Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مجازات گوساله پرستی بنی اسرائیل

خداوند می فرماید: “و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد و به سوى خالق خود باز گرديد! و يك ديگر را به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است». سپس خداوند توبه شما را پذيرفت؛ زيرا كه او توبه‏پذير و رحيم است”.[1]

مفسّرین در این که مراد خداوند در این آیه که امر به کشتن بنی اسرائیل به دست هم دیگر کرده است سه احتمال داده اند:

1. امر به کشتن در این آیه یک امر امتحانی بوده است مانند امر به حضرت ابراهيم (ع) به كشتن اسماعيل، كه قبل از كشته شدن اسماعيل خطاب آمد: “اى ابراهيم تو دستورى را كه در خواب گرفته بودى، انجام دادى.[2] در داستان موسى (ع) هم خداوند فرمود: “توبه کنيد، و يك دیگر را بكشيد كه اين در نزد خداوند شما، برايتان بهتر است، ولی قبل از این که به صورت کامل فرمان خداوند اجرا شود خداى سبحان كشتن بعض را كشتن كل به حساب آورده، توبه آنان را پذیرفت.[3]

2.مراد از قتل و کشتن در این آیه قطع شهوات نفسانی و وسوسه های شيطانی است و معناى آیه این است كه شهوات نفسانى و وساوس شيطانى را از خود قطع كنيد و با اخلاص تمام به وحدانيت الاهى مقرّ و معترف شويد.[4]

3. مراد از قتل در آیه، قتل حقيقى است؛ يعنى يك ديگر را بكشيد و هلاك كنيد[5]؛ زیرا اين كشته شدن از زندگانى دنيا برای شما بهتر است.

کسانی که گفته اند مراد خداوند متعال، کشتن حقیقی بوده است برای این حکم خداوند حکمت و فلسفه هایی ذکر کرده اند که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

الف. این کشته شدن موجب تطهير بنی اسرائیل از كفر و شرك و سبب وصول آنان به زندگی جاودانی و بهجت سرمدى است.[6]

ب. كشتن انسان اگر چه عملى زشت و حرام است، ولى گاهى از نظر پاره اى مصالح، نيكو و واجب مي گردد و يك نوع مصلحت دينى و اجتماعى عنوان آن را تغيير مي دهد. در مورد بنى اسرائيل نيز چون كشتن آنان، مصلحتی؛ مانند جلوگيرى از تكرار اين نوع گناه بزرگ را داشت نيكو، و حاضر شدن به آن، نيز امرى پسنديده به شمار مى‏آيد.[7]

ج. پرستش گوساله سامرى، گناه كوچكى نبود، ملتى كه بعد از مشاهده آن همه آيات خدا و معجزات پيامبر بزرگشان موسى (ع) همه را فراموش كنند و با يك غيبت كوتاه پيامبرشان به كلى اصل و اساس توحيد و آئين خدا را زير پا گذارده و بت پرست شوند. اگر اين موضوع براى هميشه از مغز آنها ريشه كن نشود وضع خطرناكى به وجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتى مخصوصاً بعد از مرگ موسى (ع)، ممكن است تمام آيات دعوت او از ميان برود، و سرنوشت آئين او به كلى به خطر افتد در اين جا بايد شدّت عمل به خرج داده شود، و هرگز به پشيمانى و توبه زبانی نبايد قناعت گردد، لذا فرمان شديدى از طرف خداوند، صادر شد كه در تمام طول تاريخ پيامبران مثل و مانند ندارد، و آن اين كه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحيد، فرمان اعدام دست جمعى گروه كثيرى از گنه كاران به شکل خاصی (به دست خودشان) صادر شد.

شدّت و بالا بودن سطح این مجازات به این دلیل است که مسئله انحراف از اصل توحيد و گرايش به بت پرستى مسئله ساده اى نبود كه به اين آسانى قابل گذشت باشد، آن هم بعد از مشاهده آن همه معجزات روشن و نعمت هاى بزرگ خدا. در حقيقت همه اصول اديان آسمانى را مى‏توان در توحيد و يگانه پرستى خلاصه كرد، تزلزل اين اصل معادل است با از ميان رفتن تمام مبانى دين، اگر مسئله گوساله پرستى ساده تلقّى مى‏شد، شايد سنتى براى آيندگان مى‏گشت، به خصوص اين كه بنى اسرائيل به شهادت تاريخ مردمى لجوج و بهانه جو بودند، لذا بايد چنان گوشمالى به آنها داده شود كه خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقى بماند و كسى هرگز بعد از آن به فكر بت پرستى نيفتد، و شايد جمله “ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ”؛ “اين كشتار نزد خالقتان براى شما بهتر است” اشاره به همين معنا باشد.[8]

در پایان، بیان این نکته لازم است که شدیدترین مجازات های دنیوی با کوچکترین عذاب آخرت قابل مقایسه نبوده و بر همین اساس، اگر شخصی بتواند با تحمّل مجازاتی هر چند دشوار، خود را از سختی هایی که مستحقّ آن در روز معاد است، برهاند، تجارتی بس سودمند انجام داده است و ما معتقدیم که حدود و مجازات های الاهی در این دنیا، کفارۀ گناه اشخاصی خواهد بود که از صمیم قلب توبه کرده اند.

در این رابطه توجه به این روایت خالی از لطف نیست.

گروهی از دزدان را نزد امیرالمؤمنین آوردند. آن حضرت دست های آنان را قطع کرده و سپس این دزدان را به مکان مناسبی برده و دستور فرمود که اقدامات درمانی لازم صورت پذیرد و بعد از آن، با غذاهای لذیذی چون گوشت و عسل از افراد مجازات شده پذیرائی کرده و خطاب به آنان فرمود: ای گناهکاران! اکنون دست های شما وارد جهنم شد. البته اگر توبه کنید و خدا بداند که در توبۀ خود صادق هستید، دست هایتان را از آتش نجات داده و با خود به بهشت خواهید برد، در غیر این صورت، آن دست های بریده شده هستند که شما را به جهنم خواهند کشاند.[9]

در ارتباط با کشتگان بنی اسرائیل نیز یکی از دو احتمال وجود دارد:

1. یا آنان توبه کردند که در این صورت به بهشت جاودانی وارد خواهند شد که تحمّل هر سختی در راه رسیدن به آن ارزشمند است.

2. و یا بر عقیدۀ باطل خود پایدار ماندند که مجازات مرگ نیز با توجه به نشانه ها و معجزاتی که مشاهده کردند، اندک است.


[1]. بقره،54: “وَ إِذْ قَالَ مُوسىَ‏ لِقَوْمِهِ يَاقَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُم بِاتخَِّاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلىَ‏ بَارِئكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ عِندَ بَارِئكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ  إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيم‏”.

[2]. صافات، 105: “يا إِبْراهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا”.

[3]. طباطبایی، محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ج 1، ص 288 (با اندکی تصرف)،  انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، چاپ پنجم، 1374 ش.‏

[4]. كاشانى، ملا فتح الله‏،‏ تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج ‏1، ص 192، نشر كتابفروشى محمد حسن علمى، تهران‏، 1336 ش.

[5].همان، ص 192.

[6]. همان.

[7]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، مترجمان، ج‏1، ص 179، انتشارات فراهانى‏، تهران، چاپ اول، 1360 ش‏. ‏

[8]. مكارم شيرازى، ناصر،‏ تفسير نمونه، ج‏1، ص 256، نشر دار الكتب الإسلامية، تهران‏، چاپ اول، 1374 ش‏.

[9]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 7، ص 266، ح 31، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.