کپی شد
مخالفان موسی کلیم الله (علیه السلام)
زمانی که پيامبران الهي مردم را به پرستش به خداي يگانه و پرهيز از شياطين و ترک كارهاي زشت دعوت میكردند، عموماً با انكار و مخالفت مردم، مواجه می شدند. در این میان اشراف، مترفان و فرمانروايان به صورت خاص، سرسختانه كمر مبارزه با پیامبر را می بستند و گروه اندكی از مردم كه غالباً از محرومان جامعه بودند، به انبياء الهي ايمان ميآورند.
حضرت موسی (علیه السلام) نیز یکی از پیامبران بزرگ الهی است که در راه مبارزه با ظلم و خرافات و برای دعوت به خداپرستی رنج های بسیار کشید و در این راستا مخالفان بسیاری پیدا کرد.
اما همانطور که اشاره شد، بیشتر مخالفان آن حضرت، از صاحبان قدرت و زر و زور بودند که در رأس همه آنها شخص فرعون قرار داشت. همچنین اشراف و سرمایه دارانی مانند قارون نیز از مخالفان سرسخت ایشان بودند. آنها به جاى اين كه از هدایت ها و روشنگری های او و از دعوت وی به حق، استقبال كنند، او را تکذیب کرده، با او به مخالفت و مبارزه برخاستند.
همانطور که ذکر شد بزرگترین دشمن موسی، «فرعون» بود. او در عالم خواب، رؤیایی دید که کاهنان و خواب گزاران دربار آن را این گونه تعبیر کردند: چنین به نظر می رسد که به زودی نوزادی از بنی اسرائیل به دنیا می آید که واژگونی تخت و تاج فرعون و نابودی فرعونیان، به دست او انجام می شود. همین امر موجب شد تا فرعون برای جلوگیری از ولادت نوزاد مورد نظر (موسی) دست به کشتار نوزادان بنی اسرائیل بزند.
بعد از آنکه موسی به اذن و اراده الهی از خطر مرگ نجات پیدا کرد و در دربار فرعون رشد و نمو یافت، به پیامبری مبعوث شد و فرعون و فرعونیان را به حق دعوت نمود. از اینجا بود که دشمنی و مخالفت فرعون با آن حضرت بالا گرفت.
یکی دیگر از مخالفان برجسته آن حضرت، «هامان» وزیر فرعون بود که دشمنی ها و مخالفت های او با موسی به دستور شخص فرعون در قرآن آمده است. در مجموع شش بار نام هامان در قرآن آمده است.[1]
آن حضرت از بنی اسرائیل نیز مخالفان برجسته ای داشته است. از جمله آنها می توان به «قارون» اشاره کرد. «قارون بن یصهر» از بنی اسرائیل و از نزدیکان حضرت موسی (علیه السلام)؛ (پسر عمو یا پسر خاله او) بوده است. چنین به نظر می رسد قارون در نزد فرعون مقام عالی داشت؛ به نقلی هامان، وزیر فرعون و قارون خزانه دار یا عامل و کارگزار فرعون بر بنی اسرائیل بوده است.[2] نام قارون ۴ بار در سه سوره از قرآن آمده است.[3] در بخشی از آیات سوره قصص سخن از درگیری بنی اسرائیل با این مرد ثروتمند و سرکش به میان آمده، قارونی که مظهر ثروت آمیخته با کبر و غرور و طغیان بود. قرآن کریم در باره او می فرماید: «قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد، ما آن قدر از گنج ها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود …».[4]
از دیگر مخالفان مهم آن حضرت در بین بنی اسرائیل، «سامری» است. حضرت موسی (علیه السّلام) بعد از نجات از دست فرعونیان برای تشکیل حکومت نیازمند قانون شد؛ لذا به فرمان الهی به کوه طور رفت، تا الواح تورات را از درگاه خدا گرفته و همان کتاب آسمانی، قانون اساسی مردم گردد.
نخست طبق وعده خدا، به بنی اسرائیل فرمود: «من سی روز از میان شما غایب هستم، جانشین من برادرم هارون است. در پرتو راهنمایی های او به زندگی ادامه دهید تا من بازگردم».[5]
موسی (علیهالسّلام) به کوه طور رفت و به مناجات و عبادت پرداخت. سی شبانه روز به پایان رسید، خداوند ده روز دیگر را به آن افزود و مجموع آن چهل روز گردید.[6]
در این میان «موسی بن ظفر»[7] که بعدا به نام «سامری» معروف شد، از بنی اسرائیل بود (او همان کسی بود که در ماجرای درگیری او با قبطی، موسی به کمک او شتافت و قبطی را کشت). او با اینکه سابقه انقلابی داشت و از یاران موسی بود، پس از پیروزی موسی (علیه السّلام) جزء منافقین گردید و در غیاب آن حضرت، از زمینه ای که در میان بنی اسرائیل وجود داشت، سوء استفاده کرده و از طلاهای فرعونیان، که جمع شده بود، با زیرکی خاصی مجسمه گوساله ای درست کرد و مردم را به پرستش آن دعوت نمود. با این کار اکثریت قاطع جاهلان بنی اسرائیل، از راه توحید ربوبی خارج شده و گوساله پرست شدند.[8]
در پایان این مقال مختصر باید گفت: بسیاری از بهانه جویان بنی اسرائیل بارها و بارها سر مخالفت با حضرت موسی (علیه السلام) را گذاشتند که در تفاسیر به طور نسبتا گسترده به آنها اشاره شده است.
[1]. قصص، 6 و 8 و 38؛ غافر، 24 و 36؛ عنکبوت، 36.
[2]. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن،ج ۵، ص ۳۱۰، به نقل از سایت ویکی فقه.
[3]. قصص، 76 و 79؛ غافر، 24؛ عنکبوت، 39.
[4]. قصص، 76.
[5]. برگرفته از اعراف، 142.
[6]. همان.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 13 ص 244.
[8]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 14، ص 201.