searchicon

کپی شد

مدت زمان شیر دهی نوزاد

یکی از نیازهای حیاتی نوزاد بعد از تولد، شیر دادن به نوزاد است. قرآن کریم در این رابطه می فرماید: «مادران باید فرزندان خود را دو سال کامل شیر دهند».[1] در این جا سخن این است که، آیا دو سال شیردادن کودک، واجب است، یا خیر؟

آیۀ شریفه دلالت بر وجوب ندارد؛ زیرا در ادامه می فرماید: «آن مادرانی که بخواهند دوره شیردهی را به اتمام برسانند»؛ یعنی اتمام دوره شیردهی را به میل و ارادۀ مادر تعلیق نموده است، پس معلوم می شود که اتمام دو سال شیردهی واجب نیست. نکته دیگر این که قرآن می فرماید: «در صورت رضایت و مشورت هم دیگر می توانند کودک را از شیر بگیرند». پس روشن است که مقصود از بیان این مقدار، وجوب نیست.[2] نتیجه این که مادران حق دارند فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند، در صورتی که بخواهند حق شیردهی را به طور کامل استیفا کنند. از شیر گرفتن کودک پیش از پایان دو سال جایز است، ولی برای این کار خواست و رضایت والدین کافی نیست، بلکه باید در باره آن مشورت کنند تا هم مصلحت و حق کودک حفظ شود و هم حقوق پدر و مادر تأمین گردد. البته مستحب است که مادر، تمام مدتی را که برای شیردهی تعیین شده، به کودک خود شیر دهد و آن دو سال کامل است و  اگر خواست کمتر شیر دهد حداقل مجاز، 21 ماه است.[3]

براساس دو روایت از کتاب وسائل الشیعة، حداقل زمان شیر دهی می تواند 21 ماه باشد و کمتر از آن جایز نیست.

الف. امام صادق (ع) فرمودند: “مقدار واجب شیردهی، 21 ماه است، پس زنی که کمتر از آن شیر دهد، کم گذاشته و کوتاهی کرده است و اگر ارادهٔ اتمام دوران شیردهی دارد، دو سال کامل مطلوب است.[4]

ب. حدیث دیگری از آن حضرت که فرمودند: “زمان شیردهی 21 ماه است، پس کمتر از آن ستمی (جور) بر کودک شمرده می شود.[5]

گروهی از مفسران معتقدند که دو سال، برای همهٔ کودکان ثابت است؛ … چون ظاهر عبارت “الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین …”، اثبات حق شیردادن تا دو سال کامل پس از تولد است و میزان توقف و تغذیهٔ کودک در رحم مادر در این نصاب اثر ندارد؛ پس تمام کودکان حق دارند تا دو سال کامل از شیر مادر تغذیه کنند و مادر حق  دارد کودک خود را دو سال کامل شیر بدهد.[6]



[1]. بقره، 233. وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَينْ‏ِ كاَمِلَينْ‏ِ  لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ.

[2]. فخررازی، تفسیر کبیر، ج 6، ص 118، چاپ دوم، دارالکتب العلمیة، تهران.

[3]. شهید ثانی، شرح لمعه، کتاب نکاح، باب الرضاع.

[4]. محمد بن الحسن، الحرالعاملی، وسائل الشیعة، ج 21،ح 27564، ص 454، چاپ 3، مؤسسهٔ آل البیت علیهم السلام لاحیاََََء التراث، بیروت-لبنان، 1429ه.ق.

[5]. وسائل  الشيعة، ج 21، ص 455، ح27567.

[6]. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج 11، ص 374، چاپ اول، انتشارات أسراء، قم، اسفند 1385ه.ش.