searchicon

کپی شد

مباهله

یکی از انواع نفرین حق، «مباهله» است.

«مباهله» در لغت: در لسان العرب ذکر شده که: «البَهْل: اللَّعْن» بهل به معنای لعن می باشد و بهل الاهی به معنای لعن الاهی است.[1] لکن راغب اصفهانی معتقد است: “بهل” (بر وزن اهل)، به معناى رها کردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن است؛ به همين جهت هنگامى که حيوانى را به حال خود واگذارند تا نوزادش بتواند به آزادى شير بنوشد، به  او” باهل” مى‏گويند، و” ابتهال” در دعا به معناى تضرع و واگذارى کار به خدا است؛ مانند سخن خداوند که در آیه مباهله می فرماید: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِين[2]؛ آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهیم». سپس در پایان می گوید: کسی که ابتهال را به لعن و دوری از خدا تعریف کرده، به این جهت است که استرسال و رها كردن و واگذار كردن بنده به حال خود اين نتایج را به دنبال مى‏آورد.[3]

مباهله در اصطلاح: با توجه به آيۀ مربوطه، مباهله به معناى نفرين کردن دو نفر نسبت به يک ديگر است بدين ترتيب که افرادى که در بارۀ يک مسئله مهمّ مذهبى با هم نزاع دارند در يک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا ساخته و مجازات کند.[4] پس مورد تشريع مباهله مخصوص اختلافات و منازعات دینی و مذهبى است تا جايى که با گفت و گو حل نشود و کار به انکار و مکابره بکشد.[5] به بیان دیگر مباهله يعنى نفرين کردن يک ديگر تا هر کس بر باطل بوده مورد غضب الاهى قرار گيرد و آن کس که بر حق است شناخته شود و بدين گونه حق از باطل تشخیص داده شود.[6] طبیعی است که طرفین مباهله، باید معتقد به پروردگار باشند تا بتوانند اقدام به چنین کاری نمایند، چون فردی که خداپرست نیست، نمی تواند از خداوند درخواستی داشته باشد.

شرایط مباهله:

همان گونه که از تعریف مباهله بر می آید، مباهله یک نحوۀ از دعا است؛ از این رو گفته اند: شرایطی که برای دعا ذکر شده،[7] برای مباهله نیز لازم است، ولی با توجه به این که مباهله دعای خاصی است، تبعاً دارای ویژگی ها و شرایط ویژه ای نیز می باشد که به برخی از آنها اشاره می شود:

الف. کسی که می خواهد مباهله کند باید خود را سه روز اصلاح اخلاقى کند.

ب. روزه بگيرد.

ج. غسل کند.

د. با کسى که مى‏خواهد مباهله کند به صحرا برود.

هـ. ساعتى که در آن مباهله می شود: بین الطلوعین؛ یعنی ميان سپيده دم تا بر آمدن آفتاب است.

و. انگشتان دست راستش را در انگشتان راست او بيفکند.

ز. از خودش آغاز کند و بگوید: خداوندا! تو پروردگار آسمان هاى هفت گانه و زمين هاى هفت گانه‏اى و آگاه از اسرار و نهان هستى، و رحمان و رحيمى، اگر مخالف من حقى را انکار کرده و ادعاى باطلى دارد بلایى از آسمان بر او بفرست، و او را به عذاب دردناکى مبتلا ساز! و بعد بار ديگر اين دعا را تکرار کند و بگوید: اگر اين شخص حق را انکار کرده و ادعاى باطلى مى‏کند بلایى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا کن.[8]



[1]. ابن منظور، محمد بن مكرم‏، لسان العرب، ج 11، ص 71، دار صادر، چاپ سوم، بيروت‏، 1414 ق.

[2]. آل عمران، 61.

[3]. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات فی غريب القرآن، صفوان عدنان، داود، ص 149، دارالعلم/ الدار الشامية، چاپ اول، دمشق/بيروت، 1412 ق، «من فسّر الابتهال باللعن فلأجل أنّ الاسترسال في هذا المكان لأجل اللعن».

[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏2، ص 578، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 هـ ش. ‏

[5]. کلینی، اصول كافى، كمره‏اى، محمد باقر، ج ‏6، ص 629، اسوه‏، چاپ سوم، قم‏، 1375ش.‏

[6]. دوانى، على، مهدى موعود (ترجمه جلد سيزدهم بحار)، ص 636، ‏دار الكتب الاسلاميه‏، چاپ بيست و هشتم، تهران‏، 1378 ش.

[7]. ر.ک: نمایۀ شرایط استجابت حتمی دعا شمارۀ 197 (سایت اسلام کوئست: 983) و شرایط و راه های استجابت دعا شمارۀ 2145 (سایت اسلام کوئست: 2269) .

[8]. اصول كافى، ج 2، ص 513 و 514؛ ج ‏6، ص 145.