کپی شد
مراتب امر به معروف و نهى از منکر
هدف از امر به معروف و نهى از منکر، تأثير آن است. مقصود آن است که با اجراى اين فريضه، مردم از منکرات بازايستند و به معروف ها روى آورند؛ از اينرو بايد به جنبه عملى اين فريضه توجه بسيارى نشان داد. انجام اين فريضه تابع منطق ساده اى است و آن حرکت از ساده به دشوار و يا به تعبير فقها الايسر فالايسر است. در اينجا مقصود، نه عقدهگشايى است و نه کينهکشى. هدف فقط تحقق معروف و از ميان بردن منکر است. به گفته شهيد مطهرى: امر به معروف و نهى از منکر از کارهايى است که ساختمان و کيفيت ترتيب آن و اين که در کجا مفيد است و به چه شکل مفيد و مؤثر است و بهتر ثمر مىدهد و به بار نشسته، نتيجه مىدهد، همه را شارع در اختيار عقل، فکر و منطق ما گذاشته است.[1] بدينترتيب، سخن از شيوه واحد و ترتيب معين، کارگشا نيست، اما در اينجا چند نکته بايد مورد توجه قرار گيرد: نخست آنکه هدف از اجراى اين فريضه، اثرگذارى است. اين فريضه برخلاف فرايض عبادى که به طور مطلق از مکلفین خواسته شده و نمىتوانند تأثير آنها را معين کنند، دقيقاً مشروط و منوط به تأثير است و در شرط دوم آن هم، اثرگذارى از شروط آن است. لذا همواره اين نکته بايد مدنظر باشد. ديگر آن که، چنين نيست که هميشه امر و نهى شونده پايين تر و کم شخصيت تر از آمر و ناهى است؛ بلکه او نيز انسانى است با حقوقى همسنگ آمر و چه بسا از نظر انسانى و اخلاقى از او برتر باشد.[2] به همين دليل تحقير او و آزردنش خلاف شرع و حرام است.[3] نکته سوم آن که هدف از اجراى اين فريضه، اجراى آن به هر شکل و با هر قيمتى نيست، بلکه شيوه هاى اجرايى نيز بايد درست و انسانى و اخلاقى باشد. اساساً هدف مقدس از طريق به کار گرفتن وسيله مقدس به دست مىآيد، نه وسيله نامشروع. با توجه به اين نکات است که مسئله مراتب امر به معروف و نهى از منکر در فقه و اخلاق اسلامی مطرح شده است و از مسلمانان خواسته شده است تا اين مراتب را حتىالمقدور رعايت کنند. مقصود از رعايت کردن اين منطق آن است که بيشترين نتيجه با کمترين هزينه و مئونه به دست آید و گرهى را که با دست گشوده مىشود، به دندان انداخته نشود. از اينرو، الگوى کلى مراتب و انگاره آن براساس سه مرتبه شکل گرفته است و فقها به این طریق رفتهاند که مراتب انکار از انکار قلبى، زبانى و عملى تشکيل مىشود و آمر و ناهى بايد به ترتيب از اين سه مرحله بگذرد.[4] البته هر يک از اين مراتب، خود داراى زيرمرتبه هاى ديگرى مى تواند باشد که آمر و ناهى براساس شناختى که از جامعه و مخاطبان خود دارد، مىتواند آنها را شناسايى کرده، بهکار گيرد.
خاستگاه اين الگو را مىتوان در سخنان امام على (ع) يافت. ايشان طى سخنانى در باب جهاد و به قصد برانگيختن مردم به سوى آن فرمود: اى مؤمنان، آنکه بيند ستمى مىرانند يا مردم را به منکرى مىخوانند و او به دل خود آن را نپسندد، سالم مانده و گناه نورزيده و آنکه به زبان انکار کرد، مزد يافت و از آنکه به دل انکار کرد، برتر است و آنکه با شمشير به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او کسى است که راه رستگارى را يافت و بر آن ايستاد و نور يقين در دلش روشن شد.[5]
همچنين، روزى هنگام ايراد خطبه، مردى برخاست و به حضرت عرض کرد: «اى اميرمؤمنان، ما را از مرده میان زندگان (مردگان متحرک)، باخبر ساز».[6] امام نيز پذيرفت و پس از اشاره به بعثت پيامبران و حاکميت آنان، از نسل هايى که پس از آنان آمدند سخن گفت و آنان را اين گونه تقسيم کرد: «از مردمان کسى است که کار زشت را ناپسند مىشمارد و به دست و زبان و دل خود آن را ناخوش مىدارد، چنين شخصی خصلت هاى نيک را به کمال رسانيده؛ و از آنان کسى است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد، چنين کسی دو خصلت از خصلت هاى نيک را گرفته و خصلتى را تباه ساخته؛ و از آنان کسى است که منکر را به دل زشت مى دارد و به دست و زبان خود بر آن انکار نيارد، چنين کس دو خصلت را که شريف تر است ضايع ساخته و به يک خصلت پرداخته؛ و از آنان کسى است که از منکر با دست و دل و زبان جلوگیری نکند، چنين کسى مرده اى است ميان زندگان»![7] بدينترتيب، از نظر حضرت، امر به معروف و نهى از منکر، داراى سه مرتبه است که هر يک برتر از ديگرى است.
[1]. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار، ج20، ص 207.
[2]. ر.ک: موسوی خمینی، سید روح الله، تحرير الوسيله، ج 1، ص 481، م 14.
[3]. ر.ک: نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام فى شرح شرائع الاسلام، ج 21، ص 378.
[4]. همان.
[5]. نهجالبلاغه، حکمت 373 (ترجمه شهيدى).
[6]. نهج السعاده فى مستدرک نهجالبلاغه، محمودی، محمد باقر، ج 1، ص 387.
[7]. نهجالبلاغه، حکمت 374 (ترجمه شهيدى).