کپی شد
لواط
فهرست
مفهومشناسی لواط
لواط عبارت است از آمیزش جنسی دو انسان ذکور.[1] به سخن دیگر، لواط عبارت است از آميزش مردى با مرد ديگر يا نوجوان زيباروى و وجه تسميهاش آن است كه اين عمل از كارهاى زشت قوم لوط بوده و لذا لواط ناميده شده است.[2]
لواط با ادخال تمام حشفۀ مرد در دُبر مرد دیگر محقق مىشود.[3]
فلسفه حرمت لواط
در روايات اسلامى در عباراتى كوتاه و پرمعنا اشاره به دلایل حرمت لواط شده است، از جمله در روايتى از امام صادق (ع) مىخوانيم كه كسى از آن حضرت سؤال كرد، چرا خداوند لواط را حرام کرده است؟ اگر آميزش با پسران حلال بود مردان از زن ها بىنياز (و نسبت به آنان بىميل) مىشدند، و اين باعث قطع نسل انسان مىشد و باعث از بين رفتن آميزش طبيعى جنس موافق و مخالف مىگشت و اين كار مفاسد زياد اخلاقى و اجتماعى به بار مىآورد.[4]
همچنین در قران کریم علت حرمت لواط این گونه بیان شده است:
حضرت ” لوط”(ع) اين پيامبر بزرگ خطاب به قوم خودش می فرماید:« أَإِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبيلَ وَ تَأْتُونَ في ناديكُمُ الْمُنْكَرَ …».[5]
آيا شما به طرف مردان مىآیيد و راه تناسل را قطع مىكنيد؟! و در مجلس خود آن عمل ناپسند را مرتكب مىشويد. علت حرام بودن مردان بر مردان؛ يعنى لواط و حرام بودن زنان بر زنان؛ يعنى مساحقه كردن، آن است كه حق تعالى در آفرينش زنان و مردان گويا آنها را با يک ديگر مركب قرار داده؛ يعنى زنان را از براى مردان خلق كرده و بر طبق طبع مردان مقرر داشته است و در اصل آفرينش و وضع خلقت بنى آدم، زنان را به جهت رغبت و ميل مردان آفريد و اجزاء آنها را مناسب ميل مردان گردانيد و جهت ديگر آن كه اگر جايز باشد مردان با يک ديگر لواط كنند و يا اين كه زنان با يک ديگر مساحقه كنند، سبب انقطاع نسل و فساد تدبير در نظم عالم دنيا شود.[6]
لواط در قرآن
لواط یکی از زشت ترین گناهانی است که خداوند متعال در قرآن به زشتی این عمل اشاره می کند:
لتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِين.[7]
إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساء بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ.[8]
آیه اول اشاره دارد به اين كه اين گناه علاوه بر اين كه خود يك عمل زشت و فوق العاده ننگين است قبل از شما در هيچ قوم و ملتى سابقه نداشته است، و اين زشتى آن را چند برابر مى كند؛ زيرا پايه غلط و سنت شوم و وسيله اى براى گناه ديگران در آينده نزديک و دور خواهد بود
آیه دوم اشاره به این دارد که چه انحرافى از اين بدتر كه وسيله توليد نسل را كه آميزش زن و مرد است و خداوند آن را به طور غريزى در هر انسانى قرار داده، رها كنند، و سراغ” جنس موافق” بروند كارى كه اصولا بر خلاف فطرت و ساختمان طبيعى جسم و روح انسان است و نتيجه اش عقيم ماندن هدف آميزش جنسى است، و به تعبير ديگر، تنها اثرش يک اشباع كاذب جنسى و از بين بردن هدف اصلى يعنى ادامه نسل بشر مى باشد، و در پايان آيه به عنوان تأكيد مىگويد: شما جمعيت اسراف كاريد” يعنى از حدود الاهى قدم بيرون گذارده و در انحراف و تجاوز از مرز فطرت سرگردان شده اید.[9]
علاوه بر این دو آیه آیات دیگری در مذمّت لواط در قرآن آمده است:
در قرآن از قول حضرت لوط به قومش آمده است آيا در ميان جهانيان شما به سراغ جنس مرد ميرويد و همسراني را که خدا براي شما آفريده است رها ميکنيد؟! شما قوم تجاوزگري هستيد.»[10]
لواط در احادیث
لواط یکی از گناهان کبیره از نظر دین اسلام است و از آن به شدت نهی شده است. در احادیثی که از معصومان (ع) در رابطه با لواط نقل شده، کسانی را که مرتکب عمل لواط می شوند بسیار مذمّت کرده اند؛ در این جا به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می شود:
پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «اگر كساني را در حال انجام لواط پيدا كرديد، هر دو را بكشيد لواط زنا است بلكه زشتترين صورت آن است.»[11]
امام رضا (ع) می فرماید: «اگر سزاوار بود شخصی دو بار رجم وسنگسار گردد، حق همين لواط كنندگان است… ».[12]
پيامبر اکرم (ص): «بوي بهشت به مشام کسي که مورد هم جنس گرايي واقع ميشود، نخواهد رسيد».[13]
شخصی از حضرت امام صادق (ع) درباره لواط سؤال کرد، آن حضرت فرمود:« لواط، کفر است به آنچه را که از طرف خداوند بر پیامبر نازل شده است».[14] در روایات دیگر نیز، لواط کفر به خداوند شمرده شده است.»[15]
پيامبر اکرم(ص) فرمود: «خداوند هفت طائفه را در بالاتر از آسمان های هفت گانه، لعن فرموده و از رحمت واسعه خود دور نموده است. پس يكى از آنها را سه مرتبه لعن فرموده… ملعون است، ملعون است، ملعون است، هر كه عمل قوم لوط را انجام دهد…».[16]
بنابراین، از نگاه احادیث، لواط در حکم کفر به خداوند است و اگر کسی که مرتکب چنین عملی شده، توبه واقعی نکند در قیامت جایگاهش جهنم است؛ بنابراین، باید از چنین گناه بزرگی دوری کرد.
از امام صادق (ع) نقل شده كه رسول خدا (ص) فرمود: « هر كه با پسرى آميزش كند، روز قيامت با حال جنابت وارد مى شود و آب دنيا او را پاک نمى گرداند و خدا بر او خشم مىگيرد و او را لعنت مىكند و جهنّم را- كه بد سرانجامى است- براى او آماده مى سازد.»[17]
حکم لواط در مذهب شیعه
لواط یکی از گناهان کبیره است که همه علمای شیعه بلکه همه مسلمانان بر زشتی و حرمت آن اتفاق نظر دارند چنانکه شيخ صدوق یکی از بزرگ ترین علمای شیعی مىفرماید: «بدانيد كه لواط از زنا سختتر است و زنا رشته روزى را قطع مىكند و عمر را كوتاه مىسازد و مرتكبش را در آتش، جاودان مىسازد و شرم را از چهره او مىزدايد».
همچنین شيخ مفيد در رابطه با این موضوع مىفرماید: «لواط، بدكردارى با جنس ذكور است كه بر دو گونه مىباشد: يكى انجام كار در غير دُبر كه همان ران ها است كه در اين صورت اگر فاعل و مفعول، عاقل بالغ بوده باشند به هر يك صد تازيانه زده مىشود و غير محصن بودن يا محصن بودن در زدن تازيانه شرط نيست- بر خلاف آنچه در زنا شرط است- و حدّ آن دو (فاعل و مفعول)، تازيانه است براى اين كار كه جز آن چنين حدّى ندارد.
دوم : فروكردن در دبر است كه بايد كشته شوند، خواه هر دو طرف محصن باشند يا نباشند».
علما در اين باره سخنان بسيار گفتهاند و همه آنها گواه حرمت لواط است كه علماى شيعه اماميه و بلكه همه مسلمانان بر آن اجماع دارند.[18]
لواط با برادر همسر قبل از ازدواج
با توجه به این که لواط یکی از گناهان کبیره است عقوبت هایی را به دنبال دارد از جمله عقوبت های لواط حرمت ازدواج است، حضرت امام خمینی(ره) در این باره فرموده اند: “اگر کسی با مردی لواط کند و لو این که مقداری از حشفه[19] داخل شود، مادر لواط داده و مادر بزرگش و هر چه بالاتر رود، و دختر لواط داده و دختر دخترش و هر چه پائین تر رود و خواهرش، بر فاعل حرام می شوند اگر چه لواط كننده و لواط دهنده بالغ[20] نباشند اما مادر و دختر و خواهر فاعل بر مفعول حرام نمی شود.[21] بله اگر گمان كند كه دخول شده، يا شك كند كه دخول شده يا نه، بر او حرام نمىشوند.
همه مراجع تقلید در این مسأله یک نظر دارند و از نظر شرع مقدس هیچ راهی برای جواز و صحت چنین ازدواجی وجود ندارد و این عمل شنیع باعث حرمت ابدى می شود.[22]
لواط با برادر همسر بعد از ازدواج
همه علمای شیعه معتقدند که اگر لواط با مردی قبل از ازدواج صورت بگیرد خواهر، مادر ودختر…لواط دهنده بر لواط کننده حرمت ابدی پیدا می کنند ولی اگر لواط با مردی بعد از عقد با دختر یا خواهر یا مادر او انجام گرفته باشد بنابر فتوای مراجع معظم، مادر و خواهر و یا دختر لواط دهنده برای لواط کننده حرام نمی شود.[23]
حال اگر این روابط حرام جا به جا شود یعنی لواط دهنده، فاعل هم واقع شود همین حکم نسبت به مفعول دومی هم صدق می کند.
لواط با مرد ميّت
یکی از موارد تشديد مجازات،در مورد کسانی که مرتکب لواط می شوند، لواط با مرده است؛ بدين معنا كه حاكم، لواط كار را بيش از حدّ مقرّر به مقدار صلاحديد، كيفر مىكند:
آیت الله بهجت در رابطه با این موضوع می فرمایند: حكم لواط با مرد ميّت، در صورت دخول و عدم دخول[24] مثل لواط با مرد زنده است. اما مجازات لواط با میت بخاطر شنیع تر بودن آن تشدید می شود همانگونه که مجازات زنای با میت در تازیانه زدن و قتل تشدید می شود.[25]
نماز و عرق جنب از حرام
اکثر مراجع تقلید[26] می فرمایند: کسی که از طریق حرام جنب شود، خواه به واسطه زنا باشد یا لواط و یا استمنا، عرق او نجس نیست، ولی مادام که بدن یا لباس او عرق دارد، با آن لباس – بنابر احتیاط واجب- نماز نخواند[27]. احتیاط مستحب آن است که از عرق جنب از حرام پرهیز شود و برای رعایت این احتیاط، بهتر است با آب ملایم غسل کند که هنگام غسل بدن او عرق نکند، این در صورتی است که با آب قلیل غسل نماید و اگر با آب کر و مانند آن باشد اشکال ندارد، اما بعد از پایان غسل (بنابر احتیاط مستحب) یک بار همه بدن را آب بکشد.[28]
راه های اثبات لواط
از همان راه هائى كه زنا ثابت مىشود لواط هم ثابت مىشود اول: خود لواط كننده اگر بالغ و عاقل و آزاد باشد به اختيار خود چهار مرتبه اقرار كند، و بنابر احتياط بايد اقرار او در چهار جلسه باشد.
دوم: اينكه چهار مرد عادل شهادت دهند به دیدن عمل لواط، و اگر سه مرد و دو زن نيز شهادت دهند بنابر اقوى كافى است.[29]
حد لواط کننده و لواط دهنده در مذهب شیعه
خداوند متعال برای جلوگیری از شیوع فحشا و پاک شدن کسانی که مرتکب گناهان کبیره (لواط وزنا) می شوند مجازات های سختی در نظر گرفته است. حمّاد بن عثمان می گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم:
مردى با مرد ديگر عمل فحشاء انجام داد حكمش چيست؟ فرمود: اگر داراى همسر باشد حكمش كشتن است، و اگر محصن نيست يك صد تازيانه، عرض كردم: حكم مفعول چيست؟ فرمود: بايد كشته شود چه محصن باشد چه غير محصن؟
فقهاى اماميّه می فرمایند: حدّ لاطى قتل است ولى امام در كيفيت قتل (با شمشير، يا فرو افكندن از بلندى- كوه يا عمارات بلند- يا سوزانيدن او به آتش و يا رجم و سنگسار) مخيّر است به هر قسم كه می خواهد می تواند حد را جاری کند.[30]
-اگر مفعول صغير يا مجنون باشد باز حدّ فاعل كشتن است.
– اگر مرد بالغى، پسر بچه يا ديوانهاى را وادار كند كه با وى اين عمل را انجام دهند و مفعول واقع شود حكم اين است كه فاعل را بايد كشت و مغعول را بايد تأديب كرد.
– اگر مولائى با غلام خويش لواط كند و غلام مفعول گويد مولا او را مجبور كرده اين ادّعا از عبد پذيرفته مىشود و فاعل را بايد كشت ولى اگر عبد هم به اختيار خويش تمكين كرده و مفعول واقع شده بايد او را نيز بكشند.
– حکم مفعول هم مانند حکم فاعل است در صورت دخول یعنی اگر ايقاب [دخول] به وى حاصل شده او نيز كشته مىشود.
– و اگر ايقاب حاصل نشده بلكه مجرد ماليدن آلت بوده حكم آن است كه صد تازيانه بايد زد چه بنده باشد چه آزاد، چه فاعل و چه مفعول و اگر اين عمل سه بار تكرار شود و حدّ مذكور اجرا شد بار چهارم كشته مىشوند.[31]
امام صادق (ع) فرمود: «در حالى كه اميرالمؤمنين (ع) همراه با گروهى از يارانش بود، مردى نزد ايشان آمد و گفت: اى اميرالمؤمنين(ع)، من با پسرى آميزش كردهام؛ مرا پاك كن. اميرالمؤمنين (ع) به او فرمود: اى فلان، برو به منزلت؛ شايد صفرايت طغيان كرده است. فرداى آن روز آن مرد مجددا نزد امام (ع)، آمد و به امام گفت: اى اميرالمؤمنين(ع)، من با پسرى آميزش كردهام؛ مرا پاك ساز. حضرت به او فرمود: اى فلانى، برو به منزلت؛ شايد صفرايت طغيان كرده است و هذيان مىگويى. تا آن كه پس از بار اول، سه بار چنين كرد. در بار چهارم به او گفت: اى فلانی، رسول خدا (ص) در مورد همانند تو سه حكم داده است. تو هر كدام را كه مىخواهى، انتخاب كن. او پرسيد: آن سه [حكم] چيست اى اميرالمؤمنين؟ حضرت فرمود: يك ضربه شمشير در گردنت، هرچه كه با تو بكند [به هر جا كه برسد]؛ يا پرت كردن از كوه با دست و پاى بسته يا سوزاندن با آتش.
آن مرد به اميرالمؤمنين (ص) گفت: كدامين يك از اين سه تا بر من سختتر است؟ حضرت فرمود:
سوزاندن با آتش. آن مرد گفت: من همين را اختيار مىكنم، اى اميرالمؤمنين. حضرت فرمود: خويش را براى سوختن آماده ساز. مرد گفت: باشد. آنگاه دو ركعت نماز گزارد و پس از آن در حالت تشهد نشست و گفت: خدايا، من گناهى كردهام كه تو خود مىدانى و من از اين كار ترسيدهام و آمدهام نزد وصى رسول تو و پسر عموى پيامبرت و از او خواستهام تا مرا پاك كند. او هم مرا بين سه نوع از عذاب مخير ساخت. خدايا، من هم سختترين آن را اختيار كردم. خدايا، از تو مىخواهم كه اين را كفارۀ گناهانم قرار دهى و مرا با آتشت در آخرتم نسوزانى. سپس در حالى كه مىگريست بپا خاست تا آن كه در چالهاى كه اميرالمؤمنين(ع) براى وى كنده بود، نشست- در حالى كه مىديد آتش در اطرافش شعله مىكشد.
امام صادق فرمود: در اين جا اميرالمؤمنين (ع) گريست و يارانش هم گريستند. اميرالمؤمنين (ع) به آن مرد گفت: اى فلان، برخيز؛ تو فرشتگان آسمان و زمين را به گريه درآوردى. خداوند توبهات را پذيرفت. بپا خيز و ديگر به سراغ آنچه انجام دادى، مرو».
امام صادق (ع) فرمود: «خالد به ابوبكر نوشت: سلام بر تو؛ اما پس از سلام، مردى را كه بيّنه بر او شهادت دادهاند كه با او چون زن آميزش مىشود، نزد من آوردهاند. ابوبكر در اين موضوع مشورت كرد. به او گفتند: او را بكشيد. ابوبكر پس از آن با اميرالمؤمنين على (ع) مشورت كرد.
حضرت فرمود: او را به آتش بسوزانيد؛ چرا كه عرب كشته شدن را چيزى به حساب نمىآورد. ابوبكر به عثمان گفت: تو چه مىگويى؟ عثمان گفت: من هم همان را كه على (ع) مىگويد؛ او را با آتش بسوزانيد. ابوبكر گفت: و من هم با نظر شما همراهم و براى خالد نوشت كه او را با آتش بسوزان و خالد او را سوزاند».
امام صادق (ع) بيان داشت: «اميرالمؤمنين (ع) فرمود: اگر مردى سخن گفتن و راه رفتنش چون زنان است و خودش را در اختيار ديگران قرار مىدهد و آن گونه كه با زن آميزش مىشود با او آميزش مىكنند، او را سنگسار كنيد و زنده نگذاريد».
امام صادق (ع) دربارۀ كسى كه [با همجنس] آميزش مىكند، فرمود: «اگر محصن است، بايد سنگسار شود و اگر محصن نيست، بر او حدّ است».
اميرالمؤمنين على (ع) پيوسته مىفرمود: «كسى كه كار قوم لوط را انجام مىدهد، با سنگ سنگسار مىشود، فرق نمی کند محصن باشد يا نباشد. و حضرت فرمود: قوم لوط هم سنگسار شدند».
امام جعفر صادق (ع) فرمود: «آن كس كه با او از پشت آميزش مىشود، سنگسار مىشود؛ چه كننده و چه كسى كه با او اين كار مىشود».
امام صادق (ع) از پدرشان از پدرانشان (ع) روايت كردهاند كه: «مردى را كه با او در پشتش آميزش شده بود، نزد عمر آوردند. خواست تا او را تازيانه بزند. به شهود گفت: آيا ديديد كه چون ميل در سرمهدان وارد كند؟ گفتند: آرى. عمر به اميرالمؤمنين على (ع) گفت: شما در اين مورد چه نظر داريد؟ حضرت آن مردى را كه با اين شخص آميزش كرده بود، طلبيد ولى او را نيافت. پس از آن، حضرت فرمود: نظر من اين است كه گردنش زده شود. عمر دستور داد و گردنش زده شد. سپس امام على (ع) فرمود: او را تحويل بگيريد؛ كيفر ديگرى برايش مانده است. پرسيدند: آن كيفر چيست؟
حضرت فرمود: دستهاى هيزم بياوريد. عمر دستهاى هيزم خواست. حضرت مرد را در آن دسته هيزم پيچيد. آنگاه آن را بيرون برد و با آتش سوزاند. امام صادق (ع) بيان داشت: پس از آن، اميرالمؤمنين (ع) فرمود: خداوند بندگانى دارد كه در پشتهاىشان رحمهايى چون رحم زنان است.
عمر گفت: پس چرا در اين رحمها باردار نمىشوند؟ حضرت فرمود: چون اين رحمها وارونه است و اينان در پشتهاىشان غدههايى چون غدۀ شتر است؛ هر زمان كه حركت كند، آنان به هيجان درآيند و هر زمان كه آرام گيرد، آنان نيز آرام گيرند».[32]
حد واسطۀ لواط
با توجه به این که قوادی به معنای رساندن زن و مرد و یا دو مرد به یک دیگر به منظور ارتکاب عمل منافی عفت به کار می رود خداوند متعال برای جلوگیری از شیوع این اعمال فحشا، برای دلالان آن مجازات سختی در نظر گرفته است چنانکه در کتب فقهی آمده است: (قواد) دلال را در هر بار كه عمل قيادت را انجام مىدهد هفتاد و پنج ضربه تازيانه(سه چهارم حدّ زانى) بايد زد به جرم اقدام به وساطت در اين اعمال ناپسند علاوه بر آن بايد سر او را تراشيده و در ميان شهر بگردانند تا همگان او را بشناسند و آبرويش برود سپس او را نفى بلد كنند[33] يعنى از آن شهر دور كنند.[34]
و در اين حكم فرق ميان آزاد و بنده، مسلمان و كافر، و زن و مرد نيست مگر اين كه در مورد زن سر تراشيدن و نفى بلد نيست بلكه فقط دو حكم ديگر تازيانه و شهرت ثابت است.[35]
راه های اثبات قیادت
قوادی (واسطه گری برای زنا یا لواط) از دو راه قابل اثبات است:
الف: با شهادت دو مرد عادل.
ب: با اقرار خود شخص دلّال به اين كه دو بار[36] نزد حاكم بر اين عمل زشت و ننگين اعتراف نمايد. پس آن گاه حد شرعى اجرا مىشود.[37]
ازدواج با خواهر لواط دهنده از دیدگاه اهل سنت
با توجه به این که در مذهب تشیع یکی از موانع ازدواج، لواط با شخصی است که می خواهد بعداً با خواهر یا مادر یا دختر او ازدواج کند، ولی در میان علمای اهل سنت راجع به این مسئله اختلاف نظر وجود دارد؛ در زیر به برخی از نظریات اشاره می شود:
1. مذاهب مالکی، شافعی، حنفی می گویند به وسیلۀ لواط، نکاح حرام نمی شود.[38]
2. به احمد بن حنبل نسبت داده شده است: اگر کسی با فرزند یا پدر و یا برادر زنش لواط کند، زنش بر او حرام می شود.[39]
حد لواط در مذاهب اهل تسنن
در بعضی از مذاهب اهل تسنن برای کسانی که مرتکب عمل لواط می شوند مجازات هایی در نظر گرفته شده است چنانکه ابو حنيفه نعمان بن ثابت مىگويد: هر گاه مردی با پسرى لواط كند بر وى حدّ جاری نمی شود بلکه به منع و تعزير، مانند تغليظ در کلام و ادب کردن و يك كفش زدن و هر چه شبيه اينها باشد، اکتفا می شود.[40]
حد قذف
معناى قذف در لغت عبارت است از مطلق رمى يعنى افكندن سنگ و … ولى در اصطلاح فقه در باب حدود به معناى رمى به زنا يا لواط است يعنى به فردى تهمت زدن و نسبت ناروا دادن و گفتن اين كه او زنا كار يا اهل لواط است.
هر انسان مكلّفى [بالغ و عاقل و مختار و قاصد] به مرد مسلمان بالغ و عاقل و آزاد و دارای همسر بگويد: يا زانى [اى زنا كار] يا بگويد: يا لائط [اى لواطكار] و يا بگويد: يا منكوحاً فى دبره [اى كسى كه در پشت او دخول شده] يا بگويد: انت زان [تو زناكارى] و يا بگويد: انت لائط [تو اهل لواطى] حال به هر زبانى كه اين كلمات را ادا كند به عربى يا عجمى و گوينده مفاد و معناى اين كلمات را هم بداند با اين خصوصيات حدّ قذف بر وى اجرا مىشود و آن عبارت است از هشتاد تازيانه كه در آيه صريحا آمده و در اين امر فرقى ميان آزاد و بنده نيست.
اگر مكلفى به جماعتى ناسزا بگويد و آنها را نسبت به زنا يا لواط دهد حكم آن است كه اگر دسته جمعى براى داد خواهى نزد حاكم آمدند براى همه يك حدّ قذف بايد زد و اگر جدا جدا بيايند براى هر يك علىحده يك حدّ بايد زد.[41]
راه های اثبات قذف
اثبات قذف يا به اين است كه خود قاذف دو بار اعتراف كند كه فلانى را قذف كرده و يا به اين كه دو شاهد عادل بر قذف او شهادت دهند.[42]
فقيهان اماميه در اثبات برخى از حقوق الهى (امور كيفرى) تعدّد اقرار را شرط دانستهاند: از جمله براى اثبات زنا و لواط 4 بار و براى اثبات سرقت، قذف و شرب خمر 2 بار اقرار را لازم دانستهاند . قانون مجازات اسلامى ايران به پيروى از فقه اماميه براى اثبات جرايم فوق تعدد اقرار را لازم شمرده است.[43]
لواط و قوم لوط
هم جنس بازى (لواط) عمل زشت و ناپسندى است كه بر خلاف طبيعت و غريزه انسانى است و پيامبران الهى با اين عادت زشت برخورد كردهاند. قرآن كريم در چند مورد، داستان قوم لوط را بيان كرده و در ضمن آن اين عمل را سرزنش نموده و ممنوع اعلام مىدارد:
اول: أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ[44] «آيا در ميان جهانيان شما به سراغ جنس ذكور مىرويد و هم جنس بازى مىكنيد آيا اين زشت و ننگين نيست؟ و همسرانى را كه پروردگارتان براى شما آفريده است رها مىكنيد؟ حقا شما قوم تجاوزگرى هستيد.»
در اين جا قرآن قوم لوط را متجاوز مىخواند چون كسى كه غذاى سالم نيروبخش را رها كند و به سراغ غذاى مسموم و آلوده برود طغيانگر و تجاوزكار است.
دوم: وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ [45] «و به خاطر آوريد لوط را، هنگامى كه با قوم خود گفت: آيا عمل بسيار زشتى را انجام مىدهيد كه هيچ يك از جهانيان، پيش از شما انجام نداده است؟ آيا شما از روى شهوت به سراغ مردان مىرويد نه زنان؟ شما گروه اسراف كار و منحرفى هستيد.»
در آيه اول اشاره مىشود كه اين گناه علاوه بر اين كه خود يك عمل زشت و فوق العاده ننگين است قبل از شما در هيچ قوم و ملتى سابقه نداشته است و اين زشتى، آن را چند برابر مىكند زيرا پايهگذارى روش غلط و سنت شوم وسيلهاى براى گناه ديگران در آينده خواهد شد. قوم لوط مردمى ثروتمند و مرفه و شهوت ران و هواپرست بودند. [46] و طبق فرموده قرآن عمل زشت لواط را پايهگذارى كردند.
سوم: وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ … [47]
«و لوط را فرستاديم هنگامى كه به قوم خود گفت: شما عمل بسيار زشتى انجام مىدهيد كه هيچ يك از مردم جهان پيش از شما آن را انجام نداده است. آيا شما به سراغ مردان مىرويد و راه تداوم نسل انسان را قطع مىكنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مىدهيد؟»
چهارم: وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ [48]«و لوط را به يادآور هنگامى كه با قومش گفت: آيا شما به سراغ كار بسيار زشتى مىرويد در حالى كه نتايج شوم آن را مىبينيد. آيا شما به جاى زنان از روى شهوت به سراغ مردان مىرويد؟ شما قومى نادانيد. آنها پاسخى جز اين نداشتند كه به يكديگر گفتند: خاندان لوط را از شهر و ديار خود بيرون كنيد كه اينها افرادى پاكدامن هستند.»
فاحشه به معناى كارهايى است كه قبح آن روشن و آشكار است و در اين جا منظور همجنسگرايى، يعنى عمل ننگين لواط است. و جمله «انتم تبصرون» اشاره به اين است كه شما زشتى اين عمل و عواقب شوم آن را با چشم خود مىبينيد.
اين آيه نشان مىدهد كه اين عمل (لواط) نتيجه جهل و نادانى و بىخبرى از قانون آفرينش و از همه ارزش هاى انسانى است.[49]
در پايان آيه كلام قوم لوط را نقل مىكند كه آن قدر سقوط اخلاقى پيدا كرده بودند كه در محيط آلوده آنان، پاكى جرم بود و خاندان پيامبر خدا (لوط) را به خاطر پرهيز از آلودگى و ننگ، تبعيد مىكنند. [50]
عواقب لواط
عمل شنیع لواط از بزرگ ترین گناهان است که خداوند در قرآن، خبر از عذاب و هلاکت قوم لوط به علت ابتلا به این گناه، را داده است.[51]
این عمل دارای دوگونه آثار است:
1- آثار تکلیفی یعنی این که این عمل حرام و گناه بزرگی است و برای آن، مجازات و حدود سنگینی از جمله قتل و اعدام تعیین شده است.[52] اما اگر قبل از این که این گناه در محکمه ثابت شود فرد گناهکار بین خود و خدای خود واقعاً توبه کند مسلماً خداوند توبۀ حقیقی او را قبول می کند.
2- آثار وضعی: لواط آثار وضعی خاصی (مثل حرمت ازدواج فرد لواط کننده با دختر و خواهر و مادر فردی که با او لواط انجام داده است) را به دنبال دارد که حتی با توبۀ حقیقی آن آثار بر طرف نخواهد شد.[53]
نظر بعضی از مراجع تقلید این است که این حکم در صورتی است که لواط كننده بالغ باشد اما اگر لواط كننده بالغ نباشد چنین اثری ندارد. اما در این حکم فرقی نیست پسرى كه لواط داده بالغ باشد یا نباشد. در حديث آمده: «حُرْمَةُ الدُّبُرِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَةِ الْفَرْج»؛ يعنى لواط بدتر است از زنا.[54]
توبه از لواط
از نظر اسلام لواط عمل بسیار پست و شنیع و از جمله گناهان کبیره است که مجازات و حدود سنگینی از جمله قتل و اعدام برای آن تعیین شده است.[55]
از آيات متعدد قرآن مجيد استفاده مىشود كه هر چند گناهان انسان زیاد و بزرگ باشد، اما انسان نباید از رحمت و مغفرت الهی نا امید شود؛ زیرا خداوند متعال وعده آمرزش داده است.[56]
خداوند متعال که آفرینندۀ انسان بوده و به تمام ویژگی های او آگاه است، پاک شدن از همۀ گناهان (هر چند گناهان بزرگ باشند) را ممکن دانسته و همگان را به تلاش و مجاهدت نفس برای رسیدن به آن دعوت فرموده و وعدۀ آمرزش و عفو داده است، تا جایی که ناامیدی از عفو و بخشش الهی را بالاترین و بزرگترین گناه شمرده است.[57]
بنابر این اگر انسان مرتکب هر نوع آلودگی و گناه از جمله مرتکب این عمل زشت شود و بعد از آن واقعاً پشیمان شده و توبه کند امید است که توبه اش پذیرفته شود و مورد لطف و عنایت پروردگار قرار گیرد.
اما به طور قطع، آلوده نشدن به گناه بسیار آسان تر از توبه کردن است؛ زیرا توبۀ حقیقی شرایطی دارد و حصول آن مشکلات و سختی های بسیاری به دنبال داشته و هر کس را در این مسیر، توفیق، یار نیست. به علاوه با آلوده شدن به گناه از آثار وضعی آن (در دنیا و آخرت) نیز مصون نخواهد بود.
آسیب شناسی لواط
با توجه به این که روی آوردن به این عمل شنیع بر خلاف طبع انسان است و طبیعت انسانی گرایش به جنس مخالف دارد نه جنس موافق؛ لذا علل گرایش به لواط را شاید بتوان در این موارد خلاصه کرد:
1- روابط غلط خانوادگی. طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود، و يا عدم مراقبت از فرزندان همجنس، و طرز معاشرت از عوامل اين آلودگى می گردد.[58]
2- تجارب غلط هم جنس خواهی در اثر برخورد با دوستان ناباب.
3- احساس بی ارزشی و سرخوردگی در تلاش برای ایجاد رابطه مشروع با جنس مخالف.
4- محدودیتهای محیطی (مثلاً محل خواب پسرها از یک دیگر جدا نیست و یا اهل خانواده مجبورند با هم در یک محل و در یک اتاق زندگی کنند).
5- ضعف مبانی مذهبی و اعتقادی.[59]
راه درمان هم جنس بازی و لواط
گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند. از نظر اسلام لواط عمل بسیار پست و شنیع و از جمله گناهان کبیره است که هم ضررهای جسمی دارد و هم ضررهای روحی، بنا بر این هم بیماری روحی است و هم بیماری جسمی و به همین دلیل است که برای جلوگیری از آن مجازات سنگینی از جمله قتل و اعدام تعیین شده است.[60]
لذا برای کسانی که به چنین عمل زشتی مبتلا هستند راه کارهایی جهت ترک این عمل توصیه می شود:
1- عدم توجه به ذهنیت ها و افکار مبتنی بر تمایل به همجنس و عدم تمایل به جنس مخالف. هیچ گاه تلقین نشود که: «من به جنس مخالف هیچ علاقهای ندارم و نمیتوانم این علاقه را در خودم ایجاد کنم». هیچ گاه تلقین نشود که «علاقه به همجنس و عدم تمایل به برقراری رابطه با جنس مخالف در وجود من نهادینه شده است و امکان تغییر آن وجود ندارد»؛ چون اولاً: این گونه نیست و شخص با تلاش خود میتواند این مشکل را برطرف سازد، ثانیاً: این تصور جلوی هرگونه تلاش اصلاحی شخص را برای ایجاد تغییر در خود میگیرد.
2- گاهی اوقات شیطان برای وادار کردن آدمی به گناه از این کانال بهره می گیرد؛ یعنی مسیر هر گناهی را به شکلی هموار می سازد. در این جا نیز مسیر آلوده شدن به برخی گناهان از کانال پشت کردن به جنس مخالف و ازدواج می گذرد و این نوع افکار و ذهنیت ها مقدمۀ ورود به آن وادی است. پس باید با این گونه افکار که جز افکار شیطانی نام دیگری بر آن نمی توان نهاد به مقابله پرداخت؛ یعنی ذره ای در شیطانی بودن این افکار تردید نداشته باشد.
3 – صحنه هائی از زندگی که در آن شخص همجنس گرا نقش واقعی و متناسب با جنسیت خود مانند مرد، پدر، همسر و پسر خانواده یا زن، مادر، همسر و دختر خانواده را بر عهده دارد تصور کند و به آن بال و پر دهد و نقش خود را پررنگ و کامل بیان کند. لازم است این تصویر گری را در قالب ذهن پروری و نوشته ها و رفتار روزانه و تمام حالات واقعی و خیالی و… استمرار دهد. در یک کلام به جنسیت خود فکر کند، و همان گونه عمل کند و زندگی اجتماعی خود را تعقیب کند، اگر شش ماه با این طرز تفكر زندگی كند برای همیشه از آن افكار رهائی خواهد یافت.
4- اجتناب از نگاه شهوت آمیز به جنس موافق. شخص باید مراقب نگاه خود باشد و همان طور که از نگاه شهوت آمیز به جنس مخالف اجتناب میکند، از نگاه هوس آلود به هم جنس نیز بپرهیزد؛ چون از نظر شرعی، نگاه از روی شهوت به همجنس هم حرام است. به طور مثال رسول اکرم (ص) فتنه پسر جوان و زیبا را از فتنه دختر باکره (برای مردها) بیشتر دانسته است.[61]
5- اجتناب از تمام ارتباط ها، مكان ها و موقعیت هائی كه انجام اندیشۀ همجنس گرایی را تداعی می كند.
6- افکار خود را کنترل کند. سعی کند به افکار هوسآلود در مورد رابطۀ جنسی با همجنس فکر نکند. هیچ گاه در ذهن به این افکار بال و پر ندهد و آن را برای خود نیاراید. برای این کار، تلاش کند تنها نماند، چون این گونه افکار بیشتر در هنگام تنهایی به سراغ انسان میآید. اگر این افکار، به طور ناخواسته به سراغش آمد، آن را قطع کند، از جای خود برخیزد و به میان دوستان یا اهل خانواده برود و تا زمانی که این افکار کاملاً از ذهن خارج نشده، جمع دوستان یا خانواده را ترک نکند.
7- توجه به آثار و عواقب همجنس بازی: انسان به صورت طبیعی تمایل به جنس مخالف دارد. هرگونه کاری که تمایل طبیعی او را منحرف سازد، یک نوع بیماری تلقی می شود. از دست دادن احساسات طبیعی بر جسم و روح انسان تأثیر می گذارد. چه بسا افرادی که به این بیماری مبتلا باشند، گرفتار ضعف قوه جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی شوند. هم جنس بازی (لواط یا مساحقه)، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشت، تأثیر سوء دارد؛ یعنی نه تنها فاعل و مفعول با این عمل به آرامش نمی رسند، بلکه بر تحیر و سرگردانی آنها افزوده می شود. به همین دلیل روایات زیادی دربارۀ هم جنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. سپس فرمود: هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمیآید.[62] همچنین رسول خدا می فرمود: خداوند لعنت کرده مردانی را که خود را شبیه زنان درست می کنند.[63]
8- قطع ارتباط با دوستانی که انسان را به سمت این گونه رفتارها و افكار دعوت می كنند.
9- شخص باید نهایت تلاش خود را بکند که بیکار نباشد. برای این کار، برای ساعات شبانه روز خود برنامه ریزی کند. اوقات خود را با مطالعه، گردش با دوستان، ورزش، و… پر کند.
10- روابط اجتماعی خودش را گسترش دهد. سعی کند روابط خود را با دوستان و همکلاسیهای خوبی که دارد توسعه دهد. با آنان به گردش، کوهنوردی، و دیگر تفریحات سالم برود.
در روزها و موقعیت های نخستین، عمل كردن به این راهكارها و دل بریدن از این حالت، سخت و چه بسا ناممكن جلوه كند، اما باید توجه داشته باشد كه به گفتۀ علی(ع) «با ارزش ترین كارها دشوارترین آنها است» پس این حالت نشان از ارزشمندی و اهمیت تصمیم شخص دارد و باید در مسیر عمل كردن به این تصمیم به جا و ارزشمند گام های بهتر و بلندتر بردارد.[64]
[1]. معین، محمد، فرهنگ معین، انتشارات امیرکبیر.
[2]. محمدى خراسانى، على، شرح تبصرة المتعلمين، ج 2، ص 405.
[3]. بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، ج 5، ص 174، ناشر: دفتر معظمله، چاپ دوم، چاپ، قم،1426 هـ ق.
[4]. حر عاملى، وسائل الشيعة، ج 20، ص 333، مؤسسه آل البيت (ع) قم، 1409 هـ ق. « أَنَّ زِنْدِيقاً قَالَ لَه (ْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع) فَلِمَ حَرَّمَ اللِّوَاطَ؟ قَالَ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ لَوْ كَانَ إِتْيَانُ الْغُلَامِ حَلَالًا لَاسْتَغْنَى الرِّجَالُ عَنِ النِّسَاءِ وَ كَانَ فِيهِ قَطْعُ النَّسْلِ وَ تَعْطِيلُ الْفُرُوجِ وَ كَانَ فِي إِجَازَةِ ذَلِكَ فَسَادٌ كَثِيرٌ.»
[5]. عنکبوت، 29.
[6]. شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا، ترجمه، نجفى اصفهانى، شيخ محمد تقى، ج2، ص 331، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ اول، تهران.
[7]. عنکبوت، 28.« لوط را بسوى قومش فرستاديم، به آنها گفت: شما مرتكب عمل لواط مىشويد كه پيش از شما احدى از جهانيان چنان نكرده است.»
[8]. نمل، 55. « آيا شما از روى ميل مقاربت، به طرف مردان مىآئيد نه زنان، بلكه شما قومى نادان هستيد.»
[9]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج6، ص 244، ناشر، دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، تهران، 1374 ش.
[10]. شعراء، 165. «أتأتون الذکران من العالمين.»
[11]. علامه حلى، نهج الحق و كشف الصدق، ص 547، ناشر، دار الكتاب اللبناني، چاپ اول، بيروت، سال 1982 م.
[12]. محدث نورى، مستدرك الوسائل، ج 18 ص 82، مؤسسه آل البيت (ع) قم، 1408هـ ق.
[13]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 15، ص 320، ناشر، دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، تهران، 1374 ش.
[14]. حرّ عاملي، محمد بن حسن بن علي، وسائل الشیعه، ج20، ص 340، مؤسسه آل البيت (ع)، قم، چاپ اول، 1409ق : مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ اللِّوَاطِ فَقَالَ مَا بَيْنَ الْفَخِذَيْنِ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الَّذِي يُوقِبُ فَقَالَ ذَاكَ الْكُفْرُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ (ص).
[15]. وسائل الشیعه، ج20، ص 339؛ علامه مجلسی،بحارالانوار، ج 12، ص167، و ج76، ص 67، مؤسسة الوفاء بیروت لبنان، قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ اللِّوَاطُ مَا دُونَ الدُّبُرِ وَ هُوَ لِوَاطٌ وَ الدُّبُرُ هُوَ الْكُفْر.
[16]. حسينى شاه عبدالعظيمى، حسين بن احمد، تفسیراثناعشری، ج4، ص132، انتشارات ميقات،تهران،چاپ اول، 1363ش؛ سيوطى، جلال الدين، الدرّ المنثور فی تفسیر المأثور، ج 3،ص 101،كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، 1404ق.
[17]. صابرى يزدى، على رضا، انصارى محلاتى، محمد رضا، الحكم الزاهرة ، ترجمه انصارى، ص 609، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامى، چاپ دوم، قم، 1375 ش.
[18]. على آل محسن- افشاى يك توطئه، مترجم، آژير، حميد رضا، ص 141، نشر مشعر، چاپ دوم، تهران، 1385 ش.
[19]. ختنه گاه.
[20]. آنچه نقل شد نظر امام خمینی (ره) بود اما بعضی از مراجع دیگر می فرمایند:
مکارم: اگر لواط كننده نابالغ باشد حرام نمىشود، صافى، تبريزى: بنا بر احتياط بر لواط كننده در صورتى كه بالغ بوده حرام است.
فاضل: اگر شخص بالغى با پسر نابالغى لواط كند، با احراز تحقّق دخول؛ مادر، خواهر و دختر پسر بر او حرام مىشود ولى اگر فاعل نابالغ باشد يا شك كند كه بالغ بوده بر او حرام نمىشود و چنانچه هر دو بالغ باشند، بنا بر احتياط بر او حرام مىشود.
سيستانى: مسأله مادر و خواهر و دختر پسرى كه لواط داده، بر لواط كننده در صورتى كه بالغ بوده حرام مىشود، هر چند كمتر از ختنهگاه داخل شود.
[21]. موسوى خمينى، سيد روح اللّٰه، تحرير الوسيله، ترجمه، اسلامى، على، ، ج3، م 24، ص 503،دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، سال 1425 هـ ق.
[22]. تحریر الوسیله، ج 2، ص 281، م 24.
[23]. موسوى خمينى، سيد روح اللّٰه، توضیح المسائل ( محشّى)، محقق و مصحح، بنى هاشمى خمینى، سید محمد حسین، دفتر انتشارات اسلامى، ج 2، ص473، م1406، قم، چاپ هشتم، 1424ق؛ موسوى خمينى، سيد روح اللّٰه، تحرير الوسيله، مترجم، اسلامى، على، ه، ج3، م 24، ص 503، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1425 هـ ق.
[24]. ایقاب و عدم ایقاب.
[25]. بهجت، محمد تقى، جامع المسائل، ج 5، ص 350، ناشر، دفتر معظمله، چاپ، دوم، قم، 1426 هـ ق.(اقتباس)
[26]. مرحوم امام، مکارم شیرازی، صافى، تبريزى.
[27]. سيستانى: عرق جنب از حرام پاك است و نماز با آن صحيح است.
[28]. امام خمینى، توضیح المسائل (محشّى)، محقق و مصحح: بنى هاشمى خمینى، سید محمد حسین، دفتر انتشارات اسلامى، ج 1، ص 83، م 116، قم، چاپ هشتم، 1424ق.
[29]. موحدى لنكرانى، محمد فاضل، جامع المسائل، ج 2، ص437، انتشارات امير قلم، چاپ يازدهم، قم.
[30]. شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ترجمه: غفارى، على اكبر، و صدر بلاغى، محمد جواد، ج 5، ص 375، نشر صدوق، چاپ اول، تهران، 1409 هـ ق.
[31]. محمدى خراسانى، على ،شرح تبصرة المتعلمين، ج2، ص 406.
[32]. طباطبايى بروجرى، حسين، منابع فقه شيعه، ترجمه، حسينيان قمى، مهدى، صبورى، محمد حسين ، ج30، ص759، انتشارات فرهنگ سبز چاپ اول، تهران، 1429 هـ ق.
[33]. موسوى خمينى، سيد روح اللّٰه، تحرير الوسيله، مترجم: اسلامى، على، ج 4، ص 198، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، سال 1425 هـ ق. احوط آن است كه نفى بلد در مرتبۀ دوم باشد.
[34]. همان. بعيد نيست كه حد نفى بلد به نظر حاكم باشد.
[35]. محمدى خراسانى، على، شرح تبصرة المتعلمين، ج 2، ص 408.
[36]. موسوى خمينى، سيد روح اللّٰه، تحرير الوسيله، مترجم: اسلامى، على، ج 4، ص 202 ، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، سال 1425 ق. (قوادى، با دو مرتبه اقرار- و بعضى گفتهاند با يک مرتبه- ثابت مىشود).
[37]. محمدى خراسانى، على، شرح تبصرة المتعلمين، ج 2، ص 408.
[38]. قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن، ج 5، ص 116، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش؛ زحيلى، وهبة بن مصطفى، التفسير المنير فى العقيدة و الشريعة و المنهج، ج 4، ص 320، دار الفكر المعاصر، بيروت، دمشق، چاپ دوم، 1418ق.
[39]. الجامع لأحكام القرآن، ج 5، ص 116.
[40]. خوانسارى، آقا جمال، دفاع از تشيع، بحث هاى كلامى شيخ مفيد (ره)، ص 314، انتشارات مؤمنين، چاپ اول، قم، 1377 ش؛ علامه حلی، نهج الحق و كشف الصدق، ترجمه: كهنسال، على رضا، ص 568، عاشورا، چاپ اول، مشهد، 1379 ش.
[41]. محمدى خراسانى، على، شرح تبصرة المتعلمين، ج 2، ص 412 – 409.
[42]. محمدى خراسانى، على، شرح تبصرة المتعلمين، ج 2، ص 409.
[43]. يزدى، سيد مصطفى، محقق داماد، قواعد فقه، مركز نشر علوم اسلامى، ج3، ص143، چاپ دوازدهم، تهران، 1406 هـ ق.
[44]. شعراء، 165- 166.
[45]. اعراف، 80- 81.
[46]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 242، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[47]. عنكبوت، 28- 29.
[48]. نمل، 54- 56.
[49]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 503- 506، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[50]. رضايى، محمد على، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 386، ناشر: كتاب مبين، چاپ اول، رشت، 1381ش.
[51]. هود، 82.
[52]. امام خمینى، توضیح المسائل ( محشّى)، محقق و مصحح، بنى هاشمى خمینى، سید محمد حسین، دفتر انتشارات اسلامى، ج 2، ص 818، قم، چاپ هشتم، 1424ق.
[53] . برگرفته از نمایه: منظور از لواط، سؤال 2829.
[54]. فيض كاشانى، محمد محسن ابن شاه مرتضى، رسائل فيض كاشانى، محقق/ مصحح، جعفرى، بهراد، ج-2رساله-9، ص 50، ناشر، مدرسه عالى شهيد مطهرى، چاپ اول، تهران، 1429ه ق: آثار وضعی لواط، سؤال1647 (سایت: 1657).
[55]. امام خمینى، توضیح المسائل (محشّى)، محقق و مصحح: بنىهاشمى خمینى، سید محمد حسین، دفتر انتشارات اسلامى،ج 2، ص 818، قم، چاپ هشتم، 1424ق.
[56]. زمر ،53: قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ.
[58]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج9، ص 197، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[59]. احمدی، احمد، روانشناسی نوجوانان و جوانان، ص 4.
[60]. امام خمینى، توضیح المسائل ( محشّى)، محقق و مصحح، بنى هاشمى خمینى، سید محمد حسین، دفتر انتشارات اسلامى،ج2، ص 818، قم، چاپ هشتم، 1424ق.
[61]. حرّ عاملي، محمد بن حسن بن علي، وسائل الشیعه، ج 14، ص 257، مؤسسه آل البيت (ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[62]. همان، ج 14، ص 249.
[63]. همان، ج 5، ص 552.
[64]. با استفاده از نشریۀ الکترونیکی پرسمان.