کپی شد
مالک اشتر نخعی
مالک بن حارث بن عبد یغوث بن سلمه بن ربیعه بن حارث بن خریمة بن سعد بن مالک بن نخع از خانوادههای اصیل و برومند طایفه نخع و مذحج یمن برخاستهاست.[1] وی در زمان جاهلیت و قبل از اسلام به دنیا آمد،[2] اما در مورد عقیده او، طایفهاش و اینکه چه زمانی مسلمان شدهاند، در کتابهای تاریخی مطلبی ثبت نشده و حدیث یا شبه حدیثی بر آن یافت نشدهاست.[3]
مالک بن حارث اشتر نخعی،[4] از اصحاب و یاران نزدیک امام على (علیه السلام) است كه مقام علمى، اجتماعى، سیاسى و مبارزاتى او زبانزد عام و خاصّ بود. حضور او در میدانهاى نبرد و صحنههاى سیاسى و نظامى، مایه خشنودى على بن ابیطالب (علیه السلام) و لشكر اسلام و سبب نگرانى، ترس و اضطراب دشمنان بود. او مردى بخشنده، شاعرى نامآور، سخنورى چیرهدست، عارفى بصیر و پارسا بود. وی در علوم و معارف دینى مقام و منزلت خوبى داشت. بینش عمیق، معرفت فراگیر و ایمان قوىِ این بزرگمرد با اخلاق پسندیده و سیاست علوى آمیخته شده بود. مالک، تنها مرد پیكار و میدان جنگ نبود، بلكه با خصوصیات برجسته و خصلتهاى انسانى خود، گوى سبقت را از دیگران ربوده و در بین همه آنها بلند آوازه گردید.[5]
این صحابى بزرگ در برابر مولاى خود، تسلیم و بر پیمان خویش وفادار بود بدین جهت امام علی (علیه السلام) او را براى خود، یارى خیرخواه و براى دشمنانش، رقیب قاطع و سازشناپذیر میدانست. امام در مورد او می فرماید: «همانا مردى را فرماندار مصر قرار دادم، كه نسبت به ما خیرخواه، و به دشمنان ما سختگیر و درهم كوبنده بود، خدا او را رحمت كند».[6]
[1]. الاعلمی الحائری، محمدحسین، دائرة المعارف الشیعة العامة، ج 16، ص 40؛ الامین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج 9، ص 38؛ العطار، قیس، خطبه و آرائه مالک الاشتر، ص 13.
[2]. الزرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج 5، ص 259.
[3]. ر.ک: الحکیم، السید محمدرضا، مالک اشتر، ص 33.
[4]. ر.ک: بدر الدین عینی، محمود بن أحمد، مغانی الأخیار فی شرح أسامی رجال معانی الآثار، تحقیق: محمد حسن إسماعیل، محمد حسن، ج 3، ص 6.
[5]. برای آگاهی بیشتر ر.ک: امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 9، ص 204 – 205، ج 11، ص 80 – 83.
[6]. «إِنَّ الرَّجُلَ الَّذِی كُنْتُ وَلَّیتُهُ أَمْرَ مِصْرَ كَانَ رَجُلًا لَنَا نَاصِحاً وَ عَلَى عَدُوِّنَا شَدِیداً نَاقِماً فَرَحِمَهُ اللَّه»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صالح، صبحی، نامه 34، ص 407.