Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مذهب کلامی اهل حدیث و ظاهرگرایان

اصحاب حدیث یا «ظاهرگرایان» پیروان رویکردى خاص به معارف دینى اعم از فروع (فقه) و اصول (عقاید) و حتى دیگر ابعاد مختلف معارف اسلامی ‌هستند که در روش خود براى آموزش احادیث و پیروى آن، اعتبار ویژه‌اى قائل بوده و توجه خاصى داشته‌اند و در برخورد با معارف دینى، منبع و زمینه اصلى مباحث آنها منابع نقلى و احادیث، و گرایش غالب میان آنان تکیه بر ظاهر نصوص اعتقادى از کتاب و سنت بوده است و معتقدند که عقل در شناخت معارف و اصول دین و حتى در استنباط احکام و فروع دین هیچ جایگاهى ندارد و حجت نیست.

احمد بن حنبل (241ق)، مالک بن انس (179ق)، سفیان بن عیینه (197ق) و دیگر ظاهرگرایان از هر گونه تأویل و برداشت دِرایى از نصوص قرآنى و روایى به ‌شدت پرهیز می‌کرده‌اند.[1]

اهل حدیث، گرچه در نادرست دانستن روش تأویل و اعمال رأی و نظر در آیات و روایات اتفاق نظر داشتند، ولی در چگونگی اخذ به ظواهر آیات و روایات دو دسته شدند: عده ای به مفاد ظاهری آیات و روایات در باب صفات خداوند معتقد شدند و در نتیجه به تجسیم و تشبیه روی آوردند. از این گروه معمولا با نام «حشویه» یاد می شود، ولی گروهی دیگر از اظهار نظر درباره این گونه آیات و صفات خودداری کرده، گفتند: معنا و مقصود آنها را به خداوند یا راسخان در علم واگذار می کنیم؛‌بدین جهت به مفوضه (اهل تفویض) شهرت یافتند.[2]

رویکرد اهل حدیث به مباحث کلامی ‌بسیار کم‌رنگ و در حد ضرورت بوده است؛ چنان ‌که روش آنان نیز جنبه‌اى کاملا جدلى داشته و با کلام عقلى و برهانى نیز میانه اى نداشته و حتى مخالف هم بوده‌اند. احمد بن حنبل با صراحت می‌گفته است: «لست صاحب کلام و انّما مذهبى الحدیث».[3]

از ویژگى ‌هاى برجسته اهل حدیث، عقیده به تشبیه، تجسیم، رؤیت خداوند در قیامت[4] و حدوث قرآن کریم بوده است.[5]

[1]. ر.ک: جبرئیلی، محمد صفر، فلسفه علم کلام، مجله قبسات، ش 39 و 40، ص 141 و 142.

[2]. ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر علم کلام، ص 239 و 240.

[3]. ر.ک: علامه حلى، معارج الفهم في شرح النظم‏، ص 10‏.‏

[4]. ر.ک: فياض لاهيجى، عبدالرزاق، گوهر مراد، مقدمه: قربانى، زين العابدين، ص 46 و 47.

[5]. فلسفه علم کلام، مجله قبسات، ش 39 و 40، ص 142.