کپی شد
لوازم مختلف عدل
عدل داراى لوازمى است كه در فقه يا كلام، مورد استفاده و بررسى واقع شده اند. آنها عبارت اند از:
الف. عدل در تكوين:
هر مخلوقى متعادل و متوازن خلق شده است و اجزاى آن به گونه اى تعبيه شده اند كه بتوانند در مجموع، آن موجود را به كمال لايق برسانند. از آن سوى به هر موجودى در عالم آفرينش نقشى خاص داده شده، تا كل عالم هستى نيز به صورت منسجم و هماهنگ به سوى هدفى از پيش مقرر شده، حركت نمايد.
ب. عدل در عالم تشريع:
عدل تشريعى دو ملازمه دارد:
1. قبح عقاب بلا بيان:[1] خداوند كسى را به خاطر ترك تكليف از روى جهل، (البته اگر قاصر باشد نه مقصر) عقاب نخواهد نمود؛ از اين روی اگر كسى با مبلغ و منذرى مواجه نگرديد تا با دين آشنا شود و توان مهاجرت و تحقيق را نيز نداشت، مستضعف محسوب مى شود؛ و به دليل اعمال جاهلانۀ خويش عقاب نمى شود. از آن سوى در مواردى نيز كه دستورى خاص از جانب شرع نرسيده است، حكم به جايز بودن آن عمل مى شود.
2. قبح تكليف بما لايطاق:[2] خداوند بيش از توان انسان از او تكليفى نخواسته و عسر و حرج را از كسانى كه معذورند، برداشته است.[3] از هر كسى تنها در حد توانش انتظار مى رود و اعمالش نيز طبق توانايى هايش ارزيابى مى شود. اگر نيك باشد، پاداش داده مى شود و اگر زشت باشد، معاقبه مى گردد.
ج. عدل در محشر:
خداوند در روز قيامت با توجه به موارد فوق به عدالت حكم مى كند.
د. عدل در اجراى حكم:
خداوند در اجراى حكم نيز به عدالت عمل مى كند؛ نيكان را پاداش و بدكاران را عقاب مى نمايد.
قابل توجه است كه در ادعيۀ امامان معصوم (ع) همواره از عدالت خداوند به او پناه برده شده است و در قرآن نيز صفت عدل به صورت سلب ظلم به خداوند نسبت داده شده است. رمز آن اين است كه اطاعت از حق و عبادت او آن گونه كه شايستۀ او است، و شكر نعمات او به گونه اى كه جبران نعمات و هداياى الاهی را بنمايد، در توان كسى نيست؛ چرا كه توفيق اطاعت و شكر او نيز خود تفضلى ديگر و موهبتى ديگر است و شكرى جديد را مى طلبد.
از سوى ديگر، اطاعت و تشكر در مقابل نعماتى است كه در دنيا در اختيار ما نهاده شده است. بنابراين ثواب اخروى، چيزى جز تفضل و عنايتى مضاعف نيست؛ يعنى از آن جا كه رحمت الاهی بر غضبش مقدم است و خداوند رحمت را بر خود واجب نموده،[4] سنت الاهی بر دادن پاداش دوباره در مقابل اطاعت و تشكر واقع شده است؛ به همين جهت چندين برابر اعمال حسنۀ مؤمنان، به آنها پاداش مى دهد، نه فقط به قدر استحقاقشان، و از عذاب اخروى مجرمان نيز به انحاى مختلف: از راه بلاياى دنيوى، سكرات مرگ و قبر و محشر و شفاعت مى كاهد، به آنها تخفيف مى دهد و آنها را به اندازۀ استحقاقشان مؤاخذه نمى كند.
از اين رو خداوند در مقام ثواب و عقاب اهل فضل، جود، احسان، عفو و مغفرت است، نه اهل عدل. احسان و تفضل و كرم و جود از حيث ارزش اخلاقى برتر از عدالت اند. در نتيجه، او فوق عدل است؛ چون حاكم و مولاى مطلق و خير محض و رحمت واسعه است.
شايان ذكر است كه اعتقاد به عدالت الاهی در تمامى ابعاد آن، داراى آثار علمى و عقيدتى و عملى فراوانى است. اين اعتقاد، در ارايۀ دليل هاى اثبات نبوت و امامت و معاد مورد استفاده قرار مى گيرد و در استنباط احكام نيز نقشى عظيم را ايفا مى كند. با اميد به عدل الاهی در قيامت، صبر در مقابل ظلم و ستم ديگران (در صورت عجز از دفاع و دفع ظلم) آسان تر و مؤمنان به انجام حسنات و سبقت بر خيرات و اقامۀ عدل و قسط در جامعه و رعايت حقوق يكديگر تشويق مىشوند.
منابع و مآخذ:
1. مطهرى، مرتضى، عدل الاهی، سال 57، ص 66 – 59، چاپ دهم.
2. طوسى، خواجه نصير الدين، كشف المراد، ص 367 – 356، شكورى، چاپ چهارم، سال 73، قم.
3. مصباح يزدى، محمد تقى، آموزش عقايد، ج1-2، سازمان تبليغات اسلامى، چاپ دوازدهم، سال 76، قم، ص 199 – 190، (درس 20).
4. مصباح يزدى، محمد تقى، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 72، مؤسسۀ آموزشى و پژوهشى امام خمينى (قدس سره)، قم.
5. سعيدى مهر، محمد، آموزش كلام اسلامى، ج 1، ص 325 – 313، چاپ دوم، سال 81، قم.
[1]. اسراء، 15.
[2]. بقره، 233 و 286 ؛ انعام، 152 ؛ اعراف، 42 ؛ مؤمنون، 62.
[3]. فتح، 17؛ نور، 61؛ حج، 78؛ توبه، 91؛ مائده، 6.
[4]. انعام، 12 و 54.