کپی شد
لقب سیدالشهداء
در اسلام دو نفر از شخصیتهای بزرگ، ملقب به لقب سیدالشهداء شدهاند:
1. حمزة بن عبدالمطلب عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله)؛ كه در جنگ اُحد به شهادت رسید و از آن به بعد، به لقب سیدالشهداء معروف شد.
2. حسین بن علی (علیه السلام):
لقب سیدالشهداء را بسیاری از ائمه از جمله امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) به کار بردهاند. طبق بعضی از روایات، لقب سیدالشهداء برای امام حسین (علیه السلام) نخستین بار از سوی جبرئیل (علیه السلام) به كار برده شد. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه فرمودند: روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در منزل حضرت فاطمه (علیها السلام) تشریف داشتند در حالى كه امام حسین (علیه السلام) در دامن آن جناب بودند، ناگهان آن حضرت گریان شدند و به سجده رفتند، سپس فرمودند: اى فاطمه، اى دختر محمّد! در این ساعت و در همین مكان، خداوند علىّ اعلى در بهترین صورت و زیباترین شكل خود را به من نشان داد[1] و فرمود: اى محمّد آیا حسین را دوست دارى؟ گفتم: بلى، نور دیده و گل خوشبو و میوه دل و پرده مابین دیدگان من است. سپس خداوند متعال در حالى كه دست بر سر حسین (علیه السلام) نهاده بود،[2] به من فرمود: اى محمّد: بركت از مولودى حاصل مىشود كه بركات، رحمت و رضوان من بر او است و لعنت و غضب و عذاب و ذلّت و عقوبت من بر كسى كه او را كشته و نصب عداوتش نموده و با او دشمنى كرده و با وى به جنگ برخاسته است، به طور حتم و قطع او سرور شهدا از اوّلین و آخرین، در دنیا و آخرت است[3] و آقاى جوانان اهل بهشت است … .[4]
طبق روایت مشهور دیگری كه بیشتر منابع آن را نقل كردهاند، رسولخدا (صلی الله علیه و آله) در حالی که به نقل از جبرئیل، از شهادت فرزندش خبر میداد، در ضمن دعایی، درخواست مقام سیدالشهدایی برای حسین (علیه السلام) كرد و از خدا خواست كه حسین (علیه السلام) را از سادات و سرور شهیدان قرار دهد. تعبیر «سادات الشهداء» در این روایت بیانگر همین معنا (سیدالشهداء) است.[5]
بنابراین لقب سیدالشهداء در بین انسان ها برای نخستین بار از سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به سبط بزرگوارشان عطا شد و پس از آن، سایر امامان (علیهم السلام) بر تكرار آن تأكید كردند.
در روایتی، امام علیبنالحسین (علیه السلام) در بیان فضیلت و قداست سرزمین كربلا بر سایر زمینها به این نكته اشاره میكند كه، فضیلت كربلا به این است كه پیكر پاک سیدالشهداء (علیه السلام) را در آغوش گرفته است: امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال بيست و چهار هزار سال قبل از اين كه زمين كعبه را خلق كند و آن را حرم قرار دهد، زمين كربلا را آفريد و آن را حرم امن و مبارک گردانید و هر گاه حق تعالى بخواهد كره زمين را لرزانده و حركتش دهد (شايد كنايه از قيامت باشد)، زمين كربلا را همراه تربتش در حالى كه نورانى و شفّاف است بالا برده و آن را در برترين باغهاى بهشت قرار داده و در آن جا آن را بهترين مسكن مىگرداند و ساكن نمىشود در آن، مگر انبيا و رسولان (يا به جاى اين فقره فرمودند: و ساكن نمىشود در آن مگر رسولان اولو العزم). اين زمين بين باغهاى بهشت مىدرخشد، همان طورى كه ستاره درخشنده بين ستارگان نورفشانى مىنمايد، نور اين زمين چشمهاى اهل بهشت را تار مىكند و با صدایى بلند مىگويد: من زمين مقدّس و طيّب و پاكيزه و مباركى هستم كه سيد الشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در خود دارم».[6]
پیش از آن نیز میثم تمّار در سخنانی كه با جَبَله مَكیه داشت، این تعبیر را در باره آن حضرت بهكار برده است که: اى جبله بدان كه حسين بن على (علیه السلام) روز قيامت، سيد شهيدان (سیدالشهداء) است و … .[7]
این سخن میثم نشان دهنده این است که علاوه بر اهل بیت (علیهم السلام)، افراد نزدیک به ایشان نیز از شهادت امام حسین (علیه السلام) خبر داشته و با لقب سیدالشهداء برای آن حضرت، آشنا بودهاند.
پس از آن در روایات فراوانی كه از امام صادق (علیه السلام) نقل شده، بر این لقب شریف تاكید زیادی شده است و در حقیقت این لقب برای امام حسین (علیه السلام) از این دوره رواج فراوان یافته است. طبق روایتی امام صادق (علیه السلام) به امسعید اَحمَسِیه كه مركبی كرایه كرده بود تا در مدینه بر سر قبور شهدا برود، فرمود: چرا به زیارت سیدالشهداء نمیروی؟ پرسید: سرور شهیدان (سیدالشهداء) كیست؟ فرمود: حسین فرزند فاطمه (علیهما السلام) است… .[8]
[1]. منظور از این که می فرماید: خداوند خود را در بهترین صورت و زيباترين شكل به من نشان داد، این است که حضرت حق، در نهایت ظهور علمی و ظهور صفات کمالیه بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تجلی فرمود و آن حضرت نیز با رؤیت قلبی (و نه جسمانی)، مشاهده فرمود.
[2]. مراد از قرار گرفتن دست حق تعالى بر سر آن حضرت، افاضه رحمت مىباشد.
[3]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات ، ص 67.
[4]. همان، ص 70.
[5]. ر.ک: مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 44، ص 247 و 248.
[6]. مفيد، محمد بن محمد، المزار (مناسك المزار )، ص 23.
[7]. صدوق، محمد بن علی، أمالي ، ص 126 – 128.
[8]. ر.ک: كامل الزيارات، ص 110 و 111.