کپی شد
مختار بن ابى عبیده ثقفی
فهرست
زندگی نامه مختار
مختار بن ابى عبیده از قبیله ثقیف؛ كنیهاش ابواسحاق؛ و لقـبش كـیـسـان بود؛ كیسان به معناى زیرك و تیزهوش است.[1] طبق روایتى، اصـبـغ بـن نـبـاتـه، از یـاران امـیـرالمـؤمـنین مىگوید: «لقب كیّس را امیرالمؤمنین به مختار دادنـد».[2]
شخصیت مختار
وى ادب و فضایل اخلاقى را از مكتب اهل بیت پیامبر (ص) آموخت، و در آغاز جوانى، هـمراه با پدر و عموى خود، براى شركت در جنگ با لشكر ایران به عراق آمد. مختار در كنار امیرالمؤمنین (ع) بود و پـس از شهادت آن حضـرت، بـراى مدتى كوتاه به بصره آمد و در آن جـا سـاكـن شد.[3]
شخصیت مختار در روایات
روایاتی كه درباره مختار در كتب حدیثی آمده، بر دو دسته اند. بعضی گویای مدح او هستند و بعضی در مذمت وی سخن گفته اند.
احادیث مدح مختار
در کتاب های حدیثی آنچه در ستایش مختار نقل شده است، بسیار است، اما به جهت اختصار به سه نمونه اشاره می شود.
1. امام صادق (ع) فرمودند: »زنان هاشمی هیچ كدام شانه بر سر نزدند و خضاب ننمودند تا زمانی كه مختار سرهای قاتلین امام حسین (ع) را برای خاندان ما فرستاد».[4]
آیت الله خویی (ره) این روایت را صحیح می شمارند.[5] این روایت نشانی از تأیید عملکرد مختار میباشد.
2. به مختار ناسزا مگویید؛ چرا كه او قاتلین ما را كشت و خونخواه ما بود؛ در هنگام سختی اموالی را بین ما تقسیم نمود و زنان بی همسر را به سامان رسانید.[6]
3. در روایتی نیز آمده است که امام سجاد (ع) هنگامی که سر عبیدالله بن زیاد و عمر سعد برایشان فرستاده شد، به سجده افتادند و خداوند را سپاس گفتند و فرمودند: «جَزىَ اللهُ المُختارَ خَیراً»؛ خداوند به مختار جزای خیر دهد. [7]
احادیث مذمت مختار
در این جا نیز فقط سه نمونه ذکر می شود.
1. امام صادق (ع) فرمودند:«مختار به امام سجاد (ع) دروغ نسبت می داد».[8]
2. در روایتی نیز آمده است كه مختار بیست هزار دینار برای امام زین العابدین (ع) فرستاد؛ حضرت آن را پذیرفتند و صرف آبادی منازل خراب کردند. سپس باری دیگر چهل هزار دینار برای امام سجاد (ع) فرستاد، که این بار این هدیه را نپذیرفتند[9] و در روایتی دیگر فرمودند: «فَإِنِّی لَا أَقْبَلُ هَدَایا الْكَذَّابِین»؛ من هدیه دروغ گویان را نمی پذیرم.[10]
3. طعن دیگری که بر مختار زده می شود، آن است که او قائل به امامت محمد بن حنفیه بوده و مردم را به سوی وی دعوت می کرد، و در این راستا فرقه کیسانیه پدید آمد.[11]
مختار از نگاه بزرگان
علامه مجلسى (ره) می نویسد: مـختار، فضایل اهل بیت پیامبر اكرم (ص) را بیان مىكرد و حتى صفات زیبای امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (ع) را براى مردم منتشر مىساخت و معتقد بود كه خاندان پیامبر از هر كس براى امامت و حكومت پس از پیـامبـر سـزاوارتـرند و از سختی هایی كـه بـر خـانـدان پیامبر وارد شده، نا خشنود بود.[12]
شبهات در مورد مختار
برخی از اندیشمندان، مختار را دارای عقیده صحیح و نیكویی نمی دانند و این امر را مستند به دو روایت دانسته اند كه به آن اشاره می شود:
1. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ لِی: “یجُوزُ النَّبِی(ص) الصِّرَاطَ یتْلُوهُ عَلِی وَ یتْلُو عَلِیاً الْحَسَنُ وَ یتْلُو الْحَسَنَ الْحُسَینُ فَإِذَا تَوَسَّطُوهُ نَادَى الْمُخْتَارُ الْحُسَینَ(ع) :یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِنِّی طَلَبْتُ بِثَارِكَ فَیقُولُ النَّبِی(ص) لِلْحُسَینِ(ع) :أَجِبْهُ؛ فَینْقَضُّ الْحُسَینُ(ع) فِی النَّارِ كَأَنَّهُ عُقَابٌ كَاسِرٌ فَیخْرِجُ الْمُخْتَارَ حُمَمَةً وَ لَوْ شُقَّ عَنْ قَلْبِهِ لَوُجِدَ حُبُّهُمَا فِی قَلْبِهِ”؛[13]امام صادق (ع) فرمودند: پیامبر اكرم (ص) از پل صراط می گذرند و حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) پشت سر ایشان و سپس امام حسین (ع) هنگامی كه به وسط پل صراط می رسند، مختار (كه در عذاب دوزخ است) ندا می دهد: یا اباعبدالله من خون خواه شما بودم؛ پیامبر (ص) می فرمایند: ای حسین! جواب او را بده؛ سپس امام حسین (ع) همچون عقابی، مختار را از دوزخ نجات می دهند. و چه بسا اگر قلب مختار شكافته می شد، حب آن دو خلیفه در آن آشكار می شد.
2. روایتی دیگر قریب به همین مضمون از امام صادق (ع) نقل شده كه در انتهای آن، راوی از امام (ع) سؤال می كند: چرا مختار با وجود خدماتی كه انجام داده است در دوزخ گرفتار می شود؟ امام در پاسخ می فرمایند: چون در سینۀ مختار، محبت آن دو خلیفه بود.
سپس امام قسم یاد می كنند كه اگر در قلب جبرئیل و میكائیل ذره ای از حب این دو وجود می داشت، خداوند متعال آنها را با صورت در آتش دوزخ می افكند.[14]
علامه مجلسی (ره) این دو روایت را وجه جمعی برای سایر روایات مدح و ذم مختار می داند كه او به خاطر برخی عقایدش ابتدا اهل دوزخ بوده، اما به دلیل عملکرد مناسبش عاقبت با كمك امام حسین (ع) از عذاب الاهی نجات می یابد.[15]
اما آیت الله خویی (ره) سند هر دو روایت را ضعیف دانسته و عقیده مختار را نیز نیكو بر می شمرند.[16] بیشتر عالمان و دانشمندان حدیثی و رجالی در برخورد با احادیث مرتبط با مختار، روایات مدح را برگزیده و راجع به روایات مقابل آن نظریاتی را مطرح نموده اند:
الف. روایاتی كه در مذمّت مختار سخن گفته اند، از نظر سند در نهایت ضعف اند.[17] كشی (ره) در این باره می گوید: به نظر می رسد این روایات مورد جعل و وضع اهل سنت قرار گرفته است.[18]
ب. احتمال می رود این نوع احادیث از روی تقیه و جهت در امان ماندن امام و بنی هاشم از شر حاكمان ستمكار، از ایشان صادر شده باشد.[19]
ج. در حدیثی آمده بود كه «مختار دو بار برای امام سجاد (ع) و خاندان ایشان هدایایی فرستاد كه بار دوم حضرت این هدایا را نپذیرفتند و علت آن را دروغ گو بودن مختار شمردند.» این امر بعید به نظر می رسد؛ چرا كه اگر علت قبول نكردن هدایا «دروغ گو بودن» مختار می بود، این علت در نوبت اوّل نیز وجود داشت.[20]
د. روایاتی كه فرقه كیسانیه را به مختار نسبت داده و گویای كذاب بودن مختار است، نیز به عقیده عالمان علم رجال از تهمت های اهل سنت به وی بوده؛ چرا كه محمد بن حنفیه هرگز ادعای امامت نداشته تا مختار مردم را به سوی او فرا خواند، بلكه كیسانیه بعد از وفات محمد بن حنفیه تشكیل شد.[21]
مختار پیش از حادثۀ عاشورا
مختار ثقفی، قبل از نهضت عاشورا و قیام امام حسین (ع) در کربلا، به دلیل حمایت از مسلم بن عقیل، سفیر امام حسین (ع) در کوفه، پس از شهادت مسلم، به دستور ابن زیاد زندانی شده و تا پایان قیام کربلا، در کوفه زندانی بود؛[22]
از این جهت در کربلا حضور نداشت تا از امام حسین (ع) دفاع نماید.
باورهای مختار
علامه مجلسى (ره) می نویسد: مـختار، فضایل اهل بیت پیامبر اكرم (ص) را بیان مىكرد و حتى صفات زیبای امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (ع) را براى مردم منتشر مىساخت و معتقد بود كه خاندان پیامبر از هر كس براى امامت و حكومت پس از پیـامبـر سـزاوارتـرند و از سختی هایی كـه بـر خـانـدان پیامبر وارد شده، نا خشنود بود.[23]
مختار و فرقه کیسانیه
روایاتی كه فرقه كیسانیه را به مختار نسبت داده و گویای كذاب بودن مختار است، نیز به عقیده عالمان علم رجال از تهمت های اهل سنت به وی بوده؛ چرا كه محمد بن حنفیه هرگز ادعای امامت نداشته تا مختار مردم را به سوی او فرا خواند، بلكه كیسانیه بعد از وفات محمد بن حنفیه تشكیل شد.[24]
[1]. مجلسی، محمد باقر، بـحـارالانـوار، ج 45، ص 345،مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404ق؛ فیروز آبادى، محمد بن یعقوب، قاموس المحیط، ، ج 1، ص 257، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1991م.
.[2]كشى، الرجال ، ص 127، تهران، 1348ش؛ بحارالانوار، ج 45، ص 344.
[3]. الموسوی المقرم، عبدالرزاق، مـقـتـل الحـسـیـن، ص 167، دارالثقافه، چاپ دوم، 1411 ؛ الزركلى، خیرالدین، الاعلام، ج 8، ص 70 ، بیروت، چاپ اول، دار العلم للملایین.
[4] بحارالانوار، ج 45، ص 386؛ رجال كشى، ص 127.
[5] خویی، ابوالقاسم، معجم الرجال، ج 18، ص 94، قم، 1410ق.
[6] بحارالانوار، ج 45، ص343؛ رجال الكشى، ص 125.
[7] رجال الكشى، ص 127.
[8] .بحارالانوار، ج 45، ص 343.
[9]. رجال الکشی، ص 128.
[10]. همان، ص 126.
[11] . حلی، ابن داوود، رجال، ص 514 ، تهران، 1383ش.
[12]. بحارالانوار، ج 45، ص 352.
[13]. شیخ طوسی، تهذیبالأحكام، ج 1، ص 467، ح 1528، تهران، 1365ش.
[14] .بحارالأنوار، ج 45، ص 340؛ مستطرفاتالسرائر، ص 567.
[15] . بـحـارالانـوار، ج 45، ص 345،ح 5.
[16] . معجم الرجال، ج 18، ص100.
[17] .معجم الرجال، ج 18، ص 97.
[18] .رجال ابن داوود، ص 514، این مطلب در رجال کشی نزد ما پیدا نیست، چه بسا در نسخه ای که در دست ابن داوود بوده وجود داشته است.
[19] .معجم الرجال، ج 18، ص100.
[20]. رجال ابن داوود، ص 514.
[21].همان؛ معجم الرجال، ج 18، ص101.
[22] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 45، ص 353، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق؛ کرمی، علی، در سوگ امير آزادى- گوياترين تاريخ كربلا، ص 398، نشر حاذق، قم، چاپ اول، 1380ش؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقيق: عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، ج 6، ص 250،بيروت، دارالكتب العلمية، بیروت، چاپ اول، 1415ق؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جرير، تاریخ الطبری، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، ج 5، ص 571، دار التراث، بيروت، چاپ دوم، 1387ق.
[23]. بحارالانوار، ج 45، ص 352.
[24]. همان؛ معجم الرجال، ج 18، ص101.