد بن حنفيه بود؟

عرض‌كرد خير، سپس امام صادق (علیه السلام) فرمود: اى حيان شما از آيات خدا رو گردان هستيد و خداى تبارک و تعالى در سوره انعام آيه 157، فرموده به زودى كسانى كه از آيات ما روگردانند به عذاب بدى كيفر دهيم؛ براى آن‌كه رو گردان بودند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: محمد بن حنفيه نمرد تا اعتراف به امامت على بن الحسين (علیه السلام) امام چهارم نمود. وفاتش در سال هشتاد و چهار از هجرت واقع شد.1

از امام باقر (عليه السّلام) روايت شده كه فرمود: بر محمّد بن علىّ ابن حنفيّه وارد شدم در حالى‌كه زبانش بند آمده‌بود، پس او را به وصيّت فرمان دادم، ولى جواب نداد، پس طشتى خواستم، و شن در آن ريختم، و آن‌را در برابر او نهادند، پس به او گفتم: با دستت به روى آن شن‌ها بنويس پس او وصيّتش را با دست خود بر آن ريگ‌ها نوشت، و من آن‌را در نامه‏اى استنساخ كردم.2

روايت دلالت دارد كه وى در حيات امام باقر فوت كرده در حالى‌كه كيسانيّه می‌گويند: وى از ترس عبد اللَّه بن زبير در كوه رضوى غايب شد و در آخر الزّمان ظهور خواهدكرد، و او مهدى موعود است».3

گفته شد، چون مختار كشته شد و كار براى عبد الله بن زبير استوار شد، به عبد الله بن عباس و محمد بن حنفيه پيام فرستاد كه يا با من بيعت كنيد يا از همسايگى من بيرون رويد. آن دو از مكه بيرون و به طائف رفتند و همان‌جا ماندند، عبد الله بن عباس در طائف درگذشت و محمد بن حنفيه بر او نماز گزارد.

محمد بن حنفيه سپس از طائف به ايلة  رفت و براى عبد الملک بن مروان نامه نوشت و اجازه گرفت كه پيش او برود، عبد الملک براى او نوشت آن‌چه پشت سر تو است براى تو فراخ‌تر است و مرا به تو حاجتى نيست. محمد بن حنفيه آن سال را در ايله ماند و همان‌جا درگذشت؛4 1. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، مترجم: كمره‏اى، محمد باقر، ج ‏1، ص 115 و 116؛ 2. ترجمه من لا يحضره الفقيه، ج ‏6، ص 37 و 38؛ 3. همان؛ 4. دينورى، ابو حنيفه احمد بن داود، اخبارالطوال، مترجم: مهدوى دامغانى، محمود، ص 352.