کپی شد
مبادی و پیش فرض های علم کلام
هر علمی یک رشته مبادی و پیش فرض های تصوری و تصدیقی دارد. علم کلام نیز دارای این مبادی است:
مبادی تصوری علم کلام عبارتند از: تصور موضوع و محمول هر مسئله کلامی.
مبادی تصدیقی علم کلام عبارتند از: تصدیق به «قواعد منطقی»، «معرفت شناختی» و پذیرش آن دسته از «اصول عقلی و فلسفی» که مسائل علم کلام مبتنی بر آنها است.[1]
اما علاوه بر ارائه مبادى فوق، يک اصل اساسى به عنوان يكى از مبادى علم كلام، موجب تمايز اساسى سلسله مباحث كلامى با فلسفى مىگردد، و آن «اصل عدم استقلال عقل در كشف حقايق»[2] است.
البته متكلّمان در دامنه نفوذ اين اصل با يكديگر همسو نيستند: گروهى به اصالت عقل در طول مباحث دينى قائلند و گروهى به اصالت نقل معتقدند؛ از اين رو در موقع ظهور تعارض در گزاره هاى دينى، قائلان به اصالت نقل از معناى ظاهر عدول ننموده و تمام گزارهها را در موطن خود صحيح دانسته و از گونه گزاره هاى ايمانى مىدانند، ولى قائلان به اصالت عقل به تأويل اين گونه گزارهها مىپردازند.[3]
علّامه حلّى در پى اين عبارت خواجه نصیرالدین طوسی: «و يجب تأويله عند التعارض»،[4] کلامی دارد[5] که حكيم الهى مير محمّد اشرف علوى عاملى در تحرير آن می گويد: «هرگاه دو دليل نقلى یا دليل عقلى و نقلى با هم معارضه كنند، تأويل دلیل نقلى واجب است»؛[6] لذا تأويل از نظر عقل گرايان جايگاه ويژهاى دارد.
بنا بر آن چه بيان شد، در ديدگاه متكلم، عقل، استقلال كامل در كشف حقايق ندارد و به مبدئى خارجى كه همانا وحى است نيازمند مىباشد، همين آموزه در ديدگاه متكلمان اسلامى به دلايل نقلى اثبات گرديده، آيه هاى زير مىتواند دليلى بر عدم بسندگى حكم عقل باشد:
«و يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛[7] و آن چه را نمىدانستيد، به شما ياد دهد»، «وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ؛[8] و مطالبى به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبوديد»، «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيه؛[9] خداوند، پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و بيم دهند و كتاب آسمانى، كه به سوى حق دعوت مىكرد، با آنها نازل نمود تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند». در اين آيات، به منزلت وحى در طى تفكّر عقلانى اشاره شده است.
البته متكلّمان عقلگرا نيز برای حجیت عقل به آيه هاى زير و مانند آن استشهاد مىکنند که مفاد آنها – با توجه به آیات دسته اول-، بيانگر حجيت بخشى از دريافت هاى عقلى است:
«إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً؛[10] گمان، هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىسازد (و به حق نمىرساند)»، «وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ؛[11] و مىگويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقّل مىكرديم، در ميان دوزخيان نبوديم!»، «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ، أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ؛[12] پس بندگان مرا بشارت ده! همان كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند. آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند».
با توجّه به دو دسته ادلّه فوق، متكلمان عقلگراى اسلامى پس از اثبات نبوّت خاصّه و حجيّت كتاب و سنت از طريق صحيح، برخى از مضامين كتاب و سنت را به عنوان مبادى ثانوى استدلال هاى دينى به كار مىگيرند.[13]
[1]. ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر علم کلام، ص 101.
[2]. شيخ مفيد می گويد: «و اتفقت الامامية على أن العقل محتاج فى علمه و نتائجه الى السمع و انّه غير منفك عن سمع ينبّه العاقل على كيفية الاستدلال، و انّه لا بدّ فى اوّل التكليف و ابتدائه فى العالم من رسول…». ر.ک: مفيد، محمد بن محمد، أوائل المقالات في المذاهب و المختارات، ص 44.
[3]. از اين قبيل است، گزارههاى وارد در مسئله بدا، نسخ، معاد جسمانى، رجعت و … .
[4]. حلى، یوسف بن مطهر، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، تصحيح و مقدمه و تحقيق و تعليقات: حسنزاده آملى، حسن، ص 244.
[5]. وی مىفرمايد: «إذا تعارض دليلان نقليان أو دليل عقلي و نقلي وجب تأويل النقل، أما مع تعارض النقلين فظاهر لامتناع تناقض الأدلة و أما مع تعارض العقلي و النقلي فكذلك أيضا و إنما خصصنا النقلي بالتأويل لامتناع العمل بهما و إلغائهما و العمل بالنقلي و إبطال العقلي، لأن العقلي أصل للنقلي فلو أبطلنا الأصل، لزم إبطال الفرع أيضا فوجب العدول إلى تأويل النقلي و إبقاء الدليل العقلي على مقتضاه». ر.ک: همان.
[6]. علوى عاملى، مير سيد محمد، علاقة التجريد، تصحيح و تحقيق: ناجى، حامد، ج 1، ص 588.
[7]. بقره، 151.
[8]. انعام، 91.
[9]. بقره، 213.
[10]. يونس، 36.
[11]. ملک، 10.
[12]. زمر، 17 و 18.
[13]. ر.ک: علاقة التجريد، تصحيح و تحقيق: ناجى، حامد، ج 1، ص 70 – 73.