searchicon

کپی شد

محمد بن اسماعیل، قائم منتظر قرمطیان

قرمطیان به مهدویت «محمد بن اسماعیل»، اعتقاد اساسی داشتند. با توجه به این که اسماعیلیان و قرمطیان در آغاز به یک هدف می‌اندیشیدند، زمینه پذیرش مهدویت محمد بن اسماعیل برای آنان کاملا مهیا بود. از سوی دیگر، مهدویت احمد بن محمد بن حنفیه با تردیدهای بسیار مواجه گردید و وعده ظهور او محقق نشد؛[1] لذا این اعتقاد جدید مورد پذیرش و حمایت جدی قرمطیان قرار گرفت و چون از لحاظ مالی قوی شدند و افراد موثقی از آنها اطاعت کردند، تبلیغ برای محمد بن اسماعیل را وسعت دادند و او را به عنوان امام مهدی که در آخرالزمان آشکار می‌شود و حق را به پا می دارد، معرفی نمودند و داعیان برای او بیعت می گرفتند و اموال را برای او گردآوری می نمودند تا آشکار گردد.[2] آنان معتقد بودند محمد بن اسماعیل زنده و در بلاد روم غایب است و او قائم مهدی می باشد.[3] این اعتقاد با تألیف و انتشار کتاب داعی نسفی به نام «المحصول» تقویت شد. این اثر به دست نیامده است، اما از قراین موجود در آثار دیگر به نظر می آید که نیمه  اول این کتاب به نوعی به  نظام مابعدالطبیعی نو افلاطونی پرداخته و بخش دوم با هفت دور نبوت در تاریخ بشریت مرتبط است.[4]

ابوحاتم رازی؛ از داعیان مشهور قرمطی، مبلغ این نظریه در طبرستان، اصفهان، آذربایجان و گرگان شد. او با ابوطاهر[5] روابط گرمی پیدا کرد و اشتباه بودن این عقیده را به او تذکر داد که دور ششم با ظهور امام هفتم، محمد بن اسماعیل، به پایان می رسد و دور هفتم بعد از او آغاز می شود؛ وی تأکید کرد که دور ششم به طور حقیقی به پایان نمی‌رسد، مگر بعد از بازگشت امام هفتم و او بعد از بازگشتش زمین را از قسط و عدل پر می‌کند. حتی ابوحاتم رازی یک بار نزد «مرداویچ»،[6] تاریخی برای ظهور مهدی پیش‌بینی کرد، ولی چون این پیش‌بینی محقق نشد به ناچار به ری و سپس به آذربایجان گریخت.[7]

پس از نسفی، شاگردش؛ ابویعقوب سجستانی، به دفاع از استادش پرداخت و در این خصوص، کتاب «النصره» را تألیف نمود. ابوطاهر رهبری جوان، شجاع و متعصب برای حرکت قرامطه بود. او این حرکت را با قدرت و اعتماد به آن از نو تجدید کرد و پایه‌های اعتقادی آن را در بین پیروانش محکم ساخت.[8] در چارچوب این اعتقاد جدید، قرامطه به ابوطاهر، هم‌چون داعی مهدی می نگریستند و حتی عقاید غلوآمیزی درباره او پیدا کرده بودند. [9]

مشخص نیست که آیا «آل زکرویه» در شام نیز این مرحله را سپری کرده‌اند و یا آنها از ابتدا به مهدویت محمد بن اسماعیل معتقد بودند یا نه؟. ابتدا یحیی و سپس حسین، پسران زکرویه، خود را امام منتظر؛ یعنی نواده محمد بن اسماعیل خواندند، ولی قرمطیان بحرین و عراق این ادعا را نپذیرفتند و آنها نیز از ادعای خویش سرخورده شدند.[10]  به هر حال تعالیم اعتقادی قرمطیان تأثیر بسیار زیادی بر پیروانشان گذاشت؛ به گونه‌ای که آنان بارها در راه اعتقاد خود، در نبردهایی بسیار سخت، دشمنانشان را شکست دادند و باعث رعب و وحشت عجیبی در بین مخالفانشان شدند.

در ابتدا قرمطیان در کنار اسماعیلیان و پیرو عقاید آنان بودند، اما با مرگ رهبر دعوت در سلمیه، متوجه تغییر لحن جانشین او شدند و عبدان پس از گفت گو با پیشوای بزرگ فهمید که دعوت به نام محمد بن اسماعیل حیله ای برای گردآوردن پیروان بوده است؛ لذا آنان از فرقه جدا شدند و داعیان خود را از این تصمیم آگاه ساختند.[11] عبدان با داعی یمن نیز مذاکره کرد و از او نیز همین موضوع را شنید.[12]

برخی از بزرگان اسماعیلی که اکنون قرمطی شناخته می‌شدند، با رساندن نسب خود به محمد بن اسماعیل، برای جلب توجه یاران خود از این طریق تلاش می کردند، از جمله آنها فردی به نام «قاسم بن احمد قرمطی» است که قرمطیان برای او نام عبدالله و لقب مدثر قرار داده بودند و او را به عبدالله بن احمد بن محمد بن اسماعیل می شناختند.[13] اختلاف قرامطه و اسماعیلیان پس از این نیز تشدید شد. گروهی از قرامطه تا زمان ظهور مهدی از فرزندان اسماعیل خواستار ایجاد مجلس شوری به طریق انتخابات برای اداره دعوت بودند که عبیدالله با آنان مخالفت و آنان را از مرکز دعوت دور کرد.[14] پیروان قرامطه که به مهدی موعود دعوت می کردند، لازم بود خمس درآمدهای خود را به نام صاحب عصر؛ یعنی امام غایب بپردازند. این رسم بعدها نیز باقی ماند. این پول در لحساء در خزانه مخصوصی به نام خزانه مهدی که تولیت خاصی داشت، واریز می شد.[15]

مهم‌ترین ویژگی مهدی در اعتقاد قرمطیان این بود که شرع را منسوخ سازد، ولی این کار تنها برای آشکار ساختن کامل حقیقت‌هایی بود که قبلاً در شرع اسلام و در کتاب‌های مقدس پیامبران پیشین مکتوم شده بود. قرمطیان، محمد بن اسماعیل را از پیامبران اولی­العزم می‌شمردند و معتقد بودند: قائم المهدی کسی است که به پیغمبری برخیزد، آیینی نو آورد و دین محمدی را از میان بردارد و نسخ کند. [16] آنان برای تأیید نظر خود به اخباری استناد جسته اند که از قول امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت شده است؛ مانند این حدیث، «انّ الله تبارک و تعالی جعل لمحمد بن اسماعیل جَنَّة آدم صلی الله علیه»، قمی در این خصوص می نویسد: هدفشان از نقل این احادیث این است که خداوند محرمات و آن چه را که در گیتی آفریده، بر یاران محمد بن اسماعیل حلال کرده است.

دعوت قرمطیان در بین توده مردم، به ویژه مردم بحرین، توسط آل جنابی و نیز در شام توسط آل زکرویه به طور وسیعی تبلیغ می شد. ابوسعید جنابی و پس از او پسرش، ابوطاهر، رعب و وحشت عجیبی در دل مسلمانان به وجود آوردند. ابوطاهر در سال 316هـ، دارالهجره ای بنا کرد و از مهدی دعوت کرد. او در کار خود بسیار پیشرفت کرد و توانست با کمک پیروانش مناطق وسیعی را تحت سیطره خود در آورد؛ به گونه ای که خلیفه آن وقت ناچار شد هارون بن غریب را به نبرد او بفرستد. هارون در این نبرد پیروزی‌هایی به دست آورد.[17] این دعوت که در منابع زیادی به صورت یکسان ذکر شده است، نشان می دهد که ابوطاهر در آن سال تبلیغاتش را افزایش داده و به مرحله جدیدی گام نهاده است. از او قصایدی باقی مانده است که اعتقاد و اهتمام وی را به مهدی و گسترش دعوتش نشان می دهد.[18] او حتی حمله به مکه و قتل عام حاجیان و بردن حجرالأسود را وظیفه‌ای دینی و مذهبی می دانست که برای ظهور مهدی لازم بود و برای این قتل عام‌ها تفسیرهای باطنی از آیات قرآن ارائه می کرد.[19]،[20]

[1]. بزون، حسن، القرامطة بین الدین و الثورة، ص 259 و 260.

[2]. ثابت بن سنان، اخبار القرامطة فی الإحساء الشام، العراق، الیمن، تصحیح: زکار، سهیل، ص 190 و 191؛ مقریزی، اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء، تصحیح: الشیال، جمال الدین، ج 1، ص 158.

[3]. اشعری قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تصحیح: مشکور، محمد جواد، ص 158؛ نوبختی، ابی محمد الحسن بن موسی، فرق الشیعة، ترجمه: مشکور، محمدجواد، ص 73؛ اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ترجمه: مؤیدی، محسن، ص 21.

[4]. داعی فاطمی، طاهر بن ابراهیم حارثی یمانی (د: 584 ه)، هفت دور نبوت را به طور کامل مورد بررسی قرار داده است، ر.ک، یمانی، الأنوار اللطیفة فی حقیقة، تصحیح: الاعظمی، محمد حسن، ص 129؛ هم­چنین ر.ک: حامدی، ابراهیم بن حسین، کنزالولد، تصحیح: غالب، مصطفی، ص 254.

[5]. سلیمان بن ابی سعید حسن بن بهرام جنابی هجری؛ مشهور به ابوطاهر قرمطی از مردم گناوه/ جنابه فارس بود. او در سال ۲۹۴ق، زاده شد. در سال ۳۱۰ق، در ۱۶سالگی پس از پدر و برادرش از سوی شورای عقدانیه، شورایی مرکب از ۱۲ نفر از رهبران قرامطه، به رهبری قرامطه بحرین بزرگ برگزیده شد؛ از این رو، به او صاحب البحرین می‌گفتند. پدر وی ابتدا از مبلغان کیش اسماعیلی بود و در سال ۲۸۶ق، در بحرین به عنوان قرمطی ظهور کرد و شماری از قبایل آن جا به وی پیوستند. برگرفته از ویکی فقه.

[6]. مَرداویج بن زیار؛ مکنی به ابوالحجاج مؤسس سلسله امیران زیاری (آل زیار) است که از 316 تا حدود 435 ق، در ایران شمالی و مرکزی و جنوبی امارت داشته اند. ر.ک: لغت نامه دهخدا، سایت واژه یاب.

[7]. دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه: بدره‌ای، فریدون، ص 143.

[8]. القرامطه بین الدین و الثورة، ص 261.

[9]. ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، تصحیح: تدمری، عمر عبدالسلام، حوادث سال 332 ه؛ ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج 5، ص 187؛ دخویه، قرمطیان بحرین و فاطمیان، ترجمه: امیرخانی، محمد باقر، ص 42.

[10]. قرمطیان بحرین و فاطمیان، ترجمه: امیرخانی، محمد باقر، ص 42.

[11]. همان، ص 42 ـ 43؛ تامر، عارف، اسماعیلیه و قرامطه در تاریخ، ترجمه: زمردی، حمیرا، ص 162.

[12]. اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء، تصحیح: الشیال، جمال الدین، ج 1، ص 169.

[13]. اخبار القرامطه فی الاحساء الشام، العراق، الیمن، تصحیح: زکار، سهیل، ص 189؛ اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء، تصحیح: الشیال، جمال الدین، ص 169.

[14]. اسماعیلیه و قرامطه در تاریخ، ص 90.

[15].  قرمطیان بحرین و فاطمیان، ترجمه: امیرخانی، محمد باقر، ص 93.

[16].  فرق الشیعة، همان، ص 74؛ المقالات و الفرق، تصحیح: مشکور، محمد جواد، ص 84.

[17]. ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، المنتظم فی تواریخ الملوک و الامم، تصحیح: زکار، سهیل، ج 8، ص 3 ـ 38؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، تصحیح: الشیال، جمال الدین، ج 3، ص 220؛  تاریخ الاسلام، تصحیح: تدمری، عمر عبدالسلام، ج 23، ص 373 ـ 374؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج 11، ص 158.

[18]. النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، تصحیح: الشیال، جمال الدین، ص 220.

[19].  فرق الشیعة، همان، ص 74 و 75.

[20]. برگرفته از: روحی میرآبادی، علیرضا (استاد یار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی)، مجله تاریخ اسلام، هفتم مهر ماه سال 1385، شماره بیست و هفتم.