Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

نهج البلاغه

چکیده مقاله نهج البلاغه

نهج‌البلاغه کتابی است که پس از قرآن کریم و احادیث نبوی، مهم‌ترین منبع شناخت اسلام و ارزش‌های دینی است. سید رضی به ‌عنوان یکی از عالمان بزرگ شیعی در اواخر قرن چهارم قمری این کتاب را جمع‌آوری کرده‌است.

منبع سید رضی برای گردآوری سخنان حضرت علی (علیه السلام) بسیار غنی و گسترده بوده؛ چرا که او برای جمع‌آوری این کتاب از دو کتابخانه بزرگ بغداد بهره برده‌است.

محتوای نهج البلاغه از سه بخش تشکیل شده‌است. بخش اول، منتخبی از خطبه‌های امیرالمؤمنین است که شامل ۲۴۱ خطبه می‌شود.

بخش دوم؛ شامل نامه‌های آن‌حضرت می‌شود که این بخش ۷۹ قسمت دارد.

بخش سوم؛ حکمت‌ها و یا کلمات قصار آن‌حضرت را دربر می‌گیرد که این بخش نیز شامل ۴۸۰ جمله کوتاه است.

کتاب شریف نهج البلاغه به‌دلیل برخورداری از فصاحت و بلاغت فوق العاده، از ارزش بسیار بالایی برخوردار است که بعد از قرآن، بیشترین نسخه‌های خطی، شرح و تفسیر را در فرهنگ اسلامی به‌خود اختصاص داده و بسیاری از متون ادبی فارسی و عربی بعد از قرآن از نهج‌البلاغه تأثیر پذیرفته‌اند.

کلام نهج‌البلاغه پایین‌تر از کلام خالق و بالاتر از کلام مخلوق عنوان شده‌است، در واقع دیدگاه جامع امام علی (علیه السلام) درباره خدا، انسان، جهان، مبدأ و معاد است. در این کتاب مکارم و سجایای اخلاقی و صفات پسندیده‌ای که لازمه شخصیت‌ انسان کامل است، بیان شده‌است. هم‌چنین در این اثر گران‌بها در مورد رسالت پیامبران، امامت، وصایت، حکومت و رهبری، حقوق فرد و اجتماع، وصف مظاهری از زیبایی‌های طبیعت، روحیات منافقان و کافران و هم‌چنین پاره‌ای از رخدادهای صدر اسلام و معرفی ناکثین، مارقین و قاسطین سخن گفته شده‌است.

نهج‌البلاغه به زبان‌های مختلف ترجمه شده که شمار ترجمه‌های آن بیش از ۱۰۰ عنوان است.

دانشمندان متعددی قبل از سید رضی خطبه‌ها و سخنان امام علی (علیه السلام) را جمع آوری کرده‌اند و همان اسناد و کتاب‌ها بخشی از منابع سید رضی برای جمع‌آوری نهج‌البلاغه بوده‌است.

با توجه به این‌که نهج‌البلاغه گزیده سخنان امام علی (علیه السلام) است، بعد از سید رضی بسیاری از علما تلاش کردند دیگر سخنان امام را که در نهج‌البلاغه نیامده‌است، اما در کتاب‌‌های دیگر وجود دارند را جمع آوری کرده و بر نهج‌البلاغه بیفزایند.

هم‌چنین برخی از اندیشمندان تلاش کرده‌اند تا روایات حضرتشان که در نهج البلاغه نیست را در کتاب‌های مستقلی گردآوری کنند.

برخی از این روایات، عباراتند از:

  1. خطبه البیان.
  2. خطبه بدون نقطه.
  3. خطبه افتخاریه.
  4. خطبه تُطُنجیه.
  5. خطبه بدون الف امام علی (علیه السلام).

در پایان ذکر این نکته جالب توجه است که؛ کتاب «نزهة الابصار و محاسن الآثار»، نوشته ابوالحسن علی بن مهدی طبری مامطیری در قرن چهارم هجری (پیش از سید رضی)، به زبان عربی و در موضوع تاریخ و سیره می‌باشد، بیشترین مطالب آن راجع به مولی الموحدین علی بن ابى‌طالب (علیهما السلام) و سخنانشان می‌باشد.

 

معرفی نهج البلاغه

نهج‌البلاغه کتابی شامل برخی از خطبه‌ها، نامه‌ها و جملات کوتاه حکیمانه امام علی (علیه السلام) است،[1] که به‌عقیده برخی، پس از قرآن کریم و احادیث نبوی، مهم‌ترین منبع شناخت اسلام و ارزش‌های دینی است.[2] سید رضی که یکی از یزرگ‌ترین عالمان شیعی است، در اواخر قرن چهارم هجری این مجموعه را جمع آوری کرده‌است.[3] او درخواست دوستانش را برای جمع‌آوری مجموعه سخنان فصیح و بلیغ امیر‌المؤمنین (علیه السلام)، مهم‌ترین انگیزه خود برای تألیف این کتاب عنوان کرده‌است. [4]

معیار انتخاب سخنان امام علی (علیه السلام) در این کتاب، فصاحت و بلاغت عنوان شده‌است.[5] به‌همین دلیل کتاب نهج‌البلاغه، به‌معنای «راه و طریق آشکار بلاغت» نامیده‌ شده‌است.[6] شیخ محمد عبده، یکی از علمای اهل سنت مصر معتقد است که «نهج‌البلاغه» بهترین توصیف و عنوان برای این کتاب است.[7]

اوج ادبی نهج البلاغه و گذشت اعصار و دگرگونی‌های زبانی، آن را برای نسل امروز عرب زبان، دیرفهم ساخته‌است و دیگر مردمان نیز، برای آشنایی مستقیم با اندیشه‌های متعالی علی (علیه السلام) راهی جز ترجمه‌ها و شرح‌های این کتاب ندارند.[8]

برخی عنوان کرده‌اند منبع سید رضی برای گردآوری سخنان حضرت علی (علیه السلام) بسیار غنی و گسترده بوده؛ چرا که او برای جمع‌آوری این کتاب از دو کتابخانه بزرگ بغداد بهره برده‌است.[9] یکی از آن‌ها کتابخانه ۸۰ هزار جلدی برادرش سید مرتضی بوده و دیگری نیز کتابخانه ۱۰ هزار جلدی «بیت الحکمه» وزیر بهاءالدوله ابن‌بویه دیلمی بوده است.[10] برخی نقل کرده‌اند که سید رضی در شش جلد، نهج البلاغه را جمع‌آوری کرده‌ بود.[11]

 

گردآورنده نهج البلاغه

محمد بن‏ حسین بن‏ موسی معروف به سید رضی در سال 359 قمری در خانواده‌ای بزرگ و خانه‌ای روحانی در بغداد دیده به‌جهان گشود و نام زیبای «محمد» به‌خود گرفت.

وی علاوه بر این‌که یکی از امام‌زادگان واجب التعظیم می‌باشد، از نظر منزلت علمی و اعتبار فقهی در مرتبه بسیار والایی قرار دارد و جزو برجسته‌ترین عالمان شیعه امامیه در طول تاریخ تشیع است.

 

اهمیت و ارزش نهج البلاغه

کتاب شریف نهج البلاغه به‌دلیل برخورداری از فصاحت و بلاغت فوق العاده، از ارزش بسیار بالایی برخوردار است.

محدث نوری در کتاب مستدرک الوسائل، نهج‌البلاغه را برادر قرآن دانسته است.[12] برخی گزارش کرده‌اند که نهج‌البلاغه یکی از کتاب‌های مورد توجه شیعیان برای حفظ کردن بعد از قرآن بوده است.[13] بر اساس این گزارش‌ها نهج‌البلاغه بعد از قرآن، بیشترین نسخه‌های خطی، شرح و تفسیر را در فرهنگ اسلامی به‌خود اختصاص داده است و بسیاری از متون ادبی فارسی و عربی بعد از قرآن از نهج‌البلاغه تاثیر پذیرفته‌اند.[14]

ترجمه این کتاب به زبان‌های مختلف و متعدد[15] نشان دهنده جایگاه ویژه این کتاب نزد مسلمانان است. در زبان فارسی حدود ۳۹ ترجمه برای نهج‌البلاغه گزارش شده‌است.[16] ترجمه و تفسیر‌های متعددی از نهج‌البلاغه به زبان فارسی وجود دارد که یا ناتمام مانده یا به بخشی از نهج‌البلاغه اختصاص یافته‌است.[17] نویسنده کتاب اعیان الشیعه مدعی است که نهج‌البلاغه یکی از بزرگ‌ترین افتخارات عرب و اسلام است، هم‌چنین در این کتاب عنوان شده‌است که شرح‌های نهج‌البلاغه بسیار زیاد هستند؛ به‌نحوی که قابل جمع‌آوری نیستند.[18] برخی نیز ادعا کرده‌اند که در مورد نهج‌البلاغه بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب نوشته شده‌است.[19] در کتابنامه نهج‌البلاغه نیز نام ۳۷۰ عنوان کتاب پیرامون نهج‌البلاغه آورده شده است.[20]

 

ارزش ادبی نهج البلاغه

در مورد اهمیت و ارزش ادبی و بلاغت نهج‌البلاغه سخنان بسیاری از اندیشمندان عرب زبان نقل شده‌است.[21] برخی از ایشان یکی از دلایل ماندگاری این کتاب را فصاحت و بلاغت موجود در آن دانسته‌اند.[22] ابن ابی الحدید عالم اهل سنت قرن هفتم قمری و شارح نهج‌البلاغه[23] در ذیل شرح خطبه ۱۰۸ امام علی (علیه السلام) عنوان کرده‌است: یک سطر از نهج‌البلاغه با ۱۰۰۰ سطر و حتی بیشتر از سخنان ابن نباته، خطیب معروف قرن چهارم قمری، برابر است.[24] او حتی در جای دیگر با شماتت کسانی که کلام امام علی (علیه السلام) را با ابن نباته مقایسه می‌کنند، کلام و اشعار ابن نباته را در مقابل نهج‌البلاغه؛ مانند شعر شاگرد در مقابل استاد و شعر عالی در مقابل اعلی می‌داند.[25]

جرج جرداق نویسنده مسیحی لبنانی نیز نهج‌البلاغه را کتابی با بالاترین سطح بلاغت معرفی کرده‌است و آن را قرآنی می‌داند که از مقام خود کمی پایین آمده‌است.[26] او معتقد است تمام زیبایی‌های زبان عرب در این کتاب یافت می‌شود.[27] او هم‌چنین کلام نهج‌البلاغه را پایین‌تر از کلام خالق و بالاتر از کلام مخلوق عنوان کرده‌است.[28] هم‌چنین شیخ ناصیف الیازجی ادیب و شاعر لبنانی، حفظ قرآن و نهج‌البلاغه را به پسرش برای سرآمد شدن در فصاحت و بلاغت زبان عربی سفارش کرده‌است.[29]

 

اعجاز نهج البلاغه

نهج البلاغه دارای امتيازات و برتری‌های فراوانی از جمله فصاحت و بلاغت، و همه جانبه بودن است.

هر يک از اين امتيازات به تنهايى كافى است تا كلمات امام على (علیه السلام) را در مقام والایی قرار دهد، ولى توأم شدن همه اين ویژگی‌ها با يكديگر، و ایراد سخن در زمینه‌ها و ميدان‌هاى مختلف و گاه با حفظ  كمال فصاحت و بلاغت، سخن على (علیه السلام) را در حد اعجاز قرار داده‌است. سخنان امام علی (علیه السلام) حد وسط كلام مخلوق و كلام خالق است و درباره‏اش گفته‏اند: «فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق»؛[30] یعنی از نظر فصاحت، بلاغت و چند بعدی بودن آن، فراتر از تمامی گفته‌های اندیشمندان و صاحب‌نظران است، اما نسبت به قرآن که کلام خداوند متعال می‌باشد، پایین‌تر است؛ لذا از این جهت که دارای این ویژگی ها است، معجزه امام علی (علیه السلام) است. بنابراین نهج البلاغه گرچه وجوه اعجاز زیادی دارد، اما کلام مخلوق است و معجزه اصطلاحی نیست.

 

محتوای نهج البلاغه

یکی از امتیازات فوق‌العاده نهج‌البلاغه جامعیت و تنوع محتوای آن است؛ محتوایی که گفتارهای بدیع، شیرین، حساب‌‌شده‌ و دقیقی در موضوعات مختلف و حتی گاهی متضاد دارد.[31] شیخ محمد عبده، یکی از بزرگان اهل سنت معتقد است؛ در این کتاب نظرهای مختلف و متفاوتی وجود دارد؛ به‌گونه‌ای‌ که گاهی انسان خود را در افق‌های بلند معانی و زیباترین و بهترین عبارت‌ها می‌بیند و گاهی در میدان جنگ، گاهی نیز عقلی نورانی در این کلام را مشاهده می‌کند که تلاش می‌کند انسان را از ظلمت‌ها به‌سوی ملکوت اعلی ببرد و در عالم قدس جای دهد.[32] گاهی نیز انسان خود را در میان مدیرانی می‌بیند که علی (علیه السلام)، آن‌ها را به مسائل سياست ارشاد و به راه و روش كياست، هدايت می‌‏كند.[33]

ابن ابی الحدید معتزلی نیز با کلامی دیگر، گوناگونی و جامعیت محتوای نهج‌البلاغه را تأیید کرده‌است.[34] او می‌گوید: در نهج‌البلاغه گاهی چهره «بسطام بن قيس»، «عتيبة بن حارث» و «عامر بن طفيل»؛ از شاعران و ادیبان عرب ظاهر می‌شود و گاه چهره «سقراط حكيم»، «يوحنّا» و «مسيح بن مريم» قابل مشاهده‌است.[35] عباس محمود العقاد یکی از ادیبان مصری در کتاب «عبقرية الإمام» نهج‌البلاغه را چشمه جوشانی از آیات توحید و حکمت الهی می‌داند.[36]

برخی عنوان کرده‌اند که نهج‌البلاغه در واقع دیدگاه جامع امام علی (علیه السلام) درباره خدا، انسان، جهان، مبدا و معاد است.[37] در این کتاب مکارم و سجایای اخلاقی و صفات پسندیده‌ای که لازمه شخصیت‌ انسان کامل است، بیان شده است.[38] هم‌چنین در مورد رسالت پیامبران، امامت، وصایت، حکومت و رهبری، حقوق فرد و اجتماع، وصف مظاهری از زیبایی‌های طبیعت، روحیات منافقان و کافران و هم‌چنین پاره‌ای از رخدادهای صدر اسلام و معرفی ناکثین، مارقین و قاسطین سخن گفته شده‌است.[39]

 

شروح نهج البلاغه

از زمانى كه سید شریف ‏رضى (ره) در سال 400 قمری[40] كار جمع و تدوین نهج‏ البلاغه را به‌پایان رسانید، تا امروز كه بیش از هزار سال از عمر این كتاب شگفت‌انگیز در حوزه معارف اسلامى می‌گذرد، توجه اندیشمندان و معرفت‌پژوهان رشته‌هاى مختلف اسلامى؛ از ادب گرفته تا تاریخ، اخلاق، عرفان، حكمت و كلام، سیاست و حكم‌رانى و مدیریت، به این كتاب به‌‏عنوان یكى از مهم‌ترین منابع قابل استناد و قابل تأمل جلب شده‌است.

در تاریخ اسلام، پس از قرآن كریم كه اصلی‌ترین منبع تمامى مسلمانان به‌شمار می‌رود، تقریباً هیچ كتاب مقدس دیگرى، بسان نهج‏ البلاغه مورد شرح و تفسیر قرار نگرفته‌است. شرح‌نویسی بر نهج‌البلاغه چند سال پس از تألیف آن شروع شد و تا عصر حاضر ادامه یافته‌است.[41] شرح‌های بسیاری بر کل یا بر بخشی از نهج‌البلاغه نوشته شده‌است که بسیاری از آن‌ها امروزه نایاب هستند و برخی نیز در دسترس نیستند.[42] برخی ادعا کرده‌اند که در تاریخ اسلامی پس از قرآن کریم تقریبا هیچ کتابی نیست که به اندازه نهج‌البلاغه برای آن شرح و تفسیر نوشته شده باشد.[43] تعداد فراوان شرح‌های نوشته شده، کار احصا و جمع‌آوری دقیق آن‌ها را مشکل کرده و فهرست‌نویسان شرح‌های مختلفی را بیان کرده‌اند.[44] در «کتابنامه نهج‌البلاغه» بیش از ۳۰۰ اثر پیرامون این کتاب به زبان‌های مختلف ذکر شده است که به اذعان نویسنده، این فهرست هنوز جامع نیست.[45] آن‌چه در ذیل آمده‌است صرفاً برخی از شرح‌های مهم به‌زبان فارسی و عربی است که امروزه موجود است.

برخی از شروح فارسی عبارتنداز:[46]

ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، محمد تقی جعفری.

ترجمه و شرح نهج‌البلاغه، سید علی نقی فیض‌الاسلام.

شرح نهج‌البلاغه، میرزا محمد باقر نواب لاهیجی.

پ‍ی‍ام‌ ام‍ام‌ ام‍ی‍رال‍م‍وم‍ن‍ی‍ن‌ (علیه‌السلام): ش‍رح‌ ت‍ازه‌ و ج‍ام‍عی ب‍ر ن‍ه‍ج‌ال‍ب‍لاغ‍ه‌، آیت الله مکارم شیرازی.

ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه؛ که در اصل به‌زبان عربی بوده، اما به‌زبان فارسی نیز ترجمه شده است.

برخی از شروح عربی عبارتنداز: [47]

شرح ابن ابی الحدید، شاعر و ادیب معتزلیِ اهل سنت. به عقیده برخی این شرح باعث تحولی بنیادین در نگارش شرح نهج‌البلاغه شد.[48]

منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، حبیب الله الهاشمی الخوئی (۱۲۶۸ – ۱۳۲۴ ق).

منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، قطب الدین الراوندی (متوفای ۵۷۳ ق)؛ ‫تحقیق: عزیزالله العطاردی.

حدائق الحقائق فی شرح نهج البلاغة، ‫قطب الدین الکیدری البیهقی؛ ‫تحقیق عزیزالله العطاردی.

در برخی کتاب‌های تراجم، گزارش شده است، فخرالدین رازی عام بزرگ اهل سنت، شرحی بر نهج البلاغه داشته که ناتمام مانده و موفق نشده آن‌را به اتمام برساند.[49] البته فعلا این کتاب در دست‌رس نیست.

سایر ترجمه‌ها و شرح‌های نهج البلاغه نیز از طریق نرم افزار «دانش‌نامه علوی» تولید مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور قابل دست‌رسی است. شما می‌توانید این نرم‌افزار را در مراکز فروش نرم‌افزارهای اسلامی در سراسر ایران و یا از طریق سایت http://www.noorshop.ir/  به‌صورت اینترنتی خریداری کرده و از طریق پُست آن‌را دریافت کنید.

 

ترجمه نهج البلاغه

نهج‌البلاغه به زبان‌های مختلف؛ از جمله فارسی، انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، ترکی استانبولی، اردو، مالایی، آلبانیایی، بوسنیایی، آشوری، ارمنی، سواحلی، هوسائی، ژاپنی، چینی، روسی، اسپانیائی ترجمه شده‌است.[50] شمار ترجمه‌های نهج‌البلاغه بیش از ۱۰۰ عنوان است.[51] این کتاب حدود ۱۰ ترجمه مختلف به‌زبان انگلیسی، ۱۳ ترجمه به‌زبان اردو و ۱۶ ترجمه به‌زبان‌های دیگر دارد.[52]

برخی از دانشمندان معاصر معتقدند با وجود این‌که در سال‌های اخیر ترجمه‌های متعددی از نهج‌البلاغه منتشر شده‌است، اما بسیاری از آن‌ها به‌دلیل عدم توجه کافی به علوم عربی، قواعد و لغت‌شناسی، ترجمه‌های صحیح و قابل قبولی نیستند و تنها می‌توان گفت: این آثار برداشت مترجم از متن نهج‌البلاغه‌ هستند. به‌نظر ایشان ترجمه ملاصالح قزوینی که به‌زبان فارسی قدیم نوشته شده و هم‌چنین ترجمه سید جعفر شهیدی، متقن‌ترین و فصیح‌‌ترین ترجمه از این اثر ارزشمند است.[53]

ترجمه نهج‌البلاغه به‌صورت شعر نیز در زبان‌های مختلف توسط شاعران انجام شده‌است؛ که از جمله آن‌ها می‌تواند به ترجمه منظوم نهج‌البلاغه توسط بعضی از ادبا در بمبئی هند، ترجمه منظوم نهج‌البلاغه توسط محمدعلی انصاری قمی، ترجمه منظوم نهج‌البلاغه توسط مهدی شفیعی، ترجمه منظوم نهج‌البلاغه توسط ناصر باریکانی و هم‌چنین ترجمه منظوم نهج‌البلاغه به‌زبان سندی توسط حافظ میرمحمدحسن علی خان حیدری و ترجمه منظوم نهج‌البلاغه به‌زبان ترکی توسط حسن ملایی علمداری اشاره کرد.[54]

 

سندهای نهج البلاغه

دو تردید در مورد کتاب نهج‌البلاغه مطرح شده‌است؛ اول این‌که برخی عنوان کرده‌اند که این کتاب را برادر سید رضی؛ یعنی سید مرتضی جمع آوری کرده‌است و دیگر این‌که برخی در انتساب محتوای این کتاب به حضرت علی (علیه السلام) تردید کرده‌اند.[55] ابن خلکان مورخ مشهور اهل سنت، ابن حجر در لسان المیزان و یافعی در مرآت الجنات از جمله افرادی هستند که نسبت به‌هر دومطلب اظهار تردید کرده‌اند.[56] این در حالی است که بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت معتقدند که سید رضی این کتاب را جمع‌آوری کرده و هیچ‌کدام از خطبه‌‌ها و دیگر بخش‌های نهج‌البلاغه تألیف سید مرتضی نبوده است.[57]نجاشی دانشمند رجالی و معاصر سید رضی نیز این کتاب را به سید رضی نسبت داده‌است.[58] برخی نیز عنوان کرده‌اند؛ سید رضی در ترجمه برخی از کلمات بارها گفته‌است: «قال الرضی»، این‌ها نشان دهنده این هستند که سید رضی این کتاب را جمع آوری کرده‌است.[59] علاوه بر این، گروهی از محققان اجازه‌های باقی‌مانده از علمای شیعه و رساندن سلسله سند نهج‌البلاغه به سید رضی را دلیلی بر این می‌دانند که این کتاب را سید رضی جمع آوری کرده‌ است.[60] علامه بحرالعلوم سخنان ابن‌ خلکان و تابعانش را مردود می‌داند و آن را ناشی از نادانی و انحراف از مذهب امامان عنوان می‌کند.[61]

ابن ابی الحدید معتزلی شبهه در انتساب محتوای نهج‌البلاغه به امام علی (علیه السلام) را ناشی از هواپرستی و تعصب کورکورانه عنوان می‌کند و بر صحت انتساب محتوای نهج‌البلاغه به آن‌حضرت تاکید کرده‌است.[62] از ابن تیمیه یکی از علمای اهل سنت نیز صحیح بودن انتساب نهج‌البلاغه به سید رضی و امام علی (علیه‌السلام) نقل شده‌است.[63]

برخی نیز گزارش کرده‌اند که دانشمندان متعددی قبل از سید رضی خطبه‌ها و سخنان امام علی (علیه السلام) را جمع‌آوری کرده‌اند و همان اسناد و کتاب‌ها بخشی از منابع سید رضی برای جمع‌آوری نهج‌البلاغه بوده‌است.[64] به‌عنوان مثال؛ یعقوبی متوفی سال ۲۹۲ قمری در کتابش سخن از چهارصد خطبه به‌جای مانده از علی (علیه السلام) به‌میان آورده‌است.[65]  هم‌چنین مسعودی متوفی ۳۴۶ قمری در مروج الذهب تعداد خطبه‌های به‌جا مانده از علی‌ ابن ابی‌طالب (علیهما‌السلام) را ۴۸۰ خطبه دانسته است.[66] ابن شعبه حرانی مؤلف کتاب تحف‌العقول نیز عنوان کرده‌است که اگر فقط خطبه‌هایی که در مورد توحید از امیر‌المومنین (علیه السلام) به‌جا مانده‌است جمع آوری شود، به اندازه همان کتاب تحف‌العقول می‌شود.[67]

به‌هر حال، ذکر نکردن اسناد سخنان امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج‌البلاغه، یکی از ابهامات مطرح شده در مورد این کتاب است.[68] گفته شده که نهج‌البلاغه گزیده سخنان امام علی (علیه السلام) است و چون منابع این کتاب در زمان سید رضی رایج و مشهور بوده، وی لزومی بر ذکر نام منابع احساس نکرده‌است.[69] با این حال، علما و پژوهشگران متعددی برای اثبات صحت انتساب نهج‌البلاغه به حضرت علی (علیه السلام) تلاش کرده‌اند که اسناد روایات و سخنان موجود در این کتاب را از لابلای ده‌ها کتاب و منبع کهن در قالب مجموعه‌های متعددی به‌نام اسناد و مدارک نهج‌البلاغه جمع‌آوری کنند.[70]

کتاب‌های «مدارک نهج‌البلاغه و دفع الشبهات عنه» از شیخ هادی کاشف الغطاء، «مصادر نهج‌البلاغه فی مدارک نهج‌البلاغه» از هبه‌الدین شهرستانی، «مصادر نهج‌البلاغه» از عبدالله نعمه، «اسناد و مدارک نهج‌البلاغه» و «روات و محدثین نهج‌البلاغه» از محمد دشتی، «بحثی کوتاه پیرامون مدارک نهج‌البلاغه» از رضا استادی، «مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده» از سید عبدالزهرا حسینی خطیب و «تکمله منهاج البراعه فی شرح نهج‌البلاغه» از حسن حسن‌زاده آملی از جمله کتاب‌‌های مستقلی هستند که به ذکر سندهای سخنان امام علی (علیه السلام) در نهج‌البلاغه پرداخته‌اند.[71]

 

عرفان در نهج البلاغه

سخنان بسیاری از حضرت علی (علیه السلام) در مباحث عرفانی نقل شده که بخشی از آن‌ها در نهج البلاغه گردآوری شده‌است. البته تذکر این نکته ضروری است که تفکیک مطالب عرفانی از سایر مباحث دینی اساساً چندان جایگاهی در مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) ندارد؛ چرا که این نوع عرفان همه جوانب ظاهر و باطن، شریعت و طریقت و حقیقت را شامل می‌شود. با این حال از باب رعایت دیدگاه مخاطب می‌توان کلمات معصومان (علیهم السلام) را دارای مراتب و درجاتی دانست که البته از این دیدگاه مباحث مربوط به معرفت الله و طریقه وصول به آن، که همان مباحث عرفانی است، از ویژگی خاصی برخوردار خواهد بود.

سراسر نهج البلاغه حاوی مواعظی است که بنیاد محبت دنیا را بر می‌اندازد و باعث حصول زهد، ورع و ترک عصیان خداوند می‌گردد که مقدمه واجب عرفان محسوب می‌شود و علاوه بر آن بسیاری از مطالب دقیق عرفانی در باب توحید، خداشناسی، علم معاد و قیامت و …، در نهج البلاغه ذکر شده است. از جمله خطبۀ اول نهج البلاغه در باب توحید برترین بیان عرفانی در این بحث است که فصل الخطاب در مباحث مربوط به توحید عرفانی محسوب می‌شود.[72]

 

عرفان نظری و عملی در نهج البلاغه

نهج البلاغه دریای بی‌کران عرفان است. عرفان نظری در باره مبدأ و معاد، آفرینش، وحی، فرشتگان، جهان مجرد، عالم ملکوت و …، عرفان عملی در باره اخلاق، فضایل نفسانی، عدالت، تقوا، زهد، سیر وسلوک، جهاد، نیایش و … .

در این مقال به اختصار چند نمونه از عرفان نظری و عملی را در سخنان آن‌حضرت یادآور می‌شویم:

الف) عرفان نظری

اولین خطبۀ نهج البلاغه دریایی از معارف است. آن‌جا که در عظمت خدای متعال می‌فرماید:

  1. «سپاس خدای را که نه با همت‌های فکری اندیشمندان، نه با فطانت عارفانۀ عارفان قابل شناخت است و نه هیچ هوش ژرف‌بینی به ژرفایش راه یابد … عقل و اندیشه را به آن حد صفت خدا که حدش نامحدود است، راهی نباشد…».
  2. «آغاز و بنیاد دین، شناخت خدا است و کمال این شناخت باورداشتن او، و اوج این باور، توحید، و نقطۀ اوج توحید، اخلاص به‌حضرت او، و زدودن صفت‌ها از او است …».
  3. «هستی او را پیشینۀ پیدایشی نیست؛ چنان‌که وجودش را سابقۀ عدمی. او بی آن‌که در کنار چیزی باشد، با هر چیزی هست، و در عین دیگر بودن، از هیچ چیزی جدا نیست».[73]
  4. نمونه‌ای دیگر، آن‌جا که به توصیف آفریده‌های آفریدگار جهانیان می‌پردازد: «سپاس خداوندی را سزد که … بی هیچ الگوی پیش ساخته، و بی‌پیروی از آفریدگاری پیش از خویش، خلق را آفرید …، تمامی آفریدگانش را – به‌گونه‌ای خلل ناپذیر – به‌رشتۀ محکم تقدیر کشید و با لطفی تمام به‌نظمشان در آورد و به‌سوی کمالی سزاوار، سوقشان داد …».[74]

این سخنان جرعه‌ای از دریای بی‌کران عرفان نظری در نهج البلاغه است. چگونه با انگشتانه‌ای از کلمات می‌توان اقیانوسی را پیمانه کرد؟!

ب) عرفان عملی

  1. امام علی (علیه السلام) گام نخست در سیر و سلوک را چنین بیان می‌دارد: «عارف راستین کسی است که عقل خویش را احیا کرده و نفس خود را میرانده است، تا آن‌جا که درشتی‌هایش خرد و خشونت‌هایش نرم شده‌است و نوری پرفروغ برایش درخشیدن گرفته‌است که شاه‌راه توحید را روشن سازد و در پرتوش راه پیموده شود …».[75]
  2. «ای بندگان خدا، بی‌گمان در پیشگاه پروردگار، محبوب‌ترین بنده کسی است که خداوند او را در نبرد با نفس خویش یاری کرده‌است. آن‌که غم الله را جامۀ زیرین و ترس خدا را جامۀ زبرین کرده، پس در شبستان قلبش، چراغ هدایت فروزان گردیده و زاد و بود پذیرایی را برای روز ویژه‌ای که در آن فرود خواهد آمد، فراهم آورده‌است».
  3. اوصاف پارسایان در نگاه حضرتش چنین تبلوری دارد: «عظم الخالق فی انفسهم … فهم و الجنة کمن قد رءاها …»؛ ژرفای روحشان را عظمت آفریدگار لبریز کرده، پس هرچه جز او، در نگاهشان خرد است …، با بهشت چنان‌اند که گویی بدان راه جسته و در آن غرق ناز و نعمت‌اند، و با دوزخ به‌گونه‌ای که پنداری در آن می‌زیند و در زیر شکنجه‌اند …».[76]
  4. در جای دیگر چنین می‌فرماید: «خدای را سپاس می‌گزارم تا نعمتش فزونی یابد، نشانی از سرسپردگی در برابر عزتش باشد و از نافرمانیش مصونم دارد، از سر نیاز و ایمان به کفایتش، از او یاری می‌جویم؛ زیرا هر آن‌که از فروغ هدایت او بهره گیرد، گمراه نشود …».[77]
  5. «پروردگارا تو را عبادت می‌کنم، نه به‌دلیل ترس از عذابت و نه برای رسیدن به‌بهشتت، بلکه از آن جهت بندگی‌ات می‌کنم که تو را شایستۀ بندگی یافتم».[78]
  6. در استقبال عارفانه و عاشقانه از مرگ چنین می‌فرماید: «و الله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امّه»؛ به خدا سوگند که انس پسر ابی طالب به مرگ بیش از انسی است که نوزاد به پستان مادرش دارد”.[79]
  7. در سفارش به پرهیزکاران، درباره شب زنده‌داری و کم‌خوابی و کم‌خوراکی و لاغری فرمود: «اسهروا عیونکم، و اضمروا بطونکم»؛در دل شب‌ها با شب زنده‌داری و پرهیز از شکم‌بارگی به اطاعت برخیزید، … از جسم خود بگیرید و بر جان خود بیفزایید».[80]
  8. در ترسیم جهاد برای مبارزان در راه حق و عدالت می‌فرماید: «بی‌گمان، جهاد دری از درهای بهشت است که خدا تنها به‌روی ا‌ؤلیای خاص خویش گشوده است».[81]

 

تقسیم‌بندی نهج البلاغه

محتوای نهج‌البلاغه در سه بخش خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار یا حکمت‌ها تنظیم شده‌است که در ادامه به آن پرداخته می‌شود.

 

خطبه‌های نهج البلاغه

بخش اول نهج‌البلاغه منتخبی از خطبه‌های امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است که شامل ۲۴۱ خطبه می‌شود.[82] برخی این بخش را دائرة‌المعارف‌گونه‌ای از فرهنگ اسلامی می‌دانند.[83] خطبه‌ها عموماً حاوی موضوعاتی؛ چون خداشناسی، شناخت جهان، پیدایش عالم، طبیعت انسان، امت‌ها و حکومت‌های نیکوکار و ستم‌کار است، اما مقصود اصلی امام در بیان این موضوعات، تبیین و تشریح علوم طبیعی و جانورشناسی یا فهماندن نکته‌های فلسفی یا تاریخی نبوده، بلکه مراد اصلی ایشان، تبیین خداشناسی و مسائل مهم اسلامی در پرتو بیان این موضوعات بوده‌است.[84] سید رضی از میان تمام خطبه‌ها فقط چهار خطبه شقشقیه (شماره ۳)، غراء (شماره ۸۳)، اشباح (شماره ۹۱) و قاصعه (شماره ۹۲) را نام‌گذاری کرده‌است،[85] اما خطبه‌های شقشقیه، غراء و متقین (همام)، مهم‌ترین خطبه‌های نهج‌البلاغه معرفی شده‌اند.[86]

زمان تقریبی برخی خطبه‌ها نیز مشخص است که مثلاً در کدام‌یک از سال‌های دوران خلافتشان صادر شده است، اما برای بسیاری از مطالب نهج البلاغه نمی‌توان تاریخ دقیقی – و یا حتی نسبی – مشخص نمود؛ چرا که مثلاً آمده است که علی (علیه السلام) به اتفاق چند نفر از دوستان در جایی نشسته بودند، همام از آن‌حضرت راجع به اوصاف متقین می‌پرسد و  ایشان مطالبی را بیان می‌فرماید. تمام منابع و مصادری که این خطبه را نقل کرده‌اند، تاریخی از آن نقل نکرده‌اند. یا در موردی مشابه، امام در سخنی به‌بیان عظمت خلقت و آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌پردازد، بدیهی است که در این‌گونه موارد نمی‌توان تاریخ دقیقی ارائه کرد.

بنابراین، به‌طور کلی نمی‌توان تاریخ دقیق بسیاری از خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های نهج البلاغه را مشخص کرد، به‌جز موارد معدودی که قرائن و شواهدی بر این امر وجود دارد. همان‌گونه که شأن نزول و تاریخ تمام آیات قرآن و سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای ما مشخص نیست.

اساساً ثبت دقیق سخنان این بزرگواران در زمانی که ابزار و وسایل پیشرفته نوشت‌افزاری وجود نداشت، توقعی نابجا است. علاوه براین‌که جامعه اسلامی در برهه‌ای از زمان با منع نوشتن احادیث روبه‌رو بود.[87]

 

خطبه شقشقیه در  نهج البلاغه

خطبه شقشقیه، از مهم‌ترین خطبه‌های نهج‌البلاغه معرفی شده‌است. [88]شاید همین امر هم موجب شد که از میان تمام خطبه‌ها، یکی از خطبه‌هایی که توسط سید رضی نام‌گذاری شده، خطبه شقشقیه است.[89]

استاد مطهری این خطبه را یکی از زیبا‌ترین خطبه‌های نهج‌البلاغه می‌داند.[90]

این خطبه مشتمل بر شكايت امام علی (علیه السلام) در مورد خلافت و صبر امام در برابر از دست رفتن آن و سپس بيعت مردم با او است.

این خطبه که در بیان مسائل امامت و انتقاداتی به خلفای سه‌گانه است، یکی از خطبه‌های بحث برانگیز نهج‌البلاغه است.[91] امام در این خطبه عملکردهای خلفا را نقد می‌کند و اصل خلافت هر یک از آنان را زیر سؤال می‌برد. ایشان هم‌چنین به هجوم مردم برای بیعت با او و نیز سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین اشاره و سرانجام وجه پذیرش حکومت توسط خویش را بیان می‌کند.[92]

از ابن عباس نقل شده‌است که به‌دلیل آمدن نامه‌ای از کوفه، امام این خطبه را قطع کرد و با وجود این‌که از ایشان تقاضا کردم این خطبه را ادامه دهد، آن را ادامه نداد و من آن‌گونه که از قطع این خطبه و سخنان حضرت علی (علیه السلام) متأسف شدم، در کل عمر خود از قطع هیچ سخنی متأسف نشده بودم.[93]

آن‌حضرت در این خطبه می‌فرماید: «… به‌خدا سوگند، او رداى خلافت را بر تن كرد، در حالى كه خوب می‌دانست، من در گردش حكومت اسلامى هم‌چون محور سنگ‌هاى آسيابم (كه بدون آن آسيا نمى‏چرخد). (او مى‏دانست) سيل‌ها و چشمه‏هاى (علم و فضيلت) از دامن كوهسار وجودم جارى است و مرغان (دور پرواز انديشه‏ها) به افكار بلند من راه نتوانند يافت. پس من رداى خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن در پيچيدم (و كنار گرفتم)، در حالى‌كه در اين انديشه فرو رفته بودم كه با دست تنها (با بى‌ياورى) به‌پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پرخفقان و ظلمتى كه پديد آورده‏اند، صبر كنم. محيطى كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مى‏دارد. (عاقبت) ديدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزديک‌تر است؛ لذا شكيبایى ورزيدم، ولى به‌كسى مى‏ماندم كه خاشاک چشمش را پر كرده و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مى‏ديدم، ميراثم را به‌غارت مى‏برند. تا اين‌كه اولى به‌راه خود رفت (و مرگ دامنش را گرفت) بعد از خودش خلافت را به پسر خطّاب سپرد، (در اين‌جا امام به‌قول اعشى شاعر متمثّل شد، كه مضمونش اين است:

كه بس فرق است تا ديروزم امروز  ***  كنون مغموم و دى شادان و پيروز

شگفتا او كه در حيات خود، از مردم مى‏خواست عذرش را بپذيرند (و با وجود من) وى را از خلافت معذور دارند، خود هنگام مرگ عروس خلافت را براى ديگرى كابين بست. او چه عجيب هر دو از خلافت به نوبت بهره‏گيرى كردند. (خلاصه) آن را در اختيار كسى قرار داد، كه جوى از خشونت سخت‌گيرى، اشتباه و پوزش‌طلبى بود. رئيس خلافت به شترسوارى سركش مى‏ماند، كه اگر مهار را محكم كشد، پرده‏هاى بينى شتر پاره شود، و اگر وانهد، در پرتگاه سقوط مى‏افتد.

به‌خدا سوگند مردم در ناراحتى و رنج عجيبى گرفتار آمده‌بودند و من در اين مدت طولانى، با محنت و عذاب، چاره‏اى جز شكيبايى نداشتم. سرانجام روزگار او (عمر) هم سپرى شد، و آن (خلافت) را در گروهى به شورا گذاشت، او به پندار خویش، مرا نيز از آن‌ها محسوب داشت. پناه به‌خدا از اين شورا، (راستى) كدام زمان بود كه مرا با نخستين فرد آنان مقايسه كنند كه اكنون كار من به‌جايى رسید كه مرا هم‌سنگ اينان (اعضاى شورا) قرار دهند، لكن باز هم كوتاه آمدم و با آنان (طبق مصالح مسلمانان) هم‌آهنگى ورزيدم و در شوراى آن‌ها حضور يافتم. بعضى از آنان به‌خاطر كينه‏اش از من روى برتافت و ديگرى خويشاوندى را (بر حقيقت) مقدم داشت، اِعراض آن يكى هم، جهاتى داشت، كه ذكر آن خوشايند نيست. بالاخره سوّمى به‌پا خاست؛ او همانند شتر پرخور و شكم برآمده همّى جز، جمع‏آورى و خوردن بيت المال نداشت. بستگان پدريش به همكاريش برخاستند، آن‌ها هم‌چون شتران گرسنه‏اى كه بهاران به علف‏زار بيفتند و با ولع عجيبى گياهان را ببلعند، براى خوردن اموال خدا دست از آستين برآوردند، اما عاقبت يافته‌هايش (براى استحكام خلافت) پنبه شد و كردار ناشايستش كارش را تباه ساخت و سر انجام شكم‏خوارگى و ثروت اندوزى، براى ابد نابودش ساخت. پس ازدحام فراوانى كه هم‌چون يال‌هاى كفتار بود، مرا به قبول خلافت وا داشت. آنان از هر طرف مرا احاطه كردند، چيزى نمانده بود كه دو نور چشمم، دو يادگار پيامبر؛ حسن و حسين زير پا له شوند، آن‌چنان جمعيت به پهلوهايم فشار آورد كه سخت مرا به‌رنج انداخت و ردايم از دو جانب پاره شد. مردم همانند گوسفندانى (گرگ زده كه دور تا دور چوپان جمع شوند) مرا در ميان گرفتند، اما هنگامى كه به‌پا خاستم و زمام خلافت را به‌دست گرفتم …».[94]

 

خطبه غراء در نهج البلاغه

خطبه ۸۳ نهج البلاغه که به خطبه غراء شهرت یافته، یکی دیگر از خطبه‌های معروف نهج‌البلاغه است. دلیل نام‌گذاری این خطبه، به خطبه «غراء»، وجود آرایه‌های بیانی و بدیع؛ هم‌چون جناس، سجع، استعاره و کنایه بیان شده‌است.[95] سید رضی بعد از بیان این خطبه عنوان کرده‌است که در هنگام ایراد آن، مردم گریه می‌کردند.[96] این خطبه با حمد و ثنای الهی و گواهی دادن حضرت امیر (علیه السلام) به پیامبری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) آغاز می‌شود و با سفارش به تقوای الهی، با یادآوری نعمت‌های او و جایگاه آزمایش بودن دنیا و یادآوری قیامت، مرگ، در گور نهادن انسان و از هم پاشیدن جسم و خوراک خزندگان شدن، ادامه می‌یابد.[97]

 

خطبه متقین در  نهج البلاغه

خطبه «متقین» یا «همّام» به‌عنوان یکی دیگر از خطبه‌های تاثیرگذار و عجیب نهج‌البلاغه مطرح شده‌است.[98] این خطبه به درخواست و اصرار یکی از یاران و شیعیان امام به‌نام «هَمَّام» در توصیف صفات متقین بیان شده‌است. امام علی (علیه السلام) در این خطبه پرهیزکاران را توصیف کرده و برای آنان حدود ۱۰۵ صفت برشمرده‌‌است.[99] نکته جالب درباره خطبه متقین این است که همّام بعد از ایراد این خطبه بیهوش شد و در همان بیهوشی از دنیا رفت.[100]

 

نامه‌های نهج البلاغه

این بخش از نهج‌البلاغه ۷۹ قسمت دارد که از ۱۲ وصیت‌نامه، سفارش، بخش‌نامه، ۲ فرمان، یک دعا، یک پیمان‌نامه و ۶۳ نامه مکتوب تشکیل شده‌است.[101] در بخش نامه‌های نهج‌البلاغه که مخاطبان آن‌ها عموما کارگزاران حکومتی، فرماندهان نظامی و مأموران مالیاتی بودند، بیشتر به مسائل حکومت‌داری و نحوه تعامل مسؤولان حکومتی با مردم پرداخته شده‌است.[102] برخی معتقدند این نامه‌ها سیره سیاسی امام علی (علیه السلام) را روشن می‌کنند.[103] با وجود این‌که این نامه‌ها از طرف حاکم به حکمرانان و مسؤولان حکومتی نوشته شده، در متن هیچ کدام از نامه‌ها دستور حکومتی گزارش نشده‌است.[104] برخی معتقدند که گویا نامه‌ها را پدری مهربان و دلسوز برای فرزندان خود نوشته است.[105]

نامه امام علی به امام حسن (علیهما السلام)، نامه‌ فرمان به مالک اشتر و نامه به عثمان بن حنیف از معروف‌ترین نامه‌های نهج‌البلاغه هستند.

 

حکمت‌ها و کلمات قصار نهج البلاغه

حکمت‌ها و کلمات قصار شامل ۴۸۰ جمله کوتاه از حضرت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) است.[106] در این بخش، گزیده سخنان حکمت‌آمیز، پندها و نیز پاسخ پرسش‌ها و گفتارهای کوتاه آن‌حضرت آمده‌است.[107]

 

روش و شیوه نهج البلاغه

برخى از روش‌های نهج البلاغه بدين شرح است.

  1. اسناد يقينى:

نهج البلاغه، در بُعد تاريخ؛ مانند ديگر ابعادش متّكى بر «وحى» و «علم يقينى» است و مانند كتاب‌هاى تاريخى و مورّخان معمولى نياز به اسناد و مدارک تاريخى و ارجاع به افراد و شاهدان عينى ندارد و خودش سند معتبر و قطعى است؛ چرا كه گوينده آن؛ يعنى حضرت علی (علیه السلام)، ولی خدا و قرآن ناطق است؛ چنان‌که آن‌حضرت (علیه السلام) می‌فرمايد: «آيا در آثار گذشتگان براى شما جلوگيرى از ارتكاب فساد نيست! و آيا در سرگذشت نياكانتان اگر تعقّل كنيد، عامل بينایى و عبرت براى شما وجود ندارد! آيا نمی‌بينيد كه گذشتگانتان برنمی‌گردند و جانشينانى كه از آنان مانده‌اند، بقایى ندارند».[108]

  1. الگوسازى:‏

از آن‌جا كه وجود الگو از نظر تعليم و تربيت تأثير زيادى بر افراد و جامعه دارد، نهج ‏البلاغه براى درس‌آموز بودن تاريخ و تجربه و تربيت، به «سمبل» و «اسوه» قرار گرفتن چهره‌هاى شايسته، توصيه و تصريح می‌كند.

حضرت على (علیه السلام) در خطبه‌اى از دو گروه (حق و باطل) سخن گفته و با استعانت از تاريخ، سيماى هر يک از اقوام حق و باطل را مجسم می‌سازد و می‌فرمايد: «برادران ما كه در صفّين خونشان ريخته شد، از اين‌كه امروز در دنيا نيستند چه زيانى بردند؟ نيستند تا لقمه گلوگير بخورند و آب تيره ناگوار بنوشند. به‌خدا سوگند! حق را ملاقات كردند و خداوند هم اجرشان را كامل و تمام عنايت فرمود و آنان را از پس بيم در جايگاه امن جاى داد. كجايند آن برادرانم كه راه را به حقيقت طى كردند و بر اساس حق از دنيا گذشتند؟ عمّار، ابن تيهان و ذو الشهادتين كجا هستند؟ و كجايند نظيران آنان از برادرانشان كه بر جانبازى پيمان بستند و سرهاى پاكشان براى تبهكاران فرستاده شد؟!».[109]

در خصوص افراد باطل كه براى آيندگان می‌توانند مايه عبرت باشند، می‌فرمايد: «بى شک تاريخ قرون گذشته، براى شما بسى عبرت‌آور است: كجايند «عمالقه» و فرزندانشان؟ كجايند فرعون و فرعونيان؟ كجايند دار و دسته شهرهاى «رس»؟ همان‌ها كه پيامبران را كشتند، سنت‌هاى رسولان را خاموش كردند و به جايشان سنت‌هاى جباران را احيا كردند. كجايند آن زورمداران كه ارتش‌هاى عظيمى را بسيج می‌كردند، رقباى خود را هزارهزار درهم می‌شكستند، لشگرها آرايش می‌دادند و شهرها پى می‌نهادند».[110]

 

مستدرکات نهج البلاغه

کتاب‌های مستدرک به کتاب‌هایی گفته می‌شود که با هدف تکمیلِ کتابی دیگر و جبران‌ کاستی‌های آن، تألیف شده‌اند؛[111] بنابراین منظور از مستدرکات نهج‌‌البلاغه؛ کتاب‌هایی است که با هدف جمع‌کردن سخنان و مواعظی از امیرالمومنین (علیه السلام) که مورد غفلت سید رضی قرار گرفته است، تألیف شده‌‌اند.[112] از سید رضی به‌عنوان اولین مستدرک‌نویس نهج‌البلاغه نام برده شده، وی برخی از صفحات نهج‌البلاغه را سفید گذاشته بود تا اگر در آینده سخنان و کلمات جدیدی از امام علی (علیه السلام) به‌دستش رسید، به آن اضافه نماید.[113]

با توجه به این‌که نهج‌البلاغه گزیده سخنان امام علی (علیه السلام) بود، بعد از سید رضی بسیاری از علما تلاش کردند سخنان دیگری از امام (علیه السلام) که در کتاب‌‌های دیگر وجود داشت، اما در نهج‌البلاغه نیامده بود را بر نهج‌البلاغه بیفزایند.[114] برخی از این آثار عبارتند از:[115]

التذییل علی نهج‌البلاغه: این کتاب تالیف عبد‌الله‌بن اسماعیل حلبی است که در قرن پنجم هجری تألیف شده‌است.

ملحق نهج‌البلاغه: این کتاب اثر احمد بن یحیی بن احمد بن ناقه است که در سال ۷۲۹ قمری تألیف شده‌است.

مستدرک نهج‌البلاغه: این کتاب اثر شیخ هادی کاشف الغطاء است که در سال ۱۳۶۱ شمسی تدوین شده‌است.

تمام نهج‌البلاغه: این کتاب را سید صادق موسوی تدوین کرده‌است و در بیروت و مشهد به چاپ رسیده‌است.

البته هیچ فردی – حتی سید رضی مؤلف نهج البلاغه – ادعا نکرده که تمام سخنان امام علی (علیه السلام) را در کتاب خود گردآوری کرده‌است و اساساً با توجه به شرایط آن دوره، چنین چیزی امکان‌پذیر نبود. در همین راستا سخنانی از امام علی (علیه السلام) در دسترس است که در نهج البلاغه نمی‌توان آن‌ها را یافت، اما بسیاری از آن‌ها در ضمن دیگر کتاب‌ها وجود دارد و برخی از اندیشمندان تلاش کرده‌اند تا روایات آن‌حضرت که در نهج البلاغه نیست را در کتاب‌های مستقلی گردآوری کنند.

برخی از این روایات، عباراتند از:

  1. خطبه البیان: این خطبه به پيش‌گويی‌هايى درباره آينده و معرّفى اميرالمؤمنين علی (علیه السلام) به‌نقل از خود آن‌حضرت و هم‌چنين تبيين آخرالزمان و نشانه‌هاى ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌پردازد.[116]
  2. خطبه بدون نقطه: خطبه‌ای منسوب به امام علی (علیه السلام) است که در آن از هیچ کلمه نقطه‌داری استفاده نشده و محتوای خطبه درباره ستایش و صفات خداوند می‌باشد.[117]
  3. خطبه افتخاریه: در این خطبه امام علی (علیه السلام) خود را معرّفی می‌فرماید و به حوادثی از آینده و نشانه‌های ظهور اشاره می‌کند.[118]
  4. خطبه تُطُنجیه: از آن‌جا که امام على (علیه السلام) در قسمتى از این خطبه می‌فرماید: «اَنَا الْواقِفُ عَلَى التُّطُنْجَیْنِ»؛ (من بر تطنجین ایستاده‌ام)، این خطبه را تطنجیه می‌گویند که به‌معناى دو خلیج از آب است و یا به‌معناى دنیا و آخرت است. آغاز خطبه با بخش «خلق عالم» با خطبه نخست نهج ‌البلاغه سید رضی، قرابت بسیاری دارد؛ بیشتر تعبیرات با جمله‌بندی دیگری، کاملاً متأثر از آیات قرآنی است و بر باورهای رسمی تکیه دارد.[119]
  5. خطبه بدون الف امام علی (علیه السلام): روزی اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشغول گفت‌وگو بودند و گفتند که حرف «الف» از جمله حروفی است که بیشترین کاربرد را در زبان عربی دارد. در این زمان امام علی (علیه السلام) خطبه‌ای را خواندند که در آن هیچ الفی وجود ندارد.[120]

سخنان بسیار دیگری از حضرتشان نقل شده‌است که برای آگاهی از آن‌ها می‌توان به کتاب‌هایی مانند: «ملحق نهج البلاغه» نوشته احمد بن یحیی معروف به ابن ناقه کوفی[121] و «تمام نهج البلاغه» نوشته سید صادق موسوی مراجعه شود.

البته برخی در انتساب برخی از این خطبه‌ها به آن‌حضرت تردید کرده‌اند.[122]

 

عِدل (همتای) نهج البلاغه

برخی بر این گمان هستند که مرحوم سید رضی اولین شخصی است که به گردهآوری خطبه‌ها، نامه‌ها و حکت‌های امیر مؤمنان در ضمن نهج البلاغه اقدام نموده‌است، اما این سخن درستی نیست.

کتاب «نزهة الابصار و محاسن الآثار»، نوشته ابوالحسن علی بن مهدی طبری مامطیری در قرن چهارم هجری، به زبان عربی و در موضوع تاریخ و سیره می‌باشد كه بیشترین مطالب آن راجع به مولی الموحدین علی بن ابى‌طالب (علیهما السلام) است. نسب حضرت، زندگی و سیره حضرت و هم‌چنین به مناسبت، خطبه‌ها و بیاناتی از ایشان تشكیل دهنده آن مطالب می‌باشند. این اثر ارزشمند كه در سال‌های اخیر بدان دسترسی حاصل گردیده را شاید از سه لحاظ بتوان بی‌نظیر و اعجاب‌انگیز دانست؛ اول آن‌كه نویسنده آن یک عالم سنی مذهب شافعی اشعری است كه چنین اقدام گران‌سنگی درباره امام اول شیعیان نموده که جای بسی تأمل دارد. دوم این‌كه خود مطالب غالباً ً موضوعاتی هستند كه قبلا در جایی به این صورت نقل و گردآوری نشده‌اند.[123]

با توجه به این‌که مؤلف این کتاب در سال 280 – 360 قمری[124] می‌زیسته، از جناب سید رضی که در سال ۳۵۹ -۴۰۶ قمری می‌زیسته مقدم است؛ بر این اساس، تألیف این کتاب از حیث زمانی بر نهج البلاغه مقدم است.

 

نهج البلاغه از دیدگاه دانشمندان

مِستِر کِرنیکُو اهل انگلستان و استاد ادبیات در دانشگاه هندوستان، در مجلسی که استادان ادبیات و زبان‌های مختلف حضور داشتند، هنگامی که از وی درباره معجزه بودن قرآن پرسیده شد، چنین پاسخ داد: «قرآن برادر کوچکی دارد به‌نام نهج البلاغه، آیا کسی می‌تواند مانند این برادر کوچک بیاورد، تا ما را مجال بحث از برادر بزرگ (یعنی قرآن) و امکان آوردن نظیر آن باشد؟».

جُرج جُرداق، نویسنده و ادیب معروف مسیحی و صاحب کتاب ارزشمند امام علی (علیه السلام) و صدای عدالت انسانی در مورد نهج البلاغه چنین می‌نویسد: «آیا در تاریخ مشرق زمین، هیچ به سراغ نهج البلاغه رفته‌اید؟ …، نهج البلاغه‌ای که از فکر و خیال و عاطفه، آیاتی به‌دست می‌دهد که تا انسان هست و تا خیال و عاطفه و اندیشه انسانی وجود دارد، با ذوق بدیع ادبی هنر او پیوند ناگسستنی خواهد داشت.

سخنانی به‌هم پیوسته و هماهنگ، جوشان از درکی عمیق و بینشی ژرف، لبریز از شور واقعیت و گرمی حقیقت و سرشار از اشتیاق تمام برای شناخت ماورای این حقیقت. سخنانی زیبا و نغز، که زیبایی موضوع و بیان، آن‌چنان در آن به‌هم آمیخته که تعبیر با مدلول و شکل با معنا یکی شده‌اند؛ هم‌چنان‌که حرارت با آتش و نور با خورشید یکی هستند. بشر نیز در مقابل آن، چونان موجودی است که در برابر سیلی خروشان، دریایی پرموج، توفانی سرکش یا گردبادی تند قرار گرفته‌است».

فِرسِیسیان، از اندیشمندان مسیحی مذهب انگلیس، در باره جذابیت خطبه‌های نهج البلاغه و سخنان حضرت علی (علیه السلام) می‌گوید: «اگر علی (علیه السلام)، آن خطیب بزرگ، در عصر ما، هم اکنون بر منبر مسجد کوفه پا می‌نهاد، می‌دید که مسجد کوفه با آن همه پهناوری، از سران و بزرگان اروپا موج می‌زد. می‌آمدند تا روح خود را از دریای سرریز دانش و علم او سیراب سازند».

دانشمند و ادیب مسیحی معروف لبنان، استاد امین نخله، در جواب شخصی که از وی درخواست کرده بود صد کلمه از کتاب نهج البلاغه را برای او انتخاب کند، چنین می‌گوید: «به‌خداسوگند نمی‌دانم چگونه از میان صدها کلمه گهربار، صد کلمه آن را انتخاب کنم. من از انتخاب یک کلمه آن هم عاجزم؛ زیرا این کار درست به این می‌ماند که دانه یاقوتی را از کنار دانه‌های دیگر بردارم. به‌هر حال این کار را انجام دادم، درحالی که دستم یاقوت‌های درخشنده را زیر و رو می‌کرد و چشمانم از پرتو نور آن‌ها خیره می‌شد. نمی‌توانی باور کنی که به‌علت تحیّر و سرگردانی که در انتخاب هر یک از این کلمه‌ها داشتم، با چه مشکلی این کلمات را از این معدن بلاغت بیرون آوردم. این صد کلمه را بگیر و متوجه باش که آن‌ها، پرتوهایی از نور بلاغت و جلوه‌هایی از انوار فصاحت است».

همو در سخنانی، کتاب ارزشمند نهج البلاغه را درمان بسیاری از دردهای روحی و روانی دانسته و چنین می‌گوید: «هرگاه کسی بخواهد بیماری نفس و روان خویش را درمان کند، باید به گفتار امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه روی آورد و راه و روش زندگی را از پرتوی این کتاب ارزشمند بیاموزد».

پروفسور هانری کُربن، محقق، فیلسوف و شرق‌شناس معروف فرانسوی، درباره جایگاه و اهمیت نهج البلاغه چنین می‌گوید: «بعد از قرآن و احادیث پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، نهج البلاغه در درجه اول اهمیت قرار دارد. باید گفت به‌طور کلّی این تنها به قلمرو حیات مذهبی تشیّع محدود نیست؛ بلکه تفکّر فلسفی شیعه نیز به آن وابسته است و از آن مایه می‌گیرد؛ از این رو، باید نهج البلاغه را از مهم‌ترین سرچشمه‌هایی به‌شمار آورد که متفکران شیعه پیوسته از آن سیراب گشته‌اند».

بولس سَلامه، شاعر و نویسنده معروف مسیحی لبنانی می‌گوید:«کتاب نهج البلاغه، اثر جاودانه‌ای است که انسان را به شناخت اندیشه بزرگ علی بن ابی‌طالب (علیهما السلام) وادار می‌سازد و هیچ کتابی جز قرآن بر آن برتری ندارد».

هم‌چنین او می‌نویسد: «نهج البلاغه ستاره درخشان آسمان علم و ادب است که یک نویسنده برجسته، از شیوه نگارش او پیروی می‌کند، و یک دانشمند از نکات دقیق و علمی آن استفاده می‌نماید».[125]

هم چنین فواد أفرام البَستانی، نویسنده معروف و استاد دانشگاه بیروت، در مقدمه یکی از آثار خود چنین می‌نویسد: «می‌خواهم این اثر خود را با برگزیده‌هایی از نهج البلاغه آغاز کنم؛ زیرا نهج البلاغه، اثر بزرگ‌ترین اندیشمند جهان، علی بن ابی طالب است».

مرحوم حجة الاسلام محمد محققی، نماینده حضرت آیت اللّه العظمی بروجردی؛ در کشور آلمان و مؤسّس مسجد بزرگ مسلمانان در هامبورگ می‌گوید: به امر آیت اللّه العظمی بروجردی، کتاب نهج البلاغه را به‌یکی از دانشمندان بزرگ آلمان برای ترجمه به‌زبان آلمانی دادم. او روزی نزد من آمد و گفت: «این چه کتابی است که هر چه در ترجمه آن پیش می‌روم، عظمت آن را بیشتر درک می‌کنم. به‌راستی کتاب عجیب و شگفتی است و من خود را در برابر آن بسیار کوچک می‌بینم».

آقای عبدالرّحمان، مسؤول جامعه اسلامی مجارستان می‌گوید: «در سال 1986میلادی کارداری در سفارتخانه ایران، کتاب نهج البلاغه را به‌من هدیه داد. کنجکاو بودم ببینم در نهج البلاغه به‌عنوان یک اثر و کتاب مذهب شیعه، چه چیزی نوشته شده‌است. هنگامی‌که آن را مطالعه کردم، دیدم اثری فلسفی است و در آن حکمت‌هایی وجود دارد که گنجینه اسلام است. آن‌گاه اسلام را تاحدودی شناختم. اکنون هرگاه صحبتی می‌شود، شدیدا دفاع می‌کنم که شیعه و سنی در کار نیست و همه با هم برادرند. نهج البلاغه گنجینه ارزشمندی است که ما باید آن را حفظ و نگهداری کنیم؛ این اسلام است».

امام خمینی (ره) آن عارف بزرگ، در باره نهج البلاغه می‌گوید: «… و اما کتاب نهج البلاغه که نازلۀ روح او ]امام علی (علیه‌السلام)[ است، برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خودخواهی، … مجموعه‌ای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی … و هرچه جامعه‌ها به‌وجود آید و دولت‌ها و ملت‌ها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند. هان! فیلسوفان و حکمت‌اندوزان بیایند و در جملات خطبۀ اوّل این کتاب الهی به‌تحقیق بنشینند و افکار بلند پایۀ خود را به‌کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جملۀ کوتاه را به‌تفسیر بپردازند و بخواهند به‌حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضاء کنند، … تا میدان دید فرزند وحی را دریافته و به قصور خود و دیگران اعتراف کنند و این است آن جمله: «مع کل شیءٍ لابمقارنةٍ و غیر کل شیءٍ لابمزایلةٍ»؛ او بی‌آن‌که در کنار چیزی باشد با هر چیزی هست و در عین دیگر بودن، از هیچ چیز جدا نیست».[126]

 

کتاب‌نامه مقاله نهج البلاغه

  1. نهج البلاغه.
  2. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبةالله؛ شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید؛ بی‌نا، بی‌جا، ۱۳۳۷ ش.
  3. احسائی، ابن ابی جمهور؛ عوالی اللئالی؛ انتشارات سید الشهداء، قم، 1405 ق.
  4. استادی، رضا؛ کتابنامه نهج البلاغه؛ بی‌نا، بی‌جا، ۱۳۵۹ ش.
  5. امام خمینی؛ صحیفه نور؛ مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی، قم، ۱۳۷۸ ش.
  6. امین عاملی‏، سید محسن؛ اعیان الشیعة؛ دار التعارف للمطبوعات‏، بیروت، 1406 ق.
  7. آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة؛ اسماعیلیان‏، قم، 1408 ق.
  8. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن؛ الذریعه الی تصانیف الشيعه؛ محقق: منزوی، علی‌نقی؛ دار الاضواء، چاپ دوم، بیروت، ۱۳۹۸ ق.
  9. بحرانی؛ شرح نهج‌البلاغه؛ ، دفتر نشر الکتاب، بی‌جا، ۱۳۶۲ش.
  10. بنیاد نهج البلاغه؛ مقالاتی پیرامون نهج البلاغه و گردآورنده آن؛ تهران، چاپ دوم، 1373 ش.
  11. بهشتی، احمد؛ صدریه؛ «اخلاق سیاسی در نامه های نهج البلاغه» فصلنامه پژوهش هاي نهج البلاغه(النهج)؛شماره 30.
  12. جرداق، جورج سمعان؛ الامام علی صوت العدالة الانسانیة؛ بی‌نا، بی‌جا، ۱۹۷۰ م.
  13. حافظ برسى، رجب بن محمد؛ مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام؛ محقق / مصحح: عاشور، على‏؛ أعلمي‏، چاپ اول‏، بيروت‏، 1422 ق‏.
  14. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی؛ تحف العقول؛ ،تحقیق علی‌اکبر غفاری، انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.
  15. حسینی خطیب، سید عبدالزهراء ؛ مصادر نهج البلاغة و أسانیده؛ دار الزهراء، بیروت – لبنان، ۱۴۰۹ ق.
  16. حسینی شیرازی، سید محمد؛ توضیح نهج البلاغة؛ مؤسسة الفکر الاسلامی، بی‌جا، بی‌تا.
  17. خمینی، سید روح الله؛ صحیفۀ نور؛ پیام امام خمینی به شرکت کنندگان در کنگرۀ هزاره نهج البلاغه، 27/2/1360 ش.
  18. خوئی، حبیب الله؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة؛ کتاب فروشی اسلامیة، 1364.
  19. دخیلی کهنویی، اسماعیل؛ فصلنامه پژوهش و حوزه؛ شماره 3، پاییز و زمستان 1383.
  20. دشتی، محمد؛ فرهنگ موضوعی کلیات نهج‌البلاغه؛ مؤسسه تحقیقاتی امیرالمومنین، قم، بی‌تا.
  21. دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه؛ ذیل واژه «نهج».
  22. دین پرور، سید حسین؛ «نهج البلاغه؛ منشور جاودان» ، فصلنامه پژوهش‌های نهج‌البلاغه، شماره ۲ و ۳، زمستان ۱۳۸۰ش..
  23. رشاد، علی‌اکبر؛ دانشنامه امام علی؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ۱۳۸۰ ش.
  24. رفیعی، بهروز؛ «اصالت علوی نهج‌البلاغه» ، فصلنامه روش‌شناسی علوم انسانی، شماره ۲۶، بهار ۱۳۸۰ش..
  25. سایت اسلام پدیا.
  26. سایت اسلام کوئست.
  27. سایت حوزه نت.
  28. سایت ویکی شیعه.
  29. سایت ویکی نور
  30. سبحانی تبریزی؛ «گذری بر نهج‌البلاغه». ، فصلنامه قبسات، شماره ۱۹، بهار ۱۳۸۰ش.
  31. سجادی، سید جعفر؛ فرهنگ اصطلاحات عرفانی؛ کتابخانه طهوری، چاپ چهارم، تهران، 1378 ش.
  32. سروش، عبدالکریم؛ سخنرانی «علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه».
  33. سید رضی، محمد بن حسین؛ نهج البلاغه؛ تحقیق: عطاردی قوچانی، عزیزالله؛ بنیاد نهج البلاغه، تهران، ۱۴۱۳ ق.
  34. سید رضی، محمد بن حسین؛ نهج البلاغه؛ ترجمه: شهیدی؛ سید جعفر، بی‌نا، بی‌جا، ۱۳۷۷ ش.
  35. سید رضی، محمد بن حسین؛ نهج البلاغه؛ محقق: صالح؛ صبحی، هجرت، چاپ اول، قم، 1414 ق.
  36. سید رضی؛ نهج البلاغه؛ محقق: عطاردی قوچانی، ۱۴۱۳ق.
  37. سید رضی، محمد بن حسین؛ نهج‌البلاغه؛ ترجمه: فیض‌الاسلام، سید علی نقی؛ ۱۳۷۹ ش.
  38. شبر، سید عبد الله؛ نخبة الشرحین؛ النهضه، بی‌جا، 1425 ق.
  39. شهرستانی و دیگران،‌ سیدهبة‌الدین؛ پیرامون نهج‌البلاغه؛ بی‌جا، ۱۳۷۸ ش.
  40. شهیدی، سید جعفر؛ ترجمه نهج البلاغه؛ بی‌جا، ۱۳۷۷ ش.
  41. طالقانی، سید محمود؛ پرتوی از نهج‌البلاغه؛ بی‌جا، ۱۳۷۴ ش.
  42. عبده، محمد؛ شرح نهج البلاغة؛ تصحیح: عبدالحمید، محمدمحیی الدین؛ مطبعة الاستقامه، قاهره، بی‌تا.
  43. علیقلی، محمدمهدی؛ سیمای نهج البلاغه؛ نشر غیاث، تهران، چاپ دوم، 1376 ش.
  44. اسدعلیزاده، اکبر؛ امام علی (علیه السلام) از نگاه اندیشمندان غیر شیعه؛ مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، قم، چاپ اول، 1381 ش.
  45. شارح قرن هشتم؛ شرح نهج‌البلاغه؛ مصحح: عطاردی، عزیز‌الله؛ بنیاد نهج‌البلاغه، تهران، ۱۳۷۵ ش.
  46. محمدی سید کاظم و دشتی، محمد؛ المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه؛ بی‌نا، بی‌جا، ۱۳۶۹ ش.
  47. محمودى، محمد باقر؛ نهج ‏السعادة فی ‏مستدرک ‏نهج ‏البلاغة؛ مصحح: آل‏ طالب، عزیز؛ انتشارات ‏وزارت ‏فرهنگ‏ و ارشاد اسلامى‏، چاپ اول، تهران، 1376 ش.
  48. موسوی، سید صادق؛ تمام نهج البلاغة؛ مصحح: فرید سید؛ مؤسسه امام صاحب الزمان (عج)، چاپ اول، تهران، 1376 ش.
  49. مسعودی، علی بن حسین؛ مروج‌الذهب؛ بی‌نا، مصر، بی‌تا.
  50. مصطفوی، سید جواد؛ معرفی نهچ‌البلاغه؛ مشکات، شماره ۴۰۱، پاییز ۱۳۶۱ ش.
  51. مصطفوی، سید جواد؛ رابطه نهج‌البلاغه و قرآن؛ بی‌نا، بی‌جا، ۱۳۸۶ ش.
  52. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار شهید مطهری؛ صدرا، قم، ۱۳۷۲ ش.
  53. مکارم شیرازی، ناصر؛ پیام امام؛ بی‌نا، بی‌جا، ۱۳۷۵ش.
  54. مکارم شیرازی، ناصر؛ ترجمه‏گويا و شرح‏ فشرده‏اى‏ بر نهج‏ البلاغه؛ مطبوعاتى‏ هدف‏، چاپ اول‏، قم، بی‌تا.
  55. مؤیدی، ابوالحسن؛ «راهنمای پژوهش و تحقیق در نهج البلاغه» ،فصلنامه مطالعات تفسیری، شماره ۱، بهار ۱۳۸۹ش..
  56. نجف‌زاده بار فروش؛ محمدباقر، دانش حدیث، تهران، ماجد، ۱۳۷۳ش.
  57. يزدى حايرى، على بن زين العابدين؛ إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب (عجل الله تعالى فرجه الشريف)؛ محقق / مصحح: عاشور، على؛ مؤسسة الأعلمى، چاپ اول‏، بيروت، 1422 ق.
  58. یعقوبی، احمد بن اسحاق؛ مشاکله‌الناس لزمانهم؛ بی‌نا، بیروت، بی‌تا.

[1] . مصطفوی، سید جواد، «معرفی نهچ‌البلاغه»، ص 23.

[2]. رشاد، علی‌اکبر، دانشنامه امام علی، ج 12، ص 11.

[3]. تهرانی، آغابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشيعه، محقق: منزوی، علی‌نقی، ج ۲۴، ص ۴۱۳.

[4]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، تحقیق: عطاردی قوچانی، عزیزالله، ص 1.

[5]. همان، ص ۴.

[6]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ذیل واژه «نهج»؛ نهج البلاغه، ص ۱.

[7]. عبده، محمد، شرح نهج البلاغة، تصحیح: عبدالحمید، محمدمحیی الدین، ص 10.

[8] دخیلی کهنویی، اسماعیل، فصلنامه پژوهش و حوزه، شماره 3.

[9]. «معرفی نهج‌البلاغه»، ص ۳۵.

[10]. همان.

[11]. سروش، عبدالکریم، سخنرانی «علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه»؛ ویکی شیعه.

[12] . سید رضی، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، ترجمه: فیض‌الاسلام، سید علی نقی، ج ۳، ص ۴۲۳.

[13]. مصطفوی، سید جواد، رابطه نهج‌البلاغه و قرآن، ص ۳۳ و ۳۴.

[14]. همان، ص ۳۵؛ رفیعی، بهروز، «اصالت علوی نهج‌البلاغه»، ص ۱۳۱.

[15]. رشاد، علی اکبر، دانش‌نامه امام علی (علیه‌السلام)، ج ۱۲، ص ۵۰ – ۵۲.

[16]. همان، ص ۷۸.

[17]. مؤیدی، ابوالحسن، «راهنمای پژوهش و تحقیق در نهج البلاغه»، ص ۱۵۵.

[18]. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج ۴۴، ص ۲۱۸.

[19]. رابطه نهج‌البلاغه و قرآن، ص ۳۹.

[20]. استادی، رضا، کتابنامه نهج‌البلاغه؛ ویکی شیعه.

[21]. ر ک: حسینی خطیب، سید عبدالزهراء، مصادر نهج‏‌البلاغة و أسانيده، ج ۱، ص ۱۰۶ – ۱۲۰.

[22] . رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی، ج ۱۲، ص ۳۲.

[23]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام، ج ۱، ص ۳۰.

[24]. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۷، ص ۲۱۳.

[25]. همان، ص ۲۱۵.

[26]. جرداق، جورج سمعان، الامام علی صوت العدالة الانسانیة، ج ۱، ص ۴۷.

[27]. همان.

[28]. همان.

[29]. مصادر نهج‏‌البلاغة و أسانيده، ج ۱، ص ۱۰۸ و ۱۰۹.

[30]. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار شهيد مطهرى، ج 14، ص 358؛ جرداق، جورج سمعان، الامام علی صوت العدالة الانسانیة، ج ۱، ص ۴۷.

[31] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام، ج ۱، ص ۳۹.

[32]. عبده، محمد، شرح نهج البلاغة، ص ۱۰.

[33]. همان.

[34]. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج‌البلاغه، ج ۱۱، ص ۱۵۳.

[35]. همان.

[36]. پیام امام، ج ۱، ص ۴۲.

[37]. رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی، ج ۱۲، ص ۴۴.

[38]. همان، ص ۴۵.

[39]. همان، ص۴۴.

[40]. آقا بزرگ تهرانی‏، محمد محسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 24، ص 413.

[41]. استادی، رضا، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳ و ۴.

[42]. رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی،‌ ج ۱۲، ص ۱۱۹.

[43]. همان، ص ۷۶ و ۷۷.

[44]. کتابنامه نهج البلاغه، ص ۳-۴.

[45]. دانشنامه امام علی،‌ ج ۱۲، ص ۱۱۹.

[46]. حسینی خطیب، مصادر نهج البلاغة و أسانیده، ج ۱، ص ۲۲۶.

[47]. دانشنامه امام علی،‌ ج ۱۲، ص ۱۲۴.

[48]. نجف زاده، دانش حدیث، ص ۲۷۳.

[49]. الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 14، ص 160؛ امین عاملی‏، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 1، ص 544.

[50] . دین پرور، سید جمال الدین، «نهج البلاغه، منشور جاودان»، ص ۶۰.

[51]. رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی،‌ ج ۱۲، ص ۷۷.

[52]. همان.

[53]. سبحانی تبریزی، جعفر، «گذری بر نهج‌البلاغه»، ص ۴۵ و ۴۶.

[54]. دانشنامه امام علی،‌ ج ۱۲، ص ۷۸ و ۷۹.

[55]. شارح قرن هشتم، شرح نهج‌البلاغه، تحقیق: عطاردی، عزیز‌الله، ص ۱۴؛ شهرستانی هبة‌الدین و دیگران، مقالاتی پیرامون نهج‌البلاغه، ص ۱۱۵ و ۱۱۶.

[56]. همان.

[57]. نک: مقالاتی پیرامون نهج‌البلاغه، ص ۱۱۵ –  ۱۲۵.

[58]. همان، ص ۱۱۵.

[59]. همان، ص ۱۴.

[60]. همان، ص ۱۱۹؛ رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی، ج ۱۲، ص ۲۱.

[61]. مقالاتی پیرامون نهج‌البلاغه، ص ۱۱۷.

[62]. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج‌البلاغه، ج ۱، ص ۸ و ۹.

[63]. مقالاتی پیرامون نهج‌البلاغه، ص ۱۱۷.

[64]. همان، ص ۱۱9.

[65]. یعقوبی، احمد بن اسحاق، مشاکله‌الناس لزمانهم، ص ۴۸ و ۱۲.

[66]. مسعودی، علی بن حسین، مروج‌الذهب، ج ۲، ص ۴۱۷.

[67]. حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، (صلی الله علیه و آله) ۶۱؛ ویکی شیعه.

[68]. دانشنامه امام علی، ج ۱۲، ص ۲۵.

[69]. همان.

[70]. همان، ص ۲۵ – ۲۷.

[71]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۳۴۷ – ۳۵۱.

[72]. سایت اسلام پدیا.

[73] . سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، خطبه 1.

[74] . همان، خ 90.

[75] . همان، خ 210.

[76] . همان، خ 184؛ این خطبۀ معروف به خطبۀ متقین است که هر فرازش مقامی از مقامات عرفان عملی است.

[77] . همان، خ 2.

[78] . احسائی، ابن ابی جمهور، عوالی اللئآلی، ج 1، ص 44.

[79] . نهج البلاغة، خ 5.

[80] . همان، خ 183.

[81] . خ 27.

[82]. محمدی سید کاظم و دشتی، محمد، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، ص: یک.

[83]. سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، مقدمه شهیدی، ص: ید.

[84]. همان، ص: ید.

[85]. رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی، ج ۱۲، ص ۱۹.

[86]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۳۵۹ و ۳۶۰.

[87]. برگرفته از سایت اسلام کوئست.

[88]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۳۵۹ و ۳۶۰.

[89]. رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی، ج ۱۲، ص ۱۹.

[90]. مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۳۵۹.

[91]. بحرانی، ابن میثم، شرح نهج‌البلاغه، ج ۱، ص ۲۵۱؛ شهرستانی، سیدهبة‌الدین، پیرامون نهج‌البلاغه، ص ۶۰.

[92]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از نهج‌البلاغه، ص ۱۳۳ – ۱۴۲.

[93]. مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۳۵۹؛ پرتوی از نهج‌البلاغه، ص ۱۳۰.

[94]  مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه‏گويا و شرح‏ فشرده‏اى‏ بر نهج‏ البلاغه، ج 1، ص 65 – 67.

[95]. خویی، ، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج ۶، ص ۷۰؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۳۵۹.

[96]. سید رضی، محمد بن حسین،  نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۸۳، ص ۱۳۳.

[97]. شهیدی، سید جعفر، ترجمه نهج‌البلاغه، ص ۶۰-۶۵.

[98]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۳۶۰؛ شهیدی، سید جعفر، ترجمه نهج البلاغه، ص ۲۲۷.

[99]. همان.

[100]. همان.

[101]. رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی، ج ۱۲، ص ۱۹.

[102]. دشتی، محمد، فرهنگ موضوعی کلیات نهج‌البلاغه، ص ۳۵۹؛ سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه و مقدمه: شهیدی، سید جعفر، ص ید.

[103]. بهشتی، صدریه، «اخلاق سیاسی در نامه های نهج البلاغه»، ص ۱۲.

[104]. نهج البلاغه، ترجمه و مقدمه: شهیدی، سید جعفر، ص‌ ید.

[105]. همان.

[106]. محمدی سید کاظم و دشتی، محمد، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، ص یک.

[107]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه: شهیدی، سید جعفر، ص ۳۶۰.

[108]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 145.

[109]. نهج البلاغه، خطبه 182.

[110]. همان.

[111]. رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی، ج ۱۲، ص ۲۸.

[112]. همان، ص ۲۸ – ۲۹.

[113]. همان.

[114]. همان.

[115]. همان، ص۲۲.

[116]. يزدى حايرى، على بن زين العابدين، إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب عجل الله تعالى فرجه الشريف، محقق / مصحح: عاشور، على، ج ‏2، ص 149.

[117]. محمودى، محمد باقر، نهج ‏السعادة فی ‏مستدرک ‏نهج ‏البلاغة، مصحح: آل‏ طالب، عزیز، ج 1، ص 109 – 111،؛ موسوی، سید صادق، تمام نهج البلاغة، مصحح: سید، فرید، ص 335 و 336؛ ر. ک: سایت اسلام کوئست.

[118]. ر. ک: سایت اسلام کوئست.

[119]. ر. ک: حافظ برسى، رجب بن محمد، مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين (عليه السلام)، محقق / مصحح: عاشور، على‏، ص 263‏.

[120]. ر.ک: سایت اسلام کوئست.

[121]. این کتاب با تصحیح محمدجعفر اسلامی محقق و پژوهشگر، و ترجمه سوسن عباسیان به تازگی توسط مؤسسه خیریه رهروان قائم آل محمد (علیهم‌السلام) به‌چاپ رسیده است.

[122]. سایت اسلام کوئست؛ و همان.

[123]. سایت ویکی نور.

[124]. سایت ویکی نور.

[125] . برگرفته از: بنیاد نهج البلاغه، مقالاتی پیرامون نهج البلاغه و گردآورنده آن؛ علیقلی، محمدمهدی، سیمای نهج البلاغه،؛ جلد یا صفحه خاصی ندارد؟ اسدعلیزاده، اکبر، امام علی (علیه السلام) از نگاه اندیشمندان غیر شیعه. جلد یا صفحه خاصی ندارد؟

سایت حوزه نت.

.[126]  صحیفۀ نور، ج 14، ص 224 – 225، پیام امام خمینی به شرکت کنندگان در کنگرۀ هزاره نهج البلاغه، 27/2/1360 ش.