کپی شد
ماجرای کنعان پسر نوح (علیه السلام) هنگام طوفان
یکى از پسران حضرت نوح (علیه السلام) «کنعان» نام داشت. حضرت نوح (علیه السلام) با روش ها و گفتار گوناگون او و دیگران را به سوى توحید دعوت کرد، ولى او با کمال گستاخى و لجاجت به دعوت پدر اعتنا ننمود و مانند بسیاری از مردم، به بت پرستى ادامه داد. هنگامى که بلاى جهان گیر طوفان فرا رسید، نوح (علیه السلام) دید پسرش کنعان در خطر غرق و هلاکت افتاده، دلش به حال او سوخت، از میان کشتى او را صدا زد و گفت: «پسرم، تو هم با ما سوار كشتى شو و با كافران همراهى مكن».
ولى کنعان به جاى این که به دعوت دلسوزانه پدر پاسخ دهد و خود را که در پرتگاه هلاکت بود، نجات بخشد؛ با کمال غرور و گستاخى تقاضاى پدر را رد کرد و در پاسخ او گفت: «به زودى بر فراز كوهى جاى مى گيرم كه مرا از خطر اين آب در امان خواهد داشت». نوح (علیه السلام) فرمود: «امروز هيچ كس از آنچه خدا خواسته رهائى نمى يابد، مگر كسى كه رحمت خداوند شامل حالش شده باشد، – اینجا منظور همان كسانى هستند كه سوار كشتى بودند – پس موج در ميان پدر و پسر جدائى افكند و پسر در آّب غرق شد». به این ترتیب عذاب الهى، حتى فرزند ناخلف نوح (علیه السلام) را نیز شامل شد و به شفاعت نوح (علیه السلام) از درگاه خداوند توجه نشد؛ و خداوند در جواب ایشان فرمود: «اى نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحى است [فرد ناشايستهاى است]! پس، آنچه را از آن آگاه نيستى، از من مخواه! من به تو اندرز مىدهم تا از جاهلان نباشى!!» چرا که او با نوح و مکتب نوح (علیه السلام) مخالف بود و بر اثر انحراف و گناه، رشته خانوادگیش با نوح (علیه السلام) قطع شده بود.