searchicon

کپی شد

ماتریدیه بعد از مرگ ابومنصور ماتریدی

ابو منصور گرچه بنیان‌گذار مکتب ماتریدیه است، ولی عقاید وی نظام خاصی نداشت، اما شاگردانش تلاش نمودند آن را تحت نظام خاصی درآورند و این کار در زمان حیات ماتریدی آغاز شد.

شاگرد ابو منصور، «حکیم ابوالقاسم سمرقندى» در زمان حیات او به تدوین اعتقادنامه «السواد الاعظم»[1] اقدام نمود که تا امروز در میان حنفیان، مقبولیت ویژه‌اى دارد و به نظر مى‌رسد این اعتقادنامه، نخستین متن اعتقادى بر پایه تعالیم ابومنصور ماتریدى باشد.[2]

یک قرن پس از ابومنصور؛ یعنى در قرن پنجم هجرى، تلاش‌هاى گسترده‌اى در میان ماتریدیان برای شکل‌گیری مکتب ماتریدیه انجام گرفت و در حقیقت، در این قرن، تعالیم ماتریدى به شکل مکتب درآمد و پیروانى را به خود جذب کرد. در این قرن، «ابوالیسر على بزدوى»،[3] قاضى سمرقند و از بزرگان علماى ماتریدى که جدش عبدالکریم بزدوى از شاگردان ماتریدى است، به تألیف کتاب «اصول الدین» پرداخت و در آن به تفصیل درباره عقاید استدلالى و کلامى حنفیان و ماتریدیان سخن به میان آورد. بزدوى با تربیت شاگردانى؛ چون نجم‌الدین عمر نسفى، عبدالکریم بن محمد صنائى، محمد بن طاهر سمرقندى، زمینه را براى گسترش هرچه بیشتر مکتب ماتریدیه فراهم آورد. هم‌چنین، «ابومعین نسفى»، دیگر متکلم برجسته ماتریدى، با تألیف سه کتاب مهم در باب کلام و عقاید ماتریدیه، نقش مهمى در ترویج و تثبیت عقاید ماتریدى داشته است.[4] مهم‌ترین کتاب کلامى او؛ یعنى «تبصرة الأدلة فى اصول الدین على طریقة الإمام ابى منصور الماتریدى»، کتابى پرحجم و پرمحتواست که از التوحید ماتریدى جامع‌تر، مفصل‌تر و خوش فهم‌تر است و به اعتقاد بسیارى از نویسندگان، به مثابه دومین منبع مکتب ماتریدى پس از التوحید ماتریدى است.[5] هم‌چنین شخصیت‌هاى دیگرى؛ هم‌چون «ابوثناء لامشى»[6] و «ابوشکورسالمى»[7] هرکدام با تدوین کتاب‌هاى متعدد و منظم، گام‌هاى بلندى در تثبیت عقاید ماتریدیه برداشته‌اند.

در قرن بعد، «نجم الدین عمر نسفى»، شاگرد ابومعین نسفى و ابوالیسر بزدوى، در اوج شهرت قرار دارد. او با نوشتن اعتقادنامه «العقائد»،[8] اعتقادات کلامى ماتریدیان را در اذهان عامه مردم راسخ ساخت و تا امروز کتاب او میان ماتریدیان و در مدارس علمیه آنان تدریس مى‌شود و مى‌توان آن‌ را با کتاب «باب حادى عشر» در میان شیعیان مقایسه کرد. بر این کتاب شرح‌ها و حاشیه‌هاى متعددى نگاشته شده است که مهم‌ترین آنها «شرح العقائد النسفیة»[9] نوشته سعدالدین تفتازانى است. شرح تفتازانى بر این کتاب، میان ماتریدیان شهرتى افسانه‌اى دارد. از دیگر مشایخ ماتریدیان در این قرن، «نورالدین احمد بن محمود صابونى» است که در مناظره‌اى با فخرالدین رازى شرکت داشته است.[10]

قرن هفتم هجرى در حقیقت، قرن تبلیغ مکتب ماتریدیه در میان حنفیان غرب جهان اسلام است. پیش از این، هر چند مکتب ماتریدى، که گاه از آن به «مکتب سمرقند» نیز یاد مى‌شده ‌است، در ماوراءالنهر تثبیت شده بود، اما از حضور آن در میان حنفیان غرب جهان اسلام اطلاعى در دست نیست، اما در قرن هفتم، حنفیانى وجود دارند که در ماوراءالنهر تحصیل کرده و رهسپار غرب جهان اسلام و مناطق مرکزى آن شده‌اند؛ به طور مثال، مى‌توان از «ابوبکر احمد بلخى»، تحصیل کرده سمرقند، یاد کرد که آثار نجم الدین عمر نسفى را در دمشق تدریس مى‌کرده است.

از قرن هشتم به این سو، در سایه تعامل مثبت حکومت عثمانى با ماتریدیان، تمام حنفیان جهان در کلام، پیرو ماتریدى هستند و دانشمندان بزرگى در کلام و سایر علوم اسلامى از میان این گروه برخاسته‌اند که از جمله آنان مى‌توان به کمال ابن همام، مصلح الدین کستلى، ملاعلى قارى، کمال الدین بیاضى، شاه ولى الله دهلوى، و محمد زاهد کوثرى اشاره کرد.[11]

از این رو، مکتب ماتریدى حدوداً نیمى از اهل سنت را پوشش مى‌دهد و در جغرافیاى جهان اسلام، سهم عمده‌اى دارد. از کشورهاى استقلال یافته آسیاى مرکزى که زادگاه این مکتب است، تا چین و هند و ترکیه و جزیره بالکان و…، تمام حنفیان پیرو این مکتب هستند و امروزه نیز در بسیارى از دانشگاه هاى معتبر اسلامى، از جمله در الأزهر مصر، مورد تحقیق و تدریس قرار دارد.[12]

لازم به ذکر است که این مکتب، على‌رغم گستردگى و اهمیت فراوان، در حوزه‌هاى علمى شیعى اصلا مورد توجه نبوده و یا به ندرت به آن توجه شده است. شاید بتوان عدم ارتباط و تعامل فکرى حوزه هاى علمیه شیعى با حوزه هاى علمیه اهل سنت را دلیل اصلى این امر بدانیم. در حوزه‌هاى شیعى، بیشتر توجه‌، معطوف به اشاعره است که در بحث حسن و قبح عقلى در برابر عدلیه (شامل معتزله و شیعه) قرار دارد و از این جهت، اذهان به طرف مکتب اشعرى سوق یافته و از ماتریدیه غفلت شده است.[13]

 

[1]. این اعتقادنامه تعداد 60 مسئله اعتقادى را شامل مى شود در ترکیه به چاپ رسیده است.

[2]. ر.ک: احمد پاکتچى، ابوحنیفه، دایرة المعارف بزرگ اسلامى.

[3]. براى شرح حال او بنگرید به: قرشی، عبدالقادر، الجواهر المضیئة، ج 3، ص 322؛ لکنهوی، ابوالحسنات، الفوائد البهیة فى تراجم الحنفیة، ص 188.

[4]. سه کتاب او عبارتند از: «تبصرة الأدلة» که در دو جلد در دمشق به چاپ رسیده است، «التمهید لقواعد التوحید» یا «التمهید فى اصول الدین» که با هر دو عنوان به چاپ رسیده است، و «بحرالکلام».

[5]. ر.ک: مقدمه کتاب التوحید، ص 5 و 6.

[6]. براى آشنایى با او بنگرید به: لامشى حنفى ماتریدى، ابوثناء محمود بن زید، کتاب التمهید لقواعد التوحید، تحقیق: ترکى، عبدالمجید، ص 9 ـ 23.

[7]. ر.ک: سالمی، ابوشکور، التمهید لقواعد التوحید.

[8]. ر.ک: کستلی، مصلح الدین، حاشیة الکستلى على شرح العقائد، استانبول، 1973م. متن این اعتقادنامه در پایان این کتاب به چاپ رسیده است.

[9]. ر.ک: تفتازانى، سعدالدین مسعود، شرح العقائد النسفیة، تحقیق: حجازى السقا، ا.

[10]. فخر رازى، محمد بن عمر، مناظرات امام فخر رازى درباره مذاهب اهل سنت، تحقیق و ترجمه: فضایی، یوسف، ص 31 به بعد.

[11]. ویلفرد مادلونگ، ترک‌ها و اشاعه ماتریدیه در مکتب‌ها و فرقه‌هاى اسلامى در سده‌هاى میانه، ترجمه: قاسمى، جواد، ص 68؛ قرشى، عبدالقادر، الجواهر المضیئة، ج 2، ص 271.

[12]. ر.ک: سلفى، شمس الدین، الماتریدیة و موقفهم من توحید الأسماء و الصفات، ج 1، ص 206 به بعد.

[13]. سایت شیعه شناسی، «ماتریدیه، باورهاى کلامى ماتریدیان».